بحث:داستان حدیده محماة
- سلام وادب وخدا قوت...(امام که متوجه این امر شد، آهنى گداخته به جسمش نزديک كرد و عقیل که نزدیک بود بسوزد فریاد زد...)دو نکته شاید نیاز به ذکر باشد ۱- عقیل مکرر برای درخواستش نزد امام رفت دریکی از این دفعات این حادثه اتفاق افتاد۲- عقیل نابینا شده بود و نمیدید امام چه میکند و با نزدیک شدن آهن نفتیده و گداخته احساس سوزش کرد وفریاد زد.(فجئته يقودني أحد ولدي فأمره بالتنحي)--Mahdi1382 (بحث) ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۳ (+0330) Mahdi1382 (بحث) ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۰ (+0330)
- به نظر میرسد در مداخل این چنینی که منحصر به فرد است اگر به برخی از جزییات ماجرا( به ویژه اگر با توجه به شیعی بودن سایت به برجسته شدن بیشتر فضائل اهلبیت(ع) بینجامد) اشاره بشود شاید مفیدتر باشد. مثلاً: ۱-همین نابینایی چشمان عقیل که در سکانس بارگذاری شده هم مشهود است. ۲- جمله معاویه در ستایش امیرالمؤمنین (ع) پس از شنیدن ماجرا(هيهات هيهات عقمت النساء أن يلدن مثله) مخصوصاً اگر از منابع معتبراهل سنت باشد . نهج ابن ابی الحدید،ج ۱۱، ص۲۵۴. ۳- گزارش عقیل از بی تابی هنگام نزدیک شدن آهن گداخته به بدنش (خِرتُ كما يخور الثور تحت يد جازِره) فریاد زدم همانگونه که گاو در زیر تیغ قصاب فریاد میزند. ۴- عکس العمل امام به درخواست عقیل و نکوهش او با این جمله ثكلتك الثواكل يا عقيل... امالی صدوق، ص۷۲۱...ثكلتك أمك هذا ...ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۲۵۳. الامر الیکم.--Mahdi1382 (بحث) ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۵ (+0330)