پرش به محتوا

شارع: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ آوریل ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''شارِعْ''' یا '''شارع مُقدس''' وضع‌کننده [[حکم شرعی]] است و بر [[خداوند]] اطلاق می‌شود. درباره نسبت دادن عنوان «شارع» به [[پیامبر(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]] اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای از پژوهشگران دینی با تمسک به برخی از [[آیات قرآن]] و [[روایات]] که طبق آن پیامبر چند حکم شرعی وضع کرده، اطلاق عنوان «شارع» را بر او صحیح دانسته‌اند. قائلان به شارع بودن پیامبر، معتقدند این مقام به امامان معصوم نیز واگذار شده و اطلاق عنوان «شارع» بر امامان معصوم نیز صحیح دانسته‌اند.
'''شارِعْ''' یا '''شارع مُقدس''' وضع‌کننده [[احکام شرعی|حکم شرعی]] است و بر [[خدا|خداوند]] اطلاق می‌شود. درباره نسبت دادن عنوان «شارع» به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امامان شیعه|امامان معصوم(ع)]] اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای از پژوهشگران دینی با تمسک به برخی از [[آیه|آیات قرآن]] و [[حدیث|روایات]] که طبق آن پیامبر چند حکم شرعی وضع کرده، اطلاق عنوان «شارع» را بر او صحیح دانسته‌اند. قائلان به شارع بودن پیامبر، معتقدند این مقام به امامان معصوم نیز واگذار شده و اطلاق عنوان «شارع» بر امامان معصوم نیز صحیح دانسته‌اند.


در مقابل، گروهی از عالمان با استناد به آیه ۵۷ سوره انعام که براساس آن، حکم منحصر در حکم خداوند دانسته شده، گفته‌اند اصطلاح «شارع» اختصاص به خداوند دارد. آنان همچنین با استناد به برخی آیات و روایات گفته‌اند پیامبر در تعیین هیچ‌حکمی مستقل از [[وحی]] و [[الهام]] نبوده و به اراده خودش حکمی وضع نکرده است و وظیفه امامان معصوم، نه وضع و تعیین حکم شرعی؛ بلکه بیان و تبلیغ احکام موجود در [[قرآن]] و [[سنت|سنت پیامبر]] بوده است.
در مقابل، گروهی از عالمان با استناد به آیه ۵۷ سوره انعام که براساس آن، حکم منحصر در حکم خداوند دانسته شده، گفته‌اند اصطلاح «شارع» اختصاص به خداوند دارد. آنان همچنین با استناد به برخی آیات و روایات گفته‌اند پیامبر در تعیین هیچ‌حکمی مستقل از [[وحی]] و [[الهام]] نبوده و به اراده خودش حکمی وضع نکرده است و وظیفه امامان معصوم، نه وضع و تعیین حکم شرعی؛ بلکه بیان و تبلیغ احکام موجود در [[قرآن]] و [[سنت|سنت پیامبر]] بوده است.
خط ۶: خط ۶:


==تعریف و جایگاه==
==تعریف و جایگاه==
به وضع‌کننده [[حکم شرعی]]، شارع گفته می‌شود.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref> «شارع»، اصطلاحی پرکاربرد در علم [[فقه]] و [[اصول فقه]] است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۵۸۸.</ref> اگر چه در معمول کتاب‌های فقهی، اصولی و حتی [[کلام|کلامی]] بحث مستقلی درباره بیان ماهیت شارع و این که بر چه کسانی اطلاق می‌شود، انجام نشده است؛ اما مباحث مرتبط با آن در کتاب‌های کلامی با موضوع [[اراده تشریعی]] (اراده شارع بر انجام کاری از سوی مکلفان از طریق ایجاد حکم شرعی) و بحث درباره ثبوت یا عدم ثبوت آن برای خداوند، [[پیامبر(ص)]] و [[امامان معصوم(ع)]]، مطرح شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، ولایت تشریعی و تکوینی در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۱۹.</ref>
به وضع‌کننده [[احکام شرعی|حکم شرعی]]، شارع گفته می‌شود.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref> «شارع»، اصطلاحی پرکاربرد در علم [[فقه]] و [[اصول فقه]] است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۵۸۸.</ref> اگر چه در معمول کتاب‌های فقهی، اصولی و حتی [[کلام اسلامی|کلامی]] بحث مستقلی درباره بیان ماهیت شارع و این که بر چه کسانی اطلاق می‌شود، انجام نشده است؛ اما مباحث مرتبط با آن در کتاب‌های کلامی با موضوع [[اراده تشریعی]] (اراده شارع بر انجام کاری از سوی مکلفان از طریق ایجاد حکم شرعی) و بحث درباره ثبوت یا عدم ثبوت آن برای خداوند، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امامان شیعه|امامان معصوم(ع)]]، مطرح شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، ولایت تشریعی و تکوینی در قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۱۹.</ref>


