بحث:قاعده حلیت
@Mz.zamiri:
با سلام و عرض ادب و احترام
احتراما ذکر چند نکته:
- سرشناسه رو میتونید روانتر و سلیس بنویسید. سعی کنید از الفاظ طلبگی دوری کنید: مثلا؛ قاعده فقهی که در موارد شک بین حلال بودن و حرام بودن چیزی، به حلال بودن آن حکم میشود.
- دخل و تصرف و استفاده، دلائل و مستندات و .. به نظرم باید یک کلمه استفاده شوند.
- بخش تعریف را میتوان سادهتر نوشت. مباحثهای نوشتید.
- عبارات و اصطلاحات بسیار طلبگی و غیر ویکیایی است.
- تیترها مناسب نیست.
- وجود اغلاط املایی: کانگرو، استقتائات
- لینکگذاری ناقص است.
- شیوهنامه ارجاع در پانویس رعایت نشده.
- برخی از دلائل اثبات کننده این اصل عبارتند از: اگر سایر دلایل، مهمند باید ذکر شود. فکر میکنم عمده دلیل بر این قاعده همین دو مورد است که نباید با «برخی» ذکر شوند.
- نیازی به جستار وابسته نیست. اصل حلیت در چند جای مقاله آمده که لینک شوند. اگر موارد دیگر در این رابطه هست، بیاورید.
- مضاف و مضافالیه باید با هم لینک شوند: قاعده اباحه، امام صادق(ع)..
- «جایی که شبهه در مورد موضوع خارجی (نه حکم شرعی کلی) یا حکم جزئی یعنی مربوط به یک واقعه خارجی خاص باشد»؛ سادهتر بنویسید.
- رده ناقص است.
- لطفا بدون هماهنگی از رده «مقالههای جدید» استفاده نکنید.
- اصلاح کاف و یای عربی
- اصلاح اعداد انگلیسی
- اعضای مجرمان در اجرای حد سرقت: اعضای سارقان.
- نقل قول مستقیم در نقل آیات و روایات(ذکر متن و ترجمه. ترجمهها روان نیست.)
- عبارات مبهم و نیازمند توضیح: حکم کلی امتنانی ...
- «به عنوان مثال حلیت یا حرمت استفاده از گوشت حیواناتی که حاصل لقاح حیوان قابل تذکیه و غیر قابل تذکیه باشند یا مثلا گوزن، کانگرو و پنگوئن، مشکوک است». هنگ کردم. این جمله علاوه بر طولانی بودن، پیچیده است.--Rezvani (بحث) ۲۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۳ (UTC)
چند نکته
- شناسه بسیار بد نوشته شده. معلوم نیست مثال اجرای حد برای چه آمده است وقتی خواننده اصلا نمیداند دعوا کجاست.
- این قاعده در کدام بخش از فقه یا اصول بحث میشود؟
- اهمیت این قاعده تبیین نشده است
- در بخش تعریف هم نخست باید تعریف اجمالی قاعده روشن شود و بعد در شبهه حکمیه و موضوعیه تطبیق شود.
- خلق کردن حکم نیست که امتنانی باشد یا نباشد
- کدام عالم اصولی یا فقهی به روایت امام صادق استناد کرده است؟ نامش چیست؟ در کدام کتاب؟
- تفاوت اصالت الحل و اصالة الاباحه حتما باید توضیح داده شود.
- جستار وابسته به اصالة الاباحه درست نیست. چون از آن در مدخل استفاده شده است. --محمد کاظم حقانی فضل (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۱۷ (UTC)
@Mz.zamiri: با عرض سلام و خدا قوت خدمت برادر ضمیری
جمع و جور بودن مقاله از مزیتهای آن است، اما غیر از اشکالاتی که دوستان داشتند، نکاتی به نظر می رسد:
- علامتهای ویرایشی مثل ویرگول و نقطه قبل از شماره پانویس قرار میگیرند.
- کلمات ترکیبی مثل میتوان، میشود، میکرد و .. لازم است با نیمفاصله نوشته شود.
- در بخش منابع لازم است نوبت چاپ کتاب ذکر گردد. همچنین شماره مجلات بعد از عنوان مجله ذکر میگردد.
- وقتی میگوییم «قاعده حلیت قاعدهای فقهی است..» دیگر لازم نیست بگوییم در فقه و حقوق اسلامی مورد استفاده قرار میگیرد. البته اگر گفته شود در کدام ابواب فقهی استفاده میشود میتواند مفید باشد.
- در گزارشینویسی بیشتر باید دقت شود.
