حجتالاسلام: تفاوت میان نسخهها
اصلاح منابع بر اساس شیوهنامه
جز (اضافه کردن پیوند به بیرون) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (اصلاح منابع بر اساس شیوهنامه) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==در لغت== | ==در لغت== | ||
واژه عربی حجت به معنای دلیل آشکار، برهان و آنچه موجب مغلوب شدن طرف دعوا شود، به کار رفته است.<ref>جوهری؛ ابن منظور، ذیل «حجج» </ref> مفهوم این واژه را در [[قرآن]]<ref>بقره: ۱۵۰؛ نساء: ۱۶۵؛ انعام:۱۴۹</ref> نیز همین دانستهاند.<ref>راغب اصفهانی؛ طریحی، ذیل «حجج» </ref> در احادیث [[شیعه]] مراد از حجت یا مصداق مهم آن، پیامبران و [[امامان شیعه|امامان(ع)]] معرفی شدهاند.<ref>کلینی، ج۱، ص۱۶، ۱۶۸ـ۱۶۹؛ مجلسی، ج۲۷، ص۴۱</ref>گاه ترکیب کلمه حجت با تعابیر دیگر (مانند حجت الدین، حجت الحق و حجت الاسلام) برای تکریم عالمان، قضات و صاحب منصبان دینی، به عنوان لقب خاص یا عام، به کار میرود.<ref>ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج۲۰، ص۵۲۲؛ ابن حجر عسقلانی، ص۹۶؛ آقابزرگ طهرانی، ج۷، ص۲۰۶؛ خطیب، ص۱۳۹</ref> | واژه عربی حجت به معنای دلیل آشکار، برهان و آنچه موجب مغلوب شدن طرف دعوا شود، به کار رفته است.<ref>جوهری؛ ابن منظور، ذیل «حجج» .</ref> مفهوم این واژه را در [[قرآن]]<ref>بقره: ۱۵۰؛ نساء: ۱۶۵؛ انعام:۱۴۹.</ref> نیز همین دانستهاند.<ref>راغب اصفهانی؛ طریحی، ذیل «حجج» .</ref> در احادیث [[شیعه]] مراد از حجت یا مصداق مهم آن، پیامبران و [[امامان شیعه|امامان(ع)]] معرفی شدهاند.<ref>کلینی، ج۱، ص۱۶، ۱۶۸ـ۱۶۹؛ مجلسی، ج۲۷، ص۴۱.</ref>گاه ترکیب کلمه حجت با تعابیر دیگر (مانند حجت الدین، حجت الحق و حجت الاسلام) برای تکریم عالمان، قضات و صاحب منصبان دینی، به عنوان لقب خاص یا عام، به کار میرود.<ref>ذهبی، ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹، ج۲۰، ص۵۲۲؛ ابن حجر عسقلانی، ص۹۶؛ آقابزرگ طهرانی، ج۷، ص۲۰۶؛ خطیب، ص۱۳۹.</ref> | ||
==در میان اهل سنت== | ==در میان اهل سنت== | ||
در میان [[اهل سنّت]]، حجت الاسلام لقب ویژه [[محمد بن محمد غزالی]] (متوفی ۵۰۵) است؛ <ref>ذهبی، ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹، ج۱۹، ص۳۲۲؛ ابن حجر عسقلانی، ص۹۶</ref> البته شرح حال نگاران [[اهل سنّت]]، در پارهای موارد این تعبیر را برای عالمان دیگری به کار بردهاند، از جمله [[مسلم بن حجاج نیشابوری]] (محدّث، متوفی ۲۶۱)، ابن خشاب عبداللّه بن احمد (متوفی ۵۶۷)، اسماعیل بن موهوب (ادیب، متوفی ۵۷۵)، صدرالدین محمدبن عمر ([[فقیه]] شافعی، متوفی ۶۱۷) و شمس الدین احمد بن خلیل خویی (حکیم و طبیب، متوفی ۶۳۷).<ref>ابن ابی اصیبعه، ص۴۶۴، ۷۴۰؛ ذهبی، ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷، ج۲، ص۵۸۸؛ ابن کثیر، ج۱۲، ص۳۷۴؛ ابن رجب، ج۱، ص۳۱۹</ref> همچنین لقب عام حجت الاسلام در برخی اسناد نمونه اداری و قضایی و حکومتی ـ که منهاجی أسیوطی، عالم [[شافعی]] مصری (متوفی ۸۸۰)، در کتابش<ref>ج ۱، ص۳۸۹، ج۲، ص۴۷۵</ref> از دوران خود گزارش داده است ـ دیده میشود. | در میان [[اهل سنّت]]، حجت الاسلام لقب ویژه [[محمد بن محمد غزالی]] (متوفی ۵۰۵) است؛ <ref>ذهبی، ۱۴۰۱ـ ۱۴۰۹، ج۱۹، ص۳۲۲؛ ابن حجر عسقلانی، ص۹۶.