همچنین در برخی آثار فقهی و اصولی مباحثی درباره «شارع» آمده است؛ از جمله [[محمدتقی اصفهانی]] (فقیه و اصولی شیعه، متوفای: [[۱۲۴۸ق]]) در کتاب [[هدایة المسترشدین]] ذیل بحث از [[حقیقت شرعیه]] به بررسی اصطلاح شارع و این که شارع بر چه کسانی اطلاق می‌شود، پرداخته است.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۸-۴۱۰.</ref>
همچنین در برخی آثار فقهی و اصولی مباحثی درباره «شارع» آمده است؛ از جمله [[محمدتقی رازی اصفهانی|محمدتقی اصفهانی]] (فقیه و اصولی شیعه، متوفای: [[۱۲۴۸ق]]) در کتاب [[هدایة المسترشدین]] ذیل بحث از [[حقیقت شرعیه]] به بررسی اصطلاح شارع و این که شارع بر چه کسانی اطلاق می‌شود، پرداخته است.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۸-۴۱۰.</ref>


[[آخوند خراسانی]] در [[کفایة الاصول (کتاب)|کتاب کفایة الاصول]] ذیل بحث از [[طلب و اراده]] به بررسی [[اراده تشریعی]] شارع پرداخته است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۹۸.</ref> اراده تشریعی از نظر آخوند، علم شارع به مصالح فعل و عمل مکلفین است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۹۸.</ref>  
[[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] در [[کفایة الاصول (کتاب)|کتاب کفایة الاصول]] ذیل بحث از [[طلب و اراده]] به بررسی [[اراده تشریعی]] شارع پرداخته است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۹۸.</ref> اراده تشریعی از نظر آخوند، علم شارع به مصالح فعل و عمل مکلفین است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۹۸.</ref>  


[[میرزا جواد تبریزی]] (درگذشت: [[۱۳۸۵ش]]) و [[ناصر مکارم شیرازی]] از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]] شیعه و از اساتید [[حوزه علمیه قم]]، در کتاب‌های [[ارشاد الطالب الی تعلیق المکاسب]] و [[بحوث فقهیة هامة]]، ذیل بحث از [[ولایت فقیه]] به بررسی [[ولایت تشریعی]] پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و اطلاق لفظ شارع بر آنان پرداخته‌اند.<ref>تبریزی، ارشاد الطالب الی تعلیق المکاسب، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۲۱؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیة هامة، ۱۳۸۰ش، ص۵۳۶.</ref>
[[میرزا جواد تبریزی]] (درگذشت: [[سال ۱۳۸۵ هجری شمسی|۱۳۸۵ش]]) و [[ناصر مکارم شیرازی]] از [[مرجع تقلید|مراجع تقلید]] شیعه و از اساتید [[حوزه علمیه قم]]، در کتاب‌های [[ارشاد الطالب الی تعلیق المکاسب]] و [[بحوث فقهیة هامة]]، ذیل بحث از [[ولایت فقیه]] به بررسی [[ولایت تشریعی]] پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و اطلاق لفظ شارع بر آنان پرداخته‌اند.<ref>تبریزی، ارشاد الطالب الی تعلیق المکاسب، ۱۳۹۹ق، ج۳، ص۲۱؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیة هامة، ۱۳۸۰ش، ص۵۳۶.</ref>


