کاربر ناشناس
حجرالاسود: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadhaghani جز (←منابع) |
imported>Mohamadhaghani بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حَجَرالاسود''' (صورت عربى آن: الحجرالاسود)، سنگى مقدّس، داراى پیشینه کهن و جایگاهى ویژه در فرهنگ اسلامى و مناسک حج. این سنگ در رکن شرقى کعبه (که به رکن اسود یا رکن حَجَرى نیز معروف است) در ارتفاع | '''حَجَرالاسود''' (صورت عربى آن: الحجرالاسود)، سنگى مقدّس، داراى پیشینه کهن و جایگاهى ویژه در فرهنگ اسلامى و مناسک حج. این سنگ در رکن شرقى کعبه (که به رکن اسود یا رکن حَجَرى نیز معروف است) در ارتفاع یک متر و نیم از زمین نصب شده است. | ||
حجرالاسود پیش از اسلام نیز مورد احترام بود؛ با این حال هیچگاه در طول تاریخ، حتى در [[دوره جاهلیت]] که پرستش سنگها رایج بوده و حجر الاسود نیز بسیار مورد تکریم بوده، پرستیده نشده و در شمار بتها قرار نگرفته، بلکه همواره رمز توحید خالص و نفى شرک بوده است.<ref>محمدطاهر کردى، التاریخ القویم، ج 2، جزء3، ص 241؛ مروارید، قوامیس الحج، ص 846</ref> | حجرالاسود پیش از اسلام نیز مورد احترام بود؛ با این حال هیچگاه در طول تاریخ، حتى در [[دوره جاهلیت]] که پرستش سنگها رایج بوده و حجر الاسود نیز بسیار مورد تکریم بوده، پرستیده نشده و در شمار بتها قرار نگرفته، بلکه همواره رمز توحید خالص و نفى شرک بوده است.<ref>محمدطاهر کردى، التاریخ القویم، ج 2، جزء3، ص 241؛ مروارید، قوامیس الحج، ص 846</ref> | ||
== نامگذاری == | == نامگذاری == | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== احکام فقهی و آداب زیارت == | == احکام فقهی و آداب زیارت == | ||
فقها، به استناد احادیث، نقطه شروع و پایان محاسبه شوطها (= دورها) را در [[طواف]]، حجرالاسود میدانند و لمس و بوسیدن آن را مستحب میشمرند.<ref>براى تفصیل رجوع کنید به شهیدثانى، الروضة البهیة، ج 2، ص 262؛ مقدس اردبیلى، مجمع الفائدة، ج 7، ص 166؛ نیز رجوع کنید به جزیرى، الفقه على المذاهب الاربعة، ج 1، ص 655ـ 658؛ مغنیه، الفقه على المذاهب الخمسة، ص 236</ref> | فقها، به استناد احادیث، نقطه شروع و پایان محاسبه شوطها (= دورها) را در [[طواف]]، حجرالاسود میدانند و لمس و بوسیدن آن را مستحب میشمرند.<ref>براى تفصیل رجوع کنید به شهیدثانى، الروضة البهیة، ج 2، ص 262؛ مقدس اردبیلى، مجمع الفائدة، ج 7، ص 166؛ نیز رجوع کنید به جزیرى، الفقه على المذاهب الاربعة، ج 1، ص 655ـ 658؛ مغنیه، الفقه على المذاهب الخمسة، ص 236</ref> | ||
در احادیث بر دعا در کنار حجرالاسود و لمس کردن و بوسیدن آن (استلام) و بهویژه بر تجدید عهد بر توحید و رسالت و به گواه گرفتن حَجَر نیز تأکید شده است.<ref>براى نمونه رجوع کنید به کلینى، الکافی، ج 4، ص 402ـ404؛ ابنبابویه، مَن لایحضُرُه الفقیه، ج 2، ص 531؛ مجلسى، بحار الانوار، ج 96، ص 216ـ228</ref> | در احادیث بر دعا در کنار حجرالاسود و لمس کردن و بوسیدن آن (استلام) و بهویژه بر تجدید عهد بر توحید و رسالت و به گواه گرفتن حَجَر نیز تأکید شده است.<ref>براى نمونه رجوع کنید به کلینى، الکافی، ج 4، ص 402ـ404؛ ابنبابویه، مَن لایحضُرُه الفقیه، ج 2، ص 531؛ مجلسى، بحار الانوار، ج 96، ص 216ـ228</ref> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== حوادث تاریخی == | == حوادث تاریخی == | ||
