Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۹۰
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←پیوند به بیرون) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←پیوند به بیرون) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تبرّی'''، اصطلاحی [[کلام|کلامی]] و از آموزههای اعتقادی و رفتاری [[دین|دینی]]، به ویژه نزد [[شیعیان]] و برخی فرقههای [[اسلام|اسلامی]] و به معنای دوری جستن از دشمنان [[خدا]] و اولیاء دین است. این اصطلاح ریشه در [[قرآن کریم]] داشته و مجموعا در ۲۰ سوره مطرح شده است. مذاهب مختلف با تکیه بر حقانیت خویش در دینداری، خود را مصداق دوستان خدا دانسته و مخالفانشان را خارج از دین، اهل باطل و دشمن خدا به شمار آورده و تبرّی از آنان را [[واجب]] شمردهاند. | '''تبرّی'''، اصطلاحی [[کلام|کلامی]] و از آموزههای اعتقادی و رفتاری [[دین|دینی]]، به ویژه نزد [[شیعیان]] و برخی فرقههای [[اسلام|اسلامی]] و به معنای دوری جستن از دشمنان [[خدا]] و اولیاء دین است. این اصطلاح ریشه در [[قرآن کریم]] داشته و مجموعا در ۲۰ سوره مطرح شده است. مذاهب مختلف با تکیه بر حقانیت خویش در دینداری، خود را مصداق دوستان خدا دانسته و مخالفانشان را خارج از دین، اهل باطل و دشمن خدا به شمار آورده و تبرّی از آنان را [[واجب]] شمردهاند. | ||
در این میان، [[شیعیان]] معتقدند که | در این میان، [[شیعیان]] معتقدند که [[امامت]] منصوص، دنبالۀ [[رسالت]] و ضامن حفظ و بقای [[اسلام]] بوده و [[رسول خدا |رسول اللّه (ص)]] آنان را شناسانده و هر امام نیز امام پس از خود را معرفی کرده است. بنابراین کسانی که مانع تحقق امامت و صورت ناب و حقیقی اسلام بودهاند یا با [[اهل بیت]] پیامبر(ص) کینه توزی داشتهاند، دشمنان خدایند و تبرّی از آنان واجب است. همچنین شیعیان با استدلال [[آیه|آیات]] قرآن ــ از جمله آیههای ۱۸ و ۱۹ [[سوره هود]] و آیه ۲۵ [[سوره انفال]] و آیة ۲۲ [[سوره مجادله]] ــ در کنار استناد به برخی روایات معتبر در جوامع حدیثی شیعه و [[اهل سنت]] درشان [[حضرت علی]] (ع)، دشمنان وی را دشمنان خدا و پیامبر(ص) قلمداد کرده و تبرّی از آنان را واجب شمردهاند. | ||
== معنای تبری == | == معنای تبری == | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==تبری از دیدگاه شیعه == | ==تبری از دیدگاه شیعه == | ||
{{احکام}} | |||
امامان شیعه به مناسبتهای مختلف، تبرّی را از لوازم [[اسلام]] و [[ایمان]] خوانده و آن را [[واجب]] دانستهاند؛ از این رو، شیعیان تبرّی را همراه با تولّی که مفهوم مخالف و متضاد آن است، جزء [[فروع دین]] و از واجبات دانسته و مراد از آن را دشمنی کردن با دشمنانِ اهل بیت پیامبر اکرم(ص) و بیزاری جستن از این دشمنان بیان کردهاند.<ref>ابن بابویه، ۱۴۱۲، ص۷۸ـ۸۱؛ لاهیجی، ص۱۵۴ـ ۱۵۵</ref> | امامان شیعه به مناسبتهای مختلف، تبرّی را از لوازم [[اسلام]] و [[ایمان]] خوانده و آن را [[واجب]] دانستهاند؛ از این رو، شیعیان تبرّی را همراه با تولّی که مفهوم مخالف و متضاد آن است، جزء [[فروع دین]] و از واجبات دانسته و مراد از آن را دشمنی کردن با دشمنانِ اهل بیت پیامبر اکرم(ص) و بیزاری جستن از این دشمنان بیان کردهاند.<ref>ابن بابویه، ۱۴۱۲، ص۷۸ـ۸۱؛ لاهیجی، ص۱۵۴ـ ۱۵۵</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