خود اصطلاح «شارع» در آیات [[قرآن]] و [[روایات]] نیامده؛ اما ریشه آن یعنی «شَرْعْ» در قرآن با عبارات «شَرَعَ»،<ref>سوره شورا، آیه ۱۳.</ref> «شَرَعوا»،<ref>سوره شورا، آیه ۲۱.</ref> «شِرْعَة»<ref>سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> و «شَریعَة»<ref>سوره جاثیه، آیه ۱۸.</ref> آمده است.<ref>طریحی نجفی، مجمع البحرین، ذیل واژه «شرع».</ref>
خود اصطلاح «شارع» در آیات [[قرآن]] و [[حدیث|روایات]] نیامده؛ اما ریشه آن یعنی «شَرْعْ» در قرآن با عبارات «شَرَعَ»،<ref>سوره شورا، آیه ۱۳.</ref> «شَرَعوا»،<ref>سوره شورا، آیه ۲۱.</ref> «شِرْعَة»<ref>سوره مائده، آیه ۴۸.</ref> و «شَریعَة»<ref>سوره جاثیه، آیه ۱۸.</ref> آمده است.<ref>طریحی نجفی، مجمع البحرین، ذیل واژه «شرع».</ref>


==کاربرد در فقه و اصول فقه==
==کاربرد در فقه و اصول فقه==
برخی از نمونه‌های کاربرد اصطلاح «شارع» در کتاب‌های فقهی و اصولی عبارت‌‌اند از:
برخی از نمونه‌های کاربرد اصطلاح «شارع» در کتاب‌های فقهی و اصولی عبارت‌‌اند از:
*از نظر برخی اصولیان، امر و نهی شارع یا به عبارتی، احکامی که شارع وضع می‌کند ناشی از مصالح و مفاسدی است که در متعلق این احکام وجود دارد.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۷۵.</ref> مثلاً در [[نماز]] مصلحتی وجود دارد که شارع به آن امر کرده و در [[ربا]] مفسده‌ای وجود دارد که از آن نهی کرده است.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۷۵.</ref>
*از نظر برخی اصولیان، امر و نهی شارع یا به عبارتی، احکامی که شارع وضع می‌کند ناشی از مصالح و مفاسدی است که در متعلق این احکام وجود دارد.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۷۵.</ref> مثلاً در [[نماز]] مصلحتی وجود دارد که شارع به آن امر کرده و در [[ربا]] مفسده‌ای وجود دارد که از آن نهی کرده است.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۴۷۵.</ref>
*به گفته اصولیان برای اثبات صلاحیت [[سیره عقلا]] به عنوان دلیلی برای استنباط حکم شرعی، لازم است که شارع این سیره را [[امضاء]] کرده باشد<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> و امضای شارع به این است که منعی نسبت به این سیره نداشته باشد.<ref>جمعی از نویسندگان، الفائق فی الاصول، ۱۴۴۴ق، ص۵۹.</ref>
*به گفته اصولیان برای اثبات صلاحیت [[سیره عقلاء|سیره عقلا]] به عنوان دلیلی برای استنباط حکم شرعی، لازم است که شارع این سیره را [[امضاء]] کرده باشد<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> و امضای شارع به این است که منعی نسبت به این سیره نداشته باشد.<ref>جمعی از نویسندگان، الفائق فی الاصول، ۱۴۴۴ق، ص۵۹.</ref>
*در اصول فقه بحثی با عنوان قاعده اشتراک در خطابات شارع مطرح شده و براساس آن، خطابات صادر شده از سوی شارع فقط برای حاضرین در مجلس خطاب نیست؛ بلکه برای همه [[مکلف|مکلفین]] است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ‌نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۶۱۱؛ مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۴۳.</ref>
*در اصول فقه بحثی با عنوان قاعده اشتراک در خطابات شارع مطرح شده و براساس آن، خطابات صادر شده از سوی شارع فقط برای حاضرین در مجلس خطاب نیست؛ بلکه برای همه [[تکلیف|مکلفین]] است.<ref>جمعی از نویسندگان، فرهنگ‌نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۶۱۱؛ مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۴۳.</ref>
*یکی از اصطلاحاتی که در کلمات فقهای متأخر به کار می‌رود و از آن برای کشف حکم شرعی بهره می‌برند، اصطلاح [[مذاق شارع]] است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خمینی، المکاسب المحرمة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۱۳؛ حکیم، مستمسک عروة الوثقی، دار إحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۲۴؛ موسوی خلخالی، التنقیح فی شرح عروة الوثقی، مؤسسة الآفاق، ج۷، ص۲۰۳.</ref> منظور از مذاق شارع، کشف روش و نظر شارع از مجموعه احکام و مبانی او است که برای پی بردن به حکم اموری که نظر شارع درباره آنها به ما نرسیده، به آن تمسک می‌شود.<ref>جمعی از نویسندگان، الفائق فی الاصول، ۱۴۴۴ق، ص۵۹.</ref>
*یکی از اصطلاحاتی که در کلمات فقهای متأخر به کار می‌رود و از آن برای کشف حکم شرعی بهره می‌برند، اصطلاح [[مذاق شارع]] است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خمینی، المکاسب المحرمة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۱۳؛ حکیم، مستمسک عروة الوثقی، دار إحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۲۴؛ موسوی خلخالی، التنقیح فی شرح عروة الوثقی، مؤسسة الآفاق، ج۷، ص۲۰۳.</ref> منظور از مذاق شارع، کشف روش و نظر شارع از مجموعه احکام و مبانی او است که برای پی بردن به حکم اموری که نظر شارع درباره آنها به ما نرسیده، به آن تمسک می‌شود.<ref>جمعی از نویسندگان، الفائق فی الاصول، ۱۴۴۴ق، ص۵۹.</ref>


