پرش به محتوا

حله (شهر): تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ نوامبر ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
حِلّه، شهری در قسمت مرکزی [[عراق]] که گفته می‌شود [[سیف‌الدوله مزیدی|سیف‌الدوله مَزْیدی]] در اواخر قرن پنجم آن را بنا کرد. این شهر نزدیک ویرانه‌های شهر قدیم [[بابل]]، در حدود نود کیلومتری جنوب [[بغداد]]، در مسیر مستقیم شهرهای [[کوفه]] و [[نجف]] به [[بغداد]]، و در حدود پنجاه کیلومتری مشرق شهر [[کربلا]] قرار دارد و امروزه مرکز استان بابل است.<ref>نقشه عمومی خاورمیانه؛ فاطمه محمد محجوب، ذیل مادّه</ref>
حِلّه، شهری در قسمت مرکزی [[عراق]] که گفته می‌شود [[سیف‌الدوله مزیدی|سیف‌الدوله مَزْیدی]] در اواخر قرن پنجم آن را بنا کرد. این شهر نزدیک ویرانه‌های شهر قدیم [[بابل]]، در حدود نود کیلومتری جنوب [[بغداد]]، در مسیر مستقیم شهرهای [[کوفه]] و [[نجف]] به [[بغداد]]، و در حدود پنجاه کیلومتری مشرق شهر [[کربلا]] قرار دارد و امروزه مرکز استان بابل است.<ref>نقشه عمومی خاورمیانه؛ فاطمه محمد محجوب، ذیل مادّه</ref>


==در لغت==
==تاریخچه==
حِلّه در لغت به سه معناست: منزلگاه، گروه بسیاری که در جایی فرود می‌آیند، گونه‌ای درخت خاردار کوتاه.<ref>یاقوت حموی، ۱۹۶۵، ذیل مادّه؛ ابن‌منظور، ج۳، ص۲۹۶-۲۹۷، ۳۰۳؛ شیروانی، ص۱۹۹</ref>
===بنای نخستین===
 
