۱۷٬۷۰۴
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==مصادره فدک و باغهای هفتگانه== | ==مصادره فدک و باغهای هفتگانه== | ||
{{اصلی|حیطان سبعه}} | |||
[[فدک]] تا زمان وفات [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در دست حضرت [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] بود و افرادی به عنوان وکیل، کارگزار و کارگر در فدک کار میکردند.<ref> طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۹۱؛ سید جعفر مرتضی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۱۸، ص۲۴۱.</ref> پس از [[واقعه سقیفه بنیساعده|واقعه سقیفه]] و به خلافت رسیدن [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]]، او اعلام کرد فدک ملک کسی نیست؛ از اینرو آن را به نفع [[خلافت]] خود مصادره کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.</ref> مالکیت فدک در دوران [[عمر بن خطاب]]<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۶.</ref> و [[عثمان بن عفان|عثمان]]<ref>ابنقتیبه، المعارف، ص۸۴؛ تاریخ ابوالفدا، ج۱، ص۱۶۸؛ سنن بیهقی، ج۶، ص۳۰۱؛ العقد الفرید، ج۵، ص۳۳؛ به نقل از: شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۲ش، ص۱۱۶.</ref> نیز به خاندان پیامبر(ص) بازنگشت. | [[فدک]] تا زمان وفات [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در دست حضرت [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] بود و افرادی به عنوان وکیل، کارگزار و کارگر در فدک کار میکردند.<ref> طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۹۱؛ سید جعفر مرتضی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۱۸، ص۲۴۱.</ref> پس از [[واقعه سقیفه بنیساعده|واقعه سقیفه]] و به خلافت رسیدن [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]]، او اعلام کرد فدک ملک کسی نیست؛ از اینرو آن را به نفع [[خلافت]] خود مصادره کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.</ref> مالکیت فدک در دوران [[عمر بن خطاب]]<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۶.</ref> و [[عثمان بن عفان|عثمان]]<ref>ابنقتیبه، المعارف، ص۸۴؛ تاریخ ابوالفدا، ج۱، ص۱۶۸؛ سنن بیهقی، ج۶، ص۳۰۱؛ العقد الفرید، ج۵، ص۳۳؛ به نقل از: شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۲ش، ص۱۱۶.</ref> نیز به خاندان پیامبر(ص) بازنگشت. | ||
گفته شده است [[ابوبکر بن ابیقحافه|خلیفه اول]] علاوه بر فدک، باغهای هفتگانه (الحوائط السبعة) را از فاطمه گرفت. نقل شده این باغها اموال [[مخیریق |مُخَیرق یهودی]] بود که [[وصیت]] کرد باغهایش از آنِ پیامبر(ص) باشد.<ref> | گفته شده است [[ابوبکر بن ابیقحافه|خلیفه اول]] علاوه بر فدک، باغهای هفتگانه (الحوائط السبعة) را از فاطمه گرفت. نقل شده این باغها اموال [[مخیریق |مُخَیرق یهودی]] بود که [[وصیت]] کرد باغهایش از آنِ پیامبر(ص) باشد.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۳۸۸-۳۸۹.</ref> پیامبر(ص) نیز این هفت باغ را با فدک به [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|زهرا]] بخشید.<ref>حسینی جلالی، فدک و العوالی، ص۳۷۷۴.</ref> | ||
===دادخواهی فاطمه=== | ===دادخواهی فاطمه=== | ||
پس از تصرف [[فدک]]، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] نزد [[ابوبکر]] رفت و برای بازگردان مالکیت فدک با او گفتگو کرد. در این گفتگو که در منابع تاریخی و روایی با اختلافاتی جزئی نقل شده، آمده است؛ ابوبکر در جواب فاطمه گفت: از پیامبر(ص) شنیده است که اموالش پس از او به [[اسلام|مسلمانان]] میرسد و از او میراثی نمیماند | پس از تصرف [[فدک]]، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] نزد [[ابوبکر]] رفت و برای بازگردان مالکیت فدک با او گفتگو کرد. در این گفتگو که در منابع تاریخی و روایی با اختلافاتی جزئی نقل شده، آمده است؛ ابوبکر در جواب فاطمه گفت: از پیامبر(ص) شنیده است که اموالش پس از او به [[اسلام|مسلمانان]] میرسد و از او میراثی نمیماند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ص۴۰ و ۴۱.