پرش به محتوا

برهان صدیقین: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۴۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۹
imported>Safaei
imported>Safaei
خط ۱۹: خط ۱۹:


او معتقد است حقیقتِ هستی، موجود است، بدین معنا که عین موجودیت است و عدم بر آن محال است؛ و از طرفی، حقیقتِ هستی در ذات یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتنِ خود مشروط به هیچ شرط و مقید به هیچ قیدی نیست. هستی چون هستی است، موجود است نه به ملاک دیگر و نه به فرض وجودِ دیگر؛ پس هستی در ذات خود مساوی با بی‌نیازی از غیر و نامشروط بودن به چیز دیگر یعنی مساوی با وجوب ذاتی ازلی است. در نتیجه، حقیقت هستی، در ذات خود قطع نظر از هر تعینی که از خارج به آن ملحق شود مساوی با ذات لایزال حق است. از نظر ملاصدرا [[اصالت وجود]]، عقل ما را مستقیماً به ذات حقّ رهبری می‌کند نه به چیزی دیگر؛ و غیر حق را که البته جز افعال و آثار و ظهورات و تجلیات او نخواهد بود با دلیل دیگر باید پیدا کرد نه حق را.<ref>الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،ج ۶، ص۱۴۱۶</ref>
او معتقد است حقیقتِ هستی، موجود است، بدین معنا که عین موجودیت است و عدم بر آن محال است؛ و از طرفی، حقیقتِ هستی در ذات یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتنِ خود مشروط به هیچ شرط و مقید به هیچ قیدی نیست. هستی چون هستی است، موجود است نه به ملاک دیگر و نه به فرض وجودِ دیگر؛ پس هستی در ذات خود مساوی با بی‌نیازی از غیر و نامشروط بودن به چیز دیگر یعنی مساوی با وجوب ذاتی ازلی است. در نتیجه، حقیقت هستی، در ذات خود قطع نظر از هر تعینی که از خارج به آن ملحق شود مساوی با ذات لایزال حق است. از نظر ملاصدرا [[اصالت وجود]]، عقل ما را مستقیماً به ذات حقّ رهبری می‌کند نه به چیزی دیگر؛ و غیر حق را که البته جز افعال و آثار و ظهورات و تجلیات او نخواهد بود با دلیل دیگر باید پیدا کرد نه حق را.<ref>الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة،ج ۶، ص۱۴۱۶</ref>
===تقریر محقق اصفهانی===
[[محقق اصفهانی]] در کتاب [[تحفه الحکیم]] تقریری از برهان صدیقین ارائه می‌دهد که با فیلسوفان پیش از خود متفاوت است. وی با تحلیل مفهوم واجب الوجود بالذات می‌کوشد وجود آن را نتیجه بگیرد.<ref>محمدرضائی، الهیات فلسفی، 1391ش، ص227.</ref>
تقریر او از این قرار است: واجب الوجود بالذات، مطابق تعریف، موجودی است که وجود برای آن ضرورت و وجوب دارد. حال اگر برای مفهوم واجب الوجود بالذات، مصداقی وجود نداشته باشد، از این حالات خارج نیست: عدم مصداق یا به این دلیل است که وجود واجب الوجود بالذات در خارج ممتنع است، و یا این‌که وجود او، ممکن و نیازمند علت است. در هر دو صورت، لازم می‌آید که واجب الوجود بالذات، واجب الوجود نباشد، در صورتی که ما در ابتدا فرض کردیم که واجب الوجود بالذات است، و نه ممتنع الوجود و یا ممکن الوجود.<ref>محمدحسین اصفهانی، تحفه الحکیم، ص102.</ref><ref>محمدرضائی، الهیات فلسفی، ص227و228.</ref>


===تقریر علامه طباطبائی===
===تقریر علامه طباطبائی===
کاربر ناشناس