نامه امام حسین(ع) به اشراف بصره: تفاوت میان نسخهها
جز
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (ویرایش) |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
گزارشها مختلفی از عکسالعملهای سران بصره پس از دریافت نامه گزارش شده است. عموماً به امام حسین(ع) پاسخ مثبت نداده و حتی گاه حاکم بصره را در جریان گذاشتند؛ اما در مقابل عدهای نیز دعوت امام را لبیک گفته و حتی به امام ملحق شدند. | گزارشها مختلفی از عکسالعملهای سران بصره پس از دریافت نامه گزارش شده است. عموماً به امام حسین(ع) پاسخ مثبت نداده و حتی گاه حاکم بصره را در جریان گذاشتند؛ اما در مقابل عدهای نیز دعوت امام را لبیک گفته و حتی به امام ملحق شدند. | ||
=== | === افشای نامه و دستگیری قاصد === | ||
به گزارش منابع، عموم اشراف بصره بعد از دریافت نامه [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] آن را مخفی کردند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۷۸؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۳۷؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۵۷.</ref> اما منذر بن جارود که دخترش | به گزارش منابع، عموم اشراف بصره بعد از دریافت نامه [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] آن را مخفی کردند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۷۸؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۳۷؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۵۷.</ref> اما منذر بن جارود که دخترش همسر [[عبیدالله بن زیاد]] بود،<ref>مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۲؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۹۰.</ref> این نامه را نزد عبیدالله برد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۷۸.</ref> عبیدالله در آن زمان از جانب [[یزید بن معاویه|یزید]]، استاندار [[بصره]] بود و یزید با توجه به اوضاع کوفه، فرمانداری این شهر را نیز به او واگذار کرده بود.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۷.</ref> به گفته [[باقر شریف قرشی]] (درگذشت ۱۴۳۳ق) تاریخپژوه، منذر به خاطر نشان دادن فرمانبرداری خود، نامه امام حسین(ع) را تسلیم عبیدالله کرد.<ref>قرشی، حیاه الإمام الحسین(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۲۳.</ref> چنان که در منابع دیگر آمده که وی ترسید این نامه توطئهای از جانب عبیدالله<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸.</ref> و برای سنجیدن میزان وفاداری او باشد.<ref>قرشی، حیاه الإمام الحسین(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۲۳-۳۲۴</ref> ابنزیاد با مشاهده نامه عصبانی و خواستار دستگیری پیک نامه شد.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۳۷.</ref> قاصد امام که در بین شیعیان مخفی شده بود،<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۳۷.</ref> توسط منذر<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸؛ مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۲.</ref> و یا دیگران<ref>دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۳۱.</ref> دستگیر و نزد عبیدالله برده شد. عبیدالله بن زیاد گردن پیک را زد و جنازه او را به دار آویخت.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۳۷؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۹۰.</ref> وی بلافاصله در مسجد بزرگ شهر به منبر رفت<ref>دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۳۲</ref> و مردم را از مخالفت خود برحذر داشت و ضمن اعلام آمادگی برای سفر به کوفه، برادرش عثمان را جایگزین خود کرد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۵۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۷۸.</ref> | ||
=== پاسخ منفی === | |||
