پرش به محتوا

حدوث و قدم: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۷۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
==اهمیت مسئله==
==اهمیت مسئله==


مسئله حادث یا قدیم بودن عالم مبحث قدیمی است كه از قرنها پیش تاكنون فیلسوفان و متكلمان در مورد آن اختلاف نظر داشته اند.<ref>رجوع کنید به: دلالة الحائرین، ج 1، ص 183</ref>
مسئله حادث یا قدیم بودن عالم مبحث قدیمی است که از قرنها پیش تاکنون فیلسوفان و متکلمان در مورد آن اختلاف نظر داشته‌اند.<ref>رجوع کنید به: دلالة الحائرین، ج ۱، ص۱۸۳</ref>


این مسئله ارتباط زیادی با بسیارى از مباحث كلامى دارد، چنان‌كه مباحثى مانند جسم، [[جوهر]] و [[عرض]]، [[وجوب]] و [[امكان]]، [[حركت]] و سكون، مكان و زمان و نیز پاره‌اى از دیگر مسائل در [[طبیعیات]]، یا به عنوان مقدمه ای برای این مسئله اند یا از آن تاثیر گرفته اند. <ref>رجوع کنید به: المحیط بالتكلیف، ص 37ـ 39؛ الارشاد الى قواطع الادلة فى اصول الاعتقاد، ص 39ـ40؛ حدوث‌العالم، ص 2ـ4؛ دلالة الحائرین، ج 1، ص 195ـ196؛ انوار الملكوت فى شرح الیاقوت، ص 28</ref>
این مسئله ارتباط زیادی با بسیاری از مباحث کلامی دارد، چنان‌که مباحثی مانند جسم، [[جوهر]] و [[عرض]]، [[وجوب]] و [[امکان]]، [[حرکت]] و سکون، مکان و زمان و نیز پاره‌ای از دیگر مسائل در [[طبیعیات]]، یا به عنوان مقدمه‌ای برای این مسئله‌اند یا از آن تاثیر گرفته‌اند.<ref>رجوع کنید به: المحیط بالتکلیف، ص۳۷ـ ۳۹؛ الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ص۳۹ـ۴۰؛ حدوث‌العالم، ص۲ـ۴؛ دلالة الحائرین، ج ۱، ص۱۹۵ـ۱۹۶؛ انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۸</ref>


مباحث مرتبط با [[الهیات]] به معنای اخص و خداشناسی نیز با این مبحث آغاز می‌شود و تقریباً هیچ‌یك از مباحث آن نیست كه، هر چند به طور ضمنى، موضع‌گیرى در این بحث مقدمه آن نباشد. تا آنجا كه بیشتر متكلمان، اعتقاد به حدوث عالم را از جمله [[ضروریات دین]] دانسته اند. <ref>براى نمونه رجوع کنید به: اصول‌الدین، ص70؛ المسائل الخمسون فى اصول‌الدین، ص 18</ref>
مباحث مرتبط با [[الهیات]] به معنای اخص و خداشناسی نیز با این مبحث آغاز می‌شود و تقریباً هیچ‌یک از مباحث آن نیست که، هر چند به طور ضمنی، موضع‌گیری در این بحث مقدمه آن نباشد. تا آنجا که بیشتر متکلمان، اعتقاد به حدوث عالم را از جمله [[ضروریات دین]] دانسته‌اند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به: اصول‌الدین، ص۷۰؛ المسائل الخمسون فی اصول‌الدین، ص۱۸</ref>
 
توجه و اهمیت این مسئله نزد متكلمان باعث شده كه اثبات حدوث عالم، شكل مستقلی بیابد و نیز نقطه شروعی براى انتقال ذهنیت متكلمان از مباحث طبیعی به مباحث [[مابعدالطبیعه]] شود. <ref>من العقیدة الى الثورة، ج 2، ص 8ـ10</ref>