به هنگام تجدید بناى کعبه در دوره جاهلیت ــ که هر یک از قبایل قریش میخواست افتخار نصب حجرالاسود، نصیب خودش گردد و نزدیک بود پیکار خونینى میان آنان درگیردــ با تدبیر حضرت [[محمد (ص)]] که در آن هنگام جوان بود، همه قبایل و طوایف قریش در این افتخار شریک شدند.<ref>براى اطلاع از شرح این ماجرا رجوع کنید به ابنهشام، سیرة النبى، ج 1، ص 127</ref> (نک: [[نصب حجرالاسود توسط پیامبر (ص)]]) | به هنگام تجدید بناى کعبه در دوره جاهلیت ــ که هر یک از قبایل قریش میخواست افتخار نصب حجرالاسود، نصیب خودش گردد و نزدیک بود پیکار خونینى میان آنان درگیردــ با تدبیر حضرت [[محمد (ص)]] که در آن هنگام جوان بود، همه قبایل و طوایف قریش در این افتخار شریک شدند.<ref>براى اطلاع از شرح این ماجرا رجوع کنید به ابنهشام، سیرة النبى، ج 1، ص 127</ref> (نک: [[نصب حجرالاسود توسط پیامبر (ص)]]) | ||
در ماجراى پناهنده شدن عبداللّه بنزبیر و یارانش به مسجدالحرام در سال 64، کعبه مورد هتک حرمتِ سپاهیان یزید بنمعاویه قرار گرفت و برخى از قسمتهاى آن در آتش سوخت. به سبب این آتشسوزى، حجرالاسود سه تکه شد و بعدها [[عبداللّه بنزبیر]] پارههاى جدا شده آن را با نقره به هم وصل کرد.<ref>رجوع کنید به ازرقى، اخبار مکة، ص 138ـ140؛ مطر، تاریخ عمارة الحرم، ص 101ـ102</ref> او را نخستین کسى دانستهاند که در مورد حجرالاسود چنین کرده است.<ref>رجوع کنید به محمدطاهر کردى، التاریخ القویم، ج 2، جزء3، ص 261؛ حسین عبداللّه باسلامه، تاریخ الکعبة المعظمة، ص 114</ref> پس از این حادثه، به پیشنهاد عبداللّهبن زبیر، کعبه بازسازى شد. در مورد اینکه چه کسى یا کسانى حجرالاسود را در جایگاهش نهادند، اختلافنظر هست.<ref>رجوع کنید به ازرقى، اخبار مکة، ص 140ـ144؛ مطر، تاریخ عمارة الحرم، ص 103ـ109</ref> بنابر گزارشى، عبدالملک بنمروان (متوفى 86)، از خلفاى اموى، نیز به بازسازى و ترمیم کعبه پرداخت و در جریان آن، [[امام سجاد (ع)]] حجرالاسود را در جایگاهش نهاد.<ref>قطبراوندى، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 268</ref> | در ماجراى پناهنده شدن عبداللّه بنزبیر و یارانش به مسجدالحرام در سال 64، کعبه مورد هتک حرمتِ سپاهیان یزید بنمعاویه قرار گرفت و برخى از قسمتهاى آن در آتش سوخت. به سبب این آتشسوزى، حجرالاسود سه تکه شد و بعدها [[عبداللّه بنزبیر]] پارههاى جدا شده آن را با نقره به هم وصل کرد.<ref>رجوع کنید به ازرقى، اخبار مکة، ص 138ـ140؛ مطر، تاریخ عمارة الحرم، ص 101ـ102</ref> او را نخستین کسى دانستهاند که در مورد حجرالاسود چنین کرده است.<ref>رجوع کنید به محمدطاهر کردى، التاریخ القویم، ج 2، جزء3، ص 261؛ حسین عبداللّه باسلامه، تاریخ الکعبة المعظمة، ص 114</ref> پس از این حادثه، به پیشنهاد عبداللّهبن زبیر، کعبه بازسازى شد. در مورد اینکه چه کسى یا کسانى حجرالاسود را در جایگاهش نهادند، اختلافنظر هست.<ref>رجوع کنید به ازرقى، اخبار مکة، ص 140ـ144؛ مطر، تاریخ عمارة الحرم، ص 103ـ109</ref> بنابر گزارشى، عبدالملک بنمروان (متوفى 86)، از خلفاى اموى، نیز به بازسازى و ترمیم کعبه پرداخت و در جریان آن، [[امام سجاد (ع)]] حجرالاسود را در جایگاهش نهاد.<ref>قطبراوندى، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 268</ref> |