پرش به محتوا

امام جواد علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
'''محمد بن علی بن موسی''' مشهور به '''امام جواد''' و '''امام محمدِ تقی''' ([[سال ۱۹۵ هجری قمری|۱۹۵]]-[[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]]) امام نهم [[امامیه|شیعیان اثناعشری]] است. کنیه او ابوجعفر ثانی است و ملقب به جواد و [[ابن الرضا|ابن‌الرضا]] بود. ملقب شدن او به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او دانسته‌اند.
'''محمد بن علی بن موسی''' مشهور به '''امام جواد''' و '''امام محمدِ تقی''' ([[سال ۱۹۵ هجری قمری|۱۹۵]]-[[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]]) امام نهم [[امامیه|شیعیان اثناعشری]] است. کنیه او ابوجعفر ثانی است و ملقب به جواد و [[ابن الرضا|ابن‌الرضا]] بود. ملقب شدن او به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او دانسته‌اند.


امام جواد ۱۷ سال [[امامت]] کرد که با حکومت [[مأمون عباسی]] و [[معتصم عباسی]] همزمان بود. براساس نقل بیشتر منابع، امام جواد(ع) در آخر ذی‌القعده سال [[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]] در ۲۵ سالگی مسموم و به [[شهادت]] رسید. در میان [[امامان شیعه]]، وی جوان‌ترین امام در هنگام [[شهادت]] بوده است. او در کنار جدش [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|موسی بن جعفر(ع)]] در مقبره قریش در [[حرم کاظمین|کاظمین]] به خاک سپرده شد.
امام جواد ۱۷ سال [[امامت]] کرد که با حکومت [[مأمون عباسی]] و [[معتصم عباسی]] همزمان بود. براساس نقل بیشتر منابع، امام جواد(ع) در آخر ذی‌القعده سال [[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]] در ۲۵ سالگی به [[شهادت]] رسید. در میان [[امامان شیعه]]، وی جوان‌ترین امام در هنگام [[شهادت]] بوده است. او در کنار جدش [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|موسی بن جعفر(ع)]] در مقبره قریش در [[حرم کاظمین|کاظمین]] به خاک سپرده شد.


سنّ کمِ امام جواد (هشت سالگی) در هنگام [[امامت]]، سبب شد تا شماری از [[فهرست اصحاب امام رضا(ع)|اصحاب امام رضا(ع)]]، در امامت او تردید کنند؛ برخی [[عبدالله بن موسی بن جعفر|عبدالله بن موسی]] و عده‌ای [[احمد بن موسی بن جعفر|احمد بن موسی شاهچراغ]] را امام خواندند و گروهی به [[واقفیه]] پیوستند؛ اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.
سنّ کمِ امام جواد (هشت سالگی) در هنگام [[امامت]]، سبب شد تا شماری از [[فهرست اصحاب امام رضا(ع)|اصحاب امام رضا(ع)]]، در امامت او تردید کنند؛ برخی [[عبدالله بن موسی بن جعفر|عبدالله بن موسی]] و عده‌ای [[احمد بن موسی بن جعفر|احمد بن موسی شاهچراغ]] را امام خواندند و گروهی به [[واقفیه]] پیوستند؛ اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.
خط ۷۳: خط ۷۳:
بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم [[بیعت]] کردند، او طی نامه‌ای از عبدالملک زیات، والی [[مدینه]]، خواست محمد بن علی(ع) را همراه با ام‌الفضل به بغداد بفرستد. وقتی امام جواد(ع) وارد [[بغداد]] شد، معتصم به ظاهر او را احترام کرد و تحفه‌هایی برای او و ام‌الفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسیله غلام خود به نام اَشناس برای او فرستاد. اَشناس به امام گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمود: «آن را در شب می‌نوشم»؛ اما اشناس اصرار کرد که باید خنک نوشیده شود. سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.<ref>ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۸.</ref>  
بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم [[بیعت]] کردند، او طی نامه‌ای از عبدالملک زیات، والی [[مدینه]]، خواست محمد بن علی(ع) را همراه با ام‌الفضل به بغداد بفرستد. وقتی امام جواد(ع) وارد [[بغداد]] شد، معتصم به ظاهر او را احترام کرد و تحفه‌هایی برای او و ام‌الفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسیله غلام خود به نام اَشناس برای او فرستاد. اَشناس به امام گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمود: «آن را در شب می‌نوشم»؛ اما اشناس اصرار کرد که باید خنک نوشیده شود. سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.<ref>ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۸.</ref>  