توجه و اهمیت این مسئله نزد متکلمان باعث شده که اثبات حدوث عالم، شکل مستقلی بیابد و نیز نقطه شروعی برای انتقال ذهنیت متکلمان از مباحث طبیعی به مباحث [[مابعدالطبیعه]] شود.<ref>من العقیدة الی الثورة، ج ۲، ص۸ـ۱۰</ref>


==واژه شناسی==
==واژه شناسی==
===معنای لغوی===
===معنای لغوی===
حدوث، از ریشه "ح د ث" و به معنای پدید آمدن و به وجود آمدن چیزی، پس از نبودنش است.بر این اساس، قدیم نیز که از ریشه "ق د م" گرفته شده برخلاف حدوث، سابقه نیستی و نبودن ندارد. و مدت زمان زیادی بر آن گذشته است.<ref>الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، ذیل «حدث»، «قدم»</ref>


حدوث، از ریشه "ح د ث" و به معناى پدید آمدن و به وجود آمدن چیزی، پس از نبودنش است.بر این اساس، قدیم نیز که از ریشه "ق د م" گرفته شده برخلاف حدوث، سابقه نیستی و نبودن ندارد. و مدت زمان زیادی بر آن گذشته است.<ref>الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، ذیل «حدث»، «قدم»</ref>
تعبیر قدیم در آیات «'''کالْعُرجُونِ الْقَدیم'''»<ref>یس(۳۶):۳۹</ref> و «'''اِفْک قَدیم'''»<ref>اَحقاف(۴۶):۱۱</ref> نیز به همین معنا به کار رفته است.<ref>شرح الاصول الخمسة، ص۱۱۷؛ الشامل فی اصول‌الدین، ص۱۰۹</ref> در زبان فارسی، واژه «دیرینه شدن» معادل معنای قدیم است.<ref>رجوع کنید به کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص۱۲۱۱</ref>
 
تعبیر قدیم در آیات «'''كَالْعُرجُونِ الْقَدیم'''» <ref>یس(36):39</ref> و «'''اِفْكٌ قَدیم'''» <ref>اَحقاف(46):11</ref> نیز به همین معنا به کار رفته است. <ref>شرح الاصول الخمسة، ص 117؛ الشامل فى اصول‌الدین، ص 109</ref> در زبان فارسی، واژه «دیرینه شدن» معادل معنای قدیم است. <ref>رجوع کنید به كشاف اصطلاحات الفنون، ج 2، ص 1211</ref>


===معنای اصطلاحی===
===معنای اصطلاحی===
اصطلاحات کلامی حدوث و قدم و نیز حادث و قدیم با معانی لغوی پیش‌گفته ارتباط دارد.


اصطلاحات كلامى حدوث و قدم و نیز حادث و قدیم با معانى لغوى پیش‌گفته ارتباط دارد.
در اصطلاح متکلمان، برای کلمه حادث تعریف‌های مختلفی بیان شده است. برخی آن را به موجودی که بعد از نبودن، به وجود آمده تعریف کرده‌اند و برخی دیگر، به آنچه برای وجودش ابتدایی هست یا آنچه سابقه عدم دارد یا آنچه قبل از آن موجود دیگری بوده است.<ref>رجوع کنید به اعلام النبوة، ص۳۱؛ الشامل فی اصول‌الدین، ص۱۱۳ـ۱۱۴؛ کتاب المعتمد فی اصول‌الدین، ص۸۵؛ نهایة الاقدام فی علم الکلام، ص۱۸، ۳۴؛ محصل افکار المتقدمین و المتأخرین من العلماء و الحکماء و المتکلمین، ص۱۱۷؛ انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۵۱؛ المواقف فی علم الکلام، ص۷۶</ref>
 
در اصطلاح متكلمان، برای کلمه حادث تعریف هاى مختلفى بیان شده است. برخی آن را به موجودی که بعد از نبودن، به وجود آمده تعریف کرده‌اند و برخی دیگر، به آنچه براى وجودش ابتدایى هست یا آنچه سابقه عدم دارد یا آنچه قبل از آن موجود دیگری بوده است. <ref>رجوع کنید به اعلام النبوة، ص 31؛ الشامل فى اصول‌الدین، ص113ـ114؛ كتاب المعتمد فى اصول‌الدین، ص85؛ نهایة الاقدام فى علم الكلام، ص 18، 34؛ محصل افكار المتقدمین و المتأخرین من العلماء و الحكماء و المتكلمین، ص 117؛ انوار الملكوت فى شرح الیاقوت، ص 51؛ المواقف فى علم الكلام، ص76</ref>