==مصادیق==
==مصادیق==
از نظر بسیاری از عالمان، تنها یک شارع وجود دارد و آن هم خداوند است.<ref>علامه حلی، کشف المراد (تعلیقه و تحقیق جعفر سبحانی)، ۱۳۸۲ش، ص۹۸؛ مجتهد تبریزی، المقالات الغریة فی تحقیق المباحث الأصولیة، ۱۳۱۷ق، ص۲۸۹.</ref> آنان برای این دیدگاه به آیاتی همچون «إِنِ الحُكْمُ إِلَّا لِله؛ هیچ حکمی جز حکم خداوند نیست.»<ref>سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> و همچنین آیه «وَلَا يُشْرِكُ فِی حُكْمِهِ أَحَدًا؛ (خداوند) هیچ‌کس را در حکم خود شریک نمی‌سازد.»<ref>سوره کهف، آیه ۲۶.</ref> استناد کرده‌اند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۱۳۷.</ref> برای اثبات شارع بودن خداوند به آیات ۱۳ و ۲۱ [[سوره شورا]] و آیه ۴۸ [[سوره مائده]] نیز استناد شده است.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref>
از نظر بسیاری از عالمان، تنها یک شارع وجود دارد و آن هم خداوند است.<ref>علامه حلی، کشف المراد (تعلیقه و تحقیق جعفر سبحانی)، ۱۳۸۲ش، ص۹۸؛ مجتهد تبریزی، المقالات الغریة فی تحقیق المباحث الأصولیة، ۱۳۱۷ق، ص۲۸۹.</ref> آنان برای این دیدگاه به آیاتی همچون «إِنِ الحُكْمُ إِلَّا لِله؛ هیچ حکمی جز حکم خداوند نیست.»<ref>سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> و همچنین آیه «وَلَا يُشْرِكُ فِی حُكْمِهِ أَحَدًا؛ (خداوند) هیچ‌کس را در حکم خود شریک نمی‌سازد.»<ref>سوره کهف، آیه ۲۶.</ref> استناد کرده‌اند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۱۳۷.</ref> برای اثبات شارع بودن خداوند به آیات ۱۳ و ۲۱ [[سوره شوری|سوره شورا]] و آیه ۴۸ [[سوره مائده]] نیز استناد شده است.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref>