[[شیخ مفید]] در [[شهادت]] جوادالاَئمه(ع) با سَم تردید کرده و گفته است در این خصوص برای من خبری ثابت نشده است که به آن شهادت دهم.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref> عده‌ای از این عبارت شیخ مفید برداشت کرده‌اند که وی قائل به شهادت امام جواد نبوده و رحلت او را طبیعی دانسته است؛{{مدرک}} مفید، در کتاب [[تصحیح الاعتقادات (کتاب)|تصحیح اعتقادات الامامیه]] نیز گفته است راهی برای یقین پیداکردن به شهادت برخی از امامان همچون امام جواد(ع) نیست.<ref>شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۲.</ref> اما [[سید محمد صدر]] (شهادت ۱۳۷۷ش) در کتاب [[موسوعة الامام المهدی (کتاب)|تاریخ الغیبه]]، با استناد به روایت «[[ما منا الا مقتول شهید|ما مِنّا إلّا مقتولٌ شهیدٌ]]»<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۸۵.</ref> قائل به شهادت آن حضرت شده است.<ref>صدر، تاریخ الغیبه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref> رسول جعفریان نیز با ذکر شواهدی شهادت امام را پذیرفته است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۰-۴۸۱.</ref> [[سید جعفر مرتضی عاملی]] (درگذشت ۱۴۱۴ق) تاریخ‌پژوه، سخن شیخ مفید را حمل بر [[تقیه]] کرده است. از نظر او شیخ مفید ساکن [[بغداد]] بود و با توجه به جو حاکم علیه [[شیعه|شیعیان]]، نمی‌توانسته به صراحت عقاید شیعه در مورد شهادت ائمه(ع) به‌دست [[بنی‌عباس|عباسیان]] را ذکر کند. این احتمال نیز ذکر شده که با توجه به نبود منابع کافی و سختی دسترسی به منابع اصلی، این مطلب به دست او نرسیده است.<ref>نگاه کنید به عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۵-۱۹۱.</ref>  
[[شیخ مفید]] (درگذشت ۴۱۳ق) در [[شهادت]] جوادالاَئمه(ع) با سَم تردید کرده و گفته است در این خصوص برای من خبری ثابت نشده است که به آن شهادت دهم.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref> عده‌ای از این عبارت شیخ مفید برداشت کرده‌اند که وی قائل به شهادت امام جواد نبوده و رحلت او را طبیعی دانسته است؛{{مدرک}} مفید، در کتاب [[تصحیح الاعتقادات (کتاب)|تصحیح اعتقادات الامامیه]] نیز گفته است راهی برای یقین پیداکردن به شهادت برخی از امامان همچون امام جواد(ع) نیست.<ref>شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۲.</ref> اما [[سید محمد صدر]] (شهادت ۱۳۷۷ش) در کتاب [[موسوعة الامام المهدی (کتاب)|تاریخ الغیبه]]، با استناد به روایت «[[ما منا الا مقتول شهید|ما مِنّا إلّا مقتولٌ شهیدٌ]]»<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۸۵.</ref> قائل به شهادت آن حضرت شده است.<ref>صدر، تاریخ الغیبه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۷.</ref> [[رسول جعفریان]] تاریخ‌پژوه نیز با ذکر شواهدی شهادت امام را پذیرفته است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۰-۴۸۱.</ref> [[سید جعفر مرتضی عاملی]] (درگذشت ۱۴۱۴ق) تاریخ‌پژوه، سخن شیخ مفید را حمل بر [[تقیه]] کرده است. از نظر او شیخ مفید ساکن [[بغداد]] بود و با توجه به جو حاکم علیه [[شیعه|شیعیان]]، نمی‌توانسته به صراحت عقاید شیعه در مورد شهادت ائمه(ع) به‌دست [[بنی‌عباس|عباسیان]] را ذکر کند. این احتمال نیز ذکر شده که با توجه به نبود منابع کافی و سختی دسترسی به منابع اصلی، این مطلب به دست او نرسیده است.<ref>نگاه کنید به عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۵-۱۹۱.</ref>  
== دوران امامت ==
== دوران امامت ==
امام جواد(ع)، پس از [[شهادت]] [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] در [[سال ۲۰۳ هجری قمری|سال ۲۰۳ق]] به [[امامت]] رسید.<ref> طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴.</ref> مدت امامت او هفده سال بود<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.</ref> که با خلافت دو تن از [[فهرست خلفای بنی‌عباس|خلفای عباسی]]، مأمون و معتصم همزمان بود. حدود ۱۵ سال آن در خلافت مأمون (۱۹۸-۲۱۸ق) و دو سال در خلافت معتصم (۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.</ref> با [[شهادت]] او در [[سال ۲۲۰ هجری قمری|سال ۲۲۰ق]]، امامت به فرزندش [[امام هادی علیه‌السلام|امام هادی(ع)]] منتقل شد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref>
امام جواد(ع)، پس از [[شهادت]] [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] در [[سال ۲۰۳ هجری قمری|سال ۲۰۳ق]] به [[امامت]] رسید.<ref> طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴.</ref> مدت امامت او هفده سال بود<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.</ref> که با خلافت دو تن از [[فهرست خلفای بنی‌عباس|خلفای عباسی]]، مأمون و معتصم همزمان بود. حدود ۱۵ سال آن در خلافت مأمون (۱۹۸-۲۱۸ق) و دو سال در خلافت معتصم (۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.</ref> با [[شهادت]] او در [[سال ۲۲۰ هجری قمری|سال ۲۲۰ق]]، امامت به فرزندش [[امام هادی علیه‌السلام|امام هادی(ع)]] منتقل شد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.</ref>
خط ۸۶: خط ۸۶:


:'''پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام'''
:'''پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام'''
[[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] در موارد متعددی به امامت جوادالائمه تصریح کرده بود،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۳۲۰-۳۲۳.</ref> با این حال برخی از [[شیعه|شیعیان]] برای اطمینان بیشتر، وی را با پرسش‌هایی می‌آزمودند.<ref> پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۹.</ref> این آزمایش در مورد ائمه دیگر نیز مطرح بود<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۸۲-۲۸۳.</ref> اما با توجه به سن کمِ جوادالأئمه، درباره او ضرورت بیشتری داشت.<ref> جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.</ref> به گفته [[رسول جعفریان]] (زاده ۱۳۴۳ش) تاریخ‌پژوه، این کار از سوی شیعیان به این دلیل صورت می‌گرفت که گاهی به دلایلی همچون [[تقیه|تَقیّه]] و حفظ جان امام، بر چندین نفر وصیت می‌شد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.</ref>
[[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] در موارد متعددی به امامت جوادالائمه تصریح کرده بود،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۳۲۰-۳۲۳.</ref> با این حال برخی از [[شیعه|شیعیان]] برای اطمینان بیشتر، وی را با پرسش‌هایی می‌آزمودند.<ref> پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۹.</ref> این آزمایش در مورد ائمه دیگر نیز مطرح بود<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۸۲-۲۸۳.</ref> اما با توجه به سن کمِ جوادالائمه، درباره او ضرورت بیشتری داشت.<ref> جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.</ref> به گفته [[رسول جعفریان]] (زاده ۱۳۴۳ش) تاریخ‌پژوه، این کار از سوی شیعیان به این دلیل صورت می‌گرفت که گاهی به دلایلی همچون [[تقیه|تَقیّه]] و حفظ جان امام، بر چندین نفر وصیت می‌شد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.</ref>


