۱۷٬۸۳۰
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اُصولِ اَربَعَمِائه''' به چهارصد کتاب حدیثی شیعه میگویند که [[حدیث|راویان]] | '''اُصولِ اَربَعَمِائه''' به چهارصد کتاب حدیثی شیعه میگویند که [[حدیث|راویان]] نخستين، بیواسطه یا با یک واسطه از [[عصمت|معصوم]] شنیده و نوشتهاند. اصل این امتیاز را بر دیگر کتابهای حدیثی دارد که از کتاب دیگری گرفته نشده و ازاینرو احتمال خطا و تحریف در احادیث آن کم است. اصول اربعمائه نزد عالمان شیعه اهمیت بسیار داشته و از معیارهای تشخیص حدیث صحیح بوده است. | ||
بهگفته عالمان شیعه، بیشتر این کتابها، بهجز شماری اندک، در زمان [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] یا کمی بعد و قبل از آن نوشتهشدهاند. اینکه تعداد اصول اربعمائه چهارصد اصل بوده است، دیدگاه مشهور عالمان شیعی است و برخی از پژوهشگران تعدادشان را کمتر از این عدد میدانند. | بهگفته عالمان شیعه، بیشتر این کتابها، بهجز شماری اندک، در زمان [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] یا کمی بعد و قبل از آن نوشتهشدهاند. اینکه تعداد اصول اربعمائه چهارصد اصل بوده است، دیدگاه مشهور عالمان شیعی است و برخی از پژوهشگران تعدادشان را کمتر از این عدد میدانند. | ||
شیعیان اهتمام زیادی به نگهداری از اصول اربعمائه داشتند؛ اما از آنجا که بعدها، بیشتر احادیثشان در | شیعیان اهتمام زیادی به نگهداری از اصول اربعمائه داشتند؛ اما از آنجا که بعدها، بیشتر احادیثشان در [[کتب اربعه|کُتُب اَربَعه]] ثبت شد، توجه به اصول کمتر شد و بسیاری از آنها از بین رفتند. امروزه تنها شانزده اصل از آنها به جا مانده است که در کتابی به نام الاُصولُ السِّتَّه عَشَر (اصول شانزدهگانه) چاپ شدهاند. | ||
==تعریف اصل== | ==تعریف اصل== | ||
{{اصلی|اصل}} | {{اصلی|اصل}} | ||
اصل به کتاب حدیثیای میگویند که نویسندهٔ آن احادیث را مستقیماً یا با یک واسطه، از معصوم شنیده و نوشته است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۶؛ فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۷.</ref> اصل از کتاب دیگری گرفته نشده است؛ بلکه حاوی احادیثی است که نویسنده، خود، از معصوم یا کسی که بیواسطه از معصوم نقل کرده شنیده و مکتوب کرده است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> | اصل به کتاب حدیثیای میگویند که نویسندهٔ آن [[حدیث|احادیث]] را مستقیماً یا با یک واسطه، از [[عصمت|معصوم]] ([[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]] و [[امامان شیعه]]) شنیده و نوشته است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۶؛ فضلی، اصولالحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۴۷.</ref> اصل از کتاب دیگری گرفته نشده است؛ بلکه حاوی احادیثی است که نویسنده، خود، از معصوم یا کسی که بیواسطه از معصوم نقل کرده شنیده و مکتوب کرده است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> | ||
بهگزارش نویسندهٔ کتاب دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، اصطلاح «اصل» نخستین بار از قرن پنجم قمری به بعد، در ادبیات عالمان شیعه مطرح شده است؛<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۸-۹.</ref> مشخصاً در آثار [[شیخ مفید]]، [[احمد بن علی نجاشی|نَجّاشی]] و [[شیخ طوسی]].<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۹.</ref> | بهگزارش نویسندهٔ کتاب دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، اصطلاح «اصل» نخستین بار از قرن پنجم قمری به بعد، در ادبیات عالمان شیعه مطرح شده است؛<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۸-۹.</ref> مشخصاً در آثار [[شیخ مفید]]، [[احمد بن علی نجاشی|نَجّاشی]] و [[شیخ طوسی]].<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۹.</ref> | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
