پرش به محتوا

عابس بن ابی شبیب شاکری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳٬۲۶۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hanife
(صفحه‌ای جدید حاوی «'''عابس بن ابی شبیب شاکری'''، از مردان قبیله بنی شاکر از قبیله بزرگ بنی همدان...» ایجاد کرد)
 
imported>Hanife
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عابس بن ابی شبیب شاکری'''، از مردان [[قبیله بنی شاکر]] از قبیله بزرگ بنی همدان، از رجال نامدار [[کوفه]]، زعیم سخنور و خطیب توانا و متهجد عابد؛ که جزو یاران [[امام حسین علیه السلام]] بود که در واقعه روز [[عاشورا]]ی سال 61 هجری به شهادت رسید. (این مقاله در دست تکمیل است...)
'''عابس بن ابی شبیب شاکری'''، یا عابس بن شبیب شاکری،<ref>مقتل الحسین(ع) للخوارزمی، ج2، ص22؛ رجال الطوسی، ص 103</ref> از مردان [[قبیله بنی شاکر]] از قبیله بزرگ [[بنی همدان]]، از رجال نامدار [[کوفه]]، زعیم سخنور و خطیب توانا و متهجد عابد؛ که جزو یاران [[امام حسین(ع)]] بود <ref>تاریخ الطبری، ج5، ص355؛ الارشاد، ج2، ص106</ref> که در واقعه روز [[عاشورا]]ی سال 61 هجری به [[شهادت]] رسید.  
 
== نام و نسب ==
نام وی عائش<ref>بحار الانوار،ج45، ص73</ref> و عباس بن حبیب<ref>اسرارالشهادة ج۲، ص۵۴</ref> نیز آمده است. پدرش را شبیب، حبیب، شِبْث و لیث نیز گفته‏اند.<ref>ارشاد، ج2، ص106؛ مقتل الحسین علیه السلام خوارزمى ج۲، ص۲۶. اقبال ‏الاعمال ج۳، ص۷۹. اقبال ‏الاعمال ج۳، ص۳۴۵. اسرارالشهادة ج۲، ص۲۹۶. مثیر الاحزان، ص 21</ref>
عابس فرزند أبی شبیب بن شاکر بن ربیعة بن مالک بن صعب بن معاویة بن کثیر بن مالک بن جشم بن حاشد<ref>ابصارالعین، ص۱۲۶</ref> و مولای- غلام یا هم‏ پیمان-  [[بنی شاکر]] است. <ref>مثیر الاحزان، ص49</ref>
عابس بن ابی شبیب شاکری از مردان [[قبیله بنی شاکر]] که طائفه ای از [[قبیله بنی همدان]] بود می باشد؛ مردم این طائفه از شجاعان جنگها بودند از این رو اعراب به آن ها «فتیان الصباح، یعنی جوان مردان صبح» لقب داده بودند.<ref>حمید بن احمد المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج 1، ص 212</ref>
 
 
 
== از شیعیان [[امام علی(ع)]] ==
 
قبیله بنی شاکر از جمله عابس بن ابی شبیب شاکری از علاقه مندان [[اهل بیت(ع)]] و شیعیان [[علی بن ابی طالب(ع)]] به شمار می آمدند؛ آنان به خصوص اخلاص زیادی نسبت به [[امیرالمؤمنین(ع)]] داشته اند.<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص 127</ref>
عابس از خاصان امام علی(ع) و از یاران با وفای امام حسین(ع)<ref>رجال طوسی، ص 78</ref> بود. وی از اوصاف پسندیده قومش در حد کمالش بهره مند بود؛ او از رجال شیعه و از رؤسای آنها و مردی شجاع و خطیبی توانا و عابدی پرتلاش و متهجّد و از مهتران، دلاوران، سخنوران، عابدان، و شب زنداران [[شیعه]] بود.<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص 126؛ علی النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 4، ص 305؛ ذخیرة الدارین، ص۲۴۹. وسیلةالدارین، ص۱۵۸</ref>
=== شرکت در [[جنگ صفین]] ===
 
نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) در [[جنگ صفّین]] در حق مردان با اخلاص و شجاع بنی شاکر فرمودند: «لو تمت عدتهم ألفا لعبد الله حق عبادته؛ اگر تعداد قبیله بنی شاکر به هزار نفر می رسید، حقّ عبادت خدا به جا آورده می شد.»<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص 127</ref>
عابس در جنگ صفین از ناحیه پیشانی اش زخمی شد که اثر و نشانه آن زخم برای همیشه بر پیشانی او ماندگار شد.
 
