Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۳۵
ویرایش
imported>Shadpoor جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''سَمیع''' و '''بَصیر''' از اوصاف مشترک میان انسان و خدا است که در [[قرآن]]، بارها خداوند به آن متصف شده است. این [[صفات الهی|صفات]] معانی مختلفی دارند اما هنگامی که خداوند به آنها متصف میشود، به معنای «شنوا» و «بینا» هستند بی آن که مستلزم اندام بدنی و قوای حسی باشند. <br /> | ||
به باور برخی از [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، سمع و بصر خدا در حقیقت، همان علم و ادراک اوست؛ اما به باور [[سهروردی]]، چون [[علم خدا]] از سنخ علوم حضوری و شهودی و رویت بیواسطه است، در حقیقت به بصر و دیدن بیواسطه باز میگردد. <br /> | به باور برخی از [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، سمع و بصر خدا در حقیقت، همان علم و ادراک اوست؛ اما به باور [[سهروردی]]، چون [[علم خدا]] از سنخ علوم حضوری و شهودی و رویت بیواسطه است، در حقیقت به بصر و دیدن بیواسطه باز میگردد. <br /> | ||
بسیاری از متفکران امامیه، اتصاف خداوند به این اوصاف را به سبب استعمال آنها در دین جایز میدانند و به همین جهت، از اتصاف خدا به اوصاف مشابه (مثلا چشنده و بوینده و ...) پرهیز کرده و بر [[توقیفی بودن اسماء الهی|توقیفی بودن اوصاف]] مذکور تاکید میکنند. | بسیاری از متفکران امامیه، اتصاف خداوند به این اوصاف را به سبب استعمال آنها در دین جایز میدانند و به همین جهت، از اتصاف خدا به اوصاف مشابه (مثلا چشنده و بوینده و...) پرهیز کرده و بر [[توقیفی بودن اسماء الهی|توقیفی بودن اوصاف]] مذکور تاکید میکنند. | ||
==معنای سمع و بصر== | ==معنای سمع و بصر== | ||
*'''سمع'''<br /> | *'''سمع'''<br /> | ||
سمع در لغت، گاهی به معنای قوه شنوایی است که صداها را درک میکند و گاهی به معنای شنیدن است.<ref>راغب اصفهانی، | سمع در لغت، گاهی به معنای قوه شنوایی است که صداها را درک میکند و گاهی به معنای شنیدن است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۵.</ref> اما در [[قرآن]]، واژه سمع، در معانی دیگری نیز به کار رفته است: گوش،<ref>سوره بقره، آیه۷.</ref> فهم<ref>سوره نساء، آیه۴۶.</ref>.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۵.</ref> زمانی که خداوند کافران را فاقد «سمع» میداند،<ref>سوره بقره، آیه۱۸؛ سوره فصلت، آیه۴۴.</ref> به این مطلب اشاره دارد که آنها اهل تفکر نیستند.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۶.</ref> همچنین، وقتی خداوند به صفت «سمیع» خوانده میشود،<ref>سوره مجادله، آیه۱؛ سوره آل عمران، آیه۱۸۱.</ref> منظور، علم خدا به مسموعات و شنیدنیها است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۲۶.</ref><br /> | ||
*'''بصر'''<br />بصر در لغت هم | *'''بصر'''<br />بصر در لغت هم بهمعنای چشم است و هم به معنای قوه بینایی.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۲۷.</ref> در قرآن، بصر در چند معنا به کار رفته است: چشم و قوه بینایی،<ref>سوره نحل، آیه۷۷؛ سوره اسراء، آیه۳۶.</ref> بصیرت و درک قلبی،<ref>سوره یوسف، آیه۱۰۸.</ref> علم و دانایی.<ref>سوره طه، آیه۹۶.</ref> وقتی [[خداوند]] «بصیر» خوانده میشود،<ref>سوره بقره، آیه۹۶.</ref> منظور، بینایی<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹۶.</ref> و علم خدا به دیدنیها است.<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۲۸۱.</ref> | ||
==سمیع و بصیر در قرآن== | ==سمیع و بصیر در قرآن== | ||
*'''سمیع'''{{گفت و گو | *'''سمیع'''{{گفت و گو | ||
|عرض= | |عرض=۲۴ | ||
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal; | |شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal; | ||