گزارش‌های مختلفی از پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام جواد(ع) در منابع روایی آمده است.<ref>قاضی‌زاهدی، پرسشهای مردم و پاسخ‌های امام جواد(ع)، ۱۳۹۲ش.</ref> پاسخ‌های او سبب ترفیع جایگاهش و نیز پذیرش امامت او نزد شیعیان می‌شد.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.</ref> در روایاتی آمده است گروهی از شیعیان که از [[بغداد]] و شهرهای دیگر به [[حج]] آمده بودند، برای دیدار جوادالاَئمه به [[مدینه]] رفتند. آنان در مدینه با [[عبدالله بن موسی بن جعفر|عبدالله بن موسی]] دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند. او پاسخ های نادرست داد. آنان متحیر ماندند و در همان مجلس بودند که امام جواد(ع) وارد شد و آنان دوباره پرسش‌هایشان را مطرح کردند و با پاسخ‌های امام جواد(ع) قانع شدند.<ref>طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۰-۳۸۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۹۹-۱۰۰.</ref>
گزارش‌های مختلفی از پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام جواد(ع) در منابع روایی آمده است.<ref>قاضی‌زاهدی، پرسشهای مردم و پاسخ‌های امام جواد(ع)، ۱۳۹۲ش.</ref> پاسخ‌های او سبب ترفیع جایگاهش و نیز پذیرش امامت او نزد شیعیان می‌شد.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.</ref> در روایاتی آمده است گروهی از شیعیان که از [[بغداد]] و شهرهای دیگر به [[حج]] آمده بودند، برای دیدار جوادالاَئمه به [[مدینه]] رفتند. آنان در مدینه با [[عبدالله بن موسی بن جعفر|عبدالله بن موسی]] عموی امام جواد، دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند. او پاسخ های نادرست داد. آنان متحیر ماندند و در همان مجلس بودند که امام جواد(ع) وارد شد و آنان دوباره پرسش‌هایشان را مطرح کردند و با پاسخ‌های امام جواد(ع) قانع شدند.<ref>طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۰-۳۸۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۹۹-۱۰۰.</ref>


=== ارتباط با شیعیان ===
=== ارتباط با شیعیان ===
امام جواد(ع) از طریق [[سازمان وکالت]] با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمین‌های اسلامی از جمله [[بغداد]]، [[کوفه]]، [[اهواز]]، [[بصره]]، [[همدان]]، [[قم]]، [[ری]]، [[سیستان]] و [[بست|بُست]] نمایندگانی داشت.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.</ref> تعداد وکیلان او را ۱۳ تن گفته‌اند.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۲۷.</ref> آنان [[وجوهات شرعی]] شیعیان را به امام جواد(ع) می‌رساندند.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۸۲.</ref> [[ابراهیم بن محمد همدانی]] در همدان<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۲۳.</ref> و [[ابوعمرو حذاء|ابوعَمرو حذّاء]] در نواحی [[بصره]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۱۶.</ref> وکالت آن حضرت را بر عهده داشتند. [[صالح بن محمد بن سهل]] به موقوفات آن حضرت در [[قم]] رسیدگی می‌کرد.<ref> نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۵۱.</ref> [[زکریا بن آدم اشعری قمی|زکریا بن آدم قمی]]،<ref> طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۸.</ref> عبدالعزیز بن مهتدی اشعری قمی،<ref>طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.</ref> [[صفوان بن یحیی]]،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۹۷.</ref> [[علی بن مهزیار اهوازی|علی بن مهزیار]]<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۲۵۳؛ نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.</ref> و [[یحیی بن ابی‌عمران]]<ref> قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۷.</ref> از دیگر وکلای امام جواد(ع) بودند. نویسنده [[سازمان وکالت (کتاب)|کتاب سارمان وکالت]] با استناد به شواهدی، [[محمد بن فرج رخجی]] و [[داوود بن قاسم بن اسحاق|ابوهاشم جعفری]] را نیز از وکیلان او به شمار آورده است.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۳۲.</ref> [[احمد بن محمد سیاری]] نیز ادعای وکالت داشت؛ ولی امام ضمن رد ادعای او، از شیعیان خواست تا وجوهات را به وی ندهند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۶۰۶.</ref> [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت‌الله خامنه‌ای]] در تحلیلی، ایجاد تشکیلات منسجم و مقدمه‌سازی برای [[غیبت امام مهدی(عج)]] را از برنامه‌های امام جواد(ع) می‌داند و این کارى بود که خلفاى آن زمان به‌شدت از آن بیمناک بودند.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46078 «بیانات در سالروز شهادت امام جواد علیه‌السلام در مهدیه تهران»]</ref>
امام جواد(ع) از طریق [[سازمان وکالت]] با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمین‌های اسلامی از جمله [[بغداد]]، [[کوفه]]، [[اهواز]]، [[بصره]]، [[همدان]]، [[قم]]، [[ری]]، [[سیستان]] و [[بست|بُست]] نمایندگانی داشت.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.</ref> تعداد وکیلان او را ۱۳ تن گفته‌اند.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۲۷.</ref> آنان [[وجوهات شرعی]] شیعیان را به امام جواد(ع) می‌رساندند.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۸۲.</ref> [[ابراهیم بن محمد همدانی]] در همدان<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۲۳.</ref> و [[ابوعمرو حذاء|ابوعَمرو حذّاء]] در نواحی [[بصره]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۱۶.</ref> وکالت آن حضرت را بر عهده داشتند. [[صالح بن محمد بن سهل]] به موقوفات آن حضرت در [[قم]] رسیدگی می‌کرد.<ref> نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۵۱.</ref> [[زکریا بن آدم اشعری قمی|زکریا بن آدم قمی]]،<ref> طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۸.</ref> عبدالعزیز بن مهتدی اشعری قمی،<ref>طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.</ref> [[صفوان بن یحیی]]،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۹۷.</ref> [[علی بن مهزیار اهوازی|علی بن مهزیار]]<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۲۵۳؛ نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.</ref> و [[یحیی بن ابی‌عمران]]<ref> قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۷.</ref> از دیگر وکلای امام جواد(ع) بودند. نویسنده [[سازمان وکالت (کتاب)|کتاب سارمان وکالت]] با استناد به شواهدی، [[محمد بن فرج رخجی|محمد بن فرج رُخَجی]] و [[داوود بن قاسم بن اسحاق|ابوهاشم جعفری]] را نیز از وکیلان او به شمار آورده است.<ref>جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۳۲.</ref> [[احمد بن محمد سیاری]] نیز ادعای وکالت داشت؛ ولی امام ضمن رد ادعای او، از شیعیان خواست تا وجوهات را به وی ندهند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۶۰۶.</ref> [[سید علی حسینی خامنه‌ای|آیت‌الله خامنه‌ای]] در تحلیلی، ایجاد تشکیلات منسجم و مقدمه‌سازی برای [[غیبت امام مهدی(عج)]] را از برنامه‌های امام جواد(ع) می‌داند و این کارى بود که خلفاى آن زمان به‌شدت از آن بیمناک بودند.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46078 «بیانات در سالروز شهادت امام جواد علیه‌السلام در مهدیه تهران»]</ref>