برخی نیز حادث را به «آنچه بعد از امر ازلی ایجاد شده و بوجود آمده است» تعریف کرده اند. <ref>انوار الملكوت فى شرح الیاقوت، ص 113</ref>
برخی نیز حادث را به «آنچه بعد از امر ازلی ایجاد شده و بوجود آمده است» تعریف کرده‌اند.<ref>انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۱۱۳</ref>


براى قدیم نیز چند تعریف ذكر كرده‌اند. برخی آن را چیزی دانسته اند که ابتدا ندارد.<ref>اعلام النبوة، ص31؛ الشامل فى اصول‌الدین، ص 108؛ كتاب المعتمد فى اصول‌الدین؛ محصل افكار المتقدمین و المتأخرین من العلماء و الحكماء و المتكلمین؛ انوار الملكوت فى شرح الیاقوت، ص 113</ref> [[جوینى]] <ref>الشامل فى اصول‌الدین، ص 109</ref> این تعریف را نادرست و غیردقیق دانسته است و آمدی <ref> ابكارالافكار فى اصول‌الدین، ج 3، ص300ـ301</ref> نیز قدیم را چیزى معرفی کرده كه تحقق و بودنش متقدم بوده و تقدم فى نفسه دارد نه اینکه به وسیله چیزی پدید آمده باشد.
برای قدیم نیز چند تعریف ذکر کرده‌اند. برخی آن را چیزی دانسته‌اند که ابتدا ندارد.<ref>اعلام النبوة، ص۳۱؛ الشامل فی اصول‌الدین، ص۱۰۸؛ کتاب المعتمد فی اصول‌الدین؛ محصل افکار المتقدمین و المتأخرین من العلماء و الحکماء و المتکلمین؛ انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۱۱۳</ref> [[جوینی]]<ref>الشامل فی اصول‌الدین، ص۱۰۹</ref> این تعریف را نادرست و غیردقیق دانسته است و آمدی<ref> ابکارالافکار فی اصول‌الدین، ج ۳، ص۳۰۰ـ۳۰۱</ref> نیز قدیم را چیزی معرفی کرده که تحقق و بودنش متقدم بوده و تقدم فی نفسه دارد نه اینکه به وسیله چیزی پدید آمده باشد.


===مصداق قدیم===
===مصداق قدیم===
 
برخی متکلمان، قدیم را تنها منحصر در [[خدا|خداوند]] می‌دانند. از جمله بعضی [[معتزله]] معتقدند که واژه قدیم، چیزی است که ابتدایی ندارد و مصداق آن منحصر در خداوند است.<ref>رجوع کنید به مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ص۱۸۰؛ شرح الاصول الخمسة، ص۱۱۷ـ۱۱۸؛ الشامل فی اصول‌الدین، ص۱۰۸</ref>
برخى متكلمان، قدیم را تنها منحصر در [[خدا|خداوند]] می دانند. از جمله بعضى [[معتزله]] معتقدند که واژه قدیم، چیزی است که ابتدایی ندارد و مصداق آن منحصر در خداوند است. <ref>رجوع کنید به مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ص 180؛ شرح الاصول الخمسة، ص 117ـ118؛ الشامل فى اصول‌الدین، ص108</ref>


===مباحث مرتبط===
===مباحث مرتبط===
 
به دنبال این بحث‌ها، مباحث ومسائل کلامی مهمی همانند حادث یا قدیم بودن [[قرآن]] و نیز قدیم بودن [[صفات خدا|صفات الهی]] در تاریخ کلام اسلامی آغاز شد و نزاع‌ها و اختلاف نظرهای شدیدی را ایجاد کرد.
به دنبال این بحث‌ها، مباحث ومسائل کلامی مهمی همانند حادث یا قدیم بودن [[قرآن]] و نیز قدیم بودن [[صفات خدا|صفات الهى]] در تاریخ کلام اسلامی آغاز شد و نزاع‌ها و اختلاف نظرهای شدیدی را ایجاد کرد.
 