فقیهانی همچون [[میرزا صادق آقا تبریزی]] (درگذشت: [[۱۳۱۱ش]]) فقیه، اصولی و ادیب شیعه، در کتاب [[المقالات الغریة (کتاب)|المقالات الغریة]] و نیز [[محمدتقی رازی اصفهانی|صاحب هدایة المسترشدین]] بر این نظرند که «شارع» از [[اسماء الهی|اسماء خداوند]] است و فقط به او اختصاص دارد.<ref>مجتهد تبریزی، المقالات الغریة فی تحقیق المباحث الاصولیة، ۱۳۱۷ق، ص۲۸۹؛ اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref> برخی نیز بر این باورند که اسماء الهی [[توقیفی‌بودن اسماء الهی|توقیفی‌اند]] و لفظ شارع به عنوان یکی از اسماء خداوند در جایی وارد نشده است.<ref>[https://www.islamweb.net/ar/fatwa/106971/ «حكم إطلاق كلمة (الشارع) على الله أو على رسوله»، سایت اسلام ویب.]</ref>
فقیهانی همچون [[میرزا صادق آقا تبریزی]] (درگذشت: [[سال ۱۳۱۱ هجری شمسی|۱۳۱۱ش]]) فقیه، اصولی و ادیب شیعه، در کتاب [[المقالات الغریة (کتاب)|المقالات الغریة]] و نیز [[محمدتقی رازی اصفهانی|صاحب هدایة المسترشدین]] بر این نظرند که «شارع» از [[اسما و صفات|اسماء خداوند]] است و فقط به او اختصاص دارد.<ref>مجتهد تبریزی، المقالات الغریة فی تحقیق المباحث الاصولیة، ۱۳۱۷ق، ص۲۸۹؛ اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref> برخی نیز بر این باورند که اسماء الهی [[توقیفی‌بودن اسماء الهی|توقیفی‌اند]] و لفظ شارع به عنوان یکی از اسماء خداوند در جایی وارد نشده است.<ref>[https://www.islamweb.net/ar/fatwa/106971/ «حكم إطلاق كلمة (الشارع) على الله أو على رسوله»، سایت اسلام ویب.]</ref>


در شارع بودن پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) اختلاف نظر وجود دارد.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹؛ مؤمن سبزواری قمی، جامع الخلاف و الوفاق، ۱۳۷۹ش، ص۲۶۵.</ref>  
در شارع بودن پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) اختلاف نظر وجود دارد.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹؛ مؤمن سبزواری قمی، جامع الخلاف و الوفاق، ۱۳۷۹ش، ص۲۶۵.</ref>  
خط ۴۴: خط ۴۴:
'''استدلال به روایات'''
'''استدلال به روایات'''