== حمایت عابس از امام حسین بن علی(ع) ==
 
[[مسلم بن عقیل]] پس از ورود به [[کوفه]]، وارد منزل [[مختار بن ابی عبید]] گردید. شیعیان کوفه از ورود نماینده ویژه امام حسین(ع) با خبر شدند، پس در خانه مختار اجتماع کردند. مسلم در این اجتماع، نامه امام حسین(ع) را برای مردم قرائت کرد. عابس، نخستین کسی بود که در منزل مختار، هنگام قرائت نامه امام حسین(ع) برای شیعیان کوفه به پاخاست و پس از حمد و ثنای خداوند متعال خطاب به مسلم گفت: «من درباره مردم به شما خبر نمی‏دهم و نمی‏دانم نیّتشان چیست و از جانب آنها وعده فریبنده نمی‏دهم. به خدا قسم از چیزی که درباره آن تصمیم گرفته‏ ام سخن می‏ گویم هنگامی که دعوت کنید می‏ پذیرم و همراه شما با دشمنانتان می‏ جنگم و با شمشیر از شما دفاع می‏ کنم تا به پیشگاه خداوند روم و از این کار جز ثواب چیزی نمی‏ خواهم.».<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج 5، ص 355؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج 5، ص 34؛ الفتوح ج۴، ص۲۶۴؛ ابصارالعین، ص۱۲۷</ref>
پس از او، [[حبیب بن مظاهر]] ایستاد و برای یاری امام حسین (ع)، اعلام آمادگی کرد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج 5، ص 355 و انساب الاشراف، ج2، ص 334؛ الاخبار الطوال، ص231</ref> و سخنان این دو نفر، زمینه را برای بیعت مردم، فراهم نمود و بیش از هیجده هزار نفر با مسلم [[بیعت]] کردند.
 
== تحویل نامه مسلم به امام(ع) ==
 
پس از بیعت شمار زیادی از  مردم کوفه با مسلم، او نامه ای به امام(ع) نوشته و آن حضرت(ع) را به کوفه دعوت کرد؛ در نامه از امام(ع) خواسته بود که هنگامی که نامه من به دست شما رسید فورا به سوی کوفه حرکت فرمایید، مردم خواهان [[آل معاویه]] نیستند. مسلم این نامه را به توسط عابس بن ابی شبیب به سوی امام(ع) ارسال داشت.<ref>الطبری، پیشین، ص 375؛ السید ابراهیم موسوی زنجانی، وسیلة الدارین فی انصار الحسین(ع)، ص 158</ref>
عابس بن ابی شبیب به همراه غلامش [[شوذب]] جهت تحویل نامه به امام حسین بن علی(ع) در [[مکه]] مکرمه حرکت نمود و در مکه مکرمه خدمت امام(ع) رسده و نامه را تحویل داد.
 
== همراهی با کاروان امام(ع) ==
 
پس از رساندن نامه، عابس با امام حسین(ع) و کاروانش همراه شد و از مکه تا [[کربلا]] امام(ع) را همراهی نمود.
 
== شرکت در نبرد روز [[عاشورا]] ==
 
=== محافظت از نمازگذاران در ظهر عاشورا ===
 
عابس نماز ظهر را با امام خواند و بعد از ظهر به میدان نبرد رفته و به شهادت رسید؛ اما به گفته برخی از معاصرین، هنگامی که امام حسین(ع) می خواست نماز ظهر عاشورا را اقامه کند عابس مقابل آن حضرت ایستاد و بدن خویش را سپر تیرهای بلا ساخت.<ref>عاشورا چه روزیست، ص۲۴۵</ref>
 