==نظرات در باب حدوث و قدم==
==نظرات در باب حدوث و قدم==
در باب حدوث و قدم عالم، پنج قول مطرح شده است:
در باب حدوث و قدم عالم، پنج قول مطرح شده است:
#بیشتر متکلمان مسلمان و یهودى و مسیحى و [[مجوس]]: ذات و صفاتِ اجسام، هر دو، حادث‌اند؛
#بیشتر متکلمان مسلمان و یهودی و مسیحی و [[مجوس]]: ذات و صفاتِ اجسام، هر دو، حادث‌اند؛
#پاره‌اى از فیلسوفان، از جمله [[ارسطو]] و نیز منسوب به [[دهریه]]:ذات و صفات اجسام، هر دو، قدیم‌اند؛
#پاره‌ای از فیلسوفان، از جمله [[ارسطو]] و نیز منسوب به [[دهریه]]:ذات و صفات اجسام، هر دو، قدیم‌اند؛
#ذات اجسام قدیم است و صفات آنها حادث. این دیدگاه به نظریه پاره‌اى از [[معتزله]] نزدیك است كه به احوال پنج‌گانه ازلى قائل شده‌اند و نیز در منابع اسلامى آن را قول بیشتر فیلسوفانِ پیش از ارسطو دانسته‌اند كه اصل اشیا را آب یا آتش یا هوا و امثال اینها می‌دانستند یا قول كسانى كه به [[هیولى]] و [[صورت]] یا نور و ظلمت و مانند آن به عنوان مبادى اجسام قائل بودند.
#ذات اجسام قدیم است و صفات آنها حادث. این دیدگاه به نظریه پاره‌ای از [[معتزله]] نزدیک است که به احوال پنج‌گانه ازلی قائل شده‌اند و نیز در منابع اسلامی آن را قول بیشتر فیلسوفانِ پیش از ارسطو دانسته‌اند که اصل اشیا را آب یا آتش یا هوا و امثال اینها می‌دانستند یا قول کسانی که به [[هیولی]] و [[صورت]] یا نور و ظلمت و مانند آن به عنوان مبادی اجسام قائل بودند.
#ذات اجسام حادث است و صفاتشان قدیم. این قول هیچ قائلی نداشته است و باطل بودنش بدیهی و واضح است؛
#ذات اجسام حادث است و صفاتشان قدیم. این قول هیچ قائلی نداشته است و باطل بودنش بدیهی و واضح است؛
#[[جالینوس]]: توقف و عدم اظهار نظر در این مسئله. <ref>رجوع کنید به: اصول‌الدین، ص55، 59ـ60؛ كتاب الفصل فى الملل و الاهواء و النحل، ج 1، ص 9، 23ـ25، 34؛ نهایة الاقدام فى علم الكلام، ص 5ـ 6؛ الاربعین فى اصول‌الدین، ج 1، ص 29ـ32؛ انوار الملكوت فى شرح الیاقوت، ص 28ـ29</ref> البته رگه‌هایى از این نظریه را نزد [[ابن‌ میمون]] <ref>دلاله الحائرین، ج 1، ص 181، 183</ref> نیز می‌توان یافت.
#[[جالینوس]]: توقف و عدم اظهار نظر در این مسئله.<ref>رجوع کنید به: اصول‌الدین، ص۵۵، ۵۹ـ۶۰؛ کتاب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج ۱، ص۹، ۲۳ـ۲۵، ۳۴؛ نهایة الاقدام فی علم الکلام، ص۵ـ ۶؛ الاربعین فی اصول‌الدین، ج ۱، ص۲۹ـ۳۲؛ انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۸ـ۲۹</ref> البته رگه‌هایی از این نظریه را نزد [[ابن‌ میمون]]<ref>دلاله الحائرین، ج ۱، ص۱۸۱، ۱۸۳</ref> نیز می‌توان یافت.
 


