پرش به محتوا

ابن‌ادریس حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۰۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mashg
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mashg
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
نام او محمد، [[کنیه]] مشهورش ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است.<ref>ابن‌فُوَطی، تلخیص مجمع‌الآداب فی معجم الالقاب، ۱۹۶۵م، ج۴، قسم۳، ص۳۰۸؛ قمی، فوائدالرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ۱۳۲۷ش، ج۱، ص۳۸۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۱۲۰.</ref> ابن ادریس را عِجلی و رَبَعی (منسوب به بنی‌عجل، قبیله‌ای از بکر بن وائل از شاخه ربیعه)<ref>سمعانی، ج۴، ص۱۶۰.</ref> نیز خوانده‌اند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق، جزء۲، بخش۲، ص۷۷؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۳۸.</ref>
نام او محمد، [[کنیه]] مشهورش ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است.<ref>ابن‌فُوَطی، تلخیص مجمع‌الآداب فی معجم الالقاب، ۱۹۶۵م، ج۴، قسم۳، ص۳۰۸؛ قمی، فوائدالرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ۱۳۲۷ش، ج۱، ص۳۸۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۱۲۰.</ref> ابن ادریس را عِجلی و رَبَعی (منسوب به بنی‌عجل، قبیله‌ای از بکر بن وائل از شاخه ربیعه)<ref>سمعانی، ج۴، ص۱۶۰.</ref> نیز خوانده‌اند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق، جزء۲، بخش۲، ص۷۷؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۳۸.</ref>


ابن ادریس زمان [[بلوغ]] خود را ۵۵۸ق ذکر کرده است،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۱۹.</ref> بنابراین برخی حدس زده‌اند که وی در ۵۴۳ق به دنیا آمده است.<ref>محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهی‌المقال فی احوال الرجال، ج۵، ص۳۴۸.</ref>
ابن ادریس زمان [[بلوغ]] خود را ۵۵۸ق ذکر کرده است،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۱۹.</ref> بنابراین برخی حدس زده‌اند که وی در ۵۴۳ق به دنیا آمده است.<ref>مازندرانی حائری، منتهی‌المقال فی احوال الرجال، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۳۴۸.</ref>


ابن‌ادریس در پایان نسخه کتاب [[مصباح المتهجد]] [[شیخ طوسی]]، نَسَب خود را به‌طور کامل ذکر کرده و نام پدرش را منصور بن احمد بن ادریس آورده است. از این‌رو نام او (ابن‌ادریس) از جد اعلایش ادریس گرفته شده است.<ref>افندی‌اصفهانی، ۱۴۰۱، ج۵، ص۳۵.</ref> درباره نسب مادری ابن ادریس نیز اختلاف وجود دارد. برخی منابع ابن ادریس را نوه دختری [[شیخ طوسی]] دانسته و گفته‌اند او از طریق دایی خود، ابوعلی طوسی، از شیخ روایت کرده است.<ref>حرّعاملی، قسم ۲، ص ۲۴۳؛ بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص ۲۳۷، ۲۷۸؛ خوانساری، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق، ج ۶، ص ۲۷۴.</ref> اما محققان با توجه به فاصله زمانی زیاد میان سال وفات شیخ طوسی (۴۶۰) و سال تولد ابن ادریس و ادله دیگر، این نظر را نپذیرفته‌اند.<ref>نوری، ج ۳، ص ۴۳-۴۵؛ قمی، فوائدالرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ۱۳۲۷ش، ج ۱، ص ۳۸۶.</ref> برخی منابع، ابن ادریس را نوه دختری شیخ مسعود ورّام دانسته‌اند<ref>علیاری تبریزی، بهجة‌الآمال فی شرح زبدة‌المقال، ج۶، ص۲۷۱.</ref>، اما اگر مراد، [[ورام بن ابی فراس|ورّام بن ابوفراس]] (متوفی ۶۰۵) باشد، در درستی این نظر باید تردید کرد، مگر آنکه منظور شخص دیگری باشد.{{مدرک}}
ابن‌ادریس در پایان نسخه کتاب [[مصباح المتهجد]] [[شیخ طوسی]]، نَسَب خود را به‌طور کامل ذکر کرده و نام پدرش را منصور بن احمد بن ادریس آورده است. از این‌رو نام او (ابن‌ادریس) از جد اعلایش ادریس گرفته شده است.<ref>افندی‌اصفهانی، تعلیقة امل‌الآمل، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵.</ref> درباره نسب مادری ابن ادریس نیز اختلاف وجود دارد. برخی منابع ابن ادریس را نوه دختری [[شیخ طوسی]] دانسته و گفته‌اند او از طریق دایی خود، ابوعلی طوسی، از شیخ روایت کرده است.<ref>حرّعاملی، امل‌الآمل فی علماء جبل عامل، ۱۳۶۲ش، قسم ۲، ص ۲۴۳؛ بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص ۲۳۷، ۲۷۸؛ خوانساری، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق، ج ۶، ص ۲۷۴.</ref> اما محققان با توجه به فاصله زمانی زیاد میان سال وفات شیخ طوسی (۴۶۰) و سال تولد ابن ادریس و ادله دیگر، این نظر را نپذیرفته‌اند.<ref>نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵-۱۴۲۰ق، ج ۳، ص ۴۳-۴۵؛ قمی، فوائدالرضویة: زندگانی علمای مذهب شیعه، ۱۳۲۷ش، ج۱، ص۳۸۶.</ref> برخی منابع، ابن ادریس را نوه دختری شیخ مسعود ورّام دانسته‌اند<ref>علیاری تبریزی، بهجة‌الآمال فی شرح زبدة‌المقال، ج۶، ص۲۷۱.</ref>، اما اگر مراد، [[ورام بن ابی فراس|ورّام بن ابوفراس]] (متوفی ۶۰۵) باشد، در درستی این نظر باید تردید کرد، مگر آنکه منظور شخص دیگری باشد.{{مدرک}}


