Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
===مهاجرت به سرزمین موعود=== | ===مهاجرت به سرزمین موعود=== | ||
مدتی پس از نجات از مصر، حضرت موسی به میقات رفت.<ref>حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۱۷۰.</ref> بنیاسرائیل در نبود موسی(ع) گوسالهای از طلا ساخته و آن را پرستیدند.<ref>سوره اعراف، آیه۱۴۸.</ref> موسی(ع) پس از دیدن [[گوساله سامری|گوسالهپرستی بنیاسرائیل]] دو لوحی که در [[طور سیناء| طور سینا]] بر او نازل شده بود را از عصبانیت بر زمین زد و شکست.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۸۸.</ref> خداوند نیز بنیاسرائیل را مواخذه کرد.<ref>سوره اعراف، آیه۱۵۲.</ref> حضرت موسی(ع) به همراه هفتاد نفر برگزیده از بنیاسرائیل به میقات رفت.<ref>سوره اعراف، آیه۱۵۵.</ref>{{ | مدتی پس از نجات از مصر، حضرت موسی به میقات رفت.<ref>حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۱۷۰.</ref> بنیاسرائیل در نبود موسی(ع) گوسالهای از طلا ساخته و آن را پرستیدند.<ref>سوره اعراف، آیه۱۴۸.</ref> موسی(ع) پس از دیدن [[گوساله سامری|گوسالهپرستی بنیاسرائیل]] دو لوحی که در [[طور سیناء| طور سینا]] بر او نازل شده بود را از عصبانیت بر زمین زد و شکست.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۸۸.</ref> خداوند نیز بنیاسرائیل را مواخذه کرد.<ref>سوره اعراف، آیه۱۵۲.</ref> حضرت موسی(ع) به همراه هفتاد نفر برگزیده از بنیاسرائیل به میقات رفت.<ref>سوره اعراف، آیه۱۵۵.</ref>{{یاد|برخی این میقات را همان میقات چهل روزه دانستهاند (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۴۲-۳۴۳.) و برخی معتقدند میقات دیگری بوده است.(ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۴۳۱- ۴۳۲)}} برخی از این افراد، ایمان به موسی را مشروط به [[رؤیت خدا|دیدن خدا]] کردند.<ref>سوره بقره، آیه ۵۵.</ref> | ||
برای آشکار شدن ناتوانی آنها از دیدن خدا، صاعقهای فرود آمد و بر کوه خورد و همه آنها از برق خیرهکننده و صدای وحشتناک آن مردند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۵۸.</ref> برخی آن صاعقه را عذاب دانستهاند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۰۵.</ref> موسی(ع) خطاب به خداوند گفت: «آيا ما را بخاطر آنچه نابخردان ما انجام دادند، هلاک میسازی»<ref>سوره اعراف، آیه۱۵۵.</ref> و از خداوند تقاضا کرد آنها را زنده کند. خداوند نیز درخواست موسی را پذیرفت و آنها را دوباره زنده کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۵۸.</ref> | برای آشکار شدن ناتوانی آنها از دیدن خدا، صاعقهای فرود آمد و بر کوه خورد و همه آنها از برق خیرهکننده و صدای وحشتناک آن مردند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۵۸.</ref> برخی آن صاعقه را عذاب دانستهاند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۰۵.</ref> موسی(ع) خطاب به خداوند گفت: «آيا ما را بخاطر آنچه نابخردان ما انجام دادند، هلاک میسازی»<ref>سوره اعراف، آیه۱۵۵.</ref> و از خداوند تقاضا کرد آنها را زنده کند. خداوند نیز درخواست موسی را پذیرفت و آنها را دوباره زنده کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۵۸.</ref> | ||
[[پرونده:سرگردانی_یهود_در_بیابان._تابلو_فرش.jpg|پیوند=link=Special:FilePath/سرگردانی_یهود_در_بیابان._تابلو_فرش.jpg|بندانگشتی|فرش دستباف مربوط به وقایع [[بنیاسرائیل]] در صحرای سینا.]] | [[پرونده:سرگردانی_یهود_در_بیابان._تابلو_فرش.jpg|پیوند=link=Special:FilePath/سرگردانی_یهود_در_بیابان._تابلو_فرش.jpg|بندانگشتی|فرش دستباف مربوط به وقایع [[بنیاسرائیل]] در صحرای سینا.]] | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