مورخان درباره تاریخ بنای حلّه اختلاف‌نظر دارند.<ref>دوُری، ص ۱۷۷</ref> گفته‌اند این شهر را سیف‌الدوله، چهارمین امیر [[مزیدیان|مَزیدیان]]، در ۴۹۳ یا ۴۹۵ بنا کرد. او به امید استقلال یافتن از [[خلافت عباسی]]، از درگیری‌ها و کشمکش میان آنان و [[سلجوقیان]] بهره جست و تمام خاندان و سپاهیان و پیروانش را از محل اقامتشان در آبادی [[نیل]]، در کنار رود کوچک [[نیل]]، به جامعین در کرانه راست رود حلّه (شاخه‌ای از رود [[فرات]]) منتقل کرد. آنگاه آنجا را آباد کرد و شهر حلّه به وجود آمد.<ref>یاقوت حموی،المشترک وضعا و المفترق صقعا،؛لسترنج، ص ۷۱-۷۲</ref> قرار گرفتن حلّه در نزدیکی رود [[فرات]] و در میانه راه تجاری [[بغداد]] ـ [[بصره]]، مجاورت آن با شهر باستانی [[بابل]]، مبدل شدنش به مرکز حکومت [[مزیدیان|مَزیدیان]]، و قرار گرفتن آن در مسیر کاروانهای [[حج]]، به پیشرفت سریع بازرگانی آن منجر شد و به‌ویژه پس از زوال قصر [[ابن‌هبیره]] در [[قرن ششم]] اهمیت بیشتری یافت.<ref>لسترنج، ص ۷۱؛عبدالجبار ناجی، ص ۲۰۴-۲۰۵</ref>
===نام‌های دیگر===
شهر حلّه به سبب موقعیتش در کنار فرات و باغ‌های زیادی که دارد به حلّه فَیحاء (خوشبو و مطبوع) نیز مشهور بوده است.<ref>امین، ج ۱۱، ص ۱۵۶؛ فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، ص ۱۶۶</ref> نام‌های دیگر این شهر عبارت‌اند از: حلّه سیفیه/ حلّه مَزْیدیه منسوب به مؤسس آن سیف‌الدوله [[صدقة‌بن منصور مَزْیدی]] (حک : ۴۷۹-۵۰۱)<ref>عمادالدین کاتب، ج ۱، قسم شعراءالعراق، جزء۴، ص ۱۵۳</ref> و جامِعَین/ جامعان (دارای دو مسجدجامع)، به نام شهر کهنی که در محل شهر حلّه قرار داشت.<ref>حدودالعالم، ص ۱۵۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان؛ ابوالفداء، ص ۲۹۹</ref> جامعین در منابع اولیه اسلامی میان دو شهر کوثی ربّا و [[بابل]] ذکر شده که تابع [[بغداد]] و حاصلخیز بوده است.<ref>اصطخری، ص ۸۵ـ ۸۶؛ابن‌حوقل، ص ۲۴۴-۲۴۵</ref> مقدسی که در اواخر [[قرن چهارم]] اطلاع دقیق‌تری از تقسیمات سرزمین‌های اسلامی داده، جامعین را جزو [[کوفه]] ذکر کرده است.<ref>ص ۵۳، ۱۱۴</ref> [[کرامرس]]، مصحح صورة‌الارض، در توضیحات [[بابل]] کهن گفته که حلّه روبه‌روی آن ساخته شده است.<ref>ابن‌حوقل، ص ۲۴۵</ref> حلّه با توجه به کثرت [[شیعه|شیعیان]] آن، [[کوفه]] کوچک نیز نامیده می‌شد.<ref>دمشقی، ص۲۵۰</ref> همچنین در نیمه دوم قرن دوازدهم نیز، به سبب اهمیت تجاری، به آن [[بغداد]] کوچک می‌گفتند.<ref>صباح محمود محمد، ص ۳۵</ref>
*'''شهرهای دیگر به نام حله'''
غیر از حلّه معروف، چند مکان دیگر در [[عراق]] نیز حلّه نام داشته است، از جمله حلّه بنی‌قَیلَه میان شهرهای [[واسط]] و [[بصره]]، حلّه بنی‌دُبَیس‌بن عفیف اسدی میان [[واسط]] و [[بصره]] و [[اهواز]]، و حلّه بنی‌مَراق نزدیک [[موصل]].<ref>یاقوت حموی، المشترک وضعا و المفترق صقعا، ص۱۴۳</ref>
غیر از حلّه معروف، چند مکان دیگر در [[عراق]] نیز حلّه نام داشته است، از جمله حلّه بنی‌قَیلَه میان شهرهای [[واسط]] و [[بصره]]، حلّه بنی‌دُبَیس‌بن عفیف اسدی میان [[واسط]] و [[بصره]] و [[اهواز]]، و حلّه بنی‌مَراق نزدیک [[موصل]].<ref>یاقوت حموی، المشترک وضعا و المفترق صقعا، ص۱۴۳</ref>