گفته شده امام جواد(ع) به دو دلیل از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده می‌کرد:  
گفته شده امام جواد(ع) به دو دلیل از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده می‌کرد:  
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
امام جواد(ع)، [[غالیان]]ی همچون [[ابوالخطاب]] و پیروان او را [[لعن]] می‌کرد. او همچنین کسانی را که در لعن ابوالخطاب توقف یا تردید می‌کردند نیز لعن می‌نمود.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.</ref> حضرت جواد(ع)، افرادی همچون ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابی‌هاشم را پیرو ابوالخطاب معرفی می‌کرد و می‌گفت آنان با نام ما ([[اهل‌بیت(ع)|اهل‌بیت]]) از مردم بهره‌کشی می‌کنند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.</ref>[[محمدصالح بن احمد مازندرانی| ملاصالح مازندرانی]] شارح [[اصول کافی]] احتمال داده نان خوردن به نام اهل‌بیت(ع) به معنای خوردن مال مردم به واسطه علوم اهل‌بیت باشد مانند کاری که قاضیان جور (قاضیانی که در خدمت حکومت های ظالم هستند) انجام می‌دهند. بنابر روایتی که در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]] آمده است امام قتل دو تن از [[غالیان|غلات]] به نام‌های ابوالسَّمهری و ابن‌ابی‌زَرقاء را جایز دانست و دلیل آن را نقش آنان در منحرف کردن [[شیعه|شیعیان]] ذکر کرد.<ref> کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸، حلی، رجال العلامة الحلي،۱۴۰۲ق، ص۲۶۸.</ref> آن حضرت به مقابله با باورهای غالیانه این دوره نیز پرداخته و کوشید با روشنگری‌های خود، شیعیان را از عقاید غالیانه دور نگه دارد.<ref>نگاه کنید به: حاجی‌زاده، «غالیان در دوره امام جواد(ع) و نوع برخورد حضرت با آنان»، ص۲۲۶.</ref>
امام جواد(ع)، [[غالیان]]ی همچون [[ابوالخطاب]] و پیروان او را [[لعن]] می‌کرد. او همچنین کسانی را که در لعن ابوالخطاب توقف یا تردید می‌کردند نیز لعن می‌نمود.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.</ref> حضرت جواد(ع)، افرادی همچون ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابی‌هاشم را پیرو ابوالخطاب معرفی می‌کرد و می‌گفت آنان با نام ما ([[اهل‌بیت(ع)|اهل‌بیت]]) از مردم بهره‌کشی می‌کنند.<ref>کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.</ref>[[محمدصالح بن احمد مازندرانی| ملاصالح مازندرانی]] شارح [[اصول کافی]] احتمال داده نان خوردن به نام اهل‌بیت(ع) به معنای خوردن مال مردم به واسطه علوم اهل‌بیت باشد مانند کاری که قاضیان جور (قاضیانی که در خدمت حکومت های ظالم هستند) انجام می‌دهند. بنابر روایتی که در [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|رجال کشی]] آمده است امام قتل دو تن از [[غالیان|غلات]] به نام‌های ابوالسَّمهری و ابن‌ابی‌زَرقاء را جایز دانست و دلیل آن را نقش آنان در منحرف کردن [[شیعه|شیعیان]] ذکر کرد.<ref> کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸، حلی، رجال العلامة الحلي،۱۴۰۲ق، ص۲۶۸.</ref> آن حضرت به مقابله با باورهای غالیانه این دوره نیز پرداخته و کوشید با روشنگری‌های خود، شیعیان را از عقاید غالیانه دور نگه دارد.<ref>نگاه کنید به: حاجی‌زاده، «غالیان در دوره امام جواد(ع) و نوع برخورد حضرت با آنان»، ص۲۲۶.</ref>


او خطاب به [[محمد بن سنان]]، ادعای [[تفویض|مفوضه]] مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امامان شیعه|امامان]] را رد کرد. البته تفویض احکام را به عنوان عقیده‌ای درست معرفی نمود و آن را هم به [[مشیت|مشیت الهی]] منتسب کرد و فرمود: این عقیده‌ای است که هر کس از آن جلوتر برود از [[اسلام]] خارج است و هر کس آن را نپذیرد (دینش) نابود می‌شود و هر کس آن را بپذیرد به حق پیوسته است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۱.</ref>
او خطاب به [[محمد بن سنان]]، ادعای مفوضه مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امامان شیعه|امامان]] را رد کرد. البته تفویض احکام را هم به [[مشیت|مشیت الهی]] منتسب کرد و فرمود: این عقیده‌ای است که هر کس از آن جلوتر برود از [[اسلام]] خارج است و هر کس آن را نپذیرد (دینش) نابود می‌شود و هر کس آن را بپذیرد به حق پیوسته است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۱.</ref>


== روایات و مناظرات ==
== روایات و مناظرات ==
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
به گفته [[عزیزالله عطاردی]]، حدود ۲۵۰ [[حدیث]] از امام جواد(ع) در موضوعات [[فقه|فقهی]]، [[تفسیر قرآن|تفسیری]] و [[کلام اسلامی|عقیدتی]] نقل شده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.</ref> کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از [[امامان شیعه|امامان معصوم]] را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان [[شهادت]] دانسته‌اند.<ref> پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۶۲.</ref>
به گفته [[عزیزالله عطاردی]]، حدود ۲۵۰ [[حدیث]] از امام جواد(ع) در موضوعات [[فقه|فقهی]]، [[تفسیر قرآن|تفسیری]] و [[کلام اسلامی|عقیدتی]] نقل شده است.<ref>عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.</ref> کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از [[امامان شیعه|امامان معصوم]] را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان [[شهادت]] دانسته‌اند.<ref> پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۶۲.</ref>