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:175% | |شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:175% | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|تورفتگی=۰ | |تورفتگی=۰ | ||
|تراز=چپ | |تراز=چپ | ||
|عنوان={{عربی|اندازه= | |عنوان={{عربی|اندازه=۱۰۰%|اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ<ref>سوره نور، آیه۲۱.</ref>}} | ||
|خداوند شنوا و داناست. | |خداوند شنوا و داناست. | ||
}} | }} | ||
صفت «سمیع» ۴۴ بار در [[قرآن]] به عنوان وصفی برای خدا به کار رفته است<ref>مثلا سوره بقره، آیه۱۳۷؛ سوره انعام، آیات۱۳و۱۱۵؛ سوره انفال، آیه۶۱؛ سوره یونس، آیه۶۵.</ref> و چندین بار در مورد انسان نیز استفاده شده است<ref>مثلا سوره هود، آیه۲۴.</ref>. کلمه «سمع»(شنیدن) نیز چندین بار به صورت فعلی برای [[خداوند]] استفاده شده است.<ref>سوره آل عمران، آیه۱۸۱؛ سوره طه، آیه۴۶؛ سوره زخرف، آیه۸۰.</ref> در اکثر آیات، صفت «سمیع» یا با صفت «علیم»<ref>مثلا سوره نور، آیه۲۱؛ سوره حجرات، آیه۱.</ref> و یا با صفت «بصیر»<ref>مثلا سوره لقمان، آیه۲۱؛ سوره مجادله، آیه۱.</ref> برای خدوند به کار رفته است. صفت «سمیع» عمدتا برای خداوند به صورت مطلق و بدون قید استفاده شده است.<ref>مثلا سوره نساء، آیات۱۳۴و۱۴۸.</ref> | صفت «سمیع» ۴۴ بار در [[قرآن]] به عنوان وصفی برای خدا به کار رفته است<ref>مثلا سوره بقره، آیه۱۳۷؛ سوره انعام، آیات۱۳و۱۱۵؛ سوره انفال، آیه۶۱؛ سوره یونس، آیه۶۵.</ref> و چندین بار در مورد انسان نیز استفاده شده است<ref>مثلا سوره هود، آیه۲۴.</ref>. کلمه «سمع»(شنیدن) نیز چندین بار به صورت فعلی برای [[خداوند]] استفاده شده است.<ref>سوره آل عمران، آیه۱۸۱؛ سوره طه، آیه۴۶؛ سوره زخرف، آیه۸۰.</ref> در اکثر آیات، صفت «سمیع» یا با صفت «علیم»<ref>مثلا سوره نور، آیه۲۱؛ سوره حجرات، آیه۱.</ref> و یا با صفت «بصیر»<ref>مثلا سوره لقمان، آیه۲۱؛ سوره مجادله، آیه۱.</ref> برای خدوند به کار رفته است. صفت «سمیع» عمدتا برای خداوند به صورت مطلق و بدون قید استفاده شده است.<ref>مثلا سوره نساء، آیات۱۳۴و۱۴۸.</ref> | ||
*'''بصیر'''<br />{{گفت و گو | *'''بصیر'''<br />{{گفت و گو | ||
|عرض= | |عرض=۲۴ | ||
|شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal; | |شکل بندی عنوان=line-height:200%; font-size:125%; font-weight: normal; | ||
|شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:175% | |شکل بندی ستون راست=text-align:center; line-height:175% | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|تورفتگی=۰ | |تورفتگی=۰ | ||
|تراز=چپ | |تراز=چپ | ||
|عنوان={{عربی|اندازه= | |عنوان={{عربی|اندازه=۱۰۰%|إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ<ref>سوره حج، آیه۷۵.</ref>}} | ||
|خداوند شنوا و | |خداوند شنوا و بیناست. | ||
}} | }} | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==ارجاع سمع و بصر به علم یا بالعکس== | ==ارجاع سمع و بصر به علم یا بالعکس== | ||
بسیاری از متکلمان [[امامیه]]، سمع و بصر خدا را به علم و ادراک باز میگردانند.<ref>شیخ مفید، أوائل | بسیاری از متکلمان [[امامیه]]، سمع و بصر خدا را به علم و ادراک باز میگردانند.<ref>شیخ مفید، أوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۵۴؛ خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد، موسسه امام صادق(ع)، ص۵۸.</ref> به باور آنها سمع و بصر در معنای لغوی و متعارف، به معنای ادراک از طریق اندام حسی است؛ اما چون از سویی خداوند خودش را با چنین اوصافی معرفی کرده و از سوی دیگر، میدانیم محال است خداوند دارای اندام حسی باشد، پس این اوصاف در مورد خداوند، فقط به معنای علم و ادراک و احاطه به شنیدنیها و دیدنیها است.<ref>شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۱۴۱۳ق، ص۵۴؛ خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد، موسسه امام صادق(ع)، ص۵۴.</ref> از این رو، اگرچه مفهوم سمع و بصر خدا از مفهوم علم خدا متفاوت است؛ اما حقیقت و مصداق سمع و بصر، همان حقیقت و مصداق علم خدا است.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۰۳.</ref><br /> | ||