برای اثبات شارع بودن پیامبر به روایاتی در [[اصول کافی]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۰-۶۶۵.</ref> استناد شده که در آن پیامبر به اذن خداوند، حکم شرعی جعل (ایجاد) کرده است.<ref>سبحانی، ولایت تشریعی و تکوینی در قرآن مجید، ۱۳۸۵ش، ص۲۱-۲۲.</ref> از جمله در روایتی از [[امام صادق(ع)]] آمده است که خداوند پنج [[نماز]] دو رکعتی را [[واجب]] کرد و پیامبر به اذن خدا به هر یک از نمازهای [[نماز ظهر|ظهر]]، [[نماز عصر|عصر]] و [[نماز عشا|عشا]] دو رکعت و به [[نماز مغرب]] یک رکعت اضافه کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۳.</ref> خداوند [[روزه]] را در [[ماه رمضان]] هر سال واجب کرد و پیامبر روزه [[ماه شعبان]] و سه روز از هر ماه را [[مستحب]] کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۴.</ref> خداوند [[خمر]] را [[حرام]] کرد و رسول خدا هر نوشیدنی مست‌کننده‌ای (مُسکِر) را تحریم کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۴.</ref> نسبت به این روایات دیدگاه‌های مختلفی ذکر شده است:
برای اثبات شارع بودن پیامبر به روایاتی در [[اصول کافی]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۰-۶۶۵.</ref> استناد شده که در آن پیامبر به اذن خداوند، حکم شرعی جعل (ایجاد) کرده است.<ref>سبحانی، ولایت تشریعی و تکوینی در قرآن مجید، ۱۳۸۵ش، ص۲۱-۲۲.</ref> از جمله در روایتی از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] آمده است که خداوند پنج [[نماز]] دو رکعتی را [[واجب]] کرد و پیامبر به اذن خدا به هر یک از نمازهای [[نماز ظهر|ظهر]]، [[نماز عصر|عصر]] و [[نماز عشاء|عشا]] دو رکعت و به [[نماز مغرب]] یک رکعت اضافه کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۳.</ref> خداوند [[روزه]] را در [[رمضان|ماه رمضان]] هر سال واجب کرد و پیامبر روزه [[شعبان|ماه شعبان]] و سه روز از هر ماه را [[مستحب]] کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۴.</ref> خداوند [[خمر]] را [[حرام]] کرد و رسول خدا هر نوشیدنی مست‌کننده‌ای (مُسکِر) را تحریم کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۴.</ref> نسبت به این روایات دیدگاه‌های مختلفی ذکر شده است:
*[[علامه مجلسی]] در کتاب [[مرآة العقول]] گفته است، تعیین این امور از سوی پیامبر نشان‌دهنده کرامت و شرافت او نزد خداوند بوده و اصل وضع و تعیین احکام به‌واسطه وحی و الهام بوده و چنین نیست که خداوند وضع و ایجاد احکام شرعی را به پیامبر واگذار کرده باشد که او به اراده خود هر آنچه را بخواهد [[حرام]] و یا [[حلال]] اعلام کند.<ref>مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۴۴-۱۴۵.</ref>
*[[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در کتاب [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]] گفته است، تعیین این امور از سوی پیامبر نشان‌دهنده کرامت و شرافت او نزد خداوند بوده و اصل وضع و تعیین احکام به‌واسطه وحی و الهام بوده و چنین نیست که خداوند وضع و ایجاد احکام شرعی را به پیامبر واگذار کرده باشد که او به اراده خود هر آنچه را بخواهد [[حرام]] و یا [[حلال]] اعلام کند.<ref>مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۴۴-۱۴۵.</ref>
*بنا به نظر [[جعفر سبحانی]] (مرجع تقلید شیعه و از مدرسان حوزه علمیه قم) طبق این روایت، کار پیامبر جز یک درخواست، به ضمیمه انتظار برای تصویب این درخواست، چیز دیگری نبوده است و یا این که این موارد از اختیارات انگشت‌شماری بوده که خداوند به پیامبر داده است.<ref>سبحانی، ولایت تشریعی و تکوینی در قرآن مجید، ۱۳۸۵ش، ص۲۱.</ref>  
*بنا به نظر [[جعفر سبحانی]] (مرجع تقلید شیعه و از مدرسان حوزه علمیه قم) طبق این روایت، کار پیامبر جز یک درخواست، به ضمیمه انتظار برای تصویب این درخواست، چیز دیگری نبوده است و یا این که این موارد از اختیارات انگشت‌شماری بوده که خداوند به پیامبر داده است.<ref>سبحانی، ولایت تشریعی و تکوینی در قرآن مجید، ۱۳۸۵ش، ص۲۱.</ref>  
*[[ناصر مکارم شیرازی]] با توجه به این روایات، شارع بودن پیامبر را به نحو اجمال و در این موارد خاص ثابت دانسته و معتقد است از آنجا که تعیین این احکام از جانب پیامبر به اذن و امضای خداوند بوده است، پس با واحد بودن شارع یا اختصاص داشتن شارع برای خداوند منافاتی ندارد.<ref>مکارم شیرازی، بحوث فقهیة هامة، ۱۳۸۰ش، ص۵۳۶.</ref>
*[[ناصر مکارم شیرازی]] با توجه به این روایات، شارع بودن پیامبر را به نحو اجمال و در این موارد خاص ثابت دانسته و معتقد است از آنجا که تعیین این احکام از جانب پیامبر به اذن و امضای خداوند بوده است، پس با واحد بودن شارع یا اختصاص داشتن شارع برای خداوند منافاتی ندارد.<ref>مکارم شیرازی، بحوث فقهیة هامة، ۱۳۸۰ش، ص۵۳۶.</ref>
خط ۵۲: خط ۵۲:
برای اثبات شارع بودن امامان معصوم به روایات زیر استناد شده است:
برای اثبات شارع بودن امامان معصوم به روایات زیر استناد شده است:
*برخی از قائلان به شارع بودن پیامبر با توجه به روایاتی<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۰-۶۶۹.</ref> گفته‌اند هر آنچه در امور دین به پیامبر واگذار شده به ائمه معصومین نیز واگذار شده است و از جمله این امور وضع و تعیین حکم شرعی است، بنابراین اصطلاح «شارع» همان‌طور که بر پیامبر اطلاق می‌شود بر امامان معصوم نیز اطلاق می‌شود.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۱۰؛ مجلسی اصفهانی، ولایة الاولیاء، ۱۳۹۵ق، ص۵۸.</ref>
*برخی از قائلان به شارع بودن پیامبر با توجه به روایاتی<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۶۶۰-۶۶۹.</ref> گفته‌اند هر آنچه در امور دین به پیامبر واگذار شده به ائمه معصومین نیز واگذار شده است و از جمله این امور وضع و تعیین حکم شرعی است، بنابراین اصطلاح «شارع» همان‌طور که بر پیامبر اطلاق می‌شود بر امامان معصوم نیز اطلاق می‌شود.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۱۰؛ مجلسی اصفهانی، ولایة الاولیاء، ۱۳۹۵ق، ص۵۸.</ref>
*روایتی که در آن [[امام علی(ع)]] به غیر از موارد نُه‌گانه‌ای{{یادداشت| به گفته [[صاحب جواهر]] از ضروریات فقه این است که زکات در این ۹ مورد واجب می‌شود: گندم، جو، کشمش، خرما، شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره. (نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۵، ص۶۵.)}} که در عصر پیامبر [[زکات]] آن‌ها واجب بود، برای اسب نجیب چراکننده‌ای، در هر سال دو دینار و برای هر قاطر یک دینار وضع کرد.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۷۷-۷۹.</ref> همچنین روایتی که براساس آن [[امام جواد(ع)]] غیر از موارد هفت‌گانه‌ای{{یادداشت| از نظر فقهای شیعه خمس به این امور تعلق می‌گیرد: غنیمت جنگی، مال حلال مخلوط به حرام، معدن، گنج، منفعت و درآمد از کسب و کار، جواهری که به‌واسطه غواصی از دریا به‌دست می‌آید و زمینی که [[کافر ذمی]] از مسلمان می‌خرد. (نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۶، ص۵.)}} که [[خمس]] به آن‌ها تعلق می‌گیرد، در برهه‌ای آن را در طلا و نقره نیز [[واجب]] کرد.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۰۱-۵۰۲.</ref> از این روایات استفاده می‌شود که علاوه بر پیامبر، امامان معصوم نیز شارع بوده و می‌توانسته‌اند حکم شرعی وضع کنند.<ref>بحرانی، حدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱۲، ص۳۵۶-۳۵۷؛ مجلسی اصفهانی، ولایة الاولیاء، ۱۳۹۵ق، ص۶۲-۶۴.</ref>
*روایتی که در آن [[امام علی(ع)]] به غیر از موارد نُه‌گانه‌ای{{یادداشت| به گفته [[صاحب جواهر]] از ضروریات فقه این است که زکات در این ۹ مورد واجب می‌شود: گندم، جو، کشمش، خرما، شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره. (نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۵، ص۶۵.)}} که در عصر پیامبر [[زکات]] آن‌ها واجب بود، برای اسب نجیب چراکننده‌ای، در هر سال دو دینار و برای هر قاطر یک دینار وضع کرد.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۷۷-۷۹.</ref> همچنین روایتی که براساس آن [[امام جواد علیه‌السلام|امام جواد(ع)]] غیر از موارد هفت‌گانه‌ای{{یادداشت| از نظر فقهای شیعه خمس به این امور تعلق می‌گیرد: غنیمت جنگی، مال حلال مخلوط به حرام، معدن، گنج، منفعت و درآمد از کسب و کار، جواهری که به‌واسطه غواصی از دریا به‌دست می‌آید و زمینی که [[کافر ذمی]] از مسلمان می‌خرد. (نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۶، ص۵.)}} که [[خمس]] به آن‌ها تعلق می‌گیرد، در برهه‌ای آن را در طلا و نقره نیز [[واجب]] کرد.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۰۱-۵۰۲.</ref> از این روایات استفاده می‌شود که علاوه بر پیامبر، امامان معصوم نیز شارع بوده و می‌توانسته‌اند حکم شرعی وضع کنند.<ref>بحرانی، حدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۱۲، ص۳۵۶-۳۵۷؛ مجلسی اصفهانی، ولایة الاولیاء، ۱۳۹۵ق، ص۶۲-۶۴.</ref>