احنف بن قیس از مخاطبان امام حسین(ع) در این نامه، در جواب امام به آیه ۶۰ [[سوره روم]] استناد کرده و در پاسخی کوتاه نوشت: «پس صبر كن كه وعده خدا حق است، و زنهار تا كسانى كه يقين ندارند، تو را به سبكسرى واندارند.»<ref>مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۲؛ قرشی، حیاه الإمام الحسین(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۲۳.</ref> که به معنای سرباز زدن از یاری امام حسین(ع) و بیم دادن به ایشان بابت اعتماد به مردم برای شروع قیام تلقی شده است.<ref>جمعی از نویسندگان، مع الرکب الحسینی، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۳۵۷.</ref> | احنف بن قیس از مخاطبان امام حسین(ع) در این نامه، در جواب امام به آیه ۶۰ [[سوره روم]] استناد کرده و در پاسخی کوتاه نوشت: «پس صبر كن كه وعده خدا حق است، و زنهار تا كسانى كه يقين ندارند، تو را به سبكسرى واندارند.»<ref>مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۲؛ قرشی، حیاه الإمام الحسین(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۲۳.</ref> که به معنای سرباز زدن از یاری امام حسین(ع) و بیم دادن به ایشان بابت اعتماد به مردم برای شروع قیام تلقی شده است.<ref>جمعی از نویسندگان، مع الرکب الحسینی، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۳۵۷.</ref> | ||
=== | === تلاش برای همراهی امام === | ||
گفته شده برخی از بزرگان بصره همچون [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید بن نبیط]] به رغم آنکه عبیدالله بن زیاد دستور داده بود تا راههای عزیمت از بصره به کوفه بسته شود تا کسی موفق به یاری امام نگردد، به همراه دو | گفته شده برخی از بزرگان بصره همچون [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید بن نبیط]] به رغم آنکه عبیدالله بن زیاد دستور داده بود تا راههای عزیمت از بصره به کوفه بسته شود تا کسی موفق به یاری امام نگردد، به همراه دو فرزند خود [[عبدالله بن یزید عبدی|عبدالله]] و [[عبیدالله بن یزید عبدی|عبیدالله]] از بصره گریختند و در مکه به امام ملحق شده و در [[کربلا]] به شهادت رسیدند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۳۵۳-۳۵۴؛ مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۴.</ref> | ||
[[یزید بن مسعود|یزید بن مسعود نهشلی]] از دیگر بزرگان بصره نیز با دریافت نامه امام حسین(ع)، قبایل [[بنیتمیم]]، بنیحنظله و بنیسعد را جمع کرد و ضمن اطلاع دادن به آنها بابت دعوت امام حسین(ع) و این که خود آماده رفتن به یاری امام است، از آنان خواست تا در این باره نظر دهند. آنها نیز به غیر از بنیسعد که برای جواب، درخواست مهلتی برای مشورت کردند، بلافاصله آمادگی خود را اعلام کردند. یزید بن مسعود نیز به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آمادگی خود و قبیلهاش برای یاری امام خبر داد. امام حسین(ع) با مشاهده این نامه در حق یزید بن مسعود دعا کرد.<ref>ابن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۳۸-۴۴؛ مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۲-۱۴۴.</ref> هرچند برخی گفتهاند که این نامه در [[روز عاشورا|روز دهم محرم]] و بعد شهادت یاران و اهلبیت امام حسین(ع) به دست او رسید.<ref>قرشی، حیاه الإمام الحسین(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۲۷.</ref> یزید بن مسعود هنگامی که مهیای حرکت شد، از شهادت امام مطلع گردید و از این بابت به شدت اظهار تأسف نمود.<ref>ابن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۴۴؛ مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۴.</ref> | [[یزید بن مسعود|یزید بن مسعود نهشلی]] از دیگر بزرگان بصره نیز با دریافت نامه امام حسین(ع)، قبایل [[بنیتمیم]]، بنیحنظله و بنیسعد را جمع کرد و ضمن اطلاع دادن به آنها بابت دعوت امام حسین(ع) و این که خود آماده رفتن به یاری امام است، از آنان خواست تا در این باره نظر دهند. آنها نیز به غیر از بنیسعد که برای جواب، درخواست مهلتی برای مشورت کردند، بلافاصله آمادگی خود را اعلام کردند. یزید بن مسعود نیز به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آمادگی خود و قبیلهاش برای یاری امام خبر داد. امام حسین(ع) با مشاهده این نامه در حق یزید بن مسعود دعا کرد.<ref>ابن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۳۸-۴۴؛ مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۲-۱۴۴.</ref> هرچند برخی گفتهاند که این نامه در [[روز عاشورا|روز دهم محرم]] و بعد شهادت یاران و اهلبیت امام حسین(ع) به دست او رسید.<ref>قرشی، حیاه الإمام الحسین(ع)، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۲۷.</ref> یزید بن مسعود هنگامی که مهیای حرکت شد، از شهادت امام مطلع گردید و از این بابت به شدت اظهار تأسف نمود.<ref>ابن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۴۴؛ مقرم، مقتل الحسین، ۲۰۰۷م، ص۱۴۴.</ref> |