[[سید ابن طاووس|سید ابن‌ طاووس]] در کتاب [[مهج الدعوات و منهج العبادات (کتاب)|مُهَجُ الدّعَوات]] حرزی از وی برای در امان ماندن [[مأمون عباسی]] نقل کرده است.<ref>سید ابن‌ طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۳۹-۴۲.</ref>  همچنین [[حرز]] «يَا نُورُ يَا بُرْهَانُ يَا مُبِينُ يَا مُنِيرُ يَا رَبِّ اكْفِنِي الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسْأَلُكَ النَّجَاةَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ» به وی منسوب است.<ref>سید ابن‌ طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۴۲.</ref> به همراه داشتن [[حرز امام جواد(ع)|حِرز امام جواد(ع)]] نزد شیعیان متداول بوده و برای «کسی را همیشه همراه خود کردن»، مَثَل شده است.<ref> نگاه کنید به دهخدا، لغت‌نامه، ذیل «حرز جواد».</ref>
[[سید ابن طاووس|سید ابن‌ طاووس]] در کتاب [[مهج الدعوات و منهج العبادات (کتاب)|مُهَجُ الدّعَوات]] حرزی از وی برای در امان ماندن [[مأمون عباسی]] نقل کرده است.<ref>سید ابن‌ طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۳۹-۴۲.</ref>  همچنین [[حرز|حِرز]] «يَا نُورُ يَا بُرْهَانُ يَا مُبِينُ يَا مُنِيرُ يَا رَبِّ اكْفِنِي الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسْأَلُكَ النَّجَاةَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ» به وی منسوب است.<ref>سید ابن‌ طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۴۲.</ref> به همراه داشتن [[حرز امام جواد(ع)|حِرز امام جواد(ع)]] نزد شیعیان متداول بوده و برای «کسی را همیشه همراه خود کردن»، مَثَل شده است.<ref> نگاه کنید به دهخدا، لغت‌نامه، ذیل «حرز جواد».</ref>


امام محمدِ تقی(ع) در دوران [[امامت]] خود چندین بار با برخی از [[مجتهد|فقیهان]] دربار عباسی مناظره کرد. گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظره‌ها به درخواست درباریان مأمون و [[معتصم عباسی|معتصم]] و با هدف آزمایش پیشوای نهم شیعیان انجام می‌گرفته و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران می‌شده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۳.</ref> منابع ۹ مناظره و گفتگو از جوادالأئمه گزارش کرده‌اند که چهار مورد آنها با [[یحیی بن اکثم|یحیی بن اَکثم]] و یک مورد با احمد بن ابی‌داوود، قاضی القضات‎‌های بغداد، بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با [[عبدالله بن موسی بن جعفر|عبدالله بن موسی]]، [[داوود بن قاسم بن اسحاق|ابوهاشم جعفری]]، [[عبدالعظیم حسنی]] و [[معتصم عباسی|معتصم]] نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهی مربوط به [[حج]]، [[طلاق]]، حد سرقت و مباحثی دیگر همچون ویژگی [[یاران امام مهدی|یاران امام دوازدهم]]، فضایلی که برای دو خلیفه اول ([[شیخین]]) نقل شده، و [[اسما و صفات|اسماء و صفات خدا]] بوده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۱-۴۴۹؛ احمدی میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۳۸۱، ۴۲۷ و...</ref>
امام محمدِ تقی(ع) در دوران [[امامت]] خود چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد. گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظره‌ها به درخواست درباریان مأمون و [[معتصم عباسی|معتصم]] و با هدف آزمایش پیشوای نهم شیعیان انجام می‌گرفته و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران می‌شده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۳.</ref> منابع نُه مناظره و گفتگو از جوادالائمه گزارش کرده‌اند که چهار مورد آنها با [[یحیی بن اکثم|یحیی بن اَکثم]] و یک مورد با احمد بن ابی‌داوود، قاضی القضات‎‌های بغداد، بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با [[عبدالله بن موسی بن جعفر|عبدالله بن موسی]]، [[داوود بن قاسم بن اسحاق|ابوهاشم جعفری]]، [[عبدالعظیم حسنی]] و معتصم نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهی مربوط به [[حج]]، [[طلاق]]، حد سرقت و مباحثی دیگر همچون ویژگی [[اصحاب امام مهدی عجل الله فرجه الشریف|یاران امام دوازدهم]]، فضایلی که برای [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عُمر]] نقل شده، و [[اسما و صفات|اسماء و صفات خدا]] بوده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۱-۴۴۹؛ احمدی میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ۱۴۲۶ق، ج۵، ص۳۸۱، ۴۲۷ و...</ref>


