پرش به محتوا

بلال حبشی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۱۷
ویرایش جزئی
imported>M.r.seifi
(اضافه کردن بخش مهاجرت به شام)
imported>M.r.seifi
(ویرایش جزئی)
خط ۲۹: خط ۲۹:


بِلال را با قامتی بلند و لاغر، رنگ پوستی بسیار گندمگون، پشتی خمیده، مویی بلند و خاکستری، و صورتی ظریف توصیف کرده‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸-۲۳۹؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۰</ref>
بِلال را با قامتی بلند و لاغر، رنگ پوستی بسیار گندمگون، پشتی خمیده، مویی بلند و خاکستری، و صورتی ظریف توصیف کرده‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۸-۲۳۹؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۱۸۰</ref>
===ازداوج و فرزندان===
[[پرونده:مقبره بلال حبشی.jpg|۲۰۰px|thumb|left|مقبره بلال در قبرستان باب الصغیر دمشق]]
در مورد ازدواج بلال گزارش های مختلفی است، بلاذری در گزارشی ازدواج بلال با دختری از بنی زهره و در گزارش دیگر ازدواج وی با دختری از بنی کنانه را ذکر کرده است.<ref>أنساب‌الأشراف،ج‌۱،ص:۱۸۹(چاپ‌زکار،ج‌۱،ص:۲۱۴)</ref> همچنین گفته‌اند بلال در سفری به [[یمن]] همراه با برادرش، برای ازدواج تصمیم گرفت. هنگام خواستگاری، خود را این گونه معرفی کرد: «من بلال و این مرد، برادرم، هر دو غلامانی از [[حبشه]] بودیم. گمراه بودیم که خداوند هدایتمان کرد.
برده بودیم که خداوند کریم آزادمان کرد. اگر دخترانتان را به ما بدهید، الحمدلله و اگر ندهید، الله اکبر خانوادۀ دختر پیش از آنکه به بلال پاسخ قطعی بدهند، نزد رسول خدا(ص) رفته، با گفتن ماجرا، از آن حضرت نظر خواستند. حضرت سه بار بلال را به آنان پیشنهاد کرد و فرمود: «چه کس را می‌خواهید بهتر از او، که اهل بهشت است.<ref>أسدالغابة،ج‌۱،ص:۵۷۱</ref>
با آنکه برخی نویسندگان بلال را فاقد فرزند دانسته‌اند؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۰، ص۴۳۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۴</ref> اما سخاوی در کتابش از پسر او، عمر، به عنوان یکی از راویان او یاد کرده است.<ref>سخاوی، التحفه اللطیفه، ص۲۱</ref> ابن اثیر نیز از شخصی به نام هلال بن عبدالرحمن یاد می‌کند که از نسل بلال بوده‌است.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۳۰. </ref>


== پیشگامی در اسلام ==
== پیشگامی در اسلام ==
خط ۵۸: خط ۶۵:
'''عدم بیعت با خلیفه اول'''<br />
'''عدم بیعت با خلیفه اول'''<br />
برخی منابع نقل کرده‌اند که بلال پس از فوت پیامبر اسلام(ص) حاضر نشد که با خلیفه اول بیعت کند و به همین دلیل به دستور عمر بن خطاب مدینه را ترک کرد و به شام رفت.<ref>قمی، سفینه البحار، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۸۹.</ref>
برخی منابع نقل کرده‌اند که بلال پس از فوت پیامبر اسلام(ص) حاضر نشد که با خلیفه اول بیعت کند و به همین دلیل به دستور عمر بن خطاب مدینه را ترک کرد و به شام رفت.<ref>قمی، سفینه البحار، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۸۹.</ref>
== راوی احادیث پیامبر(ص) ==
بِلال راوی [[حدیث]] نیز بود و جماعتی از [[صحابه]] و [[تابعان]] از او حدیث نقل کرده‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۵۰۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۸۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۲۹، ۴۳۵؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶-۱۳۷؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹</ref> برای مثال، او در حدیثی طولانی، فضیلت [[اذان]] را از پیامبر اکرم روایت کرده است.<ref>ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص۱۸۹-۱۹۴؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۴۳-۳۴۵</ref>