==حدوث و قدم در روایات==
==حدوث و قدم در روایات==
در [[احادیث]] [[امامان شیعه|امامان شیعه]] علیهم ‌السلام بیاناتی درباره حدوث عالم و نفی قدیم بودن آن آمده است.


در [[احادیث]] [[امامان شیعه|امامان شیعه ]] علیهم ‌السلام  بیاناتی درباره حدوث عالم و نفى قدیم بودن آن آمده است.
از جمله در [[کتاب توحید(ابن بابویه)|توحید]] [[ابن‌ بابویه]] در مورد اثبات حدوث عالم<ref>ص ۲۹۳، ۲۹۷ـ۲۹۸</ref> روایتی نقل شده که فردی از [[امام رضا(ع)]] ‌پرسید دلیل حدوث عالم چیست؟ ایشان حادث شدن خود او را دلیل بر حدوث عالم دانست.
 
از جمله در [[کتاب توحید( ابن بابویه)|توحید]] [[ابن‌ بابویه]] در مورد اثبات حدوث عالم <ref>ص 293، 297ـ298</ref> روایتی نقل شده که فردى از [[امام رضا(ع)]] ‌پرسید دلیل حدوث عالم چیست؟ ایشان حادث شدن خود او را دلیل بر حدوث عالم دانست.
 
همچنین [[امام صادق(ع)]]  در پاسخ [[ابن‌ابی‌العوجاء]] درباره دلیل حدوث عالم، بیان می کند که وجود تغییر و از بین رفتن در اشیاى عالم، نشان دهنده بطلان قدیم بودن است. <ref>نیز رجوع کنید به الکافی، ج 1، ص 77؛ براى سایر روایات شیعى درباره حدوث رجوع کنید به نهج‌البلاغة، خطبه 1، 90، 152، 182، 185، 186؛ الکافی، ج 1، ص 134ـ135؛ التوحید، 1385ـ1386، ج 2، ص 607؛ بحارالانوار، ج 54، جاهاى متعدد</ref>


همچنین [[امام صادق(ع)]] در پاسخ [[ابن‌ابی‌العوجاء]] درباره دلیل حدوث عالم، بیان می‌کند که وجود تغییر و از بین رفتن در اشیای عالم، نشان دهنده بطلان قدیم بودن است.<ref>نیز رجوع کنید به الکافی، ج ۱، ص۷۷؛ برای سایر روایات شیعی درباره حدوث رجوع کنید به نهج‌البلاغة، خطبه ۱، ۹۰، ۱۵۲، ۱۸۲، ۱۸۵، ۱۸۶؛ الکافی، ج ۱، ص۱۳۴ـ۱۳۵؛ التوحید، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج ۲، ص۶۰۷؛ بحارالانوار، ج ۵۴، جاهای متعدد</ref>


==براهین اثبات حدوث عالم==
==براهین اثبات حدوث عالم==
 
متکلمان برای اثبات حدوث عالم، چندین دلیل ارائه کرده‌اند.
متکلمان برای اثبات حدوث عالم، چندین دلیل ارائه کرده اند.
این ادله به دو دسته اثباتی و نقضی تقسیم می‌شوند.
این ادله به دو دسته اثباتی و نقضی تقسیم می شوند.
ادله اثباتی، مستقیما حدوث عالم را اثبات می‌کند و ادله نقضی، قدیم و ازلی بودن عالم را نفی می‌کند.<ref>نهایة الاقدام فی علم الکلام، ص۱۱؛ دلاله الحائرین، ج ۱، ص۲۱۴</ref> وقتی ازلی بودن عالم باطل شد، حدوث آن اثبات می‌شود.<ref>شرح الاصول الخمسة، ص۱۱۸؛ کتاب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج ۱، ص۹؛ مقالة... فی ان دلیل یحیی النحوی علی حدث العالم اولی بالقبول من دلیل المتکلمین اصلا، ص۲۴۶</ref>
ادله اثباتی، مستقیما حدوث عالم را اثبات می کند و ادله نقضی، قدیم و ازلی بودن عالم را نفی می کند. <ref>نهایة الاقدام فى علم الكلام، ص 11؛ دلاله الحائرین، ج 1، ص 214</ref> وقتی ازلی بودن عالم باطل شد، حدوث آن اثبات می شود. <ref>شرح الاصول الخمسة، ص 118؛ كتاب الفصل فى الملل و الاهواء و النحل، ج 1، ص 9؛ مقالة... فى ان دلیل یحیى النحوى على حدث العالم اولى بالقبول من دلیل المتكلمین اصلا، ص 246</ref>
 