==استادان و شاگردان==
==استادان و شاگردان==
خط ۴۳: خط ۴۳:
* [[عمیدالرؤسا هبة‌اللّه بن حامد]] و پسرش [[حسین بن هبةاللّه سوراوی]]
* [[عمیدالرؤسا هبة‌اللّه بن حامد]] و پسرش [[حسین بن هبةاللّه سوراوی]]
* ابوالمکارم [[ابن زهره|ابن زهره حلبی]] مؤلف [[غنیة النزوع]]
* ابوالمکارم [[ابن زهره|ابن زهره حلبی]] مؤلف [[غنیة النزوع]]
* [[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب]]<ref>حرّ عاملی، قسم ۲، ص۸۰، ۱۰۶؛ ذهبی، سیر اعلام‌ النبلاء، ۱۴۰۱-۱۴۰۹، ج۲۰، ص ۱۷۵، ج ۲۱، ص ۳۳۲؛ مجلسی، ج ۱۰۶، ص ۶۹</ref>
* [[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب]]<ref>حرّ عاملی، قسم ۲، ص۸۰، ۱۰۶؛ ذهبی، سیر اعلام‌ النبلاء، ۱۴۰۱-۱۴۰۹، ج۲۰، ص ۱۷۵، ج ۲۱، ص ۳۳۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۶، ص ۶۹</ref>


[[محمد بن علی طبری|عمادالدین طبری]] و الیاس بن ابراهیم حائری، واسطه نقل روایت ابن ادریس (از جمله [[صحیفه سجادیه|صحیفه سجادیه]]) از [[ابوعلی طوسی]] شمرده‌ شده است.<ref> افندی‌اصفهانی، ۱۴۰۱، ج ۵، ص ۳۲؛ افندی‌اصفهانی، ۱۴۱۰، ص ۲۴۵</ref>
[[محمد بن علی طبری|عمادالدین طبری]] و الیاس بن ابراهیم حائری، واسطه نقل روایت ابن ادریس (از جمله [[صحیفه سجادیه|صحیفه سجادیه]]) از [[ابوعلی طوسی]] شمرده‌ شده است.<ref> افندی‌اصفهانی، تعلیقة امل‌الآمل، ۱۴۰۱ق، ج ۵، ص ۳۲ و ص۲۴۵</ref>


برخی شاگردان ابن ادریس و راویان حدیث از او عبارت‌اند از:
برخی شاگردان ابن ادریس و راویان حدیث از او عبارت‌اند از:
* [[فخار بن معد|فخار بن مَعْد موسوی]]
* [[فخار بن معد|فخار بن مَعْد موسوی]]
* نجیب‌الدین [[محمد بن جعفر ابن نما]] و پدربزرگش [[جعفر بن محمد بن نما حلی|جعفر بن نما]] <ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۹؛ خوانساری، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق، ج ۶، ص۲۷۷.</ref>
* نجیب‌الدین [[محمد بن جعفر ابن نما]] و پدربزرگش [[جعفر بن محمد بن نما حلی|جعفر بن نما]] <ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۹؛ خوانساری، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق، ج ۶، ص۲۷۷.</ref>
* ابوالحسن [[علی بن یحیی خیاط]] <ref>حرّعاملی، قسم۲، ص۲۱۰؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق،‌ ج۱، ص۳۹۱</ref>
* ابوالحسن [[علی بن یحیی خیاط]] <ref>حرّعاملی، امل‌الآمل فی علماء جبل عامل، ۱۳۶۲ش، قسم۲، ص۲۱۰؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق،‌ ج۱، ص۳۹۱</ref>
* [[سید محیی الدین حسینی حلبی]]، برادرزاده ابن زهره حلبی
* [[سید محیی الدین حسینی حلبی]]، برادرزاده ابن زهره حلبی
* [[جعفربن احمد قمرویه حائری]]
* [[جعفربن احمد قمرویه حائری]]
* [[بهاءالدین ورّام]]
* [[بهاءالدین ورّام]]
* [[حسن بن یحیی حلی|حسن بن یحیی حلّی]]، پدر [[محقق حلی]]<ref>حسینی‌اشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق،‌ ج۲، ص۸۵۷؛ قمی، هدیة‌الاحباب فی ذکر المعروف بالکنی و الالقاب و الانساب، ۱۳۶۳ش، ص ۲۷۲؛ افندی اصفهانی، ۱۴۰۱، ج ۱، ص ۳۵۱.</ref>
* [[حسن بن یحیی حلی|حسن بن یحیی حلّی]]، پدر [[محقق حلی]]<ref>حسینی‌اشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق،‌ ج۲، ص۸۵۷؛ قمی، هدیة‌الاحباب فی ذکر المعروف بالکنی و الالقاب و الانساب، ۱۳۶۳ش، ص ۲۷۲؛ افندی اصفهانی، تعلیقة امل‌الآمل، ۱۴۰۱ق، ج ۱، ص ۳۵۱.</ref>