==نام‌های دیگر==
شهر حلّه به سبب موقعیتش در کنار فرات و باغ‌های زیادی که دارد به حلّه فَیحاء (خوشبو و مطبوع) نیز مشهور بوده است.<ref>امین، ج ۱۱، ص ۱۵۶؛ فریال مصطفی و رضیه عبدالامیر، ص ۱۶۶</ref> نام‌های دیگر این شهر عبارت‌اند از: حلّه سیفیه/ حلّه مَزْیدیه منسوب به مؤسس آن سیف‌الدوله [[صدقة‌بن منصور مَزْیدی]] (حک : ۴۷۹-۵۰۱)<ref>عمادالدین کاتب، ج ۱، قسم شعراءالعراق، جزء۴، ص ۱۵۳</ref> و جامِعَین/ جامعان (دارای دو مسجدجامع)، به نام شهر کهنی که در محل شهر حلّه قرار داشت.<ref>حدودالعالم، ص ۱۵۴؛ یاقوت حموی،  معجم البلدان؛ ابوالفداء، ص ۲۹۹</ref> جامعین در منابع اولیه اسلامی میان دو شهر کوثی ربّا و [[بابل]] ذکر شده که تابع [[بغداد]] و حاصلخیز بوده است.<ref>اصطخری، ص ۸۵ـ ۸۶؛ابن‌حوقل، ص ۲۴۴-۲۴۵</ref> مقدسی که در اواخر [[قرن چهارم]] اطلاع دقیق‌تری از تقسیمات سرزمین‌های اسلامی داده، جامعین را جزو [[کوفه]] ذکر کرده است.<ref>ص ۵۳، ۱۱۴</ref> [[کرامرس]]، مصحح صورة‌الارض، در توضیحات [[بابل]] کهن گفته که حلّه روبه‌روی آن ساخته شده است.<ref>ابن‌حوقل، ص ۲۴۵</ref> حلّه با توجه به کثرت [[شیعه|شیعیان]] آن، [[کوفه]] کوچک نیز نامیده می‌شد.<ref>دمشقی، ص۲۵۰</ref> همچنین در نیمه دوم قرن دوازدهم نیز، به سبب اهمیت تجاری، به آن [[بغداد]] کوچک می‌گفتند.<ref>صباح محمود محمد، ص ۳۵</ref>
==جمعیت==
جمعیت حلّه در ۱۲۹۹ بالغ بر پانزده هزار نفر بود،<ref>دیولافوا، ص ۶۴۱</ref> چهل سال بعد (۱۳۳۹) به سی هزار تن رسید و حدود پنجاه سال بعد از آن (۱۳۰۵/۱۳۴۴ش) بالغ بر ۸۴۰۰۰ تن شد که حدود ۱۸٪ جمعیت استان [[بابل]] را تشکیل می‌داد.<ref>صباح محمود محمد، ص ۳۶، ۴۶</ref> پس از آن، جمعیت شهر رشد بسیار یافت و در ۱۳۶۶ش با جمعیت حومه به حدود ۲۶۹۰۰۰ تن و در ۱۳۷۰ش به ۲۷۹۰۰۰ تن (هشتمین شهر پرجمعیت [[عراق]]) رسید.<ref>امین، ج ۱۱، ص ۱۵۸؛ وهومن، ج ۱، ص ۸۱۱</ref>
==تاریخ بنا==
مورخان درباره تاریخ بنای حلّه اختلاف‌نظر دارند.<ref>دوُری، ص ۱۷۷</ref> گفته‌اند این شهر را سیف‌الدوله، چهارمین امیر [[مزیدیان|مَزیدیان]]، در ۴۹۳ یا ۴۹۵ بنا کرد. او به امید استقلال یافتن از [[خلافت عباسی]]، از درگیری‌ها و کشمکش میان آنان و [[سلجوقیان]] بهره جست و تمام خاندان و سپاهیان و پیروانش را از محل اقامتشان در آبادی [[نیل]]، در کنار رود کوچک [[نیل]]، به جامعین در کرانه راست رود حلّه (شاخه‌ای از رود [[فرات]]) منتقل کرد. آنگاه آنجا را آباد کرد و شهر حلّه به وجود آمد.<ref>یاقوت حموی،المشترک وضعا و المفترق صقعا،؛لسترنج، ص ۷۱-۷۲</ref> قرار گرفتن حلّه در نزدیکی رود [[فرات]] و در میانه راه تجاری [[بغداد]] ـ [[بصره]]، مجاورت آن با شهر باستانی [[بابل]]، مبدل شدنش به مرکز حکومت [[مزیدیان|مَزیدیان]]، و قرار گرفتن آن در مسیر کاروانهای [[حج]]، به پیشرفت سریع بازرگانی آن منجر شد و به‌ویژه پس از زوال قصر [[ابن‌هبیره]] در [[قرن ششم]] اهمیت بیشتری یافت.<ref>لسترنج، ص ۷۱؛عبدالجبار ناجی، ص ۲۰۴-۲۰۵</ref>
==تاریخچه==