بهگفته [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] اصول اربعمائه یکی از معیارهای سنجش حدیث بود و فقیهان متقدم حدیثی را که در چندین اصل از اصول اربعمائه آمده بود یا در یک یا دو اصل، با سلسلهسند متعدّد و معتبر ذکر شده بود یا نویسنده اصل از [[اصحاب اجماع|اصحاب اِجماع]] بود، صحیح میدانستند و میپذیرفتند.<ref>فیض کاشانى، الوافی، ۱۴۰۶ق، ص۲۲.</ref> میگویند عالمان شیعه اتفاقنظر دارند که این کتابها مبنای تألیف مهمترین جوامع حدیثی شیعه بودهاند و و بیشتر احادیث کتب اربعه از آنها گرفته شده است.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref> | بهگفته [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] اصول اربعمائه یکی از معیارهای سنجش حدیث بود و فقیهان متقدم حدیثی را که در چندین اصل از اصول اربعمائه آمده بود یا در یک یا دو اصل، با سلسلهسند متعدّد و معتبر ذکر شده بود یا نویسنده اصل از [[اصحاب اجماع|اصحاب اِجماع]] بود، صحیح میدانستند و میپذیرفتند.<ref>فیض کاشانى، الوافی، ۱۴۰۶ق، ص۲۲.</ref> میگویند عالمان شیعه اتفاقنظر دارند که این کتابها مبنای تألیف مهمترین جوامع حدیثی شیعه بودهاند و و بیشتر احادیث کتب اربعه از آنها گرفته شده است.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref> | ||
آقابزرگ | [[آقابزرگ تهرانی]] کتابشناس شیعه، در اهمیت اصول اربعمائه نوشته است خطا و فراموشی در آنها بسیار کمتر از دیگر کتابهای حدیثی است. علت این امر آن است که احادیثشان مستقیماً یا تنها با یک واسطه از معصوم اخذ شده است. بنابراین مورداعتمادتر از دیگر کتابها هستند؛ بهویژه اگر نویسنده آنها از راویان معتمد و دارای شرایط نقل روایت باشد که در این صورت احادیثشان یقیناً صحیح شمرده میشود.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> از همین رو است که اگر رجالیان در بررسی یک راوی بگویند او نویسنده اصل بوده است، ویژگیهای مثبتی برای آن راوی محسوب میشود؛ زیرا نشان میدهد سعی داشته احادیث را به صورت درست ضبط کند و عین عبارت معصوم را بنویسد.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۷.</ref> | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
علمای شیعه، همه بر این باورند که اصول اربعمائه در دوره زمانی | علمای شیعه، همه بر این باورند که اصول اربعمائه در دوره زمانی [[امامان شیعه|امامان]]، یعنی از زمان [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] تا زمان [[امام حسن عسکری علیهالسلام|امام حسن عسکری(ع)]] نوشته شدهاند؛<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۵.</ref> اما درباره زمان شروع تألیفشان اختلافنظر دارند. دو دیدگاهِ مشهور در این زمینه وجود دارد:<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۲؛ طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref> طبق دیدگاه نخست نوشتن آنها از زمان امام علی آغاز شده و تا زمان امام حسن عسکری ادامه داشته است. کسانی چون [[سید محسن امین]] و [[شیخ مفید]] طرفدار این این دیدگاهاند. دیدگاه دوم نظر میگوید اصلها در زمان امام صادق یا اندکی پیش و پس از آن نوشته شدهاند. کسانی چون [[شهید اول]]، [[محقق حلی]] و [[میرداماد]] این نظر را دارند.<ref> طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref> | ||