==تاثیرات در فقه==
==تاثیرات در فقه==
تا پیش از ابن ادریس تمامی [[فقیهان]] به مدت یک قرن دنباله رو شیخ طوسی بوده و جرات مخالفت با شیوه استنباط و فتاوای وی را نداشتند اما ابن ادریس این سد را شکسته و فقه را وارد مرحله جدیدی نمود. به نظر محققان، بیشتر فقیهان پس از [[شیخ طوسی]]، به‌سبب اعتماد و حسن اعتقاد به شیخ، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی می‌کردند؛ ازاین‌رو استنباط و اجتهاد در فقه شیعه رو به افول نهاد.{{مدرک}}
تا پیش از ابن ادریس تمامی [[فقیهان]] به مدت یک قرن دنباله رو شیخ طوسی بوده و جرات مخالفت با شیوه استنباط و فتاوای وی را نداشتند اما ابن ادریس این سد را شکسته و فقه را وارد مرحله جدیدی نمود. به نظر محققان، بیشتر فقیهان پس از [[شیخ طوسی]]، به‌سبب اعتماد و حسن اعتقاد به شیخ، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی می‌کردند؛ ازاین‌رو استنباط و اجتهاد در فقه شیعه رو به افول نهاد.{{مدرک}}


شماری معدود از فقها مانند ابن ادریس که به ضرورت استقلال فکری [[فقیه]] سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید.<ref>ابن‌طاووس، ص۱۸۵؛ شهیدثانی، ص۹۳؛ شوشتری، ج۹، ص۹۴؛ محمدباقر صدر، ص۴۳.</ref>
شماری معدود از فقها مانند ابن ادریس که به ضرورت استقلال فکری [[فقیه]] سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید.<ref>ابن‌طاووس، کشف المَحَجَّة لثمرة‌المُهْجة، ۱۳۷۵ش، ص۱۸۵؛ شهیدثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۹۳؛ شوشتری، قاموس الرجال‏، ۱۴۱۰ق، ج۹، ص۹۴؛ صدر، پیدایش و تطور علم اصول، فروردین ۱۳۶۴ش، ص۴۳.</ref>


آرای فقهی ابن ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است<ref>حسینی‌عاملی، ج۱، ص۵۱۴، ج۹، ص۹، ج۱۰، ص۵۷، ۱۷۷، ۳۳۶؛ نجفی، ج۱۳، ص۷۷-۷۸.</ref> و گاهی آرای او همراه با نظر گروهی از فقهای حلّه (اصطلاحا: حِلّیون) ذکر شده است.<ref>شهید اول، ج۱، ص۴۲۰، ۳۱۵، ج۲، ص۱۴۴، ۲۰۶، ج۳، ص۲۳۲، ۲۳۷؛ حسینی‌عاملی، ج۶، ص۱۵۳؛ نجفی، ج۲۵، ص۳۲۱.</ref>
آرای فقهی ابن ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است<ref>حسینی‌عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۱۴ و ج۹، ص۹ و ج۱۰، ص۵۷، ۱۷۷، ۳۳۶؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱م، ج۱۳، ص۷۷-۷۸.</ref> و گاهی آرای او همراه با نظر گروهی از فقهای حلّه (اصطلاحا: حِلّیون) ذکر شده است.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، ۱۴۱۲-۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۲۰، ۳۱۵ و ج۲، ص۱۴۴، ۲۰۶ و ج۳، ص۲۳۲، ۲۳۷؛ حسینی‌عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج۶، ص۱۵۳؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱م، ج۲۵، ص۳۲۱.</ref>


==دیدگاه علما==
==دیدگاه علما==
فقها و شرح‌حال‌نگاران، از [[اهل سنت]] و [[شیعه]]، ابن ادریس را به بزرگی مقام و فهم و علم بالایش ستوده و از وی با اوصافی چون بی‌نظیر در علم فقه، یگانهٔ عصر خویش، محقق و رئیس مذهب یاد کرده‌اند.<ref>ذهبی، تاریخ‌ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ۱۴۱۷ق، ص ۳۱۴؛ ابن‌حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، ج۵، ص۶۹۳؛ بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۶؛ قمی، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، ۱۳۵۲-۱۳۵۵، ج۱، ص۴۴۴.</ref> وی با برخی از عالمان اهل سنت درباره مسائل فقهی مکاتباتی داشت.<ref>ابن‌ادریس حلّی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۲، ص۶۷۸.</ref>
فقها و شرح‌حال‌نگاران، از [[اهل سنت]] و [[شیعه]]، ابن ادریس را به بزرگی مقام و فهم و علم بالایش ستوده و از وی با اوصافی چون بی‌نظیر در علم فقه، یگانهٔ عصر خویش، محقق و رئیس مذهب یاد کرده‌اند.<ref>ذهبی، تاریخ‌ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ۱۴۱۷ق، ص ۳۱۴؛ ابن‌حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، ج۵، ص۶۹۳؛ بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۶؛ قمی، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، ۱۳۵۲-۱۳۵۵، ج۱، ص۴۴۴.</ref> وی با برخی از عالمان اهل سنت درباره مسائل فقهی مکاتباتی داشت.<ref>ابن‌ادریس حلّی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۲، ص۶۷۸.</ref>