===قرن ششم===
===قرن ششم===
خط ۸۴: خط ۷۶:


===قرن نهم===
===قرن نهم===
در قرن نهم نیز حلّه صحنه درگیری میان حاکمان خاندان‌های [[قراقويونلوها|قراقویونلو]] و [[آق‌قوینلو]] و [[مشعشعیان]] بود.<ref>عبدالسلام رئوف، ص ۲۸۶۲۸۹؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص۱۰۰۱۱۲</ref>
در قرن نهم نیز حلّه صحنه درگیری میان حاکمان خاندان‌های [[قراقويونلوها|قراقویونلو]] و [[آق‌قوینلو]] و [[مشعشعیان]] بود.<ref>عبدالسلام رئوف، ص ۲۸۶۲۸۹؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص۱۰۰۱۱۲</ref>


خط ۹۱: خط ۸۲:


===قرن یازدهم===
===قرن یازدهم===
حلّه حدود یک قرن تحت سلطه دولت عثمانی بود تا اینکه در ۱۰۳۲، [[شاه عباس اول]] صفوی بر [[عراق]] چیره شد و بر حلّه همانند دیگر شهرها کارگزاری گماشت.<ref>اسکندر منشی، ج ۳، ص ۹۹۸-۱۰۰۰، ۱۰۳۳-۱۰۳۴؛جنابدی، ص ۸۸۷، ۸۹۸</ref> در این دوره، حلّه بارها در معرض حملات عثمانی‌ها قرار گرفت.<ref>عزّاوی، ج ۴، ص ۱۸۸۱۹۵، ۲۰۲</ref> در [[شعبان]] ۱۰۴۵ طاعون در حلّه فراگیر شد و قربانی‌های زیادی برجای گذاشت. در ۱۰۴۸، [[سلطان مراد عثمانی]] بار دیگر به [[عراق]] حمله کرد و پس از فتح [[بغداد]]، راهی حلّه شد و چند تن از تجار آنجا را به بهانه‌های مختلف کشت.<ref>محبی، ج ۴، ص ۳۳۸؛ یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۱۱۸-۱۱۹</ref>
حلّه حدود یک قرن تحت سلطه دولت عثمانی بود تا اینکه در ۱۰۳۲، [[شاه عباس اول]] صفوی بر [[عراق]] چیره شد و بر حلّه همانند دیگر شهرها کارگزاری گماشت.<ref>اسکندر منشی، ج ۳، ص ۹۹۸-۱۰۰۰، ۱۰۳۳-۱۰۳۴؛جنابدی، ص ۸۸۷، ۸۹۸</ref> در این دوره، حلّه بارها در معرض حملات عثمانی‌ها قرار گرفت.<ref>عزّاوی، ج ۴، ص ۱۸۸۱۹۵، ۲۰۲</ref> در [[شعبان]] ۱۰۴۵ طاعون در حلّه فراگیر شد و قربانی‌های زیادی برجای گذاشت. در ۱۰۴۸، [[سلطان مراد عثمانی]] بار دیگر به [[عراق]] حمله کرد و پس از فتح [[بغداد]]، راهی حلّه شد و چند تن از تجار آنجا را به بهانه‌های مختلف کشت.<ref>محبی، ج ۴، ص ۳۳۸؛ یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۱۱۸-۱۱۹</ref>


===قرن دوازدهم===
===قرن دوازدهم===
در ۱۱۴۶، سپاه [[نادرشاه]] حلّه را تصرف کرد و پس از برقراری صلح، سپاهیان عثمانی به حلّه بازگشتند.<ref>استرآبادی، ص ۲۰۶، ۲۱۹-۲۲۲؛عزّاوی، ج ۵، ص ۲۴۴</ref> هنگامی که در ۱۱۵۶ عثمانی‌ها صلح را زیرپا گذاشتند، نادرشاه بار دیگر حلّه را تصرف کرد و مجالس مناظره میان علمای [[اهل تسنن]] و [[شیعه|تشیع]] برگزار کرد و پس از اجرای مُفاد قرارداد صلح، شهر را ترک گفت.<ref>استرآبادی، ص ۳۸۳؛مروی، ج ۱، ص ۳۳۴-۳۳۵، ج ۳، ص ۹۸۳، ۹۸۶</ref>
در ۱۱۴۶، سپاه [[نادرشاه]] حلّه را تصرف کرد و پس از برقراری صلح، سپاهیان عثمانی به حلّه بازگشتند.<ref>استرآبادی، ص ۲۰۶، ۲۱۹-۲۲۲؛عزّاوی، ج ۵، ص ۲۴۴</ref> هنگامی که در ۱۱۵۶ عثمانی‌ها صلح را زیرپا گذاشتند، نادرشاه بار دیگر حلّه را تصرف کرد و مجالس مناظره میان علمای [[اهل تسنن]] و [[شیعه|تشیع]] برگزار کرد و پس از اجرای مُفاد قرارداد صلح، شهر را ترک گفت.<ref>استرآبادی، ص ۳۸۳؛مروی، ج ۱، ص ۳۳۴-۳۳۵، ج ۳، ص ۹۸۳، ۹۸۶</ref>


