پرش به محتوا

ابن‌ادریس حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Salvand
imported>Salvand
خط ۷۵: خط ۷۵:


==ابن ادریس و حجیت خبر واحد==
==ابن ادریس و حجیت خبر واحد==
گفته شده است ابن‌ادریس تمامی روایات را کنار گذاشت؛ اما این سخن را نادرست دانسته‌اند؛ زیرا وی [[خبر متواتر]] و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانست و فقط عمل کردن به [[خبر واحد]] را نفی می‌کرد.<ref>ابن‌ادریس حلّی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۴۷.</ref> برخی علمای پیش از او، مانند [[سید مرتضی علم الهدی]] <ref>ج۱، ص۵۰۵۱.</ref> و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند [[ابن شهر آشوب]]<ref>(ذیل إسراء: ۳۶).</ref>، [[فضل بن حسن طبرسی|طَبْرِسی]] <ref>(ذیل حجرات: ۶)</ref> و [[ابن زهره]]<ref>ص۳۲۹.</ref> نیز در حجت‌ندانستن خبر واحد، با او هم‌نظرند.<ref>مازندرانی‌حائری، ج۵، ص۳۴۶؛ تفرشی، ج۴، ص۱۳۲؛ بناری، ص۲۶۳.</ref>
گفته شده است ابن‌ادریس تمامی روایات را کنار گذاشت؛ اما این سخن نادرست است؛ زیرا وی [[خبر متواتر]] و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانست و فقط عمل کردن به [[خبر واحد]] را نفی می‌کرد.<ref>ابن‌ادریس حلّی، ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۴۷.</ref> برخی علمای پیش از او، مانند [[سید مرتضی علم الهدی]] <ref>ج۱، ص۵۰۵۱.</ref> و نیز برخی از علمای دیگر سده ششم، مانند [[ابن شهر آشوب]]<ref>(ذیل إسراء: ۳۶).</ref>، [[فضل بن حسن طبرسی|طَبْرِسی]] <ref>(ذیل حجرات: ۶)</ref> و [[ابن زهره]]<ref>ص۳۲۹.</ref> نیز در حجت‌ندانستن خبر واحد، با او هم‌نظرند.<ref>مازندرانی‌حائری، ج۵، ص۳۴۶؛ تفرشی، ج۴، ص۱۳۲؛ بناری، ص۲۶۳.</ref>


هر چند ابن ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده<ref>برای نمونه رجوع کنید به ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۱۲۷، ۴۹۵.</ref> و آن را علم‌آور ندانسته است،<ref>همان، ج۱، ص۱۲۷، ۳۳۰.</ref> اما آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آن‌هاست<ref>خویی، ج۱۵، ص۶۴.</ref>؛ زیرا ابن ادریس علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا [[اجماع]] تأیید شود، جایز شمرده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۳۴۲، ج۲، ص۳۷۵، ج۳، ص۷۸، ۳۷۵.</ref>
هرچند ابن ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده<ref>برای نمونه رجوع کنید به ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۱۲۷، ۴۹۵.</ref> و آن را علم‌آور ندانسته است،<ref>همان، ج۱، ص۱۲۷، ۳۳۰.</ref> آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آن‌هاست؛<ref>خویی، ج۱۵، ص۶۴.</ref> زیرا ابن ادریس علاوه بر اخبار [[تواتر|متواتر]]، استناد به خبرهای واحدی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا [[اجماع]] تأیید شوند، جایز شمرده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ۱۴۱۰-۱۴۱۱، ج۱، ص۳۴۲، ج۲، ص۳۷۵، ج۳، ص۷۸، ۳۷۵.</ref>


از جمله پیامدهای انکار حجیت [[خبر واحد]]، توجه بیشتر ابن‌ادریس به ظواهر [[قرآن]] و [[سنت]] و اتفاق فقها و [[اصول عملیه]] است.<ref>بناری، ص۲۷۳-۲۷۵.</ref>
از جمله پیامدهای انکار حجیت [[خبر واحد]]، توجه بیشتر ابن‌ادریس به ظواهر [[قرآن]] و [[سنت]] و اتفاق فقها و [[اصول عملیه]] است.<ref>بناری، ص۲۷۳-۲۷۵.</ref>


به نقل [[منتجب الدین رازی]]<ref>منتجب‌الدین، ص۱۱۳.</ref>، شیخ [[سدیدالدین محمود حمصی|سدیدالدین محمود حِمِّصی]] (از فقهای معاصر ابن ادریس) معتقد بود ابن ادریس دچار خلط بوده و از این رو آثار او قابل اعتماد نیست. این نظر را برخی محققان تا حدودی صحیح دانسته‌اند؛ زیرا مثلا ابن ادریس در بخش مُستَطْرَفات سرائر از اَبان بن تَغْلِب با واسطه کسی که یک یا دو طبقه متأخر از اوست، از امام حدیث نقل کرده<ref>ابن ادریس، ج۳، ص۵۶۳.</ref> یا سیاری (احمد بن محمد بن سیار) را از اصحاب [[امام کاظم]] و [[امام رضا]] (ع) ذکر کرده است،<ref>ابن ادریس، ج۳، ص۵۶۸.</ref>، در حالی که او از اصحاب دوران [[امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]] است.
به نقل [[منتجب الدین رازی]]،<ref>منتجب‌الدین، ص۱۱۳.</ref> شیخ [[سدیدالدین محمود حمصی|سدیدالدین محمود حِمِّصی]] (از فقهای معاصر ابن ادریس) معتقد بود ابن ادریس دچار خلط بوده و از این رو آثار او قابل اعتماد نیست. این نظر را برخی محققان تا حدودی صحیح دانسته‌اند؛ زیرا مثلا ابن ادریس در بخش مُستَطْرَفات سرائر از اَبان بن تَغْلِب با واسطه کسی که یک یا دو طبقه متأخر از اوست، از امام حدیث نقل کرده<ref>ابن ادریس، ج۳، ص۵۶۳.</ref> یا سیاری (احمد بن محمد بن سیار) را از اصحاب [[امام کاظم]] و [[امام رضا]] (ع) ذکر کرده است،<ref>ابن ادریس، ج۳، ص۵۶۸.</ref>، در حالی که او از اصحاب دوران [[امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]] است.


در عین حال گفته‌اند که آثار او در خور اعتماد است؛ زیرا می‌توان به تألیفات عالمان بزرگ اعتماد کرد، مگر در مواردی که خلاف آن ثابت شود.<ref>خویی، ج۱۵، ص۶۳؛ شوشتری، ج۴، ص۳۸۱، ج۹، ص۹۳.</ref>
در عین حال گفته‌اند که آثار او در خور اعتماد است؛ زیرا می‌توان به تألیفات عالمان بزرگ اعتماد کرد، مگر در مواردی که خلاف آن ثابت شود.<ref>خویی، ج۱۵، ص۶۳؛ شوشتری، ج۴، ص۳۸۱، ج۹، ص۹۳.</ref>
کاربر ناشناس