برخی از دانشمندان [[علم رجال]] با استناد به عبارتی در [[السرائر]] (نام کتاب فقهی ابن ادریس)، بر آنند که ابن ادریس به [[شیخ طوسی]] بی‌احترامی کرده است. آن‌ها حتی دلیل عمر کوتاه حلّی را همین امر دانسته‌اند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق، جزء۲، بخش۲، ص۷۷؛ مازندرانی‌حائری، ج۵، ص۳۴۷.</ref>
برخی از دانشمندان [[علم رجال]] با استناد به عبارتی در [[السرائر]] (نام کتاب فقهی ابن ادریس)، بر آنند که ابن ادریس به [[شیخ طوسی]] بی‌احترامی کرده است. آن‌ها حتی دلیل عمر کوتاه حلّی را همین امر دانسته‌اند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق، جزء۲، بخش۲، ص۷۷؛ مازندرانی‌حائری، منتهی‌المقال فی احوال الرجال، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۳۴۷.</ref>


اما تعبیر اهانت‌آمیزی در [[السرائر|سرائر]] وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است.<ref>خویی، ج۱۶، ص۶۷.</ref> ابن ادریس بارها از شیخ طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضی‌اللّه عنه» و «رَحِمَه‌اللّه» را آورده است. وی از [[التبیان فی تفسیر القرآن|التبیان]] شیخ طوسی به عظمت یاد نموده<ref>بحرالعلوم، ج۳، ص۲۲۹.</ref> و هنگام نقد دیدگاه‌های شیخ نیز هرگز به ناسزاگویی نپرداخته و حتی گاه سخن او را توجیه یا اقوال به ظاهر متعارض او را به گونه‌ای جمع کرده است.<ref>مهدوی‌راد، ص۲۴.</ref> <ref>رک: ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۱۱۴، ج۲، ص۵۴، ۳۶۳، ج۳، ص۴۳۰.</ref>
اما تعبیر اهانت‌آمیزی در [[السرائر|سرائر]] وجود ندارد و این نظر مردود شمرده شده است.<ref>خویی، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۷.</ref> ابن ادریس بارها از شیخ طوسی با احترام یاد کرده و پس از ذکر نام او عبارت «رضی‌اللّه عنه» و «رَحِمَه‌اللّه» را آورده است. وی از [[التبیان فی تفسیر القرآن|التبیان]] شیخ طوسی به عظمت یاد نموده<ref>بحرالعلوم، رجال السید بحرالعلوم، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۲۹.</ref> و هنگام نقد دیدگاه‌های شیخ نیز هرگز به ناسزاگویی نپرداخته و حتی گاه سخن او را توجیه یا اقوال به ظاهر متعارض او را به گونه‌ای جمع کرده است.<ref>مهدوی‌راد، تطور فقه شیعه و جایگاه سرائر در آن، ۱۳۶۹ش، ص۲۴ و نیز رک: ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۱۱۴ و ج۲، ص۵۴، ۳۶۳ و ج۳، ص۴۳۰.</ref>


محقق حلّی<ref>محقق حلی، ج۱، ص۳۵۱، ۳۴۲، ج۲، ص۷۰۲.</ref> گاه با تعبیری چون المتأخر به ابن ادریس اشاره و آرای او را نقد کرده است. به نوشته خوانساری<ref>خوانساری، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۲۷۷.</ref> [[علامه حلّی]] از او با عنوانی طعنه‌آمیز (الشّاب المترف) یاد کرده است؛ ولی مدرک این سخن معلوم نیست. به‌علاوه، علامه در بسیاری موارد آرای ابن ادریس را نقل کرده و پذیرفته است<ref>برای نمونه رجوع کنید به محقق حلی، ۱۴۱۲-۱۴۲۰، ج۸، ص۱۵۳، ۱۶۸-۱۶۹، ۱۷۰، ج۹، ص۷۶، ۲۹۹-۳۰۰.</ref> و چه‌بسا از او با احترام نام برده است.
محقق حلّی<ref>محقق حلی، ج۱، ص۳۵۱، ۳۴۲، ج۲، ص۷۰۲.</ref> گاه با تعبیری چون المتأخر به ابن ادریس اشاره و آرای او را نقد کرده است. به نوشته خوانساری<ref>خوانساری، روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۲۷۷.</ref> [[علامه حلّی]] از او با عنوانی طعنه‌آمیز (الشّاب المترف) یاد کرده است؛ ولی مدرک این سخن معلوم نیست. به‌علاوه، علامه در بسیاری موارد آرای ابن ادریس را نقل کرده و پذیرفته است<ref>برای نمونه رک: حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة،  ۱۴۱۲-۱۴۲۰، ج۸، ص۱۵۳، ۱۶۸-۱۶۹، ۱۷۰ و ج۹، ص۷۶، ۲۹۹-۳۰۰.</ref> و چه‌بسا از او با احترام نام برده است.