در همین سوره در مرتبه دوم بر تأسی مسلمانان به ابراهیم و پیروانش و الگوگیری از آن حضرت تکیه میکند و میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّـهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ ۚ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿٦﴾|ترجمه=قطعاً براى شما در [پيروى از] آنان سرمشقى نيكوست [يعنى] براى كسى كه به خدا و روز بازپسين اميد مىبندد. و هر كس روى برتابد [بداند كه] خدا همان بىنياز ستوده[صفات] است.|سوره=ممتحنه|آیه=۶}} | در همین سوره در مرتبه دوم بر تأسی مسلمانان به ابراهیم و پیروانش و الگوگیری از آن حضرت تکیه میکند و میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّـهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ ۚ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿٦﴾|ترجمه=قطعاً براى شما در [پيروى از] آنان سرمشقى نيكوست [يعنى] براى كسى كه به خدا و روز بازپسين اميد مىبندد. و هر كس روى برتابد [بداند كه] خدا همان بىنياز ستوده[صفات] است.|سوره=ممتحنه|آیه=۶}} | ||
احادیثی از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که بر اساس آنها میتوان کسانی که باید از آنها تبری جست را شناخت؛برای مثال در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) خطاب به حضرت علی (ع) آمده است: «اَنـَا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ» (من با هرکس که تو با او در صلح باشی در صلحم و با هرکس که تو با او بجنگی در جنگم )، یا «امامانِ پس از من دوازده نفرند و انکار هریک، انکار من است »، و نیز سخن ایشان در بارة [[علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]] علیهم السلام : «اَنـَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ و سِلْمٌ لِمَنْ س'الَمَکُمْ».<ref>ابن بابویه، ۱۴۱۲، ص۷۸ـ ۸۱؛ همو، ۱۴۱۰، ص۱۲۵؛ اخطب خوارزم، ص۶۱؛ حرّ عاملی، ج ۱۶، ص۱۷۷ـ ۱۸۳</ref> [[امامان شیعه]] نیز به مناسبتهای مختلف، مصادیق مشمول حکم تبری را برشمردهاند: کسانی که به عترت پیامبر(ص) ظلم کردند و حرمت ایشان را شکستند، سنّت رسول خدا را تغییر دادند، برگزیدگان اصحاب پیامبر(ص) را تبعید نمودند، اموال فقرا را بین ثروتمندان تقسیم کردند، [[ناکثین]] (پیمان شکنان جمل)، قاسطین (معاویه و طرفدارانش)، مارقین (خوارج)، تمام پیشوایان گمراهی و رهبران ستمکار، قاتل حضرت علی و همه قاتلان ائمه و اهل بیت(ع)<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۲ ش، ج ۲، ص۶۰۷ـ ۶۰۸؛ مجلسی، ج ۱۰، ص۳۵۸، ج ۶۵، ص۲۶۳</ref> | احادیثی از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که بر اساس آنها میتوان کسانی که باید از آنها تبری جست را شناخت؛برای مثال در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) خطاب به حضرت علی (ع) آمده است: «اَنـَا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ» (من با هرکس که تو با او در صلح باشی در صلحم و با هرکس که تو با او بجنگی در جنگم )، یا «امامانِ پس از من دوازده نفرند و انکار هریک، انکار من است »، و نیز سخن ایشان در بارة [[علی]] و [[فاطمه]] و [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] علیهم السلام : «اَنـَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ و سِلْمٌ لِمَنْ س'الَمَکُمْ».