- برخی عبارتها ثقیل و نیازمند رواننویسی است. هنر ویکینویس آن است که عبارتهای سنگین علمی را تا جای ممکن روان و قابل فهم برای عموم کند، طوری که برای فهم جملات نیاز به چند بار تکرار آن نباشد.
با تشکر رضائی موسوی (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۳۳ (UTC)
Khoshnoudi (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۱۰ (UTC)روایات مربوطه
- «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ [عَنْ أَبِيهِ] عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ كُلُّ شَيْءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِكَ وَ ذَلِكَ مِثْلُ الثَّوْبِ يَكُونُ قَدِ اشْتَرَيْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ أَوِ الْمَمْلُوكِ عِنْدَكَ وَ لَعَلَّهُ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِيعَ أَوْ قُهِرَ أَوِ امْرَأَةٍ تَحْتَكَ وَ هِيَ أُخْتُكَ أَوْ رَضِيعَتُكَ وَ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكَ غَيْرُ ذَلِكَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَيِّنَةُ»[1] .
- «وَ عَنِ الْيَقْطِينِيِّ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجُبُنِّ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّهُ لَطَعَامٌ يُعْجِبُنِي فَسَأُخْبِرُكَ عَنِ الْجُبُنِّ وَ غَيْرِهِ كُلُّ شَيْءٍ فِيهِ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ فَتَدَعَهُ بِعَيْنِهِ»[2] .
- «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْجُبُنِّ فَقَالَ لِي لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ طَعَامٍ يُعْجِبُنِي ثُمَّ أَعْطَى الْغُلَامَ دِرْهَماً فَقَالَ يَا غُلَامُ ابْتَعْ لَنَا جُبُنّاً وَ دَعَا بِالْغَدَاءِ فَتَغَدَّيْنَا مَعَهُ وَ أُتِيَ بِالْجُبُنِّ فَأَكَلَ وَ أَكَلْنَا مَعَهُ فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الْغَدَاءِ قُلْتُ لَهُ مَا تَقُولُ فِي الْجُبُنِّ فَقَالَ لِي أَ وَ لَمْ تَرَنِي أَكَلْتُهُ قُلْتُ بَلَى وَ لَكِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ فَقَالَ سَأُخْبِرُكَ عَنِ الْجُبُنِّ وَ غَيْرِهِ كُلُّ مَا كَانَ فِيهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ بِعَيْنِهِ فَتَدَعَهُ»[3] .
- «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلُّ شَيْءٍ فِيهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ أَبَداً حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ مِنْهُ بِعَيْنِهِ فَتَدَعَهُ»[4] .
Khoshnoudi (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۱۸ (UTC)مناسب است که نوشته شود قاعده مستفاد از روایاتی است که به این مضمون دلالت دارند... نه تک روایت
قاعده اباحه توضح داده نشده. این که برخی قاعده حلیت را با قاعده اباحه یکی دانستند بدون توضیح قاعده اباحه ، مطلب را برای خواننده روشن نمی کند.
اشاره کوتاهی شده که اگر قاعده را در شبهات حکمیه جاری بدانیم.... در حالی که مناسب بود ذکر شود دو نظریه وجود دارد. ۱.اصاله الحل فقط مخصوص شبهات موضوعیه است و (نظر اکثر فقها همین است) ۲ . اصاله الحل هم نسبت به شبهات حکمیه و هم موضوعیه جاری میشود تفاوت معنای قاعده در شبهات حکمیه و موضوعیه صحیح نیست. بلکه آن خصوصیت موضوع و حکم است که در تعریف ذکر کردید. با سلام دقت نفرمودید بنده هم عرض کردم چون در مجرای قاعده اختلاف نظر وجود دارد پس تعاریف فقیهان تحت تاثیر قرار گرفته و لذا به دو نحو تعریف کرده اند.--Mz.zamiri (بحث) ۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۷ (UTC)
چند پیشنهاد
@Mz.zamiri:
با سلام و عرض ادب و احترام
- در لینک کردن کلمات به مضاو و مضاف الیه و صفت و موصوف توجه شود.
- در تعریف دچار ثقیل گویی شده است.
- در قسمت کاربرد فقط به ذکر مثال اکتفا شده است به نظر بعد از بیان مطلب باید مثال آورده شود.
- در قسمت مستندات دچار تحقیق دست اول شده است.
- ارزش افزوده متن به این است که عبارات ثقیل اصولی را بتوان به صورت ساده نگاشت تا برای مخاطب قابل فهم باشد. Salehi (بحث) ۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۴ (UTC)