به نظر [[ابن داوود حلی]]<ref>ابن داوود، کتاب الرجال، ۱۳۸۳ق،‌ ص۴۹۸.</ref>، ابن ادریس به‌طور کلی از احادیث [[اهل بیت(ع)|اهل بیت]] (ع) اعراض کرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است. بحرانی<ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۹.</ref> این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علوّ مرتبه علمی و فضل ابن ادریس انکارناپذیر است و اشتباه او در برخی مسائل، موجب قدح او نیست. به نظر بحرانی با توجه به اینکه خود ابن داوود حلی، ابن ادریس را شیخ فقها و سرآمد در علوم وصف کرده است، بهتر بود نام وی را در شمار ممدوحان ذکر می‌کرد.
به نظر [[ابن داوود حلی]]<ref>ابن داوود، کتاب الرجال، ۱۳۸۳ق،‌ ص۴۹۸.</ref>، ابن ادریس به‌طور کلی از احادیث [[اهل بیت(ع)|اهل بیت]] (ع) اعراض کرده، لذا از او در بخش ضعفا نام برده است. بحرانی<ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۹.</ref> این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علوّ مرتبه علمی و فضل ابن ادریس انکارناپذیر است و اشتباه او در برخی مسائل، موجب قدح او نیست. به نظر بحرانی با توجه به اینکه خود ابن داوود حلی، ابن ادریس را شیخ فقها و سرآمد در علوم وصف کرده است، بهتر بود نام وی را در شمار ممدوحان ذکر می‌کرد.


==ابن ادریس و حجیت خبر واحد==
==ابن ادریس و حجیت خبر واحد==
گفته شده است ابن‌ادریس تمامی روایات را کنار گذاشت؛ اما این سخن نادرست است؛ زیرا وی [[خبر متواتر]] و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانست و فقط عمل کردن به [[خبر واحد]] را نفی می‌کرد.<ref>ابن‌ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۴۷.</ref> برخی علمای پیش از او، مانند [[سید مرتضی علم الهدی]] <ref>ج۱، ص۵۰۵۱.</ref> و نیز برخی از علمای دیگر سده ششم، مانند [[ابن شهر آشوب]]<ref>(ذیل إسراء: ۳۶).</ref>، [[فضل بن حسن طبرسی|طَبْرِسی]] <ref>(ذیل حجرات: ۶)</ref> و [[ابن زهره]]<ref>ابن‌ زهره حلبی، غنیة‌النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ۱۴۱۷ق، ص۳۲۹.</ref> نیز در حجت‌ ندانستن خبر واحد، با او هم‌نظرند.<ref>مازندرانی‌حائری، ج۵، ص۳۴۶؛ تفرشی، ج۴، ص۱۳۲؛ بناری، زندگی و اندیشه‌های ابن ادریس، ۱۳۸۱ش، ص۲۶۳.</ref>
گفته شده است ابن‌ادریس تمامی روایات را کنار گذاشت؛ اما این سخن نادرست است؛ زیرا وی [[خبر متواتر]] و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانست و فقط عمل کردن به [[خبر واحد]] را نفی می‌کرد.<ref>ابن‌ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۴۷.</ref> برخی علمای پیش از او، مانند [[سید مرتضی علم الهدی]] <ref>ج۱، ص۵۰۵۱.</ref> و نیز برخی از علمای دیگر سده ششم، مانند [[ابن شهر آشوب]]<ref>(ذیل إسراء: ۳۶).</ref>، [[فضل بن حسن طبرسی|طَبْرِسی]] <ref>طبرسی، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۰۰ (ذیل سوره حجرات: ۶)</ref> و [[ابن زهره]]<ref>ابن‌ زهره حلبی، غنیة‌النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ۱۴۱۷ق، ص۳۲۹.</ref> نیز در حجت‌ ندانستن خبر واحد، با او هم‌نظرند.<ref>مازندرانی‌حائری، منتهی‌المقال فی احوال الرجال، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۳۴۶؛ تفرشی، ج۴، ص۱۳۲؛ بناری، زندگی و اندیشه‌های ابن ادریس، ۱۳۸۱ش، ص۲۶۳.</ref>


هرچند ابن ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده<ref>برای نمونه رک: ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۱۲۷، ۴۹۵.</ref> و آن را علم‌آور ندانسته است،<ref>همان، ج۱، ص۱۲۷، ۳۳۰.</ref> آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آن‌هاست؛<ref>خویی، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۸.</ref> زیرا ابن ادریس علاوه بر اخبار [[تواتر|متواتر]]، استناد به خبرهای واحدی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا [[اجماع]] تأیید شوند، جایز شمرده است.<ref>برای نمونه رک: ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۳۴۲، ج۲، ص۳۷۵، ج۳، ص۷۸، ۳۷۵.</ref>
هرچند ابن ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده<ref>برای نمونه رک: ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۱۲۷، ۴۹۵.</ref> و آن را علم‌آور ندانسته است،<ref>همان، ج۱، ص۱۲۷، ۳۳۰.</ref> آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آن‌هاست؛<ref>خویی، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۸.</ref> زیرا ابن ادریس علاوه بر اخبار [[تواتر|متواتر]]، استناد به خبرهای واحدی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا [[اجماع]] تأیید شوند، جایز شمرده است.<ref>برای نمونه رک: ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۳۴۲، ج۲، ص۳۷۵، ج۳، ص۷۸، ۳۷۵.</ref>
خط ۸۳: خط ۸۳:
به نقل [[منتجب الدین رازی]]،<ref>رازی، الفهرست، ۱۳۶۶ش، ص۱۱۳.</ref> شیخ [[سدیدالدین حِمّصی رازی]] (از فقهای معاصر ابن ادریس) معتقد بود ابن ادریس دچار خلط بوده و از این رو آثار او قابل اعتماد نیست. این نظر را برخی محققان تا حدودی صحیح دانسته‌اند؛ زیرا مثلا ابن ادریس در بخش مُستَطْرَفات سرائر از اَبان بن تَغْلِب با واسطه کسی که یک یا دو طبقه متأخر از اوست، از امام حدیث نقل کرده<ref>ابن ادریس، حاشیة ابن ادریس علی‌الصحیفة السجادیة، ۱۳۸۷ش،‌ ج۳، ص۵۶۳.</ref> یا سیاری (احمد بن محمد بن سیار) را از [[اصحاب امام کاظم(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] ذکر کرده است،<ref>ابن ادریس، حاشیة ابن ادریس علی‌الصحیفة السجادیة، ۱۳۸۷ش،‌ ج۳، ص۵۶۸.</ref>، در حالی که او از [[اصحاب امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]] است.
به نقل [[منتجب الدین رازی]]،<ref>رازی، الفهرست، ۱۳۶۶ش، ص۱۱۳.</ref> شیخ [[سدیدالدین حِمّصی رازی]] (از فقهای معاصر ابن ادریس) معتقد بود ابن ادریس دچار خلط بوده و از این رو آثار او قابل اعتماد نیست. این نظر را برخی محققان تا حدودی صحیح دانسته‌اند؛ زیرا مثلا ابن ادریس در بخش مُستَطْرَفات سرائر از اَبان بن تَغْلِب با واسطه کسی که یک یا دو طبقه متأخر از اوست، از امام حدیث نقل کرده<ref>ابن ادریس، حاشیة ابن ادریس علی‌الصحیفة السجادیة، ۱۳۸۷ش،‌ ج۳، ص۵۶۳.</ref> یا سیاری (احمد بن محمد بن سیار) را از [[اصحاب امام کاظم(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] ذکر کرده است،<ref>ابن ادریس، حاشیة ابن ادریس علی‌الصحیفة السجادیة، ۱۳۸۷ش،‌ ج۳، ص۵۶۸.</ref>، در حالی که او از [[اصحاب امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]] است.