=== مناظره درباره مسئله فقهی ===
=== مناظره درباره مسئله فقهی ===
از مناظرات مهم امام محمد تقی(ع) که در زمان [[مأمون عباسی]] در [[بغداد]] صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، [[مجتهد|فقیه]] دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع [[شیعه]]، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد [[ازدواج]] او با [[ام فضل دختر مأمون|ام الفضل]] از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا جوادالأئمه(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظره‌ای ترتیب دادند.
از مناظرات مهم امام محمد تقی(ع) که در زمان [[مأمون عباسی]] در [[بغداد]] صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع [[شیعه]]، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد [[ازدواج]] او با [[ام فضل دختر مأمون|ام‌الفضل]] از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا جوادالائمه(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظره‌ای ترتیب دادند. یحیی در مناظره، نخست مسئله‌ای فقهی درباره شخص [[احرام|مُحرِمی]] که حیوانی را شکار کرده، مطرح ساخت. امام جواد(ع)، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله، از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند. سپس خود امام جواد(ع)، مسئله را با صورت‌های مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در [[فقه]] اعتراف کردند. گفته‌اند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۴؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴.</ref>براساس برخی گزارش‌ها مأمون پس از پاسخ‌های امام جواد(ع) در مناظره‌ با یحیی بن اکثم، نکوهش خودش را به اطرافیان و حاضران در مجلس اظهار کرد {{یادداشت|ثم نظر إلى أهل بيته فقال لهم : أعرفتم الان ما كنتم تنكرونه؟ }}و تصریح کرد که این خاندان فضیلتشان بر دیگران مشهود است و کمی سن مانع کمالات و فضائلشان نمی‌شود و افزود که پیامبر(ص) دعوتش را با فراخواندن امام علی (در حالی که ۱۰ سال بیش‌تر نداشت) آغاز کرد و اسلامش را پذیرفت.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۷۸.</ref> بنا بر روایتی که در [[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] نقل شده است مأمون پیش از این مناظره به اطرافیانش گفته بود که این [[اهل‌بیت(ع)|خانواده]] حسابشان با دیگران جداست و چون نپذیرفته بودند به آنها گفته بود امتحان کنید و بیازمایید.<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۷۵.
یحیی در مناظره، نخست مسئله‌ای فقهی درباره شخص [[احرام|مُحرمی]] که حیوانی را شکار کرده، مطرح ساخت. امام جواد(ع)، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله، از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند. سپس خود امام جواد(ع)، مسئله را با صورت‌های مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در [[فقه]] اعتراف کردند. گفته‌اند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۴؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴.</ref>براساس برخی گزارش‌ها مأمون پس از پاسخ‌های مفصل و مبسوط امام جواد (ع) در مناظره‌ای که با یحیی بن اکثم داشت نکوهش خودش را به اطرافیان و حاضران در مجلس اظهار کرد {{یادداشت|ثم نظر إلى أهل بيته فقال لهم : أعرفتم الان ما كنتم تنكرونه؟ }}و تصریح کرد که این خاندان فضیلتشان بر دیگران مشهود است و کمی سن مانع کمالات و فضائلشان نمی‌شود و افزود که پیامبر(ص) دعوتش را با فراخواندن امیرالمؤمنین علی (در حالی که ۱۰ سال بیش‌تر نداشت) آغاز کرد و اسلامش را پذیرفت. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۷۸.</ref> {{یادداشت| مأمون پیش از این مناظرات به اطرافیانش گفته بود که این [[اهلبیت|خانواده]] حسابشان با دیگران جداست و چون نپذیرفته بودند به آنها گفته بود امتحان کنیدو بیازمایید. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۵۰، ص۷۵ويحكم إني أعرف بهذا الفتى منكم وإن أهل هذا البيت علمهم من الله تعالى ومواده وإلهامه ، لم تزل آباؤه أغنياء في علم الدين والادب عن الرعايا الناقصة عن حد الكمال ، فان شئتم فامتحنوا أبا جعفر بما يتبين لكم به ما وصفت لكم من حاله... }}
</ref>


=== مناظره درباره خلفا ===
=== مناظره درباره خلفا ===
به نقل منابع روایی شیعه، امام محمد تقی(ع) در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اَکْثَم درباره فضایل [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] مناظره کرد. یحیی خطاب به او گفت: [[جبرئیل]] از طرف [[خدا]] به رسولش گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد: من منکر فضل ابوبکر نیستم؛ اما کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند و آن اینکه پیامبر فرمود: هنگامی که حدیثی از طرف من به شما می‌رسد آن را بر [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] من عرضه کنید. اگر موافق با آن بود، بپذیرید و اگر نبود، قبول نکنید؛ زیرا دروغ‌گویان و جعل‌کنندگان حدیث زیاد خواهند شد. سپس امام فرمود: این حدیث با قرآن موافقت ندارد؛ زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید «وَنَحْنُ أَقْرَ‌بُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِ‌يدِ؛ ما از رگِ گردن به شما نزدیکتریم»<ref>سوره ق، آیه ۱۶.</ref>، آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او می‌پرسد؟<ref> طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref>
به نقل منابع روایی شیعه، امام محمد تقی(ع) در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اَکْثَم درباره فضایل [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] مناظره کرد. یحیی خطاب به او گفت: [[جبرئیل]] از طرف خدا به رسولش گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد: من منکر فضل ابوبکر نیستم؛ اما کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند و آن اینکه پیامبر فرمود: هنگامی که حدیثی از طرف من به شما می‌رسد آن را بر [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] من عرضه کنید. اگر موافق با آن بود، بپذیرید و اگر نبود، قبول نکنید؛ زیرا دروغ‌گویان و جعل‌کنندگان حدیث زیاد خواهند شد. سپس امام فرمود: این حدیث با قرآن موافقت ندارد؛ زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید «وَنَحْنُ أَقْرَ‌بُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِ‌يدِ؛ ما از رگِ گردن به شما نزدیکتریم»<ref>سوره ق، آیه ۱۶.</ref> آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او می‌پرسد؟<ref> طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref>


پس از آن یحیی درباره روایت «مَثَل [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] در زمین همانند [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] در آسمان است»، سؤال کرد. جوادالأئمه فرمود: محتوای این روایت صحیح نیست؛ زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظه‌ای مرتکب [[گناه]] نشده‌اند در حالی که ابوبکر و عمر پیش از آنکه [[اسلام]] بیاورند، سال‌های طولانی [[شرک|مُشرک]] بوده‌اند.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۷.</ref>
پس از آن یحیی درباره روایت «مَثَل ابوبکر و عُمر در زمین همانند [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] در آسمان است»، سؤال کرد. جوادالائمه فرمود: محتوای این روایت صحیح نیست؛ زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظه‌ای مرتکب [[گناه]] نشده‌اند در حالی که ابوبکر و عمر پیش از آنکه [[اسلام]] بیاورند، سال‌های طولانی [[شرک|مُشرک]] بوده‌اند.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۷.</ref>