== منزلت بلال ==
== منزلت بلال ==
از [[پیامبر(ص)]] احادیث فراوانی در جلالت قدر او وارد شده است؛ از جمله اینکه بِلال از سابقان و پیشی گیرندگان در اسلام بود؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۹</ref> او سید مؤذّنان است؛<ref>ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۵</ref> بهشت مشتاق سه تن است: [[علی]]، [[عمار بن یاسر|عمّار]] و بِلال؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۵۱؛ صفدی، کتاب الوافی، ج ۱۰، ص۲۷۶</ref> سه تن از سیاهان سادات بهشت‌اند: [[لقمان|لقمان حکیم]]، [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] و بلال؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۲</ref> و نیز دعای پیامبر(ص) در حق او به جهت یاری دادن به حضرت [[فاطمه(س)]] در کار منزل.<ref>ورّام، ج۲، ص۲۳۰</ref>
بلال یکی از راویان [[حدیث|احادیث]] پیامبر(ص) بود<ref>ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص۱۸۹-۱۹۴؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۴۳-۳۴۵</ref> و جماعتی از [[صحابه]] و [[تابعان]] از او حدیث نقل کرده‌اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۵۰۹؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص۱۸۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۲۹، ۴۳۵؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۱، ص۲۴۴؛ نووی، تهذیب الاسماء، قسم۱، جزء۱، ص۱۳۶-۱۳۷؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹</ref>. همچنین احادیث فراوانی از پیامبر(ص) در جلالت قدر او وارد شده است؛ از جمله اینکه بِلال از سابقان و پیشی گیرندگان در اسلام بود؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۲؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۹</ref> او سید مؤذّنان است؛<ref>ابونعیم، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۴۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۵</ref> بهشت مشتاق سه تن است: [[علی]]، [[عمار بن یاسر|عمّار]] و بِلال؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۵۱؛ صفدی، کتاب الوافی، ج ۱۰، ص۲۷۶</ref> سه تن از سیاهان سادات بهشت‌اند: [[لقمان|لقمان حکیم]]، [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] و بلال؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۲</ref> و نیز دعای پیامبر(ص) در حق او به جهت یاری دادن به حضرت [[فاطمه(س)]] در کار منزل.<ref>ورّام، ج۲، ص۲۳۰</ref>


[[حضرت علی(ع)]] نیز بلال را از سابقان در اسلام دانسته<ref>ابن بابویه، الخصال، ج ۱، ص۳۱۲؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۰۷</ref> و اخلاص و تهذیب نفس او را ستوده است.<ref>ابن فهد حلّی، عده الداعی، ص۲۷</ref> [[امام سجاد(ع)]] نیز در مدح بلال و نقل احتجاج او با مخالفان درباره فضائل [[امام علی|امیرالمؤمنین(ع)]] مطالبی بیان داشته است.<ref>تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص۶۲۱-۶۲۳</ref> [[امام صادق(ع)]] بلال را «عبد صالح»<ref>کشّی، اختیار معرفه الرجال، ص۳۹</ref> و دوستدار [[اهل بیت]](ع) نامیده است.<ref>مفید، الاختصاص، ص۷۳</ref>
[[حضرت علی(ع)]] نیز بلال را از سابقان در اسلام دانسته<ref>ابن بابویه، الخصال، ج ۱، ص۳۱۲؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۰۷</ref> و اخلاص و تهذیب نفس او را ستوده است.<ref>ابن فهد حلّی، عده الداعی، ص۲۷</ref> [[امام سجاد(ع)]] نیز در مدح بلال و نقل احتجاج او با مخالفان درباره فضائل [[امام علی|امیرالمؤمنین(ع)]] مطالبی بیان داشته است.<ref>تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص۶۲۱-۶۲۳</ref> [[امام صادق(ع)]] بلال را «عبد صالح»<ref>کشّی، اختیار معرفه الرجال، ص۳۹</ref> و دوستدار [[اهل بیت]](ع) نامیده است.<ref>مفید، الاختصاص، ص۷۳</ref>


