کاربر ناشناس
سکوت ۲۵ ساله: تفاوت میان نسخهها
جز
←چرایی سکوت
imported>Bashiri |
imported>Bashiri جز (←چرایی سکوت) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== چرایی سکوت == | == چرایی سکوت == | ||
در میان دانشمندان، دو دیدگاه در خصوص چرایی سکوت [[امام علی(ع)]] وجود دارد. گروهی از دانشمندان که عمدتا علمای [[اهل سنت]] و برخی دیگر را تشکیل میدهند، معتقدند سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع) نشاندهنده این است که امام(ع) برای خود حق حکومت قائل نبوده و حق حکومت برای مردم است. در مقابل گروه دوم که دانشمندان [[شیعه]] و برخی دانشمندان [[اهل سنت]] را تشکیل میدهند، این سکوت را با توجه به کلام امام علی(ع) تشریح نمودهاند. | در میان دانشمندان، دو دیدگاه در خصوص چرایی سکوت [[امام علی(ع)]] وجود دارد. گروهی از دانشمندان که عمدتا علمای [[اهل سنت]] و برخی دیگر را تشکیل میدهند، معتقدند سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع) نشاندهنده این است که امام(ع) برای خود حق حکومت قائل نبوده و حق حکومت برای مردم است. در مقابل گروه دوم که دانشمندان [[شیعه]] و برخی دانشمندان [[اهل سنت]] را تشکیل میدهند، این سکوت را با توجه به کلام امام علی(ع) تشریح نمودهاند. | ||
===موافقان الهی بودن حق حکومت=== | ===موافقان الهی بودن حق حکومت=== | ||
دانشمندان [[شیعه]] سعی کردهاند دلایل آنچه سکوت نامیده میشود، بر اساس گفتارها و رفتارهایی که از امام علی(ع) به جا مانده است، تحلیل کنند. دلایلی که این اندیشمندان مطرح کردهاند، اینگونه است: | دانشمندان [[شیعه]] سعی کردهاند دلایل آنچه سکوت نامیده میشود، بر اساس گفتارها و رفتارهایی که از امام علی(ع) به جا مانده است، تحلیل کنند. دلایلی که این اندیشمندان مطرح کردهاند، اینگونه است: | ||
خط ۱۹: | خط ۱۷: | ||
# جلوگیری از فروپاشی جامعه اسلامی: برخی نیز معتقدند امام علی(ع) علاوه بر موارد بالا برای حفظ اتحاد اسلامی و خطری از بازگشت [[کفر]] احساس میکرد، از حق خود چشمپوشی کرد.<ref>علامه مجلسی، «شرح نهجالبلاغة المقتطف من بحارالأنوار»، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۱۳؛ مکارم شیرازی، الأمثل، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۴۲؛ سند، الصحابه بین العداله و العصمه، ۱۴۳۳ق، ص۳۰۴؛ ابومعاش، الشیعه فرقه الناجیة، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۵۳۴.</ref> | # جلوگیری از فروپاشی جامعه اسلامی: برخی نیز معتقدند امام علی(ع) علاوه بر موارد بالا برای حفظ اتحاد اسلامی و خطری از بازگشت [[کفر]] احساس میکرد، از حق خود چشمپوشی کرد.<ref>علامه مجلسی، «شرح نهجالبلاغة المقتطف من بحارالأنوار»، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۱۳؛ مکارم شیرازی، الأمثل، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۴۲؛ سند، الصحابه بین العداله و العصمه، ۱۴۳۳ق، ص۳۰۴؛ ابومعاش، الشیعه فرقه الناجیة، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۵۳۴.</ref> | ||
# پیروی از روش اولیای الهی(ع): برخی از صاحبنظران معتقدند سکوت ۲۵ ساله [[امام علی(ع)]] را در ادامه درنگ او در کشتن [[عمرو بن عبدود]]، جنگاور نامی عرب و دیگر رفتارهای [[امام اول شیعیان]] در همین باب جستجو کرد.<ref>بابایی، «تعامل فرهنگ با سایر مولفههای قدرت ملی از دیدگاه امام علی(ع)»، ص۶۸.</ref> [[امام علی(ع)]] در پاسخ به سوال مردم [[مدینه]] در خصوص علت جنگ با [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] و سکوت در برابر [[خلفای سهگانه]]، دلیل سکوت ۲۵ ساله خود را بیان نموده است. حضرت علی(ع) علت سکوت خود را پیروی از روش ۶ [[پیامبر|پیامبر الهی(ع)]]، [[حضرت ابراهیم(ع)]] آن زمان که از قوم خود به دلیل نارواییهای آنان کناره گرفت،<ref>سوره مریم، آیه ۴۸.</ref> [[حضرت لوط(ع)|حضرت لوط(ع]])آنجا که قدرتی در میان قوم خود نداشت و مظلوم واقع شد،<ref>سوره هود، آیه ۸۰.</ref> [[حضرت یوسف(ع)]] هنگامی که زندان را بر انجام عملی که خداوند بر آن خشمگین میشد ترجیح داد،<ref>سوره یوسف، آیه۳۳.</ref> [[حضرت موسی(ع)]] به دلیل ترس از قومش از آنها گریخت،<ref>سوره شعرا، آیه ۲۱.