بحث:شهرت عملی

Page contents not supported in other languages.
از ویکی شیعه
  • در این مدخل و دو مدخل دیگر (شهرت روایی و شهرت فتوایی) باید یک بخش اضافه شود و به طور خلاصه به تفاوت این سه شهرت اشاره شود.
  • و نیز لازم است که نمونه‌هایی از هر یک از شهرتها ذکر شود --محمد کاظم حقانی فضل (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۰ (UTC)

@Mkhaghanif: با سلام و عرض خسته نباشید. در مدخل «شهرت» که به صورت کلی نوشته شده است مطالبی که کلی است ؛ بدین معنا که یا مربوط به هر سه شهرت است یا مطالبی که تنها مربوط به شهرت به صورت کلی است آورده شده است از جمله این موارد مطلبی تحت عنوان « نسبت میان اقسام مختلف شهرت است» که در آن سعی شده است اجتماع و افتراق هر یک توضیح داده شود. Sm.khadem (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۵ (UTC) Sm.khadem (بحث) ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۶ (UTC)

سلام

@Sm.khadem: با تشکر از زحمات نویسنده محترم:

  • «آقا ضیا، نهایة الافکار، بی‌تا، ج۴، ص۲۰۶.» در پانویس در صورتی که اطلاعاتی درباره تاریخ اثر وجود نداشته باشد باید اطلاعات دیگری مانند اسم انتشارات کتاب، افزوده شود.✓
  • تمییز آنچه حجت است از غیر آن: این جمله عیناً از روی جمله عربی آن به صورت تحت اللفظی ترجمه شده است. به صورت دیگری این جمله را بیاورید.
  • «برخی اصولیون کارکرد شهرت عملی را با قطع نظر از مرجح بودن آن در ادله متعارضه...» در اینجا نوشته‌اید «ادله متعارضه» یعنی کاملاً عربی است و حتی صفت از موصوف تبعیت کرده و نوشته شده «متعارضه».✓
  • «کلما ازداد الخبر صحة ازداد ضعفا باعراض المشهور عنه» (هرگاه قوت و صحت یک روایت زیاد شود،‌ با اعراض مشهور از آن روایت، ضعف آن، زیاد می‌شود.) این جمله عربی را از قول اصولیان در درون متن مدخل آورده‌اید در صورتی که نیازی به ذکر جمله عربی نیست و حتی با اینکه ترجمه فارسی نیز آمده ولی برای مخاطب غیر فنی فهمش دشوار است. متن عربی غیر از قرآن و احادیث به ندرت و در جاهای خاصی می‌آید مثل جایی که مدخل درباره قاعده فقهی مشهوری است که نمی‌توان متن عربی آن را نیاورد. مثل قاعده «لاضرر و لاضرار» یا قاعده «ما کان لبان»Х از آنجا که این قاعده در اکثر کتب آورده شده است و در واقع یکی از مهمترین کارکردهای شهرت عملی است لازم دیدم که آنرا در مدخل بیاورم .
  • (الثاني ألا يعلم فيها أن مستندها أي شي‏ء هو فتكون شهرة في الفتوى مجردة سواء كان هناك خبر على طبق الشهرة و لكن لم يستند إليها المشهور أو لم يعلم استنادهم إليه أم لم يكن خبر أصلا و ينبغي أن تسمى هذه بالشهرة الفتوائية) این جمله را در پانویس آورده‌اید و این خلاف شیوه‌نامه است.✓
  • «افرادی هم چون: پدر شیخ صدوق، شیخ صدوق،» پدر شیخ صدوق یکی از عالمان و محدثان مشهور شیعه است و بهتر است اسم خودشان آورده شود و داخل پرانتز پدر شیخ صدوق نوشته شود. علی بن حسین (پدر شیخ صدوق)✓
  • در جایی که به سایت ارجاع داده شده است باید هم در قسمت پانویس و هم منابع، آدرس آن سایت ذکر شود. در یک جا به سایت ارجاع داده‌اید و در بخش منابع، آدرس لینک نشده است.✓
  • در یادداشت ظن خاص تعریف شده است «ظنون خاص یا امارات معتبر ظنی، در مقابل ظنون مطلق(مقدمات انسداد) و ظنون غیر معتبر قرار دارند. ظنون فی نفسه حجیت ندارد و ظنون خاص از جمله ظنونی است که شارع حجیت آنرا تصحیح کرده و آنرا به منزله علم قرار داده است.» کلمات ابتدای این تعریف اضافه و برای مخاطب گیج‌کننده است. تعریف را به این شکل ویرایش کنید: «ظن خاص، از ظنونی است که شارع حجیت آنرا تصحیح کرده و آنرا به منزله علم قرار داده است.» و برای این که بهتر فهمیده شود یک مثال یا نمونه به صورت مختصر برای آن ذکر کنید.✓

بازنویسی شد.