</ref> البته شرح حال نگاران [[اهل سنّت]]، در پارهای موارد این تعبیر را برای عالمان دیگری به کار بردهاند، از جمله [[مسلم بن حجاج نیشابوری]] (محدّث، متوفی ۲۶۱)، ابن خشاب عبداللّه بن احمد (متوفی ۵۶۷)، اسماعیل بن موهوب (ادیب، متوفی ۵۷۵)، صدرالدین محمدبن عمر ([[فقیه]] شافعی، متوفی ۶۱۷) و شمس الدین احمد بن خلیل خویی (حکیم و طبیب، متوفی ۶۳۷).<ref>ابن ابی اصیبعه، ص۴۶۴، ۷۴۰؛ ذهبی، ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷، ج۲، ص۵۸۸؛ ابن کثیر، ج۱۲، ص۳۷۴؛ ابن رجب، ج۱، ص۳۱۹.</ref> همچنین لقب عام حجت الاسلام در برخی اسناد نمونه اداری و قضایی و حکومتی ـ که منهاجی أسیوطی، عالم [[شافعی]] مصری (متوفی ۸۸۰)، در کتابش<ref>ج ۱، ص۳۸۹، ج۲، ص۴۷۵.</ref> از دوران خود گزارش داده است ـ دیده میشود. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
در قرن های پیشین به ندرت تعبیر حجت الاسلام برای برخی عالمان [[شیعه]]، در تجلیل و احترام آنان، به کار رفته است: | در قرن های پیشین به ندرت تعبیر حجت الاسلام برای برخی عالمان [[شیعه]]، در تجلیل و احترام آنان، به کار رفته است: | ||
* [[شیخ بهائی]] در حق [[شیخ صدوق]] این لقب را استفاده کرده است.<ref>شیخ بهائی، ص۴۳۶</ref> | * [[شیخ بهائی]] در حق [[شیخ صدوق]] این لقب را استفاده کرده است.<ref>شیخ بهائی، ص۴۳۶.</ref> | ||
* [[یوسف بن حاتم شامی]] (عالم امامی، متوفی ۶۷۶) در توصیف استادش [[سید بن طاووس|سید رضی الدین ابن طاووس]] (متوفی ۶۶۴). <ref>مجلسی، ج۱۰۴، ص۴۵</ref> | * [[یوسف بن حاتم شامی]] (عالم امامی، متوفی ۶۷۶) در توصیف استادش [[سید بن طاووس|سید رضی الدین ابن طاووس]] (متوفی ۶۶۴). <ref>مجلسی، ج۱۰۴، ص۴۵.</ref> | ||
* [[عمادالدین حسن بن علی طبری]] (عالم [[قرن هفتم]]) درباره [[ابن حمزه طوسی|ابن حمزه محمدبن علی طوسی]]([[فقیه]] [[قرن ششم]]). | * [[عمادالدین حسن بن علی طبری]] (عالم [[قرن هفتم]]) درباره [[ابن حمزه طوسی|ابن حمزه محمدبن علی طوسی]]([[فقیه]] [[قرن ششم]]). | ||
*[[فاضل آبی|حسن بن ابی طالب]] مشهور به فاضل آبی (متوفی ۶۹۵) درباره [[محقق حلی]].<ref>آبی، ج۱، ص۳۸؛ خوانساری، ج۶، ص۲۶۳</ref> | *[[فاضل آبی|حسن بن ابی طالب]] مشهور به فاضل آبی (متوفی ۶۹۵) درباره [[محقق حلی]].<ref>آبی، ج۱، ص۳۸؛ خوانساری، ج۶، ص۲۶۳.</ref> | ||
