مهدورالدم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ویکی سازی) |
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
===کافر حربی و مرتد فطری=== | ===کافر حربی و مرتد فطری=== | ||
{{مقاله اصلی|کافر حربی|مرتد فطری}} | {{مقاله اصلی|کافر حربی|مرتد فطری}} | ||
آنچه باعث مهدورالدم بودن [[کفر|کافر]] میشود صفت [[کافر حربی|حربی]] بودن است. <ref>حرعاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۱۵، ص۶۴.</ref> اذن امام برای کشتن کافر حربی [[واجب]] است.<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳؛ حسینی شیرازی، الفقه، ۱۴۰۹ق، ص۱۷۵.</ref> اگر کسی [[کافر ذمی]] را بکشد برای اولیای دم ذمی، قتل [[مسلمان]] از باب [[قصاص]] جایز است.<ref>شهیدثانی، الروضه البهیه، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۵۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۲، ص۱۵۱؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۱۹.</ref> فاضل هندی معتقد است هر کسی یقین کند شخصی [[ارتداد|مرتد]] شده است میتواند او را بکشد.<ref>فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ۱۴۱۶ق، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> اما [[شیخ مفید]] در [[المقنعة (کتاب)|المقنعة]]،<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۳ق، ص۸۱۰.</ref> [[شهید اول]] در الدروس الشرعیه،<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۵۳.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|خویی]] در مبانی تکمله المنهاج،<ref>خویی، مبانی تکمله المنهاج، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref> اجرای حد مرتد فطری را توسط امام(ع) یا نائب امام(ع) میدانند و قول کسانی را که معتقدند خون مرتد برای هر کسی که از ارتداد او مطلع شود مباح است را رد میکنند.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۵۳.</ref> | آنچه باعث مهدورالدم بودن [[کفر|کافر]] میشود صفت [[کافر حربی|حربی]] بودن است. <ref>حرعاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۱۵، ص۶۴.</ref> اذن امام برای کشتن کافر حربی [[واجب]] است.<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳؛ حسینی شیرازی، الفقه، ۱۴۰۹ق، ص۱۷۵.</ref> اگر کسی [[کافر ذمی]] را بکشد برای اولیای دم ذمی، قتل [[مسلمان]] از باب [[قصاص]] جایز است.<ref>شهیدثانی، الروضه البهیه، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۵۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۲، ص۱۵۱؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۱۹.</ref> فاضل هندی معتقد است هر کسی یقین کند شخصی [[ارتداد|مرتد]] شده است میتواند او را بکشد.<ref>فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ۱۴۱۶ق، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> اما [[شیخ مفید]] در [[المقنعة (کتاب)|المقنعة]]، <ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۳ق، ص۸۱۰.</ref> [[شهید اول]] در الدروس الشرعیه، <ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۵۳.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|خویی]] در مبانی تکمله المنهاج، <ref>خویی، مبانی تکمله المنهاج، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref> اجرای حد مرتد فطری را توسط امام(ع) یا نائب امام(ع) میدانند و قول کسانی را که معتقدند خون مرتد برای هر کسی که از ارتداد او مطلع شود مباح است را رد میکنند.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۵۳.</ref> | ||
===ساب النبی=== | ===ساب النبی=== | ||
{{مقاله اصلی|ساب النبی}} | {{مقاله اصلی|ساب النبی}} | ||
کسی که به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]<ref>طوسی، | کسی که به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]<ref>طوسی، النهایة ۱۴۰۰ق، ص۷۳۰؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۱، ص۴۳۲؛ شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۳؛ خویی، مبانی تکملة المنهاج، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۶۴؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۹.</ref> یا یکی از [[امامان شیعه|ائمه(ع)]]<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۱، ص۴۳۵.</ref> ناسزا گوید مهدورالدم است. ناسزا گفتن به [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] نیز در حکم ناسزا گفتن به پیامبر(ص) است.<ref>مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۱۴۰۳ق، ج۱۳، ص۱۷۴؛ شهید ثانی، الروضه البهیه، ۱۴۱۰ق، ج۹، ص۱۹۵؛ خویی، مبانی تکملة المنهاج، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۶۴.</ref> اهانتکننده به هر یک از [[پیامبران|پیامبران الهی]] نیز مهدورالدم شناخته شده است.<ref>ابوصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۴۰۳ق، ص۴۱۶؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۳۶.</ref> | ||
شنونده چنین ناسزایی در صورت در امان بودن میتواند ناسزاگو را بکشد<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۱، ص۴۳۸.</ref> و نیازی به اذن امام(ع) و یا حاکم اسلامی ندارد.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۱، ص۴۳۸.</ref> | شنونده چنین ناسزایی در صورت در امان بودن میتواند ناسزاگو را بکشد<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۱، ص۴۳۸.</ref> و نیازی به اذن امام(ع) و یا حاکم اسلامی ندارد.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۱، ص۴۳۸.</ref> اما [[شیخ مفید]] و [[علامه حلی]] اقدام بر چنین کاری را بدون اذن امام(ع)، جایز ندانسته<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۳ق، ص۷۴۳؛ علامه حلی، مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، ۱۴۱۳ق، ج۹، ص۴۶۰.</ref> و اجرای این حکم را از اختیارات حاکم اسلامی میدانند.<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۳ق، ص۷۴۳.</ref> | ||
===زانی و لائط=== | ===زانی و لائط=== |