</ref> فاطمه(س) پاسخ داد: «پدرم این ملک را به من بخشیده است.» ابوبکر از حضرت فاطمه(س) برای اثبات آنکه پیامبر(ص) فدک را بدو بخشیده است، شاهد خواست. به نقل برخی منابع [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] و [[ام ایمن]] شهادت دادند<ref>حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲.</ref> و بنابر برخی دیگر، ام ایمن و یکی از [[ولاء عتق|موالی]] پیامبر(ص)<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۵۰۶.</ref> و بنابر برخی دیگر امام علی(ع)، [[امایمن]] و [[حسنین]] گواه شدند.<ref>کلینی، اصول الکافی، ترجمه کمرهای، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۰۹.</ref>{{منبع بهتر}} ابوبکر پذیرفت و کاغذی نوشت تا کسی به فدک دستدرازی نکند. وقتی [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] از مجلس بیرون آمد، [[عمر بن خطاب]] او را دید و نوشته را گرفت و پاره کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ نگاه کنید به حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲.</ref> بنابر برخی منابع [[اهل سنت]] ابوبکر شاهدان فاطمه را نپذیرفت و دو مرد را برای شهادت طلبید.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۰.</ref> [[ابنابیالحدید]] عالم سنی میگوید: «از ابنفارقی مدرس مدرسه غربی [[بغداد]] پرسیدم آیا فاطمه راست میگفت؟ ابنفارقی گفت آری. پرسیدم پس چرا ابوبکر فدک را به او نداد؟ گفت اگر چنین میکرد فردا خلافت را برای شوهرش ادعا میکرد و ابوبکر نمیتوانست سخنش را نپذیرد؛ چرا که درباره فدک حرف او را بدون شاهد پذیرفته بود». ابنابیالحدید در ادامه مینویسد: «ابنفارقی اگرچه به شوخی این سخن را گفت، حرفش صحیح بود».<ref>ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۸۴.</ref> | ||
در کتاب [[الاختصاص (کتاب)|الاختصاص]]، براساس روایتی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، سقط محسن، در ماجرای اعتراض فاطمه به غصب [[فدک]] ذکر شده است.<ref>شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۸۵.</ref> اما منابع تاریخی، سقطشدن [[محسن بن علی(ع)|محسن]] را مربوط به ماجرای [[واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)|حمله به خانه زهرا(س)]] دانستهاند.{{مدرک}} | |||
===دادخواهی امیرالمؤمنین=== | ===دادخواهی امیرالمؤمنین=== | ||
نقل شده است پس از مصادره فدک، [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین]] به [[مسجد]] آمد و در حضور [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]] به ابوبکر اعتراض کرد چرا فاطمه را از چیزی که [[پیامبر(ص)]] به او بخشیده، منع کرده است. پس از آن ابوبکر شاهدِ [[عادل]] طلبید که امام علی(ع) استدلال کرد اگر چیزی در دست کسی باشد و دیگری مدعی آن شود، | نقل شده است پس از مصادره فدک، [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین]] به [[مسجد]] آمد و در حضور [[مهاجرین|مهاجر]] و [[انصار]] به ابوبکر اعتراض کرد چرا فاطمه را از چیزی که [[پیامبر(ص)]] به او بخشیده، منع کرده است. پس از آن ابوبکر شاهدِ [[عادل]] طلبید که امام علی(ع) استدلال کرد اگر چیزی در دست کسی باشد و دیگری مدعی آن شود، مدعی باید بینه (دلیل و شاهد) بیاورد نه فاطمه که فدک از قبل در دستش بوده است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، دارالرضا، ج۲۹، ص۱۲۴.</ref> امام علی(ع) در ادامه [[آیه تطهیر]] را [[تلاوت]] کرد و از ابوبکر اقرار گرفت که این آیه در شأن امام و خانوادهاش نازل شده است. سپس پرسید اگر دو شاهد بگویند فاطمه مرتکب فحشا شده چه کار خواهی کرد؟ [[ابوبکر]] گفت بر فاطمه [[حد شرعی|حد]] خواهم زد. امام گفت بنابراین تو شهادت خلق را بر شهادت [[خدا|خداوند]] ترجیح دادهای و [[کفر|کافر]] خواهی بود. در این هنگام مردم گریستند و پراکنده شدند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، دارالرضا، ج۲۹، ص۱۲۴.</ref> نقل شده است امام علی(ع) همچنین نامهای به ابوبکر نوشت و در کلامی تهدیدآمیز، از [[غصب خلافت]] و [[فدک]] سخن گفت.<ref>برای دیدن متن نامه رجوع کنید به: طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۹۵.</ref> | ||
