پرش به محتوا

نحن معاشر الانبیاء لا نورث: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۷: خط ۳۷:
محتوا رد یا نقد کرده‌اند.<ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۰.</ref> [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] در الایضاح،<ref>ابن‌شاذان، الایضاح، ۱۳۵۱ش، ص۵۱۵.</ref> [[شیخ مفید|محمد بن نعمان]] در [[الامالی (شیخ مفید)|الامالی]]<ref>مفید، الامالی، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۵.</ref> و در رسالة حول الحدیث نحن معاشر الانبیاء لا نورث،<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ص۲۰.</ref> [[علامه حلی|حسن بن یوسف حلی]] در [[نهج الحق و کشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]<ref>حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.</ref> و در [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]]،<ref>حلی، کشف المراد، ۱۴۳۳ق، ص۲۷۲و۲۷۳.</ref> [[ابوالقاسم کوفی]] در [[الاستغاثه فی بدع الثلاثه]]<ref>کوفی، الاستغاثه، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۵.</ref> و [[علی بن عیسی اربلی]] در [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کشف الغمه]]<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ص۴۷۴.</ref> به این روایت پرداخته‌اند.<br>
محتوا رد یا نقد کرده‌اند.<ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۰.</ref> [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] در الایضاح،<ref>ابن‌شاذان، الایضاح، ۱۳۵۱ش، ص۵۱۵.</ref> [[شیخ مفید|محمد بن نعمان]] در [[الامالی (شیخ مفید)|الامالی]]<ref>مفید، الامالی، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۵.</ref> و در رسالة حول الحدیث نحن معاشر الانبیاء لا نورث،<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ص۲۰.</ref> [[علامه حلی|حسن بن یوسف حلی]] در [[نهج الحق و کشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]<ref>حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.</ref> و در [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]]،<ref>حلی، کشف المراد، ۱۴۳۳ق، ص۲۷۲و۲۷۳.</ref> [[ابوالقاسم کوفی]] در [[الاستغاثه فی بدع الثلاثه]]<ref>کوفی، الاستغاثه، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۵.</ref> و [[علی بن عیسی اربلی]] در [[کشف الغمة فی معرفة الائمة (کتاب)|کشف الغمه]]<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ص۴۷۴.</ref> به این روایت پرداخته‌اند.<br>
[[شیخ مفید]] متن حدیث را به شکل "نحن معاشر الأنبياء لا نورث ما تركناه صدقة" آورده است.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۱۹.</ref> او و [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]]، این حدیث را [[خبر واحد]] دانسته‌اند.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.</ref><ref>حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.</ref> مفید همچنین گفته اگر اعتبار این حدیث را بپذیریم، معنای موافق آن با [[قرآن]] این است که ارث پیامبران شامل [[صدقه|صدقات]] آنان نمی‌شود، ولی اگر همه اموال باقی‌مانده از پیامبران، صدقه و غیر قابل [[ارث]] دانسته شود، مخالف قرآن است.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.</ref> در نقد دیگر، اینکه فقط ابوبکر حدیث را شنیده و دختر و همسران پیامبر (وارثان او) آن را نشنیده‌اند، تعجب‌آور دانسته شده<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref> و نیز انگیزه نقل حدیث از ابوبکر که خود عامل و ذی‌نفع در مصادره فدک بود، زیر سؤال رفته است.<ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.</ref><br>
[[شیخ مفید]] متن حدیث را به شکل "نحن معاشر الأنبياء لا نورث ما تركناه صدقة" آورده است.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۱۹.</ref> او و [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]]، این حدیث را [[خبر واحد]] دانسته‌اند.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.</ref><ref>حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.</ref> مفید همچنین گفته اگر اعتبار این حدیث را بپذیریم، معنای موافق آن با [[قرآن]] این است که ارث پیامبران شامل [[صدقه|صدقات]] آنان نمی‌شود، ولی اگر همه اموال باقی‌مانده از پیامبران، صدقه و غیر قابل [[ارث]] دانسته شود، مخالف قرآن است.<ref>مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.</ref> در نقد دیگر، اینکه فقط ابوبکر حدیث را شنیده و دختر و همسران پیامبر (وارثان او) آن را نشنیده‌اند، تعجب‌آور دانسته شده<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref> و نیز انگیزه نقل حدیث از ابوبکر که خود عامل و ذی‌نفع در مصادره فدک بود، زیر سؤال رفته است.<ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.</ref><br>