در عین حال گفته‌اند که آثار او در خور اعتماد است؛ زیرا می‌توان به تألیفات عالمان بزرگ اعتماد کرد، مگر در مواردی که خلاف آن ثابت شود.<ref>خویی، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۶؛ شوشتری، ج۴، ص۳۸۱، ج۹، ص۹۳.</ref>
در عین حال گفته‌اند که آثار او در خور اعتماد است؛ زیرا می‌توان به تألیفات عالمان بزرگ اعتماد کرد، مگر در مواردی که خلاف آن ثابت شود.<ref>خویی، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۶؛ شوشتری، قاموس الرجال‏، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۳۸۱، ج۹، ص۹۳.</ref>


==وفات==
==وفات==
[[پرونده:Ibn Idris 2.jpg|بندانگشتی|مرقد ابن ادریس در [[حله]]]]
[[پرونده:Ibn Idris 2.jpg|بندانگشتی|مرقد ابن ادریس در [[حله]]]]
به نظر برخی مؤلفان، ابن ادریس در حدود ۵۹۷<ref>رازی، الفهرست، ۱۳۶۶ش، ص۳۹۸؛ ابن‌حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، ج۵، ص۶۹۳.</ref>، و به گفته فرزندش صالح<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۱۲، ص۱۵۵.</ref> در حدود ۵۹۸ درگذشته است. بنابراین، اینکه در بعضی منابع آمده است او در ۲۵ یا ۳۵ سالگی وفات کرد،<ref>رجوع کنید به: مازندرانی‌حائری، ج۵، ص۳۴۸؛ مجلسی، ج۱۰۴، ص۱۹.</ref> نادرست است و به نظر برخی، ناشی از خطا در نوشتن کلمه تسعین به صورت سبعین [در گزارش سال وفات او] بوده است.<ref>نوری، ج۳، ص۴۲؛ مجلسی، ج صفر، مقدمه عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص۱۹۸.</ref>  
به نظر برخی مؤلفان، ابن ادریس در حدود ۵۹۷<ref>رازی، الفهرست، ۱۳۶۶ش، ص۳۹۸؛ ابن‌حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، ج۵، ص۶۹۳.</ref>، و به گفته فرزندش صالح<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۱۲، ص۱۵۵.</ref> در حدود ۵۹۸ درگذشته است. بنابراین، اینکه در بعضی منابع آمده است او در ۲۵ یا ۳۵ سالگی وفات کرد،<ref>رجوع کنید به: مازندرانی‌حائری، منتهی‌المقال فی احوال الرجال، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۳۴۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۹.</ref> نادرست است و به نظر برخی، ناشی از خطا در نوشتن کلمه تسعین به صورت سبعین [در گزارش سال وفات او] بوده است.<ref>نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵-۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج صفر، مقدمه عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص۱۹۸.</ref>  
این مطلب با گفته خود ابن ادریس <ref>ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۷۷، ج۳، ص۲۵۸.</ref> درباره سال تألیف سرائر و نیز تصریح فخار، شاگرد او که در ۵۹۳ از او حدیث شنیده ناسازگار است. ابن ادریس در حلّه وفات یافت. مرقد او در محله «جامعین» [[حلّه]] قرار دارد و در ۱۳۴۰ش تجدید بنا شده است.<ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص ۲۷۷-۲۷۸.</ref>
این مطلب با گفته خود ابن ادریس <ref>ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۷۷، ج۳، ص۲۵۸.</ref> درباره سال تألیف سرائر و نیز تصریح فخار، شاگرد او که در ۵۹۳ از او حدیث شنیده ناسازگار است. ابن ادریس در حلّه وفات یافت. مرقد او در محله «جامعین» [[حلّه]] قرار دارد و در ۱۳۴۰ش تجدید بنا شده است.<ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص ۲۷۷-۲۷۸.</ref>