با این همه، کاربرد لقب حجت الاسلام برای عالمان [[شیعه]]، چه به عنوان لقب عام و چه به عنوان لقب خاص، تا قرن های اخیر چندان رایج نبوده است و حتی در عصر [[صفویه]] که اعطای برخی القاب و عناوین حکومتی به علمای [[شیعه]] (مانند شیخ الاسلام، صدر و قاضی)، نظیر القاب علمای [[اهل سنّت]] در [[حکومت عثمانی]]، رواج یافت<ref>جعفریان، ص۷۸ـ۱۱۳؛ ذبیح زاده، ج۲، ص۱۶۸ـ۱۷۳</ref> نیز کاربرد لقب حجت الاسلام متداول نبود. از موارد نادری که از این دوران گزارش شده، استفاده از این عنوان در حکم [[شاه طهماسب اول]] در خطاب به [[محقق کرکی]]، [[فقیه]] امامی، در ۹۳۹ است.<ref>نوری، ج۲، ص۲۸۲</ref> | با این همه، کاربرد لقب حجت الاسلام برای عالمان [[شیعه]]، چه به عنوان لقب عام و چه به عنوان لقب خاص، تا قرن های اخیر چندان رایج نبوده است و حتی در عصر [[صفویه]] که اعطای برخی القاب و عناوین حکومتی به علمای [[شیعه]] (مانند شیخ الاسلام، صدر و قاضی)، نظیر القاب علمای [[اهل سنّت]] در [[حکومت عثمانی]]، رواج یافت<ref>جعفریان، ص۷۸ـ۱۱۳؛ ذبیح زاده، ج۲، ص۱۶۸ـ۱۷۳.</ref> نیز کاربرد لقب حجت الاسلام متداول نبود. از موارد نادری که از این دوران گزارش شده، استفاده از این عنوان در حکم [[شاه طهماسب اول]] در خطاب به [[محقق کرکی]]، [[فقیه]] امامی، در ۹۳۹ است.<ref>نوری، ج۲، ص۲۸۲.</ref> | ||
==آغاز استعمال برای علمای شیعه== | ==آغاز استعمال برای علمای شیعه== | ||
به نظر میرسد رواج کاربرد لقب حجت الاسلام برای علمای [[شیعه]] از دوره [[فتحعلی شاه]] قاجار آغاز شده است. [[سید محمدباقر شفتی]] (متوفی ۱۲۶۰) از نخستین فقهایی است که به این لقب خوانده و مشهور شده است.<ref>قمی، ج۲، ص۱۵۵ـ ۱۵۶؛ اقبال آشتیانی، بخش ۴، ص۴۳۰؛ مهدوی، ج۱، ص۵۵</ref> | به نظر میرسد رواج کاربرد لقب حجت الاسلام برای علمای [[شیعه]] از دوره [[فتحعلی شاه]] قاجار آغاز شده است. [[سید محمدباقر شفتی]] (متوفی ۱۲۶۰) از نخستین فقهایی است که به این لقب خوانده و مشهور شده است.<ref>قمی، ج۲، ص۱۵۵ـ ۱۵۶؛ اقبال آشتیانی، بخش ۴، ص۴۳۰؛ مهدوی، ج۱، ص۵۵.</ref> | ||
علاوه بر حجت الاسلام شفتی، شماری از عالمان طراز اول عصر [[قاجار]] به حجت الاسلام مشهور شدند، از جمله [[ملامحمد ممقانی تبریزی]] (متوفی ۱۲۶۹) و فرزندانش، حسین و اسماعیل و محمدتقی مشهور به نیر (از علمای [[شیخیه]])؛ [[اسداللّه بروجردی]] (متوفی ۱۲۷۱) و [[ملامحمد نراقی]].<ref>اعتمادالسلطنه، ص۲۶؛ آقابزرگ طهرانی، ج۸، ص۲۴۰، ج۹، قسم ۴، ص۱۲۴۱، ج۱۲، ص۱۷۵؛ بامداد، ج۳، ص۲۸۹ـ ۲۹۰، ج۶، ص۲۱، ۲۱۸، پانویس ۱؛ مهدوی، ج۱، ص۵۶ـ ۵۷</ref> در فرمان [[محمدشاه قاجار]] به [[ملا مهدی نراقی]] ملقب به [[آقابزرگ]] (متوفی ۱۲۶۸)، لقب حجت الاسلام ذکر شده است.<ref>نراقی، ص۴۰، پانویس ۱</ref> همچنین [[ناصرالدین شاه]] به [[ابراهیم لکهنوی|ابراهیم بن محمدتقی نقوی لکهنوی]] (متوفی ۱۳۰۷) این لقب را اعطا کرد<ref>امین، ج۲، ص۲۰۵</ref>. [[میرزا محمدحسن شیرازی]] (متوفی ۱۳۱۲) و [[آخوند خراسانی]] (متوفی ۱۳۲۹) از نخستین [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]] بودند که با این لقب خوانده شدند.