<ref>ابن بابویه، ۱۴۱۲، ص۷۸ـ ۸۱؛ همو، ۱۴۱۰، ص۱۲۵؛ اخطب خوارزم، ص۶۱؛ حرّ عاملی، ج ۱۶، ص۱۷۷ـ ۱۸۳</ref> [[امامان شیعه]] نیز به مناسبتهای مختلف، مصادیق مشمول حکم تبری را برشمردهاند: کسانی که به عترت پیامبر(ص) ظلم کردند و حرمت ایشان را شکستند، سنّت رسول خدا را تغییر دادند، برگزیدگان اصحاب پیامبر(ص) را تبعید نمودند، اموال فقرا را بین ثروتمندان تقسیم کردند، [[ناکثین]] (پیمان شکنان جمل)، قاسطین (معاویه و طرفدارانش)، مارقین (خوارج)، تمام پیشوایان گمراهی و رهبران ستمکار، قاتل حضرت علی و همه قاتلان ائمه و اهل بیت(ع)<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۲ ش، ج ۲، ص۶۰۷ـ ۶۰۸؛ مجلسی، ج ۱۰، ص۳۵۸، ج ۶۵، ص۲۶۳</ref> | ||
توجه به این نکته لازم است که از نظر شیعیان، چنان نیست که هر مسلمان غیرشیعی مصداق وجوب تبرّی باشد، بلکه صرفاً افرادی مشمول این حکماند که به تعبیر روایات و منابع فقهی، نسبت به عترت پیامبر اکرم(ص) با علم به حقانیت آنان، «نَصْب عداوت» کردهاند (پرچم دشمنی برافراشتهاند) یا همچون [[غلو|غُلات]] معتقد به الوهیت حضرت علی یا انسانی دیگر بوده و یا مانند [[تفویض#تفویض به معنای واگذاری امور به پیامبر و امامان|مفوضه]]، قایل بودهاند که امر آفرینش و روزی دادن و زندگی بخشیدن و میراندن به پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) واگذار شده است.<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۴۱۲، ص۷۱ـ۷۶؛ طباطبائی یزدی، ج ۱، ص۶۷ـ ۶۸؛ نراقی، ج ۱، ص۲۰۴</ref> | توجه به این نکته لازم است که از نظر شیعیان، چنان نیست که هر مسلمان غیرشیعی مصداق وجوب تبرّی باشد، بلکه صرفاً افرادی مشمول این حکماند که به تعبیر روایات و منابع فقهی، نسبت به عترت پیامبر اکرم(ص) با علم به حقانیت آنان، «نَصْب عداوت» کردهاند (پرچم دشمنی برافراشتهاند) یا همچون [[غلو|غُلات]] معتقد به الوهیت حضرت علی یا انسانی دیگر بوده و یا مانند [[تفویض#تفویض به معنای واگذاری امور به پیامبر و امامان|مفوضه]]، قایل بودهاند که امر آفرینش و روزی دادن و زندگی بخشیدن و میراندن به پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) واگذار شده است.<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۴۱۲، ص۷۱ـ۷۶؛ طباطبائی یزدی، ج ۱، ص۶۷ـ ۶۸؛ نراقی، ج ۱، ص۲۰۴</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
در باره نحوه ابراز تبرّی نیز شیعیان و سنّیان طیف گستردهای را تشکیل میدهند و بویژه حکومتهای شیعی و سنّی در تشدید یا کاهش اظهار تبرّی تأثیر جدّی داشتهاند. این نکته نیز درخور توجه و دقت است که سیره غالبِ علمای شیعه، دست کم در اظهار تبرّی از دشمنان، در تأسی به [[علی|حضرت علی(ع)]]، رعایت اصل تقویت وحدت و تحکیم روابط مسلمانان با یکدیگر و تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی بوده است. | در باره نحوه ابراز تبرّی نیز شیعیان و سنّیان طیف گستردهای را تشکیل میدهند و بویژه حکومتهای شیعی و سنّی در تشدید یا کاهش اظهار تبرّی تأثیر جدّی داشتهاند. این نکته نیز درخور توجه و دقت است که سیره غالبِ علمای شیعه، دست کم در اظهار تبرّی از دشمنان، در تأسی به [[علی|حضرت علی(ع)]]، رعایت اصل تقویت وحدت و تحکیم روابط مسلمانان با یکدیگر و تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی بوده است. | ||