=== قطع دست دزد ===
=== قطع دست دزد ===
در زمان سکونت جوادالأئمه(ع) در بغداد، درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود، بین فقهای اهل سنت اختلاف پیش آمد. برخی می‌گفتند از مچ باید قطع گردد و برخی دیگر قطع آن را از آرنج می‌دانستند. معتصم از امام جواد(ع) خواست تا نظر خود را بیان کند. جوادالائمه از معتصم خواست او را از پاسخ معاف دارد؛ اما خلیفه اصرار کرد و امام گفت: فقط انگشتان دزد قطع می‌شود و بقیه دست باقی می‌ماند. وی دلیل خود را [[آیه]] «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِله فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً؛ و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید»<ref>سوره جن، آیه ۱۸.</ref> عنوان کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.<ref>عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۵-۶.</ref> برخی بر این باورند این حادثه سبب ترویج جایگاه [[امامت]] در بین مردم شد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۶. </ref>
در زمان سکونت جوادالائمه(ع) در بغداد، درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود، میان فقهای اهل‌سنت اختلاف پیش آمد. برخی می‌گفتند از مچ باید قطع گردد و برخی دیگر قطع آن را از آرنج می‌دانستند. معتصم از امام جواد(ع) خواست تا نظر خود را بیان کند. جوادالائمه از معتصم خواست او را از پاسخ معاف دارد؛ اما خلیفه اصرار کرد و امام گفت: فقط انگشتان دزد قطع می‌شود و بقیه دست باقی می‌ماند. وی دلیل خود را آیه «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِله فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً؛ و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید»<ref>سوره جن، آیه ۱۸.</ref> عنوان کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.<ref>عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۵-۶.</ref> گفته شده این واقعه سبب ترویج جایگاه [[امامت]] در بین مردم شد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۶. </ref>


== فضائل و کرامات==
== فضائل و کرامات==
در منابع روایی فضايل و کراماتی برای امام جواد(ع) نقل شده است.
در منابع روایی فضايل و کراماتی برای امام جواد(ع) نقل شده است.
===جود و بخشش زیاد به دیگران===
===جود و بخشش زیاد به دیگران===
ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند.<ref>قرشی، حیاة‌ الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۷۰-۷۱.</ref> بر پایه نامه‌ای که [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سال‌های اولیهٔ زندگی، به [[سخاوت|سخاوتمندی]] معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، ایشان را از درب فرعی خانه خارج می‌کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانه‌اش تجمع می‌کردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا(ع) نامه‌ای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می‌گویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا(ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت می‌خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچ‌کس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. امام رضا(ع) همچنین سفارش بستگان نزدیک را به او کرده بود.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۳.</ref>
ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند.<ref>قرشی، حیاة‌ الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۷۰-۷۱.</ref> بر پایه نامه‌ای که [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سال‌ها، به [[سخاوت|سخاوتمندی]] معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، حضرت جواد را از در فرعی خانه خارج می‌کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانه‌اش تجمع می‌کردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا(ع) نامه‌ای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می‌گویند از در اصلی رفت‌وآمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا(ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت می‌خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچ‌کس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. امام رضا(ع) همچنین سفارش بستگان نزدیک را به او کرده بود.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۳.</ref>


===عبادت زیاد===
===عبادت زیاد===
[[باقر شریف قرشی]]، تاریخ‌پژوه اهل [[عراق]]، جوادالائمه را عابدترین و خالص‌ترین مردم زمانه‌اش معرفی کرده و از کثرت نافله‌های وی سخن گفته است. به گفته وی، حضرت جواد(ع) در هر رکعت از [[نمازهای مستحب|نافله‌های]] خود، [[سوره فاتحه|سوره حمد]] و [[سوره اخلاص|توحید]] را ۷۰ بار می‌خواند.<ref>قرشی، حیاة‌ الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۶۷-۶۸.</ref> همچنین بر پایه روایتی که [[سید ابن طاووس|سید ابن‌ طاووس]] نقل کرده هنگامی که [[ماه قمری]] فرا می‌رسید، محمد بن علی دو رکعت [[نماز]] می‌گذارد که در رکعت اول پس از [[سوره فاتحه|سوره حمد]]، ۳۰ مرتبه [[سوره اخلاص|سوره توحید]] و در رکعت دوم ۳۰ مرتبه [[سوره قدر]] را می‌خواند و سپس [[صدقه]] می‌داد.<ref>سید ابن‌ طاووس، الدروع الواقیه، ۱۴۱۵ق، ص۴۴.</ref>
[[باقر شریف قرشی|باقر شریف قَرشی]]، تاریخ‌پژوه اهل [[عراق]]، جوادالائمه را عابدترین و خالص‌ترین مردم زمانه‌اش معرفی کرده و از کثرت نافله‌های وی سخن گفته است. به گفته وی، حضرت جواد(ع) در هر رکعت از [[نمازهای مستحب|نافله‌های]] خود، سوره حمد و توحید را ۷۰ بار می‌خواند.<ref>قرشی، حیاة‌ الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۶۷-۶۸.</ref> همچنین بر پایه روایتی که [[سید ابن طاووس|سید ابن‌ طاووس]] نقل کرده هنگامی که [[ماه قمری]] فرا می‌رسید، محمد بن علی دو رکعت [[نماز]] می‌گذارد که در رکعت اول پس از [[سوره فاتحه|سوره حمد]]، ۳۰ مرتبه [[سوره اخلاص|سوره توحید]] و در رکعت دوم ۳۰ مرتبه [[سوره قدر]] را می‌خواند و سپس [[صدقه]] می‌داد.<ref>سید ابن‌ طاووس، الدروع الواقیه، ۱۴۱۵ق، ص۴۴.</ref>