خط ۹۴: خط ۹۴:
اثر مشهور ابن‌ادریس، کتاب [[سرائر| الحاوی لتحریر الفتاوی]]، معروف به السرائر، شامل تمام [[ابواب فقه]] (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در سال‌های ۵۸۷ و ۵۸۸ تألیف کرد.<ref>صفدی، الوافي بالوفيات‏، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۸۳، بناری، زندگی و اندیشه‌های ابن ادریس، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۵، ۳۱۸.</ref>
اثر مشهور ابن‌ادریس، کتاب [[سرائر| الحاوی لتحریر الفتاوی]]، معروف به السرائر، شامل تمام [[ابواب فقه]] (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در سال‌های ۵۸۷ و ۵۸۸ تألیف کرد.<ref>صفدی، الوافي بالوفيات‏، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۸۳، بناری، زندگی و اندیشه‌های ابن ادریس، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۵، ۳۱۸.</ref>


در پایان این کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیثی از آثار متقدمان گردآوری شده که در میان آن‌ها، احادیث نادر و منحصر به‌فردی دیده می‌شود.<ref>مجلسی، ج۱، ص۱۶. </ref>.
در پایان این کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیثی از آثار متقدمان گردآوری شده که در میان آن‌ها، احادیث نادر و منحصر به‌فردی دیده می‌شود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۶. </ref>.


ابن‌ادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است.<ref>ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص ۵۱.</ref> وی در این کتاب، علاوه بر بیان دیدگاه‌های خود، آرای فقهای معاصرش را نیز ذکر و احیانا نقد کرده که گاه واکنش آن‌ها را برانگیخته است.<ref>محمدباقر صدر، ص۴۲؛ برای مناظره ابن ادریس با حمصی و ابن‌زهره رک: ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۱، ۴۴۳.</ref>
ابن‌ادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است.<ref>ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص ۵۱.</ref> وی در این کتاب، علاوه بر بیان دیدگاه‌های خود، آرای فقهای معاصرش را نیز ذکر و احیانا نقد کرده که گاه واکنش آن‌ها را برانگیخته است.<ref>محمدباقر صدر، ص۴۲؛ برای مناظره ابن ادریس با حمصی و ابن‌زهره رک: ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۱، ۴۴۳.</ref>
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
آثار دیگر ابن ادریس عبارتند از:
آثار دیگر ابن ادریس عبارتند از:
#''خلاصة الاستدلال فی المُواسَعَة و المُضایقَة''؛<ref>ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۷۳؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۷، ص۲۱۱.</ref>
#''خلاصة الاستدلال فی المُواسَعَة و المُضایقَة''؛<ref>ابن‌ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۷۳؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۷، ص۲۱۱.</ref>
#''المختصر فی المضایقة''؛ جعفر بن احمد قمرویه حائری، شاگرد ابن ادریس، نسخه آن را در ۵۸۸ کتابت کرده است.<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۲۰، ص ۱۷۵. </ref>هر چند در برخی منابع فقهی به آرای ابن ادریس در این کتاب اشاره شده،<ref> حسینی عاملی، ج ۹، ص ۶۲۶، ۶۳۲؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱ق، ج۱۳، ص۷۷-۷۸؛ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۷ق،‌ ج۱، ص۳۳۷.</ref> اما نسخه‌ای از این کتاب در دسترس نیست.
#''المختصر فی المضایقة''؛ جعفر بن احمد قمرویه حائری، شاگرد ابن ادریس، نسخه آن را در ۵۸۸ کتابت کرده است.<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۲۰، ص ۱۷۵. </ref>هر چند در برخی منابع فقهی به آرای ابن ادریس در این کتاب اشاره شده،<ref> حسینی عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعدالعلامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج ۹، ص ۶۲۶، ۶۳۲؛ نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۹۸۱ق، ج۱۳، ص۷۷-۷۸؛ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۷ق،‌ ج۱، ص۳۳۷.</ref> اما نسخه‌ای از این کتاب در دسترس نیست.
#''رسالة فی معنی الناصب''؛ [[محقق کرکی]] آن را به ابن ادریس نسبت داده است.<ref> افندی‌اصفهانی، تعلیقه امل الآمل، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۳.</ref>
#''رسالة فی معنی الناصب''؛ [[محقق کرکی]] آن را به ابن ادریس نسبت داده است.<ref> افندی‌اصفهانی، تعلیقه امل الآمل، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۳.</ref>
#''المسائل''؛ برخی پرسش‌های فقهی را پاسخ داده و جعفر بن احمد قمرویه حائری آن را در ۵۸۸ با املای ابن ادریس نوشته است.<ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۹-۲۸۰؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳، ج۲۰، ص۳۳۰-۳۳۱.</ref>
#''المسائل''؛ برخی پرسش‌های فقهی را پاسخ داده و جعفر بن احمد قمرویه حائری آن را در ۵۸۸ با املای ابن ادریس نوشته است.<ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۹-۲۸۰؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۳۳۰-۳۳۱.</ref>
# ''مناسک الحج''؛<ref>ذهبی، سیر اعلام‌ النبلاء، ۱۴۰۱-۱۴۰۹، ج۲۱، ص۳۳۲. </ref>
# ''مناسک الحج''؛<ref>ذهبی، سیر اعلام‌ النبلاء، ۱۴۰۱-۱۴۰۹، ج۲۱، ص۳۳۲. </ref>


خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
*ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام‌ النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۱-۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸م.
*ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام‌ النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۱-۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸م.
*سمعانی.
*سمعانی.
*شوشتری.
*شوشتری، محمدتقی، شوشتری، قاموس الرجال‏، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية، چ۲، ۱۴۱۰ق.
*رازی، منتجب الدین، الفهرست، تحقیق جلال الدین محدث، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۳۶۶ش.
*رازی، منتجب الدین، الفهرست، تحقیق جلال الدین محدث، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۳۶۶ش.
*ابن مکی عاملی شهید اول، محمد، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، قم، ۱۴۱۲-۱۴۱۴ق.
*ابن مکی عاملی شهید اول، محمد، الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، قم، ۱۴۱۲-۱۴۱۴ق.
*ابن علی شهیدثانی، زین‌الدین‌، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، ۱۴۰۸ق.
*ابن علی شهیدثانی، زین‌الدین‌، الرعایة فی علم الدرایة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، ۱۴۰۸ق.
*صدر، حسن، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، (بغداد ۱۳۷۰)، چاپ افست تهران (بی‌تا.).
*صدر، حسن، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، (بغداد ۱۳۷۰)، چاپ افست تهران (بی‌تا.).
*صدر، محمدباقر، «پیدایش و تطور علم اصول»، حوزه، ش۹، (فروردین ۱۳۶۴).
*صدر، محمدباقر، «پیدایش و تطور علم اصول»، در مجله حوزه، ش۹، (فروردین ۱۳۶۴).
*صفدی، خلیل بن ابیک، الوافي بالوفيات‏، تحقیق ریتر هلموت، لبنان، دارالنشر فرانز شتاینر،‌ ۱۴۰۱ق
*صفدی، خلیل بن ابیک، الوافي بالوفيات‏، تحقیق ریتر هلموت، لبنان، دارالنشر فرانز شتاینر،‌ ۱۴۰۱ق
*طبرسی.
*طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، ناصرخسرو، چ۳، ۱۳۷۲ش.
*حلّی، حسن‌ بن یوسف، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰-۱۴۲۲ق.
*حلّی، حسن‌ بن یوسف، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، قم، چاپ ابراهیم بهادری، ۱۴۲۰-۱۴۲۲ق.
*حلّی، حسن‌ بن یوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم، ۱۴۱۲-۱۴۲۰ق.
*حلّی، حسن‌ بن یوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم، ۱۴۱۲-۱۴۲۰ق.
*علم الهدی موسوی بغدادی، سید مرتضی علی‌ بن حسین، رسائل‌الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم، ۱۴۰۵-۱۴۱۰ق.
*علم الهدی موسوی بغدادی، سید مرتضی علی‌ بن حسین، رسائل‌الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم، ۱۴۰۵-۱۴۱۰ق.
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
*همو، هدیة‌الاحباب فی ذکر المعروف بالکنی و الالقاب و الانساب، تهران، ۱۳۶۳ش.
*همو، هدیة‌الاحباب فی ذکر المعروف بالکنی و الالقاب و الانساب، تهران، ۱۳۶۳ش.
*کنتوری،اعجاز حسین‌ بن محمدقلی،  کشف‌الحجب و الاستار عن اسماءالکتب و الاسفار، قم، ۱۴۰۹ق.
*کنتوری،اعجاز حسین‌ بن محمدقلی،  کشف‌الحجب و الاستار عن اسماءالکتب و الاسفار، قم، ۱۴۰۹ق.
*مازندرانی حائری، محمدبن اسماعیل،‌ منتهی‌المقال فی احوال الرجال، قم ۱۴۱۶ق.
*مازندرانی حائری، محمدبن اسماعیل،‌ منتهی‌المقال فی احوال الرجال، قم، ۱۴۱۶ق.
*مامقانی، عبداللّه، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق.
*مامقانی، عبداللّه، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹-۱۳۵۲ق.
*مجلسی.
*مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار،
*محقق حلّی، جعفربن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، قم، بی‌نا، ۱۳۶۴ش.
*محقق حلّی، جعفربن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، قم، بی‌نا، ۱۳۶۴ش.
*مشار، خان بابا، مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
*مشار، خان بابا، مؤلّفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، ۱۳۴۰-۱۳۴۴ش.
*رازی، علی‌ بن عبیداللّه، الفهرست، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، قم، ۱۳۶۶ش؛
*رازی، علی‌ بن عبیداللّه، الفهرست، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، قم، ۱۳۶۶ش؛
*مهدوی‌راد، محمدعلی، «تطور فقه شیعه و جایگاه سرائر در آن»، آینه پژوهش، سال۱، ش ۴، (آذر و دی ۱۳۶۹ش).
*مهدوی‌راد، محمدعلی، «تطور فقه شیعه و جایگاه سرائر در آن»، در مجله آینه پژوهش، سال۱، ش ۴، (آذر و دی ۱۳۶۹ش).
*نجفی، محمدحسن‌، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت، ۱۹۸۱م.
*نجفی، محمدحسن‌، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت، ۱۹۸۱م.
*نوری، حسین‌ بن محمد تقی، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، ۱۴۱۵-۱۴۲۰ق.
*نوری، حسین‌ بن محمد تقی، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، ۱۴۱۵-۱۴۲۰ق.
کاربر ناشناس