== پانویس ==
== پانویس ==
<div class="reflist4" style="height: 220px; overflow: auto; padding: 3px" >
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}
 
</div>


== منابع ==
== منابع ==
<div class="reflist4" style="height: 220px; overflow: auto; padding: 3px" >
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
*علی‌بن محمدآمدی، ابکارالافکار فی اصول‌الدین، چاپ احمد محمد مهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲م.
*ابن‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم [? ۱۳۵۷ش].
*ابن‌حزم، کتاب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، مصر ۱۳۱۷ـ۱۳۲۰، چاپ افست بیروت [بی‌تا].
*ابن‌خَمّار، مقالة... فی ان دلیل یحیی النحوی علی حدث العالم اولی بالقبول من دلیل المتکلمین اصلا، در الافلاطونیة المحدثة عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، قاهره: مکتبة النهضة المصریة، ۱۹۵۵م.
*ابن‌رشد، تهافت التهافت، چاپ سلیمان دنیا، قاهره [۱۹۸۰ـ ۱۹۸۱].
*ابن‌سینا، الحکومة فی حجج المثبتین للماضی مبدأً زمانیاً، در عمربن علی فریدالدین غیلانی، حدوث العالم، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۷ش.
*کتاب المعتمد فی اصول‌الدین، کتاب المعتمد فی اصول‌الدین، چاپ مارتین مک درموت و ویلفرد مادلونگ، لندن ۱۹۹۱م.
*ابن‌میمون، دلالة الحائرین، چاپ حسین اتای، [قاهره، بی‌تا]
*علی‌بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
*عبدالقاهربن طاهر بغدادی، کتاب اصول‌الدین، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱م.
*محمداعلی‌بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷م.
*اسماعیل‌بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت [بی‌تا].
*جوینی، عبدالملک‌بن عبداللّه، الشامل فی اصول‌الدین، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
*جوینی، عبدالملک‌بن عبداللّه، الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، چاپ اسعد تمیم، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
*حنفی، حسن، من العقیدة الی الثورة، [قاهره ۱۹۸۸].
*شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، نهایة الاقدام فی علم الکلام، چاپ آلفرد گیوم، قاهره [بی‌تا].
*علامه حلّی، حسن‌بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، چاپ محمد نجمی زنجانی، تهران ۱۳۳۸ش.
*فخررازی، محمدبن عمر، الاربعین فی اصول‌الدین، چاپ احمد حجازی‌سقا، قاهره [۱۹۸۶]
*فخررازی، محمدبن عمر، محصل افکار المتقدمین و المتأخرین من العلماء و الحکماء و المتکلمین، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴م.
*فخررازی، محمدبن عمر، المسائل الخمسون فی اصول‌الدین، چاپ احمد حجازی‌سقا، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰م.
*قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲ق.
*قاضی عبدالجباربن احمد، المحیط بالتکلیف، چاپ عمر سیدعزمی، [قاهره ۱۹۶۵].
*علی‌بن محمد ماوردی، اعلام النبوة، چاپ محمد معتصم باللّه بغدادی، بیروت ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
*فخرالدین غیلانی، عمربن علی، حدوث‌العالم، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۷ش.
*عضدالدین ایجی، عبدالرحمان‌بن احمد، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب، [بی‌تا].
*ابن‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم [? ۱۳۵۷ش].
{{پایان}}
</div>