<ref>صدر، ص۱۹، پانویس ۱؛ کسروی، ص۴۲۲</ref> | علاوه بر حجت الاسلام شفتی، شماری از عالمان طراز اول عصر [[قاجار]] به حجت الاسلام مشهور شدند، از جمله [[ملامحمد ممقانی تبریزی]] (متوفی ۱۲۶۹) و فرزندانش، حسین و اسماعیل و محمدتقی مشهور به نیر (از علمای [[شیخیه]])؛ [[اسداللّه بروجردی]] (متوفی ۱۲۷۱) و [[ملامحمد نراقی]].<ref>اعتمادالسلطنه، ص۲۶؛ آقابزرگ طهرانی، ج۸، ص۲۴۰، ج۹، قسم ۴، ص۱۲۴۱، ج۱۲، ص۱۷۵؛ بامداد، ج۳، ص۲۸۹ـ ۲۹۰، ج۶، ص۲۱، ۲۱۸، پانویس ۱؛ مهدوی، ج۱، ص۵۶ـ ۵۷.</ref> در فرمان [[محمدشاه قاجار]] به [[ملا مهدی نراقی]] ملقب به [[آقابزرگ]] (متوفی ۱۲۶۸)، لقب حجت الاسلام ذکر شده است.<ref>نراقی، ص۴۰، پانویس ۱.</ref> همچنین [[ناصرالدین شاه]] به [[ابراهیم لکهنوی|ابراهیم بن محمدتقی نقوی لکهنوی]] (متوفی ۱۳۰۷) این لقب را اعطا کرد<ref>امین، ج۲، ص۲۰۵.</ref>. [[میرزا محمدحسن شیرازی]] (متوفی ۱۳۱۲) و [[آخوند خراسانی]] (متوفی ۱۳۲۹) از نخستین [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]] بودند که با این لقب خوانده شدند.<ref>صدر، ص۱۹، پانویس ۱؛ کسروی، ص۴۲۲.</ref> | ||
=== در انقلاب مشروطه=== | === در انقلاب مشروطه=== | ||
در اواخر دوره [[قاجار]]، با شروع مبارزات آزادی خواهانه در [[ایران]]، که به [[انقلاب مشروطیت]] انجامید، کاربرد واژه حجت الاسلام و جمع عربی آن؛ حجج اسلام، به عنوان لقب عام علما در خطابهها و نامهها به تدریج رواج یافت. در آثار مکتوب این دوره، این واژگان ترکیبی بسیار دیده میشود، به ویژه در نامه هایی که میان علمای [[نجف]] و روحانیان هوادار [[مشروطه]] در [[ایران]]، یا میان دربار [[قاجار]] و مخالفان مشروطه رد و بدل شده است.<ref>به کسروی، ص۲۱۲ـ۲۱۳، ۲۹۷ـ ۲۹۸، ۳۶۱، ۳۶۳، ۳۷۲، ۴۱۶ـ۴۱۷، ۴۲۲، ۵۲۴، ۵۲۸، ۶۱۴، ۶۱۷؛ نراقی، ص۵۸؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ص۲۱۵، ۲۲۰، ۲۳۰، ۲۳۳، ۲۳۹</ref> در روزنامههای آن عصر نیز این لقب برای عالمان بزرگ به کار میرفته<ref>شرف، ش ۳۲؛ شرافت، ش ۶۴</ref> وگاه برای تکریم بیشتر، تعبیر «حجت الاسلام و المسلمین» ذکر میشده است.<ref>شرف، ش ۳۲؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ص۲۳۱ـ۲۳۴</ref> | در اواخر دوره [[قاجار]]، با شروع مبارزات آزادی خواهانه در [[ایران]]، که به [[انقلاب مشروطیت]] انجامید، کاربرد واژه حجت الاسلام و جمع عربی آن؛ حجج اسلام، به عنوان لقب عام علما در خطابهها و نامهها به تدریج رواج یافت. در آثار مکتوب این دوره، این واژگان ترکیبی بسیار دیده میشود، به ویژه در نامه هایی که میان علمای [[نجف]] و روحانیان هوادار [[مشروطه]] در [[ایران]]، یا میان دربار [[قاجار]] و مخالفان مشروطه رد و بدل شده است.<ref>به کسروی، ص۲۱۲ـ۲۱۳، ۲۹۷ـ ۲۹۸، ۳۶۱، ۳۶۳، ۳۷۲، ۴۱۶ـ۴۱۷، ۴۲۲، ۵۲۴، ۵۲۸، ۶۱۴، ۶۱۷؛ نراقی، ص۵۸؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ص۲۱۵، ۲۲۰، ۲۳۰، ۲۳۳، ۲۳۹.</ref> در روزنامههای آن عصر نیز این لقب برای عالمان بزرگ به کار میرفته<ref>شرف، ش ۳۲؛ شرافت، ش ۶۴.</ref> وگاه برای تکریم بیشتر، تعبیر «حجت الاسلام و المسلمین» ذکر میشده است.<ref>شرف، ش ۳۲؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ص۲۳۱ـ۲۳۴.</ref> | ||
