آیه ۳۳ سوره زخرف بیان میدارد که اگر سبب گمراهی مردم نمیشد[۱] خداوند برای کافران خانههایی که سقف و پلکانش از نقره باشد، قرار میداد.[۲]
مشخصات آیه | |
---|---|
جزء | ۲۵ |
این آیه را نشان از بیارزشبودن معیشت دنیا[۳] و کوچک بودن زیبائیهای آن در نزد خداوند دانستهاند.[۴] این آیه شاهد بر این مطلب گرفته شده که خداوند آنچه انجام داده و آنچه ترک کرده به جهت مصالح و حکمت بوده است.[۵]
نویسنده تفسیر انوار درخشان معتقد است انسانها براساس طَبع خود، تمایل به زینت دنیا دارند و اگر تمام ثروت نزد کافران بود، همه مردم به کفر متمایل میشدند. و اگر چنین تمایلی نبود خداوند سقف خانههای کافران را از نقره قرار میداد.[۶] از امام صادق(ع) در ذیل این آیه نقل شده که اگر خداوند چنین نعمتی به کافران میداد، دیگر کسی ایمان نمیآورد. به همین جهت در میان هر دو گروه مومنان و کافران ثروتمند و نیازمند قرار داده است.[۷]
تعبیر «لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً امّة؛ و اگر نه آن بود كه همه مردم يك امت مىشدند» در ابتدای آیه را چنین معنا کردهاند که اگر چنین نبود که مردم کافران را ببینند و به کفر تشویق گردند[۸] و کافر شوند.[۹] خداوند در آیه ۳۳ و ۳۴ سوره زخرف به نعمتهای دنیایی کافران اشاره دارد. سپس در آیه ۳۵ اینها را مَتاع زندگی دنیایی بیان میدارد و یادآوری می کند که آخرت برای پرهیزکاران است: «و همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست، و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است».[۱۰]
فخر رازی مفسر اهلسنت اشکالی را در ذیل آیه مطرح میکند که اگر نعمت به کافران موجب کفر همگان میشود خداوند این نعمت را به اهل ایمان بدهد تا همگان ایمان بیاورند. فخر رازی به این اشکال چنین پاسخ میدهد که اگر خداوند همه نعمتها را به اهل ایمان یداد تا همگان مومن شوند، در این صورت ایمان همه برای طلب دنیا بود و ارزشی نداشت. درست این است که مردم بهجهت دلیل و در طلب رضایت خداوند ایمان بیاورند.[۱۱]
﴿وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ٣٣﴾ [زخرف:33]
﴿و اگر نه آن بود که [همه] مردم [در انکار خدا] امتی واحد گردند قطعاً برای خانههای آنان که به [خدای] رحمان کفر میورزیدند سقفها و نردبانهایی از نقره که بر آنها بالا روند قرار میدادیم ٣٣﴾
پانویس
- ↑ قرشی، تفسير أحسن الحديث، ۱۳۷۷ش، ج۱۰، ص۲۷.
- ↑ بروجردی، تفسير جامع، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۲۴۷.
- ↑ قرشی، تفسير أحسن الحديث، ۱۳۷۷ش، ج۱۰، ص۲۷.
- ↑ فخر رازی، مفاتيح الغيب، ۱۴۲۰ق، ج۲۷، ص۶۳۱.
- ↑ فخر رازی، مفاتيح الغيب، ۱۴۲۰ق، ج۲۷، ص۶۳۲.
- ↑ حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۱۵، ص۱۲۶.
- ↑ قمی، تفسير القمي، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۸۴.
- ↑ فیض کاشانی، تفسير الصافي، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۳۹۰.
- ↑ شیخ طوسی، التبيان في تفسير القرآن، بیروت، ج۹، ص۱۹۶.
- ↑ سوره زخرف، آیه ۳۵.
- ↑ فخر رازی، مفاتيح الغيب، ۱۴۲۰ق، ج۲۷، ص۶۳۲.
منابع
- بروجردی، سید محمدابراهیم، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش.
- حسینی همدانی، سید محمدحسین، انوار درخشان، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیٰتا.
- فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
- قرشی، سید علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح سیدطیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.