=== نبرد و شهادت ===
 
آتش جنگ در روز عاشورا شعله ‏ور گردید و زمانی که اکثر یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیده و تعداد کمی باقی مانده بودند،<ref>ابصار العین، ص۱۲۷.</ref> عابس رو به غلام خود شوذب کرد و گفت: «می خواهی چه کنی؟»
شوذب گفت: «در کنار تو از فرزند رسول خدا(ص) دفاع می کنم.»
عابس گفت: «غیر از این از تو انتظار نمی رفت... اگر امروز از تو عزیزتر کسی را داشتم، او را پیش از خود به میدان می فرستادم که امروز آخرین فرصت عمل است و فردا  روز حساب است و عمل به کار نیاید.»<ref>الطبری، پیشین، ص 443 - 444 و الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 22 - 23</ref>
عابس پس از شهادت غلامش - شوذب- نزد امام حسین(ع) آمد و خطاب به امام(ع) فرمود: «یا [[ابا عبدالله(ع)]]! به خدا سوگند روی زمین چه دور و چه نزدیک کسی نزد من عزیزتر و محبوبتر از شما نیست، اگر قدرت داشتم که ظلم را از شما به چیزی که عزیزتر از جان و خونم باشد دور کنم حتماً چنین می¬کردم.»
سپس گفت: «السّلام علیک با ابا عبدالله(ع) اشهد انّی علی هداک و هدی ابیک؛ سلام بر تو ای ابا عبدالله(ع)، من گواهی می دهم که بر راه شما و پدر شما استوارم و به راه راست هدایت می یابم»، پس از کسب اجازه از امام(ع) راهی میدان جنگ گردید.<ref>الطبری، پیشین، ص 444؛ علی بن ابی الکرم ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 73؛ ابوالفداء اسماعیل بن عمر ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج 8، ص 185</ref>
[[ربیع بن تمیم همدانی]]-که یکی از حاضرین در صحنه کربلا و از اعوان و انصار [[عمربن سعد]] بود- می گوید: «چون دیدم عابس به سوی میدان می آید او را شناختم؛ من نبرد او را در جنگها دیده بودم و می دانستم که او از شجاع ترین مردم است؛ پس به سپاه عمربن سعد گفتم: «این شخص شیر شیران است، این فرزند شبیب است، مبادا کسی به جنگ او برود؛» پس عابس مکرر فریاد می زد و مبارز می طلبید و کسی جرأت نمی کرد به میدان او برود.
هنگامی که عابس دید هیچ فردی برای مبارزه با وی جلو نمی آید، زره از تن به در کرد و کلاه خود از سر برداشت، و به سپاه کوفه حمله کرده و آرایش سپاه [[ابن سعد]] را بهم ریخت.
به فرمان عمربن سعد او را سنگباران کردند.
ربیع بن تمیم می گوید: « به خدا سوگند او را دیدم که بیش از دویست نفر را تار و مار کرد؛ سرانجام با محاصره به او را شهادت رسانده و سر از بدنش جدا ساختند. و من شاهد بودم که سر عابس بن شبیب در دست مردانی دست به دست می شد و هر یک از آنان با هم منازعه می کردند تا کشتن او را به خود منسوب کنند. تا این که عمربن سعد گفت: «با هم ستیز نکنید، سوگند به خدا قسم یک نفر نمی توانست این مرد را کشته باشد.»»<ref>الطبری، پیشین، ج 5، ص 444 یا ج 4، ص 338؛ و  الخوارزمی، پیشین، ج 2، ص 22 - 23 و ابن¬کثیر، پیشین، ص 185. ابصارالعین، ص۱۲۷. الکامل ج۴، ص۷۳. انساب الاشراف ج۳، ص۱۹۷. مثیر الاحزان، ص 49</ref>
پیکر بی سر عابس را امام حسین(ع) به خیمه مخصوص شهدا منتقل کرد؛ که بعد از [[واقعه عاشورا]] توسط [[قبیله بنی اسد]] به خاک سپرده شد.
 
== زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه ==
 
عابس نیز از جمله اصحاب و یارانی است که نام او در [[زیارت رجبیه]] و [[زیارت ناحیه مقدسه]] مورد خطاب امام(ع) قرار گرفته است او در این زیارات این گونه مورد سلام و تحیت امام(ع) قرار گرفته است: «السّلام علی عابس بن شبیب الشّاکریّ؛ سلام بر عابس پسر شبیب شاکری.» <ref>اقبال الاعمال ج۳، ص۷۹. اقبال الاعمال ج۳، ص۳۴۵. بحار النوار،ج 45، ص73</ref>
مرحوم [[شیخ عباس قمی]] نیز درباره او گفته است: السلام علیک یا عابس بْنِ ابی شبیب الشاکری اشْهَدُ انَّکَ مَضیت علی مامضی علیه البدریون و المجاهدون فی سبیل اللَّه. درود بر تو ای عابس بن ابی شبیب شاکری، گواهی می‏دهم آنچه -از مصائب‏- بر رزمندگان بدر و مجاهدین راه خدا گذشت بر تو نیز وارد شده است.<ref>نفس المهموم( نفثة المصدور)، ص۵۷۴.</ref>
== پانویس ==
{{ستون-شروع}}
{{col-begin}}
{{راست‌چین}}
<references/>
{{col-end}}
{{پایان}}
 
== منابع ==
{{ستون-شروع}}
{{col-begin}}
{{راست‌چین}}
*
{{col-end}}
{{پایان}}
کاربر ناشناس