هم‌چنین گفته شده ابوبکر در چند مورد، مخالفِ حدیث مورد ادعایش، رفتار کرده است.<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref><ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.</ref> برای مثال نقل شده در اختلاف [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] و عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] برای تملّک شمشیر، زره و قاطر پیامبر، ابوبکر آنها را تحت عنوان ارث پیامبر به علی داد<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref> و یا به [[همسران پیامبر(ص)|همسران پیامبر]] اجازه داد در خانه‌هایشان سکونت داشته باشند و آنها را مصادره نکرد و برای دفن شدن در کنار [[مسجد النبی|قبر پیامبر]]، از دخترش عایشه، همسر پیامبر اجازه گرفت.<ref>صدر، الفدک فی التاریخ، ۱۴۰۳ق، ص۱۱۴.</ref>{{یادداشت|برخی گفته‌اند عایشه حق نداشت که پدرش را در کنار پیامبر [[دفن]] کند زیرا اگر آن خانه را، ارث از پیامبر می‌دانست، خلاف گفته خودش و پدرش بود که پیامبر چیزی ارث نگذاشته و اگر ارث وی از پیامبر بود، دختر و دیگر همسران پیامبر در آن حق داشتند و نمی‌توانست بدون اجازه آنان این کار را انجام دهد و حق ارث وی نیز به‌اندازه قبر پدرش نبود که به اجازه دیگران نیاز نداشته باشد. اشعار معروف (تجمّلتِ تبغّلتِ| ولو عشتِ تفيّلت|لكِ الثمن من التُسع |وفي الكل تطمعتِ| ترجمه: یک روز در [[جنگ جمل]] بر شتر سوار شدی و امروز بر استر، و اگر زنده بمانی شاید که بر فیل سوار شوی و تو را از میراث [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]  یک نهم از یک هشتم است در حالی که تو در همه میراث تصرف کردی.)؛ که منسوب به [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] است نیز بیانگر محدودیت سهمیه عایشه از ارث پیامبر است. زیرا میراث همسر از شوهر درصورت داشتن فرزندیک هشتم است و چون پیامبر ۹ همسر داشته است سهم ارث عایشه یک نهم از یک هشتم است (یعنی یک هفتاد و دوم) اما او در همه ارث تصرف کرد. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۹؛ الراوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق،  ج۱، ص۲۴۳.}}
هم‌چنین گفته شده ابوبکر در چند مورد، مخالفِ حدیث مورد ادعایش، رفتار کرده است.<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref><ref>فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.</ref> برای مثال نقل شده در اختلاف [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] و عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] برای تملّک شمشیر، زره و قاطر پیامبر، ابوبکر آنها را تحت عنوان ارث پیامبر به علی داد<ref>جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.</ref> و یا به [[همسران پیامبر(ص)|همسران پیامبر]] اجازه داد در خانه‌هایشان سکونت داشته باشند و آنها را مصادره نکرد و برای دفن شدن در کنار [[مسجد النبی|قبر پیامبر]]، از دخترش عایشه، همسر پیامبر اجازه گرفت.<ref>صدر، الفدک فی التاریخ، ۱۴۰۳ق، ص۱۱۴.</ref>برخی گفته‌اند عایشه حق نداشت که پدرش را در کنار پیامبر [[دفن]] کند زیرا اگر آن خانه را، ارث از پیامبر می‌دانست، خلاف گفته خودش و پدرش بود که پیامبر چیزی ارث نگذاشته و اگر ارث وی از پیامبر بود، دختر و دیگر همسران پیامبر در آن حق داشتند و نمی‌توانست بدون اجازه آنان این کار را انجام دهد و حق ارث وی نیز به‌اندازه قبر پدرش نبود که به اجازه دیگران نیاز نداشته باشد. اشعار معروف تجمّلتِ تبغّلتِ| ولو عشتِ تفيّلت|لكِ الثمن من التُسع |وفي الكل تطمعتِ| ترجمه: یک روز در [[جنگ جمل]] بر شتر سوار شدی و امروز بر استر، و اگر زنده بمانی شاید که بر فیل سوار شوی و تو را از میراث [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]  یک نهم از یک هشتم است در حالی که تو در همه میراث تصرف کردی؛ که منسوب به [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] است نیز بیانگر محدودیت سهمیه عایشه از ارث پیامبر است. زیرا میراث همسر از شوهر درصورت داشتن فرزندیک هشتم است و چون پیامبر ۹ همسر داشته است سهم ارث عایشه یک نهم از یک هشتم است (یعنی یک هفتاد و دوم) اما او در همه ارث تصرف کرد. <ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۹؛ الراوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق،  ج۱، ص۲۴۳.
</ref>


==اختلاف در تفسیر==
==اختلاف در تفسیر==
۱۸٬۴۱۲

ویرایش