===در قرن سیزدهم===
===در قرن سیزدهم===
در ۱۲۱۶، طرفداران و پیروان [[محمد بن عبدالوهاب]]، مؤسس جریان [[وهابیت]]، تحت رهبری یکی از والیان منطقه [[ریاض]] ([[درعیه]])، به‌نام [[محمد بن سعود]] با عنوان بر چیدن بدعت‌ها و رفتارهای شرک‌آمیز به شهرهای شیعه‌نشین حمله کردند و پس از ناکامی از تصرف [[نجف]] به حلّه یورش بردند ولی چون با مقاومت شدید مردم روبه‌رو شدند، عقب‌نشینی کردند و در [[کربلا]] مردم را قتل‌عام نمودند.<ref>کرکوکلی، ص ۲۱۳-۲۱۴؛عزّاوی، ج ۶، ص ۱۳۸؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۱۳۱</ref> پس از آن، دولت عثمانی به کمک مردم برج و باروی شهر حلّه را بازسازی و تقویت کرد که تا اواخر جنگ جهانی اول پابرجا بود.<ref>کرکوکلی، ص ۲۱۷-۲۱۸؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۱۳۱ـ ۱۳۲</ref> شیروانی که در نیمه اول قرن سیزدهم به حلّه سفر کرده، شهر را دارای پنج‌هزار خانه و مردمی نیکوسرشت وصف کرده است.<ref>ص ۱۹۹</ref>
در ۱۲۱۶، طرفداران و پیروان [[محمد بن عبدالوهاب]]، مؤسس جریان [[وهابیت]]، تحت رهبری یکی از والیان منطقه [[ریاض]] ([[درعیه]])، به‌نام [[محمد بن سعود]] با عنوان بر چیدن بدعت‌ها و رفتارهای شرک‌آمیز به شهرهای شیعه‌نشین حمله کردند و پس از ناکامی از تصرف [[نجف]] به حلّه یورش بردند ولی چون با مقاومت شدید مردم روبه‌رو شدند، عقب‌نشینی کردند و در [[کربلا]] مردم را قتل‌عام نمودند.<ref>کرکوکلی، ص ۲۱۳-۲۱۴؛عزّاوی، ج ۶، ص ۱۳۸؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۱۳۱</ref> پس از آن، دولت عثمانی به کمک مردم برج و باروی شهر حلّه را بازسازی و تقویت کرد که تا اواخر جنگ جهانی اول پابرجا بود.<ref>کرکوکلی، ص ۲۱۷-۲۱۸؛یوسف حلّی، قسم ۱، ص ۱۳۱ـ ۱۳۲</ref> شیروانی که در نیمه اول قرن سیزدهم به حلّه سفر کرده، شهر را دارای پنج‌هزار خانه و مردمی نیکوسرشت وصف کرده است.<ref>ص ۱۹۹</ref>


خط ۱۰۵: خط ۹۳:


===در قرن چهاردهم===
===در قرن چهاردهم===
در دوران پادشاهی [[عراق]] (۱۳۰۰-۱۳۳۷ش/۱۹۲۱ـ ۱۹۵۸) که به‌دنبال شکست [[امپراتوری عثمانی]] در جنگ جهانی اول تشکیل شد، حلّه به سطح استان ارتقا یافت.<ref>یوسف حلّی، قسم ۱، ص۱۸۰-۱۸۲</ref>
در دوران پادشاهی [[عراق]] (۱۳۰۰-۱۳۳۷ش/۱۹۲۱ـ ۱۹۵۸) که به‌دنبال شکست [[امپراتوری عثمانی]] در جنگ جهانی اول تشکیل شد، حلّه به سطح استان ارتقا یافت.<ref>یوسف حلّی، قسم ۱، ص۱۸۰-۱۸۲</ref>


 
==جمعیت==
جمعیت حلّه در ۱۲۹۹ بالغ بر پانزده هزار نفر بود،<ref>دیولافوا، ص ۶۴۱</ref> چهل سال بعد (۱۳۳۹) به سی هزار تن رسید و حدود پنجاه سال بعد از آن (۱۳۰۵/۱۳۴۴ش) بالغ بر ۸۴۰۰۰ تن شد که حدود ۱۸٪ جمعیت استان [[بابل]] را تشکیل می‌داد.<ref>صباح محمود محمد، ص ۳۶، ۴۶</ref> پس از آن، جمعیت شهر رشد بسیار یافت و در ۱۳۶۶ش با جمعیت حومه به حدود ۲۶۹۰۰۰ تن و در ۱۳۷۰ش به ۲۷۹۰۰۰ تن (هشتمین شهر پرجمعیت [[عراق]]) رسید.<ref>امین، ج ۱۱، ص ۱۵۸؛ وهومن، ج ۱، ص ۸۱۱</ref>
==حلّه شهری شیعه نشین==
==حلّه شهری شیعه نشین==
شهر حلّه از گذشته تاکنون مورد توجه سیاحان [[مسلمان]] و اروپایی بوده است.<ref>وهومن، ج ۱، ص ۸۱۲-۸۲۸</ref> امروزه این شهر که بیش از دو قرن مهم‌ترین حوزه علمی و شیعی بوده، آرامگاه بسیاری از فقها و دانشمندان شیعی است و جایگاه ویژه‌ای نزد [[شیعیان|شیعیان]] دارد.
شهر حلّه از گذشته تاکنون مورد توجه سیاحان [[مسلمان]] و اروپایی بوده است.<ref>وهومن، ج ۱، ص ۸۱۲-۸۲۸</ref> امروزه این شهر که بیش از دو قرن مهم‌ترین حوزه علمی و شیعی بوده، آرامگاه بسیاری از فقها و دانشمندان شیعی است و جایگاه ویژه‌ای نزد [[شیعیان|شیعیان]] دارد.


confirmed، protected، templateeditor
۱۷۹

ویرایش