پرش به محتوا

مهدورالدم: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۳
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:


==تعریف، جایگاه و اهمیت==
==تعریف، جایگاه و اهمیت==
مهدورالدّم کسی است که خونش هدر و ارزشی ندارد و در برابر آن قصاص یا دیه نیست.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه هدر.</ref> در مقابل آن محقون‌الدم (رهانیده‌شده از قتل) است.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه هدر.</ref> [[محمد بن حسن اصفهانی|فاضل هندی]]<ref>فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۰۶.</ref> [[محقق حلی]]<ref>محقق حلی، شرایع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۹۱.</ref> و [[سید ابوالقاسم خویی|خویی]]، مهدورالدم را کسی می‌دانند که [[اسلام]]، ریختن خون او را مباح دانسته است.<ref>خویی، مبانی تکمله المنهاج، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref> آیات ۹۲ تا ۹۴ [[سوره نساء]] در سرزنش مسلمانان صدر اسلام وارد شده است که در تشخیص مصداق و موضوع مهدورالدم دچار خطا شده و اشخاصی را که سابقه [[کفر]] یا [[ارتداد]] داشته، مجاز در قتل می‌دانستند اما پس از اجرا حکم متوجه خطا در حکم می‌شدند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۴۲.</ref> در خصوص مقررات مهدورالدم در [[قرآن|قرآن کریم]] آیاتی نظیر آیه ۳۳ [[سوره اسراء]]، و آیه ۶۸ [[سوره فرقان]]، وارد شده است.{{مدرک}} مهدورالدم بودن در کتب فقهی در باب شرایط [[قصاص]] ذیل عنوان [[محقون‌الدم]] بودن مقتول مطرح شده است.<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۹۹۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۲، ص۱۹۰؛ خویی، مبانی تکملة المنهاج، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۶۹؛ شهید ثانی، الروضه البهیه، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۳۸.</ref>
مهدورالدّم کسی است که خونش هدر و ارزشی ندارد و در برابر کشتن او قاتل قصاص نمی‌شود و دیه پرداخت نمی‌کند.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه هدر.</ref> در مقابل آن محقون‌الدم (رهانیده‌شده از قتل) است.<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه هدر.</ref> [[محمد بن حسن اصفهانی|فاضل هندی]]<ref>فاضل هندی، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۰۶.</ref> [[محقق حلی]]<ref>محقق حلی، شرایع الإسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۹۱.</ref> و [[سید ابوالقاسم خویی|خویی]]، مهدورالدم را کسی می‌دانند که [[اسلام]]، ریختن خون او را مباح دانسته است.<ref>خویی، مبانی تکمله المنهاج، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref> آیات ۹۲ تا ۹۴ [[سوره نساء]] در سرزنش مسلمانان صدر اسلام وارد شده است که در تشخیص مصداق و موضوع مهدورالدم دچار خطا شده و اشخاصی را که سابقه [[کفر]] یا [[ارتداد]] داشته، مجاز در قتل می‌دانستند اما پس از اجرا حکم متوجه خطا در حکم می‌شدند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۴۲.</ref> در خصوص مقررات مهدورالدم در [[قرآن|قرآن کریم]] آیاتی نظیر آیه ۳۳ [[سوره اسراء]]، و آیه ۶۸ [[سوره فرقان]]، وارد شده است.{{مدرک}}احکام مهدورالدم در کتاب‌های فقهی در باب شرایط [[قصاص]] ذیل عنوان [[محقون‌الدم]] بودن مقتول مطرح شده است.<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۹۹۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۴۲، ص۱۹۰؛ خویی، مبانی تکملة المنهاج، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۶۹؛ شهید ثانی، الروضه البهیه، ۱۴۱۰ق، ج۱۰، ص۳۸.</ref>