محمدحسین حسینی جلالی در کتاب دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، بر درستی دیدگاه دوم تأکید کرده است.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۳-۲۴.</ref> آقابزرگ تهرانی، در [[الذریعة الی تصانیف الشیعة (کتاب)|الذریعه]] نوشته است دقیقاً معلوم نیست اصول اربعمائه از چه زمانی تألیف شدهاند؛ اما میدانیم که بهجز تعداد بسیار کمی، همه آنها را اصحاب [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نوشتهاند؛ چه اصحاب مخصوص او، چه آن گروه از اصحابش که شاگردان [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] یا [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] هم بودهاند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref> | محمدحسین حسینی جلالی در کتاب دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، بر درستی دیدگاه دوم تأکید کرده است.<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۳-۲۴.</ref> آقابزرگ تهرانی، در [[الذریعة الی تصانیف الشیعة (کتاب)|الذریعه]] نوشته است دقیقاً معلوم نیست اصول اربعمائه از چه زمانی تألیف شدهاند؛ اما میدانیم که بهجز تعداد بسیار کمی، همه آنها را اصحاب [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نوشتهاند؛ چه اصحاب مخصوص او، چه آن گروه از اصحابش که شاگردان [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] یا [[امام موسی کاظم علیهالسلام|امام کاظم(ع)]] هم بودهاند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref> | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
=== علت رواج اصلنویسی در دوره امام صادق(ع) === | === علت رواج اصلنویسی در دوره امام صادق(ع) === | ||
در خصوص علت توجه شیعیان به نوشتن اصول گفتهاند دوره امامت امام باقر، امام صادق و مدتی از دوره امام کاظم همزمان بوده است با ضعف دولت بنیامیه و سپس به قدرت رسیدن به بنیعباس. در این دوره، حاکمان به علت مشغول به منازعات سیاسی، فرصت سختگیری بر امامان را نداشتند. برای همین، دست امامان برای نشر آموزههای دینی باز بود و روایان شیعه با آرامش خاطر، در مجالس درسی عمومی و خصوصی آنها حاضر میشدند و احادیث را که از آنها فرامیگرفتند و مینوشتند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> | در خصوص علت توجه شیعیان به نوشتن اصول گفتهاند دوره امامت امام باقر، امام صادق و مدتی از دوره امام کاظم همزمان بوده است با ضعف [[خلافت بنیامیه|دولت بنیامیه]] و سپس به قدرت رسیدن به [[بنیعباس]]. در این دوره، حاکمان به علت مشغول به منازعات سیاسی، فرصت سختگیری بر امامان را نداشتند. برای همین، دست امامان برای نشر آموزههای دینی باز بود و روایان شیعه با آرامش خاطر، در مجالس درسی عمومی و خصوصی آنها حاضر میشدند و احادیث را که از آنها فرامیگرفتند و مینوشتند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref> | ||
== مقایسه با مُسَند در اهلسنت == | == مقایسه با مُسَند در اهلسنت == | ||
اصول اربعمائه را با کتابهای موسوم به «مُسنَد» مقایسه میکنند میان اهلسنت، مُسنَدنویسی رواج بسیار داشت.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۷-۱۹۸.</ref> شباهتشان در است که هم در اصول و هم در مُسندها، معیار وحدت احادیث راوی است، نه موضوع احادیث؛ یعنی در هردو، یک راوی احادیثی را بدون دستهبندی، در موضوعات مختلف گرد آورده است. همچنین هردو مبتنی بر شنیدن حدیث بودند و احادیثشان از کتاب دیگری اخذ نمیشد. شباهت دیگر این است که اصول اربعمائه در شیعه مبنای تألیف مهمترین [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] قرار گرفتند؛ همانطور که جوامع حدیثی اهلسنت از روی مسندها نوشته شدند.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref> | اصول اربعمائه را با کتابهای موسوم به «مُسنَد» مقایسه میکنند میان اهلسنت، مُسنَدنویسی رواج بسیار داشت.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۱۹۷-۱۹۸.</ref> شباهتشان در است که هم در اصول و هم در مُسندها، معیار وحدت احادیث راوی است، نه موضوع احادیث؛ یعنی در هردو، یک راوی احادیثی را بدون دستهبندی، در موضوعات مختلف گرد آورده است. همچنین هردو مبتنی بر شنیدن حدیث بودند و احادیثشان از کتاب دیگری اخذ نمیشد. شباهت دیگر این است که اصول اربعمائه در شیعه مبنای تألیف مهمترین [[جامع حدیثی|جوامع حدیثی]] قرار گرفتند؛ همانطور که جوامع حدیثی اهلسنت از روی مسندها نوشته شدند.<ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref> | ||