[[حسن بن زین‌الدین عاملی]] (صاحب معالم، متوفای: [[۱۰۱۱ق]]) در ردّ شارع بودن امامان معصوم، آنان را نگهبانان علم دین و حافظان شریعت پیامبر دانسته است که احکام و تعالیم آن را تغییر نمی‌دهند.<ref>عاملی، منتقی الجمان، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۴۳۹.</ref> همچنین گروهی از [[مجتهد|فقیهان]] و [[مفسران]] شیعه بر این باورند که پیش از رحلت پیامبر دین کامل شده و لازمه اکمال دین، بیان همه احکام شرعی در قرآن و سنت پیامبر است، بنابراین وظیفه امامان معصوم نه تعیین حکم شرعی؛ بلکه بیان و تفصیل این احکام بوده است.<ref>طباطبایی، حاشیة الکفایة، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۲۹۵؛ صدر، بحوث فی علم الاصول، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۳۰؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیة هامة، ۱۳۸۰ش، ص۵۳۶.</ref>
[[حسن بن زین‌الدین عاملی]] (صاحب معالم، متوفای: [[سال ۱۰۱۱ هجری قمری|۱۰۱۱ق]]) در ردّ شارع بودن امامان معصوم، آنان را نگهبانان علم دین و حافظان شریعت پیامبر دانسته است که احکام و تعالیم آن را تغییر نمی‌دهند.<ref>عاملی، منتقی الجمان، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۴۳۹.</ref> همچنین گروهی از [[مجتهد|فقیهان]] و [[تفسیر قرآن|مفسران]] شیعه بر این باورند که پیش از رحلت پیامبر دین کامل شده و لازمه اکمال دین، بیان همه احکام شرعی در قرآن و سنت پیامبر است، بنابراین وظیفه امامان معصوم نه تعیین حکم شرعی؛ بلکه بیان و تفصیل این احکام بوده است.<ref>طباطبایی، حاشیة الکفایة، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۲۹۵؛ صدر، بحوث فی علم الاصول، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۳۰؛ مکارم شیرازی، بحوث فقهیة هامة، ۱۳۸۰ش، ص۵۳۶.</ref>