==شرایط تحقق وصف مهدورالدم==
==شرایط تحقق وصف مهدورالدم==
خط ۱۰: خط ۱۰:
*[[کافر حربی]] بودن و از بين رفتن سبب ارزش خون (خروج از اسلام): {{یادداشت|سبب ارزش خون، ايمان(اسلام) يا امان است. بنابراين، چنانچه مسلمانى با ارتداد، از دين خارج شد يا ذمّى يا ساير كسانى كه براساس عقد امان يا ساير قراردادها در جامعه اسلامى امنيت جانى دارند، شروط ذمّه يا امان را رعايت نكردند، به جهت منتفى شدن سبب عصمت و احترام، مهدورالدم مى‌شوند؛ لذا از نظر فقه اسلام مرتد(فطرى) و كافر حربى مهدورالدم هستند.(عوده، التشريع الجنائی الاسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۸.)}}<ref>عوده، التشريع الجنائی الاسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۸.</ref> نظیر [[ارتداد]] ([[مرتد فطری]]) و عدم رعایت شروط ذمه توسط [[کافر ذمی]]، کافر معاهد (کافری که [[اهل کتاب]] نیست ولی با مسلمان‌ها عهد و پیمان بسته است که در دفع دشمنان به آنان کمک کند)<ref>مامقانی، غاية الآمال، ۱۳۲۳ق، ج۱، ص۲۴.</ref> کافر مصالح، (میان کافر حربی و مسلمان به‌خاطر مصلحت عقد صلح بسته شود)<ref>نجفی، جواهرالکلام ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۱۰۳.</ref> کافر مستأمن، (کافری که یا از حاکم یا از دیگر مسلمان‌ها امان گرفته باشد).<ref>علامه حلی، تحریرالاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۱۰؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۹۹.</ref>
*[[کافر حربی]] بودن و از بين رفتن سبب ارزش خون (خروج از اسلام): {{یادداشت|سبب ارزش خون، ايمان(اسلام) يا امان است. بنابراين، چنانچه مسلمانى با ارتداد، از دين خارج شد يا ذمّى يا ساير كسانى كه براساس عقد امان يا ساير قراردادها در جامعه اسلامى امنيت جانى دارند، شروط ذمّه يا امان را رعايت نكردند، به جهت منتفى شدن سبب عصمت و احترام، مهدورالدم مى‌شوند؛ لذا از نظر فقه اسلام مرتد(فطرى) و كافر حربى مهدورالدم هستند.(عوده، التشريع الجنائی الاسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۸.)}}<ref>عوده، التشريع الجنائی الاسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۸.</ref> نظیر [[ارتداد]] ([[مرتد فطری]]) و عدم رعایت شروط ذمه توسط [[کافر ذمی]]، کافر معاهد (کافری که [[اهل کتاب]] نیست ولی با مسلمان‌ها عهد و پیمان بسته است که در دفع دشمنان به آنان کمک کند)<ref>مامقانی، غاية الآمال، ۱۳۲۳ق، ج۱، ص۲۴.</ref> کافر مصالح، (میان کافر حربی و مسلمان به‌خاطر مصلحت عقد صلح بسته شود)<ref>نجفی، جواهرالکلام ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۱۰۳.</ref> کافر مستأمن، (کافری که یا از حاکم یا از دیگر مسلمان‌ها امان گرفته باشد).<ref>علامه حلی، تحریرالاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۲۱۰؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۹۹.</ref>
*ارتكاب جرايم خاص<ref>عوده، التشريع الجنائی الاسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۸.</ref> که مجازات آنها سلب حیات (قتل) باشد.<ref>عوده، التشريع الجنائی الاسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۸.</ref> نظیر قتل مستوجب قصاص<ref>ابن سعید، نزهة الناظر، ۱۳۸۶ق، ص۱۵۶.</ref>  
*ارتكاب جرايم خاص<ref>عوده، التشريع الجنائی الاسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۸.</ref> که مجازات آنها سلب حیات (قتل) باشد.<ref>عوده، التشريع الجنائی الاسلامی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۸.</ref> نظیر قتل مستوجب قصاص<ref>ابن سعید، نزهة الناظر، ۱۳۸۶ق، ص۱۵۶.</ref>  
فاعل این جرائم، یا با یک بار ارتکاب، مهدورالدم می‌شود مانند [[ساب النبی|سابّ النبى]] (فحش‌دهنده) و ائمه(ع)<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref> كه در برابر همه مسلمانان مهدورالدم قلمداد مى‌شوند<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref> یا با تکرار جرم در جرایم مستوجب حد، مهدورالدم می‌شوند نظیر مجازات دزدی که پس از سه بار جاری شدن [[حد شرعی|حد]]، برای بار چهارم سرقت نماید.<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref>
فاعل این جرائم، یا با یک بار ارتکاب، مهدورالدم می‌شود مانند [[ساب النبی|سابّ النبى]] (فحش‌دهنده) و سب‌کننده ائمه(ع)<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref> كه در برابر همه مسلمانان مهدورالدم قلمداد مى‌شوند<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref> یا با تکرار جرم در جرایم مستوجب حد، مهدورالدم می‌شوند؛ نظیر مجازات دزدی که پس از سه بار جاری شدن [[حد شرعی|حد]]، برای بار چهارم سرقت نماید.<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۸۳.</ref>


==مصادیق و مجری اجرای حکم==
==مصادیق و مجری اجرای حکم==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱

ویرایش