امام علی(ع) در ادامه [[آیه تطهیر]] را [[تلاوت]] کرد و از ابوبکر اقرار گرفت که این آیه در شأن امام و خانوادهاش نازل شده است. سپس پرسید اگر دو شاهد بگویند فاطمه مرتکب فحشا شده چه کار خواهی کرد؟ | |||
===استدلال ابوبکر بر ارث نگذاشتن انبیا=== | ===استدلال ابوبکر بر ارث نگذاشتن انبیا=== | ||
{{اصلی|نحن معاشر الانبیاء لا نورث}} | {{اصلی|نحن معاشر الانبیاء لا نورث}} | ||
گزارش شده است [[ابوبکر]] در پاسخِ دادخواهی [[فاطمه]] گفت: «از [[پیامبر(ص)]] شنیدم: ما ([[نبوت|انبیا]]) [[ارث]] نمیگذاریم و آنچه از ما باقی میماند، [[صدقه]] است».<ref> | گزارش شده است [[ابوبکر]] در پاسخِ دادخواهی [[فاطمه]] گفت: «از [[پیامبر(ص)]] شنیدم: ما ([[نبوت|انبیا]]) [[ارث]] نمیگذاریم و آنچه از ما باقی میماند، [[صدقه]] است».<ref> بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۷۹؛ مسلم، صحیح،دار احیاء التراث، ج۳، ص۱۳۸۱.</ref> در مقابل حضرت زهرا(س) در [[خطبه فدکیه]] به آیاتی از [[قرآن]]<ref>سوره نمل، آیه ۱۶: «سلیمان از داوود ارث برد»؛ سوره مریم، آیه ۵ و ۶؛ سوره انفال، آیه ۷۵؛ سوره نساء، آیه ۱۱؛ سوره بقره، آیه ۱۸۰.</ref> اشاره کرد و این سخن ابوبکر را مخالف قرآن دانست.<ref>مجلسی کوپائی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۹۴.</ref> همچنین علمای [[شیعه]] علاوه بر اینکه [[آیه|آیاتی]]<ref>سوره مریم، آیه ۵ و ۶. در این آیه حضرت زکریا از خداوند میخواهد برای او جانشینی قرار دهد که از زکریا و آل یعقوب ارث ببرد.</ref> را مخالف سخن ابوبکر دانستهاند، گفتهاند این عبارت را به غیر از ابوبکر هیچکدام از [[صحابه]] پیامبر(ص) نقل نکردهاند.<ref> نگاه کنید به: سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۲.</ref> [[ابنابیالحدید]] (عالم سنی) نیز میگوید این روایت را فقط ابوبکر نقل کرده است.<ref>سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۲ به نقل از ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۴، ص۸۲ و ۸۵.</ref> | ||
همچنین نقل شده است هنگامی که [[عثمان بن عفان |عثمان]] به [[خلافت]] رسید، [[عایشه]] و [[حفصه دختر عمر بن خطاب|حفصه]] پیش او رفتند و از او خواستند آنچه پدرانشان (خلیفه اول و دوم) به آنان میدادند، مجدد به آنان بدهد؛ اما عثمان گفت به [[خدا]] [[سوگند]] چنین چیزی به شما نمیدهم... آیا شما دو نفر نبودید که نزد پدرتان شهادت دادید... پیامبران ارث نمیگذارند. روزی چنین شهادت دادید و روزی میراث [[پیامبر(ص)]] را درخواست میکنید؟<ref>طبری، المسترشد، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۷؛ حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۰۴ق، ص۲۸۶.</ref> | همچنین نقل شده است هنگامی که [[عثمان بن عفان |عثمان]] به [[خلافت]] رسید، [[عایشه]] و [[حفصه دختر عمر بن خطاب|حفصه]] پیش او رفتند و از او خواستند آنچه پدرانشان (خلیفه اول و دوم) به آنان میدادند، مجدد به آنان بدهد؛ اما عثمان گفت به [[خدا]] [[سوگند]] چنین چیزی به شما نمیدهم... آیا شما دو نفر نبودید که نزد پدرتان شهادت دادید... پیامبران ارث نمیگذارند. روزی چنین شهادت دادید و روزی میراث [[پیامبر(ص)]] را درخواست میکنید؟<ref>طبری، المسترشد، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۷؛ حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۰۴ق، ص۲۸۶.</ref> |
ویرایش