پاسخهایی به این شبهه داده شده است که از جمله آنها: | پاسخهایی به این شبهه داده شده است که از جمله آنها: | ||
*[[صاحب مجمع البیان]] بر این نظر است که موسی(ع) میخواست با این رفتارش نشان دهد که از کردار آنها سخت غضبناک است و به این روش، زشتی عمل آنها را به آنها بفهماند تا دیگر چنین کارهایی را مرتکب نشوند و این با عصمت او منافات ندارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۴۳.</ref> | *[[صاحب مجمع البیان]] بر این نظر است که موسی(ع) میخواست با این رفتارش نشان دهد که از کردار آنها سخت غضبناک است و به این روش، زشتی عمل آنها را به آنها بفهماند تا دیگر چنین کارهایی را مرتکب نشوند و این با عصمت او منافات ندارد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۴۳.</ref> | ||
*[[علامه طباطبایی]] این اندازه از اختلافات را منافی با عصمت دو پیامبری که معصوم هستند ندانسته؛ زیرا که ناشی از اختلاف در سلیقه و مشی است و عصمت تنها اختصاص به احکام ودستورات الهی دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۸، ص۲۵۱.</ref>{{ | *[[علامه طباطبایی]] این اندازه از اختلافات را منافی با عصمت دو پیامبری که معصوم هستند ندانسته؛ زیرا که ناشی از اختلاف در سلیقه و مشی است و عصمت تنها اختصاص به احکام ودستورات الهی دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۸، ص۲۵۱.</ref>{{یاد|هذا المقدار من الاختلاف في السليقة والمشية بين نبيين معصومين لا دليل على منعه ، وإنما العصمة فيما يرجع إلى حكم الله سبحانه دون ما يرجع إلى السلائق وطرق الحياة على اختلافها.}} | ||
*بنا به گفته زمخشری، خشم و عصبانیت موسی(ع) در این جا به خاطر خدا و از روی [[غیرت]] دینی بوده است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۶۱.</ref><br> | *بنا به گفته زمخشری، خشم و عصبانیت موسی(ع) در این جا به خاطر خدا و از روی [[غیرت]] دینی بوده است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۶۱.</ref><br> | ||
برخی محققان بر این نظرند که در تورات فعلی نه تنها سخنی از عصمت موسی(ع) به میان نیامده؛ بلکه معاصی و نسبتهای ناروایی به برخی انبیاء و بهویژه حضرت موسی(ع)<ref>برای نمونه نگاه کنید به:سفر پیدایش، باب ۱۹، فقره ۲۱ و فقرات ۳۰-۳۸؛ سفر خروج، باب ۴، فقرات ۸-۱۴.</ref> نسبت داده شده که با عصمت عملی آنان ناسازگار است.<ref>کاوه، «عصمت فعلی انبیای الهی در کتب ادیان بزرگ»، ص۳۷-۳۸.</ref> برخی نیز کاربرد عدالت در فقراتی مانند «[ای نوح] تو و اهل خانهات به کشتی درآیید زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم.»<ref>پیدایش، باب ۷، فقره۱.</ref> را به معنای عصمت گرفته و اعتقاد به عصمت انبیاء را از آن استنباط کردهاند.<ref>اشرفی و رضایی، «عصمت پیامبران در قرآن و عهدین»، ص۲۹.</ref> | برخی محققان بر این نظرند که در تورات فعلی نه تنها سخنی از عصمت موسی(ع) به میان نیامده؛ بلکه معاصی و نسبتهای ناروایی به برخی انبیاء و بهویژه حضرت موسی(ع)<ref>برای نمونه نگاه کنید به:سفر پیدایش، باب ۱۹، فقره ۲۱ و فقرات ۳۰-۳۸؛ سفر خروج، باب ۴، فقرات ۸-۱۴.</ref> نسبت داده شده که با عصمت عملی آنان ناسازگار است.<ref>کاوه، «عصمت فعلی انبیای الهی در کتب ادیان بزرگ»، ص۳۷-۳۸.</ref> برخی نیز کاربرد عدالت در فقراتی مانند «[ای نوح] تو و اهل خانهات به کشتی درآیید زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم.»<ref>پیدایش، باب ۷، فقره۱.</ref> را به معنای عصمت گرفته و اعتقاد به عصمت انبیاء را از آن استنباط کردهاند.<ref>اشرفی و رضایی، «عصمت پیامبران در قرآن و عهدین»، ص۲۹.</ref> |
ویرایش