البته در نگاه عالمان شیعه، ایندو تفاوتهایی هم دارند؛ ازجمله اینکه اصول اربعمائه مستقیماً یا با تنها یک واسطه از امام شنیده شدهاند. بنابراین احتمال خطا و تحریف در آنها کمتر است؛ ولی مسندها ولی گاهی با چهار، پنج یا شش واسطه، به پیامبر میرسند و کتابهای درجهیک نیستند. <ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref> | البته در نگاه عالمان شیعه، ایندو تفاوتهایی هم دارند؛ ازجمله اینکه اصول اربعمائه مستقیماً یا با تنها یک واسطه از امام شنیده شدهاند. بنابراین احتمال خطا و تحریف در آنها کمتر است؛ ولی مسندها ولی گاهی با چهار، پنج یا شش واسطه، به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] میرسند و کتابهای درجهیک نیستند. <ref>طباطبایی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref> | ||
==تعداد اصول== | ==تعداد اصول== | ||
دیدگاه مشهور نزد عالمان این است که اصول چهارصد کتاب بودهاند<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۶.</ref> یا بهقول [[آقابزرگ تهرانی]]، کمتر از چهارصد اصل نبودهاند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۹.</ref> [[شیخ مفید]] (بنا بر نقلی از او که در کتاب [[معالم العلماء (کتاب)|مَعالمُالعلما]] آمده و در آثار خود او یافت نشده است)، همچنین [[فضل بن حسن طبرسی|فضل بن حسن طَبرِسی]]، [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]]، [[شیخ حر عاملی|حُرّ عاملی]] و [[میرداماد]] چنین گفتهاند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۸..</ref> | دیدگاه مشهور نزد عالمان این است که اصول چهارصد کتاب بودهاند<ref>حسین جلالی، دِراسةٌ حولَ الاُصولِ الاَربَعَمِاءه، مؤسسةالاعلمی، ص۲۶.</ref> یا بهقول [[آقابزرگ تهرانی]]، کمتر از چهارصد اصل نبودهاند.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۲۹.</ref> [[شیخ مفید]] (بنا بر نقلی از او که در کتاب [[معالم العلماء (کتاب)|مَعالمُالعلما]] آمده و در آثار خود او یافت نشده است)، همچنین [[فضل بن حسن طبرسی|فضل بن حسن طَبرِسی]]، [[شیخ بهائی|شیخ بهایی]]، [[شیخ حر عاملی|حُرّ عاملی]] و [[میرداماد]] چنین گفتهاند.<ref>معارف، تاریخ عمومی حدیث، ۱۳۷۷ش، ص۲۵۸..</ref> | ||
برای مثال، در کتاب معالمالعلما، به نقل از شیخ مفید آمده است امامیه از زمان امام علی(ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع) چهارصد کتاب نوشتند که اصول نامیده میشوند.<ref>ابنشهرآشوب، معالمالعلما، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م، ص۳.</ref> همچنین [[سید محسن امین]] نویسنده [[اعیان الشیعة (کتاب)|اَعیانُالشیعه]] گفته است شیعیان از زمان امام علی تا امام حسن عسکری شش هزار کتاب نوشتند که از آن میان، چهارصد کتاب بر دیگر کتابها برتری داشت و نزد شیعه به اصول چهارصدگانه مشهور بود.<ref>امین، اعیانالشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۴۰. </ref> | برای مثال، در کتاب معالمالعلما، به نقل از شیخ مفید آمده است امامیه از زمان امام علی(ع) تا زمان امام حسن عسکری(ع) چهارصد کتاب نوشتند که [[اصل|اصول]] نامیده میشوند.<ref>ابنشهرآشوب، معالمالعلما، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م، ص۳.</ref> همچنین [[سید محسن امین]] نویسنده [[اعیان الشیعة (کتاب)|اَعیانُالشیعه]] گفته است شیعیان از زمان امام علی تا امام حسن عسکری شش هزار کتاب نوشتند که از آن میان، چهارصد کتاب بر دیگر کتابها برتری داشت و نزد شیعه به اصول چهارصدگانه مشهور بود.<ref>امین، اعیانالشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۴۰. </ref> | ||
=== دیدگاه مخالف نظر مشهور === | === دیدگاه مخالف نظر مشهور === |
ویرایش