Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۲۳
ویرایش
imported>Mashg |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
فتوحات اعراب مسلمان در زمان خلیفه اول، ابوبکر بن ابی قحافه آغاز شد. چون خلیفه از سرکوب جریان ارتداد اعراب، آسوده گشت روی به ایران و شام نمود و در آن سرزمین ها به پیش رفت. | فتوحات اعراب مسلمان در زمان خلیفه اول، ابوبکر بن ابی قحافه آغاز شد. چون خلیفه از سرکوب جریان ارتداد اعراب، آسوده گشت روی به ایران و شام نمود و در آن سرزمین ها به پیش رفت. | ||
==فتوحات دوره ابو بکر== | ==فتوحات دوره ابو بکر== | ||
===زمینه اولین | ===زمینه اولین لشکرکشی=== | ||
بر اساس گزارش مورخین دو تن از اعراب به نام های [[مثنی بن حارثه]] و [[سوید بن قحطبه]] در مرزهای ایران تاخت و تاز می کردند و برخی قصبه ها را غارت می کردند و کسی به تعقیبشان نمیآمد. آنان نامه ای به [[ابوبکر]] نوشتند که اوضاع ایران پریشان است و از وی برای هجوم به ایران تقاضای اعزام سپاه کرد. ابوبکر [[خالد بن ولید]] را مامور کرد که به حیره رود و با یاران مثنی به [[ایران]] حرکت کند.<ref>ابن اعثم٬ الفتوح، ۱۴۱۱ق٬ ج۱، ص۷۰</ref><ref>الدینوری٬ الاخبار الطوال، ۱۳۶۸ش٬ ص۱۱۱</ref> | بر اساس گزارش مورخین دو تن از اعراب به نام های [[مثنی بن حارثه]] و [[سوید بن قحطبه]] در مرزهای ایران تاخت و تاز می کردند و برخی قصبه ها را غارت می کردند و کسی به تعقیبشان نمیآمد. آنان نامه ای به [[ابوبکر]] نوشتند که اوضاع ایران پریشان است و از وی برای هجوم به ایران تقاضای اعزام سپاه کرد. ابوبکر [[خالد بن ولید]] را مامور کرد که به حیره رود و با یاران مثنی به [[ایران]] حرکت کند.<ref>ابن اعثم٬ الفتوح، ۱۴۱۱ق٬ ج۱، ص۷۰</ref><ref>الدینوری٬ الاخبار الطوال، ۱۳۶۸ش٬ ص۱۱۱</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
فتح کامل شام در خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]] صورت گرفت. در ۱۵ق [[بعلبک]] و [[حمص]] با مصالحه مردم آن شهرها فتح گردید. در همین سال میان '''نهر اردن''' و '''بحر المیت''' واقع در شام جنگ بزرگ [[یرموک]] روی داد. هرقل از '''انطاکیه''' به [[قسطنطنیه]] گریخت.<ref>المقدسى٬ البدء و التاريخ، مكتبة الثقافة الدينية، ج۵ ٬ ص۱۸۴</ref> در ۱۶ ق قدس به محاصره مسلمانان درآمد. آن شهر نیز طی صلحنامه با مسیحیان و با حضور [[عمر بن خطاب|عمر]] به دست مسلمانان افتاد.<ref>بلاذری٬ فتوح البلدان٬ ۱۹۸۸م٬ ص ۲۲۳</ref> مسلمانان که قدس را از [[معراج]] پیامبر به یاد داشتند آن را گرامی داشته و [[بیتالمقدس]] نام نهادند.<ref>خسروشاهي، تاريخ بيت المقدس و مسئله فلسطين،۱۳۵۴ ٬ ص۱۵</ref> | فتح کامل شام در خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]] صورت گرفت. در ۱۵ق [[بعلبک]] و [[حمص]] با مصالحه مردم آن شهرها فتح گردید. در همین سال میان '''نهر اردن''' و '''بحر المیت''' واقع در شام جنگ بزرگ [[یرموک]] روی داد. هرقل از '''انطاکیه''' به [[قسطنطنیه]] گریخت.<ref>المقدسى٬ البدء و التاريخ، مكتبة الثقافة الدينية، ج۵ ٬ ص۱۸۴</ref> در ۱۶ ق قدس به محاصره مسلمانان درآمد. آن شهر نیز طی صلحنامه با مسیحیان و با حضور [[عمر بن خطاب|عمر]] به دست مسلمانان افتاد.<ref>بلاذری٬ فتوح البلدان٬ ۱۹۸۸م٬ ص ۲۲۳</ref> مسلمانان که قدس را از [[معراج]] پیامبر به یاد داشتند آن را گرامی داشته و [[بیتالمقدس]] نام نهادند.<ref>خسروشاهي، تاريخ بيت المقدس و مسئله فلسطين،۱۳۵۴ ٬ ص۱۵</ref> | ||
===فتح مصر=== | ===فتح مصر=== | ||
با پیشنهاد [[عمرو بن عاص]] | با پیشنهاد [[عمرو بن عاص]] لشکرکشی به مصر که جزو قلمرو رومیان بود٬ آغاز شد. در ۲۰ ق مصر با عقد پیمانی توسط '''مقوقس''' تسلیم شد. عمروعاص به سال ۲۱ عازم '''اسکندریه''' که پایگاه دریایی رومیان بود٬ شد و سه ماه آن دیار را محاصره کرد و به شمشیر گشود.<ref>بلاذری٬ فتوح البلدان٬ ۱۹۸۸م٬ ص ۲۲۳</ref> | ||
===ادامه فتوحات در ایران=== | ===ادامه فتوحات در ایران=== | ||
عمر بن خطاب [[ابو عبید ثقفی|ابو عبید بن مسعود ثقفی]] را با پنج هزار مرد جنگی به مرزهای عراق گسیل داشت.<ref>الدینوری٬ اخبار الطوال٬ ۱۳۶۸ش٬ ص۱۱۳</ref>او پس از عبور از رود [[فرات]] در نبرد [[یوم الجسر]] در ۱۳ق از ایرانیان به فرماندهی '''بهمن جادویه'''٬ شکست خورد. اما سال بعد به پیروزی هایی دست یافت و بر [[بغداد]] و سپس [[بصره]] امروزی تسلط پیدا کرد. <ref>المقدسى٬ البدء و التاريخ، مكتبة الثقافة الدينية، ج۵ ٬ ص ۱۷۰ </ref> | عمر بن خطاب [[ابو عبید ثقفی|ابو عبید بن مسعود ثقفی]] را با پنج هزار مرد جنگی به مرزهای عراق گسیل داشت.<ref>الدینوری٬ اخبار الطوال٬ ۱۳۶۸ش٬ ص۱۱۳</ref>او پس از عبور از رود [[فرات]] در نبرد [[یوم الجسر]] در ۱۳ق از ایرانیان به فرماندهی '''بهمن جادویه'''٬ شکست خورد. اما سال بعد به پیروزی هایی دست یافت و بر [[بغداد]] و سپس [[بصره]] امروزی تسلط پیدا کرد. <ref>المقدسى٬ البدء و التاريخ، مكتبة الثقافة الدينية، ج۵ ٬ ص ۱۷۰ </ref> |