*علی‌بن محمدآمدى، ابكارالافكار فى اصول‌الدین، چاپ احمد محمد مهدى، قاهره 1423/2002م.
*ابن‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم [? 1357ش].
*ابن‌حزم، كتاب الفصل فى الملل و الاهواء و النحل، مصر 1317ـ1320، چاپ افست بیروت [بی‌تا].
*ابن‌خَمّار، مقالة... فى ان دلیل یحیى النحوى على حدث العالم اولى بالقبول من دلیل المتكلمین اصلا، در الافلاطونیة المحدثة عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوى، قاهره: مكتبة النهضة المصریة، 1955م.
*ابن‌رشد، تهافت التهافت، چاپ سلیمان دنیا، قاهره [1980ـ 1981].
*ابن‌سینا، الحكومة فى حجج المثبتین للماضى مبدأً زمانیاً، در عمربن على فریدالدین غیلانى، حدوث العالم، چاپ مهدى محقق، تهران 1377ش.
*كتاب المعتمد فى اصول‌الدین، كتاب المعتمد فى اصول‌الدین، چاپ مارتین مك درموت و ویلفرد مادلونگ، لندن 1991م.
*ابن‌میمون ، دلالة الحائرین، چاپ حسین اتاى، [قاهره، بی‌تا]
*علی‌بن اسماعیل اشعرى، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن 1400ق/ 1980م.
*عبدالقاهربن طاهر بغدادى، كتاب اصول‌الدین، استانبول 1346/1928، چاپ افست بیروت 1401/1981م.
*محمداعلی‌بن على تهانوى، كشاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، كلكته 1862، چاپ افست تهران 1967م.
*اسماعیل‌بن حماد جوهرى، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت [بی‌تا].
*جوینى، عبدالملك‌بن عبداللّه، الشامل فى اصول‌الدین، بیروت 1420/1999.
*جوینى، عبدالملك‌بن عبداللّه، الارشاد الى قواطع الادلة فى اصول الاعتقاد، چاپ اسعد تمیم، بیروت 1416/1996.
*حنفى، حسن، من العقیدة الى الثورة، [قاهره 1988].
*شهرستانى، محمدبن عبدالكریم، نهایة الاقدام فى علم الكلام، چاپ آلفرد گیوم، قاهره [بی‌تا].
*علامه حلّى، حسن‌بن یوسف، انوار الملكوت فى شرح الیاقوت، چاپ محمد نجمى زنجانى، تهران 1338ش.
*فخررازى، محمدبن عمر، الاربعین فى اصول‌الدین، چاپ احمد حجازی‌سقا، قاهره [1986]
*فخررازى، محمدبن عمر، محصل افكار المتقدمین و المتأخرین من العلماء و الحكماء و المتكلمین، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، بیروت 1404/1984م.
*فخررازى، محمدبن عمر، المسائل الخمسون فى اصول‌الدین، چاپ احمد حجازی‌سقا، بیروت 1410/1990م.
*قاضى عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ سمیر مصطفى رباب، بیروت 1422ق.
*قاضى عبدالجباربن احمد، المحیط بالتكلیف، چاپ عمر سیدعزمى، [قاهره 1965].
*علی‌بن محمد ماوردى، اعلام النبوة، چاپ محمد معتصم باللّه بغدادى، بیروت 1407ق/1987م.
*فخرالدین غیلانى، عمربن على، حدوث‌العالم، چاپ مهدى محقق، تهران 1377ش.
*عضدالدین ایجى، عبدالرحمان‌بن احمد، المواقف فى علم الكلام، بیروت: عالم الكتب، [بی‌تا].
*ابن‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم [? 1357ش].
{{پایان}}


[[en:Temporality and Eternity]]
[[en:Temporality and Eternity]]


[[رده:مباحث کلامی]]
[[رده:اصطلاحات کلامی]]
[[رده:مباحث فلسفی]]
[[رده:اصطلاحات فلسفی]]
کاربر ناشناس