===همنشینی با همه اقشار جامعه===
===همنشینی با همه اقشار جامعه===
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
در منابع شیعی، [[کرامت|کراماتی]] به امام جواد(ع) نسبت داده شده است از جمله سخن گفتن هنگام ولادت، [[طی الارض|طی‌ُالارض]] از [[مدینه]] به [[خراسان بزرگ|خراسان]] برای مراسم تجهیز پدرش امام رضا(ع)، شفا دادن بیماران، [[استجابت دعا]]، خبر دادن از باطن افراد و رویدادهای آینده.<ref>باغستانی، «الجواد، امام»، ص۲۴۵ و ۲۴۶.</ref>
در منابع شیعی، [[کرامت|کراماتی]] به امام جواد(ع) نسبت داده شده است از جمله سخن گفتن هنگام ولادت، [[طی الارض|طی‌ُالارض]] از [[مدینه]] به [[خراسان بزرگ|خراسان]] برای مراسم تجهیز پدرش امام رضا(ع)، شفا دادن بیماران، [[استجابت دعا]]، خبر دادن از باطن افراد و رویدادهای آینده.<ref>باغستانی، «الجواد، امام»، ص۲۴۵ و ۲۴۶.</ref>


محدث قمی از [[قطب‌الدین راوندی|قطب راوندی]] از محمد بن میمون نقل کرده است: زمانی که امام رضا(ع) به [[خراسان بزرگ|خراسان]] نرفته بود، سفری به [[مکه]] رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به [[مدینه]] بروم، نامه‌ای برای محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفّق، خادم حضرت، امام جواد(ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت. من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود‌: ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن‌رسول‌الله چشمم بینائی‌اش از دست رفته است. حضرت دست به چشمان من کشید و از برکت دست آن حضرت، چشمانم شفا یافت و بینا شدم.<ref>قمی، منتهی الآمال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۶۹-۴۷۰.</ref>
محدث قمی از [[قطب‌الدین راوندی|قُطب راوندی]] از محمد بن میمون نقل کرده است: زمانی که امام رضا(ع) به [[خراسان بزرگ|خراسان]] نرفته بود، سفری به [[مکه]] رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به [[مدینه]] بروم، نامه‌ای برای محمدِ تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفّق، خادم حضرت، امام جواد(ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت. من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود‌: ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن‌رسول‌الله چشمم بینائی‌اش از دست رفته است. حضرت دست به چشمان من کشید و از برکت دست آن حضرت، چشمانم شفا یافت و بینا شدم.<ref>قمی، منتهی الآمال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۶۹-۴۷۰.</ref>


همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالائمه(ع) از [[بغداد]] به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند. هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط [[مسجد|مسجدی]] در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، [[وضو]] گرفت و [[نماز]] خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند، یافتند که شیرین و بدون دانه است. از [[شیخ مفید]] نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۰؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۸.</ref>
همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالائمه(ع) از [[بغداد]] به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند. هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط [[مسجد|مسجدی]] در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، [[وضو]] گرفت و [[نماز]] خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند، یافتند که شیرین و بدون دانه است. از [[شیخ مفید]] نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۰؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۸.</ref>
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:
== کتاب‌شناسی==
== کتاب‌شناسی==
{{نوشتار اصلی|فهرست کتاب‌های درباره امام جواد(ع)}}
{{نوشتار اصلی|فهرست کتاب‌های درباره امام جواد(ع)}}
درباره امام جواد آثار فراوانی به زبان‌های مختلف به‌ویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله «کتابشناسی امام جواد(ع)»، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب(۳۲۴)، مقاله(۲۴۸) و پایان‌نامه(۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبان عربی و نُه عنوان به زبان‌های دیگر است.<ref> نگاه کنید به: نصر اصفهانی، «کتاب‌شناسی امام جواد(ع)»، ص۵۱۱.</ref> در کتاب «کتاب‌شناسی توصیفی امام جواد(ع)» نیز ۳۵۰ کتاب چاپ شده توصیف شده است.<ref>[https://library.razavi.ir/quran/fa/43508/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%B9 «کتاب‌شناسی توصیفی امام جواد(ع)»]، وبگاه کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث.</ref>
درباره امام جواد آثار فراوانی به زبان‌های مختلف به‌ویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله «کتاب‌شناسی امام جواد(ع)»، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب (۳۲۴)، مقاله (۲۴۸) و پایان‌نامه (۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبان عربی و نُه عنوان به زبان‌های دیگر است.<ref> نگاه کنید به: نصر اصفهانی، «کتاب‌شناسی امام جواد(ع)»، ص۵۱۱.</ref> در کتاب «کتاب‌شناسی توصیفی امام جواد(ع)» نیز ۳۵۰ کتاب چاپ شده توصیف شده است.<ref>[https://library.razavi.ir/quran/fa/43508/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%B9 «کتاب‌شناسی توصیفی امام جواد(ع)»]، وبگاه کتابخانه تخصصی علوم قرآن و حدیث.</ref>


[[وفاة الامام الجواد (کتاب)|وفاة الامام الجواد]]، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیه‌السلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، حیاة‌ الامام محمد الجواد و [[سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد (کتاب)|سبل الرشاد]] از مهمترین کتاب‌هایی است که به زبان عربی درباره امام جواد منتشر شده است.
[[وفاة الامام الجواد (کتاب)|وفاة الامام الجواد]]، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیه‌السلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، حیاة‌ الامام محمد الجواد و [[سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد (کتاب)|سُبل الرشاد]] از مهمترین کتاب‌هایی است که به زبان عربی درباره امام جواد منتشر شده است.


در [[سال ۱۳۹۵ هجری شمسی|سال ۱۳۹۵ش]]، همایشی با عنوان «سیره و زمانه امام جواد(ع)» در [[پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی]] در شهر [[قم]] برگزار شد که حاصل آن سه جلد «مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد(ع)» بود.<ref>[http://mehrnews.com/xDDd2 «همایش ابن‌الرضا، سیره و زمانه امام جواد(ع) در قم برگزار شد»]، خبرگزاری مهر.</ref>
در [[سال ۱۳۹۵ هجری شمسی|سال ۱۳۹۵ش]]، همایشی با عنوان «سیره و زمانه امام جواد(ع)» در [[پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی]] در شهر [[قم]] برگزار شد که حاصل آن سه جلد «مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد(ع)» بود.<ref>[http://mehrnews.com/xDDd2 «همایش ابن‌الرضا، سیره و زمانه امام جواد(ع) در قم برگزار شد»]، خبرگزاری مهر.</ref>