پرش به محتوا

نرجس: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۷
جز
←‏شاهزاده رومی: لینک کلمات
imported>Salvand
(حذف منابع تکراری و اصلاح پانویس‌ها)
imported>Salvand
جز (←‏شاهزاده رومی: لینک کلمات)
خط ۷۴: خط ۷۴:
در برخی از منابع کهن شیعه داستانی مفصل وجود دارد که مادر امام زمان را شاهزاده‌ای رومی به نام ملیکه (ملیکا) بنت یشوع، نوه دختری قیصر روم معرفی می‌کند که نسب مادرش به شمعون، یکی از حواری [[عیسی مسیح|عیسی(ع)]] می‌رسد. در این داستان آمده است ملیكه که در كاخ جدش بود، [[حضرت مریم|حضرت مریم(ع)]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] را در عالم رؤیا می‏‌بیند و حضرت فاطمه(س) او را به [[اسلام]] دعوت می‌‏كند و وی را متقاعد می‏‌سازد تا خود را به اسارت لشكریان اسلام درآورد. ملیکه سپس در جنگ بین مسلمانان با رومیان، اسیر مسلمانان می‌شود و [[امام هادی علیه السلام|امام هادی(ع)]] فردی را مأمور می‌کند و ملیکه را از بازارِ برده‌فروشان می‌خرد و به عقد امام حسن عسکری(ع) درمی‌آورد.<ref>برای متن حدیث رک: شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۵۹ق، ج۲، ص۴۱۷، باب ۴۱. همچنین متن و ترجمه آن در دانشنامه امام مهدی موجود است: محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۲، ص۱۷۹.</ref>
در برخی از منابع کهن شیعه داستانی مفصل وجود دارد که مادر امام زمان را شاهزاده‌ای رومی به نام ملیکه (ملیکا) بنت یشوع، نوه دختری قیصر روم معرفی می‌کند که نسب مادرش به شمعون، یکی از حواری [[عیسی مسیح|عیسی(ع)]] می‌رسد. در این داستان آمده است ملیكه که در كاخ جدش بود، [[حضرت مریم|حضرت مریم(ع)]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] را در عالم رؤیا می‏‌بیند و حضرت فاطمه(س) او را به [[اسلام]] دعوت می‌‏كند و وی را متقاعد می‏‌سازد تا خود را به اسارت لشكریان اسلام درآورد. ملیکه سپس در جنگ بین مسلمانان با رومیان، اسیر مسلمانان می‌شود و [[امام هادی علیه السلام|امام هادی(ع)]] فردی را مأمور می‌کند و ملیکه را از بازارِ برده‌فروشان می‌خرد و به عقد امام حسن عسکری(ع) درمی‌آورد.<ref>برای متن حدیث رک: شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۵۹ق، ج۲، ص۴۱۷، باب ۴۱. همچنین متن و ترجمه آن در دانشنامه امام مهدی موجود است: محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۲، ص۱۷۹.</ref>


این داستان را برای اولین بار [[شیخ صدوق]] در کتاب [[کمال الدین]] آورده و محمد بن جریر طبری در [[دلائل الامامة (کتاب)|دلائل الإمامة]]<ref>طبری، دلائل الإمامة، ص ۲۶۲.</ref> آن را با سندی متفاوت نقل کرده است.<ref>سلیمیان، فرهنگ‌نامه مهدویت، ۱۳۸۸ش، ص۳۷۲.</ref> همچنین [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة (شیخ طوسی)|کتاب الغیبه]] با همان سند طبری اما با یک واسطه بیشتر، آن را نقل کرده است.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۷، ح۱۷۸.</ref>
این داستان را برای اولین بار [[شیخ صدوق]] (۳۰۵ ـ ۳۸۱ق) در کتاب [[کمال الدین]] آورده و محمد بن جریر طبری در [[دلائل الامامة (کتاب)|دلائل الإمامة]]<ref>طبری، دلائل الإمامة، ص ۲۶۲.</ref> آن را با سندی متفاوت نقل کرده است.<ref>سلیمیان، فرهنگ‌نامه مهدویت، ۱۳۸۸ش، ص۳۷۲.</ref> همچنین [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة (شیخ طوسی)|کتاب الغیبه]] با همان سند طبری اما با یک واسطه بیشتر، آن را نقل کرده است.<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۷، ح۱۷۸.</ref>


اشکال‌هایی به این روایت وارد شده است که برخی از آنها بدین شرح است:
اشکال‌هایی به این روایت وارد شده است که برخی از آنها بدین شرح است:
۱. همه افراد موجود در [[سند حدیث|سند]] این حدیث، به جز محمد بن بحر (راوی اول)، همگی مجهول یا مُهمل هستند که نشانه ضعف [[علم رجال|رجالی]] آنها و در نتیجه ضعف این سند است.
۱. همه افراد موجود در [[سند حدیث|سند]] این حدیث، به جز محمد بن بحر (راوی اول)، همگی مجهول یا مُهمل هستند که نشانه ضعف [[علم رجال|رجالی]] آنها و در نتیجه ضعف [[سند حدیث]] است.
۲. محمد بن بحر (راوی اول) نیز به [[غلو]] متهم است.
۲. محمد بن بحر (راوی اول) نیز به [[غلو]] متهم است.
۳. بشر بن سلیمان که راوی مستقیم داستان است، مجهول و ناشناخته است.
۳. بشر بن سلیمان که راوی مستقیم داستان است، مجهول و ناشناخته است.
کاربر ناشناس