بحث:سید هاشم حداد
- سلام وادب وخدا قوت...(پس از رحلت محمدجواد انصاری همدانی مردی از اهالی مشهد ادعا کرد امام زمان(عج) مردم را کفایت می کند و نیازی به استاد نیست.)برای توضیح این بخش از مدخل دو مطلب در روح مجرد آمده است. ص۴۰ (پس از ارتحال حضرت انصارى قدَّس اللهُ تربتَه میان رفقاى طهرانى از ارادتمندان ایشان اختلاف شدیدى به میان آمد.
حقیر اصرار داشتم كه: براى سیر این راه از «استاد» گریزى و گزیرى نیست، و وادىهاى عمیق مهلك و كریوههاى صعب و سخت را جز استاد نمىتواند عبور دهد؛ و خودسرانه راه پیمودن، جز شقاوت و هلاكت و گرفتار شدن در وادى ابلیس و پیچوخمهاى نفس امّاره و لِه شدن و لگدكوب گشتن در زیر پاى شیطان رجیم نتیجهاى ندارد. یك نفر از مریدان و رفت و آمد كنندگان به محضر مرحوم انصارى (قدّه) كه قبلًا هم نزد مرحوم قاضى (قدّه) تردّد داشته است، ولى عمدةً شاگرد و ملازم مرحوم آقا سید عبد الغفّار مازندرانىّ در نجف بوده است به نام ... كه اینك هم بحمد الله در قید حیات مىباشند با پیشنهاد حقیر بناى مخالفت را نهادند؛ و در مجالس و محافل انس دوستان با بیانى جذّاب و چشمگیر كه به آسانى و سهولت میتوانست افكار سُلّاك بالاخصّ افراد درس نخوانده و تحصیل نكرده رابه خود جلب كند، اصرار و ابرام بر عدم نیاز به استاد را مطرح كردند. ) و ص۵۶۳-۵۶۴(مطلب مهمّى كه در این سفر اتّفاق افتاده بود و در اختتامش بنده مشرّف بودم، داستان شخصى بود به ادّعاى سید حسنى كه شور و آشوبى در عتبات مباركات بر پا نموده بود؛ و اگر خداى نخواسته مرحوم حدّاد نبودند و جلوى فتنه را نمىگرفتند، شاید نظیر قضیه شیخیه و پُشت سَریه و بالاخره بابیه و ازلیه و بهائیه از آب در مىآمد. توضیح آنكه: سیدى تقریباً جوان به نام ... از مشهد مقدّس به عنوان سید حسنى با ادّعاى مأموریت باطنى و مكاشفهاى حركت میكند به صوب عراق، و سكونت خود را در سامرّاء و در مدرسه مرحوم مجدّد آیة الله حاج میرزا... البتّه این شورش در كربلا بواسطه وجود و جلوگیرى حضرت آقاى حاج سید هاشم كمتر بود. ولى رأس فتنه و فساد در كربلا همان كسى بود كه در همین نزدیكى فتنه توحیدیه و ولایتیه را رهبرى مىنمود، و پس از ارتحال مرحوم انصارى در مجالس طهران اعلام به عدم نیاز به استاد و كفایت وجود إمام زمان را سر داده بود) منظور از همان کسی این شخص است(یك نفر از مریدان و رفت و آمد كنندگان به محضر مرحوم انصارى (قدّه) كه قبلًا هم نزد مرحوم قاضى (قدّه) تردّد داشته است، ولى عمدةً شاگرد و ملازم مرحوم آقا سید عبد الغفّار مازندرانىّ در نجف بوده است)یعنی تحریک کننده سیدحسنی دروغین جوانی که از مشهد به کربلا رفته همان است که با انصاری و قاضی و سید عبدالغفار مازندرانی ارتباط داشته است. --Mahdi1382 (بحث) ۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۸ (+0330)