==در دورههای بعد== | ==در دورههای بعد== | ||
در ادوار بعد، لقب عام حجت الاسلام به تدریج شمول بیشتری یافت و علاوه بر روحانیانِ طراز اول [[شیعه]] در [[ایران]] و [[عراق]]، به ردههای دیگر عالمان دینی نیز اطلاق گردید و در کنار آن کاربرد القاب دیگری هم رایج شد، مانند حجت، [[ثقةالاسلام]]، حجت الاسلام والمسلمین، [[آیت الله]] و [[آیت الله العظمی]]. با آنکه هیچ گونه ضوابط دقیق و رسمی برای کاربرد این القاب در مورد روحانیان [[شیعه]] وجود ندارد، موقعیت اجتماعی و نیز شهرت و رتبه علمی آنان، در انتخاب لقب از سوی شاگردان یا هواداران آنها مؤثر بوده است. بر پایه رسم متداول، امروزه حجت الاسلام به روحانیانی گفته میشود که بخشی از دروس عالی [[فقه]] و [[اصول]] را به پایان رساندهاند و، برخلاف دوره [[مشروطه]]، در مورد روحانیان عالی مقام به کار نمیرود.<ref>غروی، ص۲۳۹ـ۲۴۰</ref> و امروزه برای کسانی که به لحاظ تحصیلی به مقام اولیه اجتهاد رسیدهاند لقب حجت الاسلام و المسلمین به کار میرود. | در ادوار بعد، لقب عام حجت الاسلام به تدریج شمول بیشتری یافت و علاوه بر روحانیانِ طراز اول [[شیعه]] در [[ایران]] و [[عراق]]، به ردههای دیگر عالمان دینی نیز اطلاق گردید و در کنار آن کاربرد القاب دیگری هم رایج شد، مانند حجت، [[ثقةالاسلام]]، حجت الاسلام والمسلمین، [[آیت الله]] و [[آیت الله العظمی]]. با آنکه هیچ گونه ضوابط دقیق و رسمی برای کاربرد این القاب در مورد روحانیان [[شیعه]] وجود ندارد، موقعیت اجتماعی و نیز شهرت و رتبه علمی آنان، در انتخاب لقب از سوی شاگردان یا هواداران آنها مؤثر بوده است. بر پایه رسم متداول، امروزه حجت الاسلام به روحانیانی گفته میشود که بخشی از دروس عالی [[فقه]] و [[اصول]] را به پایان رساندهاند و، برخلاف دوره [[مشروطه]]، در مورد روحانیان عالی مقام به کار نمیرود.<ref>غروی، ص۲۳۹ـ۲۴۰.</ref> و امروزه برای کسانی که به لحاظ تحصیلی به مقام اولیه اجتهاد رسیدهاند لقب حجت الاسلام و المسلمین به کار میرود. | ||
==ریشه کلامی== | ==ریشه کلامی== | ||
به نظر برخی منابع، کاربرد لقب عام حجت الاسلام برای روحانیان [[شیعه]] در دو قرن گذشته، در این دیدگاه کلامی [[شیعیان]] ریشه دارد که مجتهدان در عصر غیبتِ امام معصوم، حجت او بر بندگاناند، همچنان که امام حجت خداوند است.<ref>شریف رازی، ج۴، ص۳؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ص۲۲۱</ref> | به نظر برخی منابع، کاربرد لقب عام حجت الاسلام برای روحانیان [[شیعه]] در دو قرن گذشته، در این دیدگاه کلامی [[شیعیان]] ریشه دارد که مجتهدان در عصر غیبتِ امام معصوم، حجت او بر بندگاناند، همچنان که امام حجت خداوند است.<ref>شریف رازی، ج۴، ص۳؛ مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، ص۲۲۱.</ref> | ||