در سرگذشت عالمان گذشته، چون [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]]، و عالمان دوره اخیر و معاصران، چون [[میرزا حسن شیرازی]] و [[میرزا محمد حسین نائینی]] و [[آیت الله بروجردی|آیت اللّه حاج آقا حسین بروجردی]] و [[امام خمینی]]، شواهد فراوانی برای این امر وجود دارد. | در سرگذشت عالمان گذشته، چون [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]]، و عالمان دوره اخیر و معاصران، چون [[میرزا حسن شیرازی]] و [[محمد حسین غروی نائینی|میرزا محمد حسین نائینی]] و [[آیت الله بروجردی|آیت اللّه حاج آقا حسین بروجردی]] و [[امام خمینی]]، شواهد فراوانی برای این امر وجود دارد. | ||
وجود روایاتی که احتراز از هرگونه تحریک عاطفی و برانگیختن فضای بدبینی را توصیه کرده است، در اتخاذ این سیره بیتردید مؤثر بوده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۴۱۲، ص۸۲</ref> | وجود روایاتی که احتراز از هرگونه تحریک عاطفی و برانگیختن فضای بدبینی را توصیه کرده است، در اتخاذ این سیره بیتردید مؤثر بوده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۴۱۲، ص۸۲</ref> | ||
با اینهمه، نمونههایی از تبرّی جستن در دوره استقرار برخی حکومتهای شیعی مانند [[آل بویه]] و [[فاطمیان]] و [[صفویان]] و عادلشاهیان و نظام شاهیان و قطب شاهیان گزارش شده است.<ref>(رجوع کنید به همدانی، ج ۱، ص۱۸۳، ۱۸۷؛ ابن جوزی، ج ۱۴، ص۱۵۰ـ ۱۵۱؛ ابن اثیر، ج ۸، ص۵۴۲ ـ ۵۴۳؛ ابن خلّکان، ج ۱، ص۴۰۷؛ ذهبی، حوادث و وفیات ۳۵۱ـ ۳۸۰ ه .، ص۸، ۲۴۸؛ مقریزی، ۱۳۸۷، ج ۱، ص۱۴۲، ۱۴۵ـ۱۴۶، همو، ۱۲۷۰، ج ۲، ص۲۸۶ـ ۲۸۷، ۳۴۱ـ۳۴۲؛ فرشته، ج ۲، ص۱۱، ۱۰۹ـ۱۱۳؛ عزّاوی، ج ۳، ص۳۴۱ـ ۳۴۳؛ فلسفی، ج ۳، ص۸۸۹، ۸۹۴، ۸۹۵)</ref> | با اینهمه، نمونههایی از تبرّی جستن در دوره استقرار برخی حکومتهای شیعی مانند [[آل بویه]] و [[فاطمیان]] و [[صفویان]] و [[عادل شاهیان|عادلشاهیان]] و نظام شاهیان و قطب شاهیان گزارش شده است.<ref>(رجوع کنید به همدانی، ج ۱، ص۱۸۳، ۱۸۷؛ ابن جوزی، ج ۱۴، ص۱۵۰ـ ۱۵۱؛ ابن اثیر، ج ۸، ص۵۴۲ ـ ۵۴۳؛ ابن خلّکان، ج ۱، ص۴۰۷؛ ذهبی، حوادث و وفیات ۳۵۱ـ ۳۸۰ ه .، ص۸، ۲۴۸؛ مقریزی، ۱۳۸۷، ج ۱، ص۱۴۲، ۱۴۵ـ۱۴۶، همو، ۱۲۷۰، ج ۲، ص۲۸۶ـ ۲۸۷، ۳۴۱ـ۳۴۲؛ فرشته، ج ۲، ص۱۱، ۱۰۹ـ۱۱۳؛ عزّاوی، ج ۳، ص۳۴۱ـ ۳۴۳؛ فلسفی، ج ۳، ص۸۸۹، ۸۹۴، ۸۹۵)</ref> | ||
از سوی دیگر، پیروان مذهب [[سلفی]] [[وهابیت]]، اقداماتی مبتنی بر تبرّی صورت دادند، از جمله آنها حمله به شهرهای [[نجف]] و [[کربلا]] و مزار امامان شیعه و تخریب قبور [[صحابه]] و بزرگان مذاهب اسلامی و زادگاه رسول اکرم(ص) در مکّه می باشد.<ref>(رجوع کنید به آل محبوبه، ج ۱، ص۳۲۴ـ۳۲۶؛ امین، ص۱۳ـ ۱۴، ۲۲ـ۲۳؛ کرکوکلی، ص۲۱۲)</ref> | از سوی دیگر، پیروان مذهب [[سلفی]] [[وهابیت]]، اقداماتی مبتنی بر تبرّی صورت دادند، از جمله آنها حمله به شهرهای [[نجف]] و [[کربلا]] و مزار امامان شیعه و تخریب قبور [[صحابه]] و بزرگان مذاهب اسلامی و زادگاه رسول اکرم(ص) در مکّه می باشد.<ref>(رجوع کنید به آل محبوبه، ج ۱، ص۳۲۴ـ۳۲۶؛ امین، ص۱۳ـ ۱۴، ۲۲ـ۲۳؛ کرکوکلی، ص۲۱۲)</ref> | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۰: | ||