آیه ابتلای ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
جز
←منظور از امامت ابراهیم چیست؟
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
واژه «امام» از دیگر واژگانی است که تفسیرهای مختلفی داشته است: | واژه «امام» از دیگر واژگانی است که تفسیرهای مختلفی داشته است: | ||
*[[شیخ طوسی]] در [[التبیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر تبیان]] گفته است امامت در این آیه، به معنای ولایت و زعامت سیاسی است. او ولایت و زعامت سیاسی را از شئون [[نبوت]] و رسالت نمیداند؛ از این رو معتقد است همه پیامبران علاوه بر مقام نبوت، ولایت نداشتهاند، بلکه برخی از آنان شایسته چنین مقامی شدهاند.<ref>شیخ طوسی، تبیان، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۴۹.</ref> | *[[شیخ طوسی]] در [[التبیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر تبیان]] گفته است امامت در این آیه، به معنای ولایت و زعامت سیاسی است. او ولایت و زعامت سیاسی را از شئون [[نبوت]] و رسالت نمیداند؛ از این رو معتقد است همه پیامبران علاوه بر مقام نبوت، ولایت نداشتهاند، بلکه برخی از آنان شایسته چنین مقامی شدهاند.<ref>شیخ طوسی، تبیان، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۴۹.</ref> | ||
*به نظر علامه طباطبایی | *به نظر علامه طباطبایی امام کسی است که مردم در گفتار و رفتار از او پیروی می کنند ومنظور از مقام امامت در این آیه، هدایت باطنی است؛ مقامی که رسیدن به آن، لازمه برخورداری از کمال وجودی و مقام معنویِ ویژهای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید و این غیر از مقام نبوت است و از همین روست ک امام بر مردمان ولایت دارد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۲.</ref> | ||
*طبری از مفسران اهلسنت در قرن سوم قمری، «امامت» را امامتِ جهانیِ ابراهیم تفسیر کرده است. به باور وی، بر اساس این آیه، ابراهیم امام عصر خود و دیگر زمانها و حتی دیگر [[پیامبران]] است و همه سنتهای توحیدی باید از او پیروی کنند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۱۰.</ref> | *طبری از مفسران اهلسنت در قرن سوم قمری، «امامت» را امامتِ جهانیِ ابراهیم تفسیر کرده است. به باور وی، بر اساس این آیه، ابراهیم امام عصر خود و دیگر زمانها و حتی دیگر [[پیامبران]] است و همه سنتهای توحیدی باید از او پیروی کنند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۱۰.</ref> | ||
*فخر رازی دیگر مفسر اهلسنت، امامت را همان نبوت تفسیر کرده است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۶.</ref> | *فخر رازی دیگر مفسر اهلسنت، امامت را همان نبوت تفسیر کرده است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۶.</ref> |