پرش به محتوا

نافع بن هلال بجلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۸۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۶
جز
خط ۸۳: خط ۸۳:
عمر بن سعد به [[شمر]] دستور داد تا او را بکشد! نافع به شمر گفت: «به خدا قسم‌ای شمر! اگر تو از مسلمین باشی بر تو سخت خواهد بود که [[خدا]] را ملاقات کنی، در حالی که خونهای ما را برگردن داشته باشی. خدا را سپاس می‌گویم که مرگ ما را به دست بدترین خلقش، قرار داد!» پس شمر او را به شهادت رساند.<ref>ناسخ التواریخ ج۲، ص۲۷۷-۲۷۹. البلاذری، انساب الاشراف، ص۱۹۷ و الطبری، تاریخ، ص۴۴۱ - ۴۴۲ و ابن اثیر، الکامل، ج ۴، ص۷۱ - ۷۲.</ref>
عمر بن سعد به [[شمر]] دستور داد تا او را بکشد! نافع به شمر گفت: «به خدا قسم‌ای شمر! اگر تو از مسلمین باشی بر تو سخت خواهد بود که [[خدا]] را ملاقات کنی، در حالی که خونهای ما را برگردن داشته باشی. خدا را سپاس می‌گویم که مرگ ما را به دست بدترین خلقش، قرار داد!» پس شمر او را به شهادت رساند.<ref>ناسخ التواریخ ج۲، ص۲۷۷-۲۷۹. البلاذری، انساب الاشراف، ص۱۹۷ و الطبری، تاریخ، ص۴۴۱ - ۴۴۲ و ابن اثیر، الکامل، ج ۴، ص۷۱ - ۷۲.</ref>


نام نافع بن هلال در [[زیارت رجبیه امام حسین(ع)]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] آمده است. در زیارت ناحیه مقدسه نافع چنین مورد خطاب قرار گرفته شده است:
نام نافع بن هلال در [[زیارت رجبیه امام حسین(ع)]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] آمده است.


«السّلام علی نافع بن هلال البجلی المرادی»
== رجزخوانی در حین نبرد ==
گفته شده است که نافع در روز عاشورا، نامش را بر روی تیرهای خود نوشته بود، آنها را مسموم می‌کرد و به سوی دشمن پرتاب می‌کرد. و در حین پرتاب تیرها این گونه رجز می‌خواند:
{{شعر۲
|ارمی بها معلمة افواقها|والنّفس لا ینفعها اشفاقها
|مسمومة تجری بها اخفاقها|لیملانّ ارضها رشاقها
|ترجمه = «تیرهایی پرتاب می‌کنم که بر بالای آن نوشته شده است و جان را ترس از آن سودی نبخشد؛ در حالی‌که مسموم و مستانه جلو می‌رود، تا این که زمین رزمگاه را پر از تیرهای لطیف کند.» <ref>الکوفی، الفتوح، ص۱۱۰ و البحرانی،  العوالم، ص۲۷۱.</ref>
}}
گفته شده است او ۱۲ نفر از سپاهیان عمر بن سعد را با تیر کشت و هنگامی که تیرهایش تمام شد، با شمشیر به لشکر عمر سعد حمله می‌کرد.<ref>البلاذری، انساب الاشراف، ص۱۹۷؛ الطبری، تاریخ، ص۴۴۱ - ۴۴۲ و ابن اثیر، الکامل، ج ۴، ص۷۱ - ۷۲.</ref>
{{شعر۲
|انا الغلام الیمنی الجملی|دینی علی دین حسین و علی
|ان اقتل الیوم فهذا املی|فذاک رایی و الاقی عملی
|ترجمه =  «من جوان یمنی جملی هستم، که دینم همان دین حسین(ع) و علی(ع) است؛ آرزویم امروز این است که کشته شوم. پس آن رأی من است و عملم را خود ملاقات می‌کنم.»<ref>ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص۱۰۴.</ref>}}
 
رجز زیر نیز به او منسوب است که
{{شعر۲
|ان تنکرونی فانا ابن الجملی| دینی علی دین حسین بن علی(ع)
|ترجمه = «اگر مرا نمی‌شناسید خودم را معرفی کنم، من از قبیله جَمَلی هستم، و آئین و دینم همان دین حسین بن علی(ع) است».<ref>الطبری، تاریخ، ص۴۳۵ و شیخ مفید؛ الارشاد،ج ۲، ص۱۰۳ و الموفق بن احمدالخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج ۲، ص۱۴ - ۱۵ و طبرسی؛ اعلام الوری بأعلام الهدی،ج ۱، ص۴۶۲.</ref>}}
 
مردی به نام [[مزاحم بن حریث]] در پاسخ او گفت: «ما بر دین [[عثمان]] هستیم!»
 
نافع بن هلال گفت: «تو بر دین شیطانی» و سپس با شمشیر بر او حمله کرد؛ مزاحم خواست بگریزد که ضربت نافع به او مهلت نداد و او را به هلاکت رساند.<ref>الطبری، تاریخ، ص۴۳۵ و شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص۱۰۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==