<ref group="یادداشت">برگرفته از [[توقیع]] منقول از [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام عصر]] عجل اللّه تعالی فرجه الشریف: «''فانهم حجتی علیکم و انا حجت اللّه''»(مجلسی، ج۲، ص۹۰)</ref> | <ref group="یادداشت">برگرفته از [[توقیع]] منقول از [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام عصر]] عجل اللّه تعالی فرجه الشریف: «''فانهم حجتی علیکم و انا حجت اللّه''»(مجلسی، ج۲، ص۹۰).</ref> | ||
بر این اساس، شماری از عالمان بزرگ [[شیعه]]، مانند [[شیخ مرتضی انصاری]] و [[میر محمد هاشم چهارسوقی اصفهانی]]، خود را شایسته این لقب ندانسته و برخی علما در برابر رواج آن موضع منفی گرفتهاند.<ref>شریف رازی، ج۴، ص۳؛ مهدوی، ج۱، ص۶۰؛ مطهری، ص۳۰۰؛ باقری بیدهندی، ص۱۱۳</ref> | بر این اساس، شماری از عالمان بزرگ [[شیعه]]، مانند [[شیخ مرتضی انصاری]] و [[میر محمد هاشم چهارسوقی اصفهانی]]، خود را شایسته این لقب ندانسته و برخی علما در برابر رواج آن موضع منفی گرفتهاند.<ref>شریف رازی، ج۴، ص۳؛ مهدوی، ج۱، ص۶۰؛ مطهری، ص۳۰۰؛ باقری بیدهندی، ص۱۱۳.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* حسن بن ابی | * آبی، حسن بن ابی طالب، کشف الرّموز فی شرح المختصر النافع، تحقیق علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم، ۱۴۰۸ـ ۱۴۱۰. | ||
* آقابزرگ طهرانی. | * آقابزرگ طهرانی. | ||
* ابن ابی اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، | * ابن ابی اصیبعه، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، تحقیق نزار رضا، بیروت،۱۹۶۵م. | ||
* ابن حجر عسقلانی، کتاب | * ابن حجر عسقلانی، کتاب نزهة الالباب فی الالقاب، تحقیق محمد زینهم محمد عزب، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م. | ||
* ابن رجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابلة، ج۱، در ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، ج۳، | * ابن رجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابلة، ج۱، در ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، ج۳، بیروت، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۲م. | ||
* ابن کثیر، البدایة و النهایة، | * ابن کثیر، البدایة و النهایة، تحقیق علی شیری، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. | ||
* ابن منظور. | * ابن منظور. | ||
* | * اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مباحث فرهنگی عصر ناصری: برگرفته از روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۰ش. | ||
* | * اقبال آشتیانی، عباس، مجموعه مقالات عباس اقبال آشتیانی، بخش ۴، گردآوری و تدوین از محمد دبیرسیاقی: «حجةالاسلام حاج سیدمحمدباقر شفتی (۱۱۸۰ تا ۱۲۶۰)»، تهران، ۱۳۸۲ش. | ||
*امین. | *امین. | ||
* | * باقری بیدهندی، ناصر، «جلوه هایی از زندگی حضرت آیةاللّه العظمی حاج شیخ محمدتقی آملی قدس سره »، در مجله پیام حوزه، سال ۵، ش ۱ (بهار ۱۳۷۷). | ||
* | * بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران، ۱۳۴۷-۱۳۵۱ ش. | ||