اما [[سهروردی]] و گروهی از فلاسفه دیگر معتقدند که علم خداوند و سایر موجودات مجرد و نورانی، از سنخ حضور و شهود و | اما [[سهروردی]] و گروهی از فلاسفه دیگر معتقدند که علم خداوند و سایر موجودات مجرد و نورانی، از سنخ حضور و شهود و رؤیت بیواسطه است و به همین جهت، علم آنها به بصر(دیدن بیواسطه) باز میگردد نه بالعکس.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق(حکمةالاشراق)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۵.</ref> قطبالدین شیرازی از شارحان [[حکمت اشراق]]، در توضیح این نظریه مینویسد علم انسانی دو دسته است: یا از طریق [[برهان]] است که علم الیقین میباشد و بصر به علم باز میگردد؛ و یا از طریق شهود و رویت بیواسطه است که عین الیقین است و علم به بصر(دیدن بیواسطه) باز میگردد. اما علم خدا و سایر موجودات مجرد، همگی از سنخ حضور و شهود و رویت بیواسطه و عین الیقین است و به همین جهت، در آنها همیشه علم به بصر(دیدن بیواسطه) باز میگردد.<ref>شیرازی، شرح حکمةالاشراق، ۱۳۸۳ش، ص۴۵۱-۴۵۳.</ref><br /> | ||
== | ==پیشینیبودن علم در اوصاف سمیع و بصیر== | ||
خداوند «سمیع» و «بصیر» است به این معنا که به اشیاء عالم است حتی قبل از آن که تحقق یابند؛<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۱۰۹؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۱.</ref> | خداوند «سمیع» و «بصیر» است به این معنا که به اشیاء عالم است حتی قبل از آن که تحقق یابند؛<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۱۰۹؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۱.</ref> | ||
چرا که در اتصاف به صفات «سمیع» و «بصیر» لازم نیست | چرا که در اتصاف به صفات «سمیع» و «بصیر» لازم نیست حتما شنیدنی و دیدنی بالفعل وجود داشته باشند چرا که سمیع و بصیر بدین معناست که اگر شنیدنی یا دیدنی وجود یابد، سمیع و بصیر آن را درک میکند.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۱۱۳؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref> | ||
==فرق سمیع و بصیر با سامع و مبصر== | ==فرق سمیع و بصیر با سامع و مبصر== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==توقیفی بودن اوصاف سمیع و بصیر== | ==توقیفی بودن اوصاف سمیع و بصیر== | ||
برخی از متکلمان از [[توقیفی بودن اسماء الهی]] دفاع کرده و معتقدند اگرچه خداوند به همه چیز (شنیدنیها و دیدنیها و بوییدنیها و چشیدنیها و غیره) آگاهی دارد؛ اما با این حال، در توصیف خدا نباید از آنچه در [[شریعت اسلامی|شریعت]] آمده تجاوز کرد و افزون بر اتصاف خدا به اوصاف سمیع و بصیر -که در شریعت آمده- خدا را با اوصافی مثل شامّ(بوینده) و ذائق(چشنده) و لامس(لمس کننده) -که در شریعت نیامده- نیز توصیف کرد.<ref>حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۵۹-۶۰.</ref> این اوصاف در اذهان عمومی، بیانگر ادراک از طریق اندام بدنی و قوای جسمانی هستند و چون خدا فاقد جسم و بدن است، به این اوصاف متّصف نمیشود.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۱۱۲؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، | برخی از متکلمان از [[توقیفی بودن اسماء الهی]] دفاع کرده و معتقدند اگرچه خداوند به همه چیز (شنیدنیها و دیدنیها و بوییدنیها و چشیدنیها و غیره) آگاهی دارد؛ اما با این حال، در توصیف خدا نباید از آنچه در [[شریعت اسلامی|شریعت]] آمده تجاوز کرد و افزون بر اتصاف خدا به اوصاف سمیع و بصیر -که در شریعت آمده- خدا را با اوصافی مثل شامّ(بوینده) و ذائق(چشنده) و لامس(لمس کننده) -که در شریعت نیامده- نیز توصیف کرد.