برخی نیز به پنج روایت از کتاب [[بصائر الدرجات]]<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> اشاره کرده‌اند که بر پایه آن، امامان معصوم در احکام و اموری که در قرآن و سنت نیست، نه‌تنها حکم شرعی وضع نکرده‌اند؛ بلکه دستور به توقف داده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، بحوث فقهیة هامة، ۱۳۸۰ش، ص۵۳۸.</ref>
برخی نیز به پنج روایت از کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۳۸۱ش، ج۲، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> اشاره کرده‌اند که بر پایه آن، امامان معصوم در احکام و اموری که در قرآن و سنت نیست، نه‌تنها حکم شرعی وضع نکرده‌اند؛ بلکه دستور به توقف داده‌اند.<ref>مکارم شیرازی، بحوث فقهیة هامة، ۱۳۸۰ش، ص۵۳۸.</ref>


از نظر محمدتقی اصفهانی (صاحب هدایة المسترشدین) لغت «شَرَعَ» گاهی به معنای «سَنَّ» یعنی در معنای «بیان کردن» به‌کار رفته<ref>برای نمونه نگاه کنید به طریحی، مجمع البحرین، ذیل واژه «شرع».</ref> و از آنجا که امامان معصوم، تبیین‌کننده احکام شرعی بوده‌اند، پس اصطلاح شارع با این معنا بر آنان صدق می‌کند.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref>
از نظر محمدتقی اصفهانی (صاحب هدایة المسترشدین) لغت «شَرَعَ» گاهی به معنای «سَنَّ» یعنی در معنای «بیان کردن» به‌کار رفته<ref>برای نمونه نگاه کنید به طریحی، مجمع البحرین، ذیل واژه «شرع».</ref> و از آنجا که امامان معصوم، تبیین‌کننده احکام شرعی بوده‌اند، پس اصطلاح شارع با این معنا بر آنان صدق می‌کند.<ref>اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹.</ref>
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۴۰۱

ویرایش