* | * جعفریان،رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، قم، ۱۳۷۰ش. | ||
* اسماعیل بن | * جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، قاهره، ۱۳۷۶ق، چاپ افست: بیروت، ۱۴۰۷ق. | ||
* مصطفی | *خطیب، مصطفی عبدالکریم، معجم المصطلحات و الألقاب التاریخیة، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م. | ||
* خوانساری. | * خوانساری. | ||
* | * ذبیح زاده، علی نقی، مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، قم، ۱۳۸۴ش. | ||
* | * ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب أرنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۱-۱۴۰۹ق/۱۹۸۱-۱۹۸۸م. | ||
* | * ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶-۱۳۷۷ق/۱۹۵۶-۱۹۵۸م، چاپ افست: بیروت، بیتا. | ||
* حسین بن | * راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق محمد سید کیلانی، بیروت، بیتا. | ||
* شرافت، ش ۶۴، محرم ۱۳۲۰. | * شرافت، ش ۶۴، محرم ۱۳۲۰. | ||
*شرف، ش ۳۲، شوال ۱۳۰۲. | * شرف، ش ۳۲، شوال ۱۳۰۲. | ||
* | * شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، ۱۳۵۲-۱۳۵۴ش. | ||
* | * شیخ بهائی،محمد بن حسین، الوجیزة فی الدرایة، تحقیق ماجد باوی، در مجله تراثنا، سال ۸، ش ۳ و ۴،رجب و ذی الحجة ۱۴۱۳ق. | ||
* | * صدر، حسن، تکلمة امل الآمل، تحقیق احمد حسینی، قم، ۱۴۰۶ق. | ||
* | * طریحی، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، تحقیق احمد حسینی، تهران، ۱۳۶۲ش. | ||
* | * غروی، محمد، الحوزة العلمیة فی النجف الاشرف، بیروت، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م. | ||
* | * قمی، عباس، کتاب الکنی و الالقاب، صیدا، ۱۳۵۷-۱۳۵۸ق، چاپ افست: قم، بیتا. | ||
* | * کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، ۱۳۶۳ش. | ||
* کلینی. | * کلینی. | ||
* | * متینی، جلال، «بحثی درباره سابقه تاریخی القاب و عناوین علما و در مذهب شیعه »، در مجله ایران نامه، سال ۱، ش ۴، تابستان ۱۳۶۲ش. | ||
* مجلسی. | * مجلسی. | ||
* | * مطهری،مرتضی، ده گفتار، تهران، ۱۳۶۹ش. | ||
* مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، | * رجبی، محمدحسن و فاطمه رؤیا پورامید، مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه، ج۱، تهران، نشر نی، ۱۳۸۴ش. | ||
* | * منهاجی أسیوطی،محمد بن احمد، جواهر العقود و معین القضاة و المُوَقِّعین و الشهود، تحقیق مسعد عبدالحمید محمد سعدنی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م. | ||
* | * مهدوی،مصلح الدین، بیان المفاخر: در احوالات عالم جلیل صاحب مناقب و مآثر حاج سید محمدباقر حجةالاسلام شفتی بیدآبادی، اصفهان، ۱۳۶۸ش. | ||
* | * نراقی، حسن، کاشان در جنبش مشروطه ایران، تهران، ۱۳۵۵ش. | ||
* | * نوری،حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{چپچین}} | {{چپچین}} |