<ref>حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۵۹-۶۰.</ref> این اوصاف در اذهان عمومی، بیانگر ادراک از طریق اندام بدنی و قوای جسمانی هستند و چون خدا فاقد جسم و بدن است، به این اوصاف متّصف نمیشود.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۱۱۲؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵۵، ص۲۴۲-۲۴۳؛ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۰۳.</ref> اما چون در سمیع و بصیر اصلا قید نشده که شنیدنی و دیدنی حتما از طریق اندام حسی ادراک شود، اتصاف خدا به این دو صفت خالی از اشکال است.<ref>قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۱۱۲؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۵، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref> | ||
==هدف خدا از اتصاف به سمیع و بصیر== | ==هدف خدا از اتصاف به سمیع و بصیر== | ||
هدف خداوند از این که خودش را سمیع و بصیر توصیف کرده، این است که به مردم اطلاع دهد که گفتارشان را میشنود و رفتارشان را میبیند و نهایتا در [[قیامت]] آنها را حسابرسی میکند.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، | هدف خداوند از این که خودش را سمیع و بصیر توصیف کرده، این است که به مردم اطلاع دهد که گفتارشان را میشنود و رفتارشان را میبیند و نهایتا در [[قیامت]] آنها را حسابرسی میکند.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ق، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس۲}} | {{پانویس۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
خط ۶۰: | خط ۵۷: | ||
*حمصی رازی، سدید الدین، المنقذ من التقلید، موسسۀ النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق. | *حمصی رازی، سدید الدین، المنقذ من التقلید، موسسۀ النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق. | ||
*خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد(مع تعلیقات السبحانی)، موسسه امام صادق(ع)، [بیتا]. | *خواجه نصیر الدین طوسی، قواعد العقائد(مع تعلیقات السبحانی)، موسسه امام صادق(ع)، [بیتا]. | ||
*راغب اصفهانی، المفردات | *راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، الدار الشامیة، ۱۴۱۲ق. | ||
*سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، موسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲۸ق. | *سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، موسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲۸ق. | ||
*شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق( | *شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق(حکمةالاشراق)، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۷۵ش. | ||
*شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ق. | *شیخ مفید، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ق. | ||
*شیرازی، قطب الدین، شرح | *شیرازی، قطب الدین، شرح حکمةالاشراق، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ش. | ||
*قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، الدار المصریة، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م. | *قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، الدار المصریة، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م. | ||
*قاضی عبدالجبار، شرح الأصول | *قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسة، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق. | ||
*مصطفوی، حسن، | *مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{خداشناسی}} | {{خداشناسی}} |