به نقل مفسران، در‌ شأن بلال و یاران او چندین [[آیه]] نازل شده است: [[سوره نساء|نساء]]، آیه ۶۹؛<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۸۷</ref> [[سوره انعام|انعام]]، آیه ۵۲؛<ref>طوسی، التبیان، ج۴، ص۱۴۴؛ زمخشری، الکشّاف، ج۲، ص۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۷-۳۸۸؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۷، ص۱۴۹</ref> [[سوره نحل|نحل]]، آیه ۱۱۰؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴۸؛ طوسی، التبیان، ج۶، ص۴۳۱</ref> [[سوره کهف|کهف]]، آیه ۲۸؛<ref>صفدی، کتاب الوافی، ج۱۰، ص۲۷۶</ref> و [[سوره حجرات|حجرات]]، آیه۱۱ و ۱۲.<ref>زمخشری، الکشّاف، ج۴، ص۳۷۰؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۱۰، ص۲۵۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۶</ref>
به نقل مفسران، در‌ شأن بلال و یاران او چندین [[آیه]] نازل شده است: [[سوره نساء|نساء]]، آیه ۶۹؛<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۸۷</ref> [[سوره انعام|انعام]]، آیه ۵۲؛<ref>طوسی، التبیان، ج۴، ص۱۴۴؛ زمخشری، الکشّاف، ج۲، ص۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۷-۳۸۸؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۷، ص۱۴۹</ref> [[سوره نحل|نحل]]، آیه ۱۱۰؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴۸؛ طوسی، التبیان، ج۶، ص۴۳۱</ref> [[سوره کهف|کهف]]، آیه ۲۸؛<ref>صفدی، کتاب الوافی، ج۱۰، ص۲۷۶</ref> و [[سوره حجرات|حجرات]]، آیه۱۱ و ۱۲.<ref>زمخشری، الکشّاف، ج۴، ص۳۷۰؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان، ج۱۰، ص۲۵۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۴۶۶</ref>
==ازداوج و فرزندان==
[[پرونده:مقبره بلال حبشی.jpg|۲۰۰px|thumb|left|مقبره بلال در قبرستان باب الصغیر دمشق]]
در مورد ازدواج بلال گزارش های مختلفی است، بلاذری در گزارشی ازدواج بلال با دختری از بنی زهره و در گزارش دیگر ازدواج وی با دختری از بنی کنانه را ذکر کرده است.<ref>أنساب‌الأشراف،ج‌۱،ص:۱۸۹(چاپ‌زکار،ج‌۱،ص:۲۱۴)</ref> همچنین گفته‌اند بلال در سفری به [[یمن]] همراه با برادرش، برای ازدواج تصمیم گرفت. هنگام خواستگاری، خود را این گونه معرفی کرد: «من بلال و این مرد، برادرم، هر دو غلامانی از [[حبشه]] بودیم. گمراه بودیم که خداوند هدایتمان کرد.
برده بودیم که خداوند کریم آزادمان کرد. اگر دخترانتان را به ما بدهید، الحمدلله و اگر ندهید، الله اکبر خانوادۀ دختر پیش از آنکه به بلال پاسخ قطعی بدهند، نزد رسول خدا(ص) رفته، با گفتن ماجرا، از آن حضرت نظر خواستند. حضرت سه بار بلال را به آنان پیشنهاد کرد و فرمود: «چه کس را می‌خواهید بهتر از او، که اهل بهشت است.<ref>أسدالغابة،ج‌۱،ص:۵۷۱</ref>
با آنکه برخی نویسندگان بلال را فاقد فرزند دانسته‌اند؛<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۰، ص۴۳۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۲۴۴</ref> اما سخاوی در کتابش از پسر او، عمر، به عنوان یکی از راویان او یاد کرده است.<ref>سخاوی، التحفه اللطیفه، ص۲۱</ref> ابن اثیر نیز از شخصی به نام هلال بن عبدالرحمن یاد می‌کند که از نسل بلال بوده‌است.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۶۳۰. </ref>


== وفات ==
== وفات ==
کاربر ناشناس