بحث:عقل اول
- مقاله بین دو محور عقل اول و مخلوق یا صادر اول در رفت و آمد است. و این اشکال مقاله را از روانی و یکدستی خارج کرده است. : دوباره مدخل را خواندم ولی چنین رفت و آمدی به نظرم نرسید! حتی اگر چنین هم باشد باتوجه به ابتدای مدخل که میان عقل اول و صادر اول و اولین مخلوق خدا، اعلام ترادف شده است، دیگر این اشکال، جدی به نظر نمی رسد.
- شناسه چهار پاراگراف کوتاه است. در شناسه ترجیح با یکپارچهنویسی است. متوجه اشکال نشدم! کوتاه نویسی که یک مزیّت است و به نظرم ارتباط پاراگراف ها با یکدیگر نیز حفظ شده است.
- اگر بخش جایگاه و اهمیت بخش اول مقاله باشد بهتر است. به نظرم در اینگونه از مداخل که ناظر به اصطلاحات مشکل فلسفی است از آنجایی که برای مخاطب هنوز مبادی تصوری از معنای مدخل وجود ندارد، شایسته نیست بحث جایگاه و اهمیت در اولویت باشد. بله، برای مداخلی که مخاطب تصوری هر چند اجمالی از آن دارد، اولویت دادن به جایگاه و اهمیت نیکوتر است.
- بخش شعر فارسی نیز اگر به صورت گزارشی و متنی نوشته شود به نظرم جذابتر میشود. --محمد کاظم حقانی فضل (بحث) ۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۵ (UTC) متوجه منظورتان نشدم! نوشتن متن بجای شعر؟! آنوقت که دیگر شعر نیست!
با تشکر از جناب حقانی، به جهت حسن توجه به این مدخل. A.m.parsa (بحث) ۱۲ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۳۴ (UTC)
باسلام
@A.m.parsa: ضمن تشکر از زحمات نویسنده محترم:
- در بخش «معناشناسی» فقط خط اول مربوط به معناشناسی است و بقیه مطالب این بخش در واقع مربوط به اثبات وجود این موجود؛ یعنی عقل اول است. به این پاراگراف در معناشناسی دقت بفرمایید: «از منظر فیلسوفان مشاء، معلول خاص، فقط از علت خاص، سر میزند و علت خاص، تنها معلولی خاص را به وجود میآورد که از آن با عنوان اصل سنخیت میان علت و معلول یاد میکنند.[۲] ازاینرو، اگر علت فاعلی واحد بسیط باشد و هیچ گونه جزء و ابعادی نداشته باشد، صدور کثرت به صورت مستقیم از آن محال است.»
برای بیان چیستی این نظریه، لازم است که به اثبات وجود آن نیز اشاره شود. و اگرنه مطلب گنگ خواهد ماند.
در معناشناسی به نظرم بسیار لازم است که معنای خود «عقل» نیز توضیح داده شود تا برای مخاطبی که آشنایی اندکی با مباحث فلسفی دارد، با معانی دیگر عقل خلط نکند.:
- در جاهای مختلف مدخل از «قاعده الواحد» سخن به میان آمده است و لازم است در قالب یادداشت، مختصرا درباره آن صحبت شود. البته این عبارت «از منظر فیلسوفان مشاء، معلول خاص، فقط از علت خاص، سر میزند و علت خاص، تنها معلولی خاص را به وجود میآورد که از آن با عنوان اصل سنخیت میان علت و معلول یاد میکنند.[۲] ازاینرو، اگر علت فاعلی واحد بسیط باشد و هیچ گونه جزء و ابعادی نداشته باشد، صدور کثرت به صورت مستقیم از آن محال است.» به نحوی همان بیان قاعده الواحد است؛ اما به آن تصریح نشده است.: اول اینکه، متنی که اشاره فرمودید (یعنی "معلول خاص، فقط از علت خاص، سر میزند و علت خاص، تنها معلولی خاص را به وجود میآورد") ، مربوط به قاعده سنخیت است نه قاعده الواحد! و دوم اینکه در ادامه معناشناسی به قاعده الواحد با این عبارت تصریح شده است: «در حکمت مشاء، اثبات وجود عقل اول بر قاعده الواحد استوار است[۵] و گویای این حقیقت است که از علت واحد بسیط جز یک معلول به نحو بلاواسطه صادر نمیشود». لذا اشکال وارد نیست.
- برخی شخصیتها مانند «فیلون» و «افلوطین» از فلاسفه اسکندرانی در مدخل آمده است و لازم است اجمالاً در داخل پرانتز معرفی شوند. عقل اول درست است که همان مخلوق اول است؛ اما این ایده در معنای خاص خودش که مترتب بر نظریه صدور است از سوی همین فیلسوفان اسکندرانی مثل فیلون ابداع شده است. :
- در مدخل، محتوای نظریه صدور آمده و بد نیست به آن نیز تصریح شود. همچنین بد نیست اشارهای بشود به این که در روایات از عقل اول یا مخلوق اول سخن به میان آمده و برخی متکلمان مانند علامه مجلسی و فیض کاشانی این وجود را پذیرفتهاند، به این معنا نیست که اصل نظریه صدور را نیز پذیرفتهاند. تمایز فیلسوف و متکلم در ارتباط با عقل اول یا مخلوق اول، یکیش در همین است.: تبیین این مسئله، موجبات اطاله غیر ضروری مدخل خواهد شد.
- در پانویس به اثری از فخر رازی استناد شده ولی نام خود اثر نیامده است. «فخررازی، ج ۳۰، ص۷۸.» اگر میدانستم کدام اثر است خودم اصلاح میکردم. احتمال میدهم کتاب تفسیر ایشان باشد؟:
- همچنین به فخر رازی در متن و در پانویس استناد داده شده است، ولی در منابع نیامده است و لازم است اصلاح شود.:
باتشکر
Hamzeh-Ahmadi (بحث) ۲۶ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۰ (UTC)
A.m.parsa (بحث) ۲۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۴ (UTC) با تشکر از دقت نظر و حسن توجه جناب Hamzeh-Ahmadi