بحث:قبح عقاب بلابیان
خیلی تخصصی و ثقیل نوشته شده و یک طلبه هم نمیفهمد چه برسد به مخاطب عام. گویا بنا بوده فقط یک مدخلی با این عنوان ایجاد شود و بس و دیگر موارد هم برای نویسنده خیلی مهم نبوده.--Roohish (بحث) ۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۷ (+0330)
- سلام وادب وخدا قوت...(عقلا زشت است) داشتم زور میزدم درست بخونمش خیال کردم منظور این است که نزد عقلا(یعنی عاقلان) است بعد فهمیدم(عقلاً) منظور است.شاید می شد نوشت از نظر عقل یا از نظر عقلی و یا ...--Mahdi1382 (بحث) ۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۹ (+0330)
- (گفته شده این قاعده مقابل قاعده «حُسن عقاب مع البیان» است؛ به این معنا که اگر مکلفی با تکلیف مُنَجَّزشده خود، بدون عُذر نظیر اضطرار، اجبار، اکراه، مخالفت (ترک تکلیف واجب یا انجام حرام) کند، عقل در چنین جایی به پسندیده بودن مؤاخذه و مجازات او حکم میکند، هرچند به لزوم آن حکم نکند)به نظرم نه این که قابل فهم نباشه ولی خیلی مایه میبره خوندن و فهمیدنش... اگر مثلاً به این مضمون نوشته میشد:«در برابر این قاعده (قاعده حسن العقاب مع البیان) است یعنی اگر مکلف دستوری برایش قطعی شد و بدون هیچ عذری انجامش نداد از نظر عقل کیفرش ناپسند نیست.»( با جسارت و اعتذار و ازباب تمرین پامون رو کردیم تو کفش استاد پور مطهری)الامر الیکم.--Mahdi1382 (بحث) ۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۱ (+0330)
رویکرد کلی حاکم بر مقاله
@H.shayegh: ضمن عرض سلام و خدا قوت بابت نگارش مدخل بهره بردم
- به نظر بنده رویکرد کلی این مقاله اشکال دارد. قبح عقاب بلا بیان از اساس یک قاعده کلامی است نه اصولی. معیار قاعده اصولی این است که در کبرای استدلالهای فقیه برای استنباط حکم شرعی قرار میگیرد. این قاعده این ویژگی را ندارد بلکه خود یکی از ادله اثبات اصل برائت است. اصل برائت یک قاعده اصولی است نه این قاعده. بر این اساس به نظرم این مدخل باید با رویکرد کلامی نوشته شود و سپس اشاره شود که در علم اصول نیز از این قاعده برای اثبات اصل برائت بهره برده شده است.
- به نام خدا
سلام ممنون و متشکر از شما
اولا در مدخل نوشته نشده قاعده اصولی؛ بلکه تاکید شده قاعده عقلی و از مسلمات عقلی است. در ثانی این قاعده عقلی جایگاهش در اصول و کلام و فقه و حتی اخلاق هم مطرح است و کسی به تندی بیان شما عنوان نفرموده که این قاعده کلامی است.--H.shayegh (بحث) ۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۶ (+0330)
- در سیر تاریخی قاعده کلمات شما مشوش است. فرمودید که اولین بار وحید بهبهانی این قاعده را بیان کرده است. بعد گفتهاید شیخ طوسی و خودتان در بالا ارجاع دادهاید که شیخ مفید در مباحث کلامی به این قاعده اشاره کرده است. درست است که شما سخن دیگران را نقل کردهاید ولی نباید متن به گونهای نوشته شود که تشویش داشته باشد. به نظرم صحیح این بود که بنویسید اولین کسی که در علم اصول این قاعده را مطرح کرد وحید بهبهانی بود. و الا در مباحث کلامی این قاعده قدمتی دیرین دارد که در نخستین آثار مربوط به مکتب کلامی بغداد در کلام امامیه و در کتب کلام معتزله اشاره به این قاعده دیده می شود.
باتشکر--رضا پوراسمعیل (بحث) ۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۴ (+0330)