Hamzeh-Ahmadi (بحث) ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۰ (UTC) @H.ahmadi و Hamzeh-Ahmadi: Sm.khadem (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۷ (UTC)

سلام

@Sm.khadem: با تشکر از زحمات نویسنده محترم: ببینید سه نوع شهرت در اصول و فقه مورد بررسی واقع میشود.

  1. شهرت روائى: حدیثى را که راویان زیادى آن را نقل کرده اند، ولى تعداد آنان به حدى نیست که حدیث متواتر باشد.
  2. شهرت فتوائى: دسته از فتواهایى که مورد موافقت عده زیادى است، ولى به حد اجماع نرسیده باشد.
  3. شهرت عملى: مشهور فقها به روایتى عمل مى کنند که آن را «شهرت عملى» مى نامند.
  • دقت کنید در قسمت اول، درجه اول اعتبار با حدیث متواتر بعد با حدیث مستفیض و بعد با حدیث مشهور(طبق نظر کسانی که قبول دارند)
  • در قسمت دوم، درجه اول اعتبار با اجماع است و بعد با فتوای مشهور( و باز طبق نظر کسانی که قبول دارند)
  • اما در قسمت سوم، بحث در عمل به روایت است. اینکه شما قید زدید به شرطی به به اجماع نرسد صحیح نیست. یعنی ولو اینکه همه علما هم به روایت عمل کرده باشند باز این در بحث شهرت عملی بحث می شود. Х متوجه نشدم یعنی اگر همه علما به روایت عمل کرده و بر طبق آن فتوا داده باشند باز هم شهرت است و اجماع نیست؟ فی الجمله این تعریف ارائه شده با قید مذکور در اکثر کتب آورده شده است.Sm.khadem (بحث) ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۷ (UTC)

نکته دیگر اینکه کاش همانطور که در شناسه سه جایگاه برای بحث شهرت قرار دادید در متن هم کاملا این سه بخش را مشخص و تفکیک میکردید. یعنی ممکن است کسی شهرت عمل را حجت نداند ولی انجبار ضعف سند به آن را حجت بداند! شما یک نوعی انجبار سند را فرع بر اصل حجیت گرفتید. لا اقل به خواننده اینگونه الغا میشود. Х همانگونه که مدخل توضیح داده شده است . حجیت قلمرو متفاوتی دارد ممکن است گاه یک چیز حجیت داشته باشد اما تنها به عنوان ترجیح دو خبر متعارض! نه به عنوان بودن به عنوان اماره ... أماره بودن یعنی حجیت به عنوان ظن خاص را برای شهرت عملی کسی ادعا نکرده چراکه اساسا شهرت عملی تخصصا از بحث اماریت و بودن به عنوان ظن خاص خارج است. (اگر نیاز به توضیح بیشتر بود در خدمت هستم)

عبارتها خیلی مجمل است طلاب از فهمش قاصرند چه رسد به عموم مردم...Х اگر معادلی برای جملات مجمل یا تخصصی دارید بفرمایید انشاءالله تصحیح خواهد شد. ‍‍‍‍‍‍‍‍Khoshnoudi (بحث) ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۰ (UTC) @Khoshnoudi: با سلام ممنون از دقت و وقتی که برای مطالعه مدخخل گذاشتید اگر امکانش بود و وقت داشتید مدخل «شهرت» را هم مطالعه کنید. Sm.khadem (بحث) ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۷ (UTC)Sm.khadem (بحث) ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۹ (UTC)

سلام

@Sm.khadem:

اجماع اساسا مربوط به بحث فتوا و شهرت فتوایی است! در بحث شهرت عملی یعنی مشهور علما به این روایت عمل کرده اند اینکه ۷۰ درصد علما یا ۱۰۰ درصد علما به این روایت عمل کرده باشند باز در بحث شهرت عملی بحث می شود و اینگونه نیست که بگوییم چون ۱۰۰ درصد علما هستند پس اجماع است. بع عبارت اخری اجماع اصلا در بحث شهرت عملی اثری ندارد.Х متوجه نکته شما هستم، بالاتر از آن شاید بتوانیم بگوییم اساسا چون شهرت عملی مستند به روایت است خود شهرت فی نفسه اصلا موضوعیت ندارد که حال ما بحث کنیم که آیا این شهرت در صورت اتفاق آیا مفید اجماع است یا در صورت عدم اتفاق کل،‌ آثار شهرت را دارد؟ و این مطلب فی الجمله در مدخل اشاره شده است. اما با این وجود، تعریف ارائه شده صرفا گزارشی از تعاریف ارائه داده شده است و نظر تحلیلی بنده نیست.

تمییز آنچه حجت است از غیر آن:[۱۳] برخی اصولیون کارکرد شهرت عملی را با قطع نظر از مرجح بودن آن در تعارض ادله، تمییز حجت از غیر آن دانسته‌اند. به عبارت دیگر شهرت عملی با جبران ضعف‌های سندی و دلالی یک روایت سبب حجیت آن روایت می‌شود. همچنین گاه عدم همراهی شهرت عملی با روایتی که دارای قوت است سبب کاهش قوت و استحکام آن شده و بدین صورت از حجیت ساقط می‌گردد.

این عبارت اشکال اساسی دارد. تعارض یک بحثه ... تمییز حجت از لا حجت یک بحث آخر است و بحث جبران ضعف سندی بحث دیگری . شما جبران ضعف سندی را عبارت اخری تمیز حجت از لا حجت لحاظ کردید. تعادل و تراجیح این بحث است که هر دو فی نفسه حجت هستند اما تکاذب دلالی دارند. تمیز حجت از لا حجت این است که یکی از دو خبر قطعا حجت نیست. مثلا دو حدیث داریم از ابن سنان و میدانیم یکی از عبد الله است و یکی از محمد ولی نمیدانیم کدامیک بخصوصه. این تمییز حجت از لاحجت است. بحث انجبار سند اصلا ربطی به ایندو ندارد بلکه اگر فقط یک روایت بود و شهرت عملی داشت طبق نظر قایلین ضعفش جبران میشود. Х اتفاقا عمده اخبار ترجیح مربوط به تمییز حجت از لاحجت است مثلا روایت می گوید خذ ما خالف العامه، اگر روایت موافق عامه باشد اصلا حجت نیست و مخالف حجت است. یا روایتی در اخبار ترجیح است که روایت مخالف با قرآن را رها کن. واین یعنی خبر مخالف با کتاب حجت نیست نه اینکه مرجح نباشد. پس عمده اخبار ترجیح ربطی به ترجیح یک حجت بر حجت دیگر ندارد. بلکه به تمییز الحجه عن لا حجه ربط دارد. البته بحث در شهرت به عنوان مرجح کمی متفاوت است . به نظر میرسد اساسا کار شهرت، یا ترجیح یک حجت بر حجت دیگر است یا تمییز حجت از لا حجت. و هر دوی این ها در تعادل و تراجیح جریان دارد یعنی گاه با تمییز حجت از لا حجت و گاه با تمییز یک حجت بر حجت دیگر سبب ترجیح می شود. گاهی نیز تعارضی میان ادله وجود ندارد در اینجا شهرت به جای تمییز ، حجیت بخشی می کند یا با جبران ضعف سند یا با کسر قوت یک روایت آنرا از حجیت ساقط می کند.

اما به هر حال باز سعی می کنم با تقسیم بندی مناسب این بخش را در فرصتی مناسب بازنویسی کنم تا سبب سوء برداشت نشود. تشکر از مطالعه و نکات ارزنده . ‍Khoshnoudi (بحث) ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۵ (UTC) @Khoshnoudi: Sm.khadem (بحث) ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۲ (UTC) @Khoshnoudi: Sm.khadem (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۵ (UTC)

@Sm.khadem: ارادتمندمKhoshnoudi (بحث) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۱ (UTC)