پرش به محتوا

ماجرای حکمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ دسامبر ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Siadati
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Salvand
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:


==نتیجه حکمیت ابوموسی==
==نتیجه حکمیت ابوموسی==
ابو موسی اشعری نتیجه حکمیت را به اینجا رسانید که هر دو فرمانروا یعنی معاویه و علی(ع) [[خلع ید]] شوند و هیچکدام فرمانروا نباشند، عمرو عاص نیز _به ظاهر_ این امر را پذیرفت اما برای اجرایی کردن نقشه ‏ای که در سر داشت ابوموسی را فریفت و او را برای اعلام نتیجه بر خودش مقدم کرد. ابن عباس تلاش زیادی کرد تا ابتدا عمرو عاص نتیجه را اعلام کند اما ابوموسی به هشدارهای ابن عباس مبنی بر فریب‏‌کاری عمرو توجهی نکرد و به او گفت: من و عمرو توافق کرده‏‌ایم.<ref>نک: ابن ابی‎‏الحدید، ج۲، ص۲۵۵.</ref>
[[ابوموسی اشعری]] نتیجه حکمیت را به اینجا رسانید که هر دو فرمانروا یعنی [[معاویه]] و [[علی(ع)]] از [[خلافت]] برکنار شوند و هیچ‌کدام فرمانروا نباشد. [[عمرو عاص]] نیز ـ به ظاهر ـ این امر را پذیرفت اما برای اجرایی‌کردن نقشه‌ای که در سر داشت، ابوموسی را فریفت و او را برای اعلام نتیجه بر خودش مقدم کرد. [[ابن عباس]] تلاش زیادی کرد تا ابتدا عمرو عاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای ابن عباس توجهی نکرد و به او گفت: من و عمرو عاص توافق کرده‏‌ایم.<ref>نک: ابن ابی‎‏الحدید، ج۲، ص۲۵۵.</ref>


ابو موسی بر بالای منبر رفت و گفت:‌ای مردم! برای این که مسلمانان روی آسایش ببینند و بینشان دودستگی نباشد من و عمرو عاص توافق کردیم که علی و معاویه را از خلافت برکنار کنیم تا خود مسلمین شورائی تشکیل داده و کسی را که استحقاق و شایستگی خلافت دارد انتخاب کنند پس من _<small>به نمایندگی از مردم حجاز و عراق</small>_ چنانکه انگشتری ام را از دست خود خارج میکنم، علی را از خلافت خلع مینمایم.<ref>نک: همان، ص۲۵۶.</ref> سپس از منبر پایین آمد و عمرو بن عاص به بالای منبر رفته، اعلام کرد: آنچه ابوموسی گفت شنیدید. او، تنها حق برکناری علی را داشت و من هم او را در این مورد تایید میکنم. اما من چنانکه انگشتری ام را به دست میکنم خلافت را به معاویه واگذار می‌نمایم. زیرا او علاوه بر شایستگی احراز این مقام، ولی دم و خونخواه [[عثمان]] نیز هست. در اینجا مجلس آشفته شد. ابوموسی از حیله عمرو برآشفت و خطاب به او گفت: «قَد غَدَرتَ و فَجَرتَ و اِنَّما مَثَلُك مَثَلُ الكَلبِ ان تَحمِل عَلیهِ یلهَث او تَترُكهُ یلهَث»؛<ref>نک: اعراف ۱۷۶.</ref> ای حیله‏ گر فاسق، تو چون سگی هستی كه چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، پارس می‌کند. عمرو عاص هم در پاسخ گفت: «اِنَّما مَثَلُكَ مَثَلُ الحِمارِ یحمِل اَسفاراً»؛<ref>نک: جمعه ۵.</ref> یعنی تو هم چون خری هستی که مشتی کتاب بارش کرده‏ باشند.<ref>نک: ابن ابی ‏الحدید، همان.</ref>
ابوموسی بر بالای [[منبر]] رفت و گفت:‌ای مردم! برای این که [[مسلمانان]] روی آسایش ببینند و بینشان دودستگی نباشد، من و عمرو عاص توافق کردیم که علی و معاویه را از خلافت برکنار کنیم تا خود مسلمانان شورایی تشکیل دهند و کسی را که استحقاق و شایستگی خلافت دارد انتخاب کنند؛ پس من ـ به نمایندگی از مردم [[حجاز]] و [[عراق]] ـ چنان‌که انگشتری‌ام را از دست خود خارج می‌کنم، علی را از خلافت برکنار می‌نمایم.<ref>نک: همان، ص۲۵۶.</ref> سپس از منبر پایین آمد و عمرو عاص به بالای منبر رفته، اعلام کرد: آنچه ابوموسی گفت شنیدید. او، تنها حق برکناری علی را داشت و من هم او را در این مورد تأیید می‌کنم؛ اما من چنان‌که انگشتری‌ام را به دست می‌کنم خلافت را به معاویه واگذار می‌نمایم؛ زیرا او علاوه بر اینکه شایستگی این مقام را دارد، ولیِّ دم و خونخواه [[عثمان]] نیز است. در اینجا مجلس آشفته شد. ابوموسی از حیله عمرو عاص برآشفت و خطاب به او گفت: ای حیله‏‌گر فاسق! تو چون سگی هستی كه چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، پارس می‌کند.<ref> «قَد غَدَرتَ و فَجَرتَ و اِنَّما مَثَلُك مَثَلُ الكَلبِ ان تَحمِل عَلیهِ یلهَث او تَترُكهُ یلهَث». اشاره دارد به آیه ۱۷۶ سوره اعراف.</ref> عمرو عاص هم در پاسخ گفت: تو همچون خری هستی که مشتی کتاب بارش کرده‏ باشند.<ref> «اِنَّما مَثَلُكَ مَثَلُ الحِمارِ یحمِل اَسفاراً»(سوره جمعه، آیه ۵).</ref> <ref> نک: ابن ابی ‏الحدید، همان.</ref>


به این ترتیب، بدون آنکه سخن از قرآن و سنت پیامبر (ص) باشد، ماجرای حکمیت‏ منشا اختلاف دیگری در میان شام و عراق شد.<ref>ابن مزاحم، ص۵۴۵ و همچنین نک: شهیدی، ص۱۴۳ و ابن ابی ‏الحدید، همان.</ref> و مهم‏ترین نتیجه حکمیت برای شامیان این بود که از آن پس مردم شام، معاویه را امیرالمؤمنین نامیدند.<ref>بلاذری، ج۲، ص۳۴۲.</ref>
به این ترتیب، بدون آنکه سخن از [[قرآن]] و [[سنت]] [[پیامبر(ص)]] باشد، ماجرای حکمیت‏ منشا اختلاف دیگری در میان شام و عراق شد.<ref>ابن مزاحم، ص۵۴۵ و همچنین نک: شهیدی، ص۱۴۳ و ابن ابی ‏الحدید، همان.</ref> و مهم‏‌ترین نتیجه حکمیت برای [[شام|شامیان]] این بود که آنان پس از ماجرای حکمیت، معاویه را [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] نامیدند.<ref>بلاذری، ج۲، ص۳۴۲.</ref>


==پیدایش خوارج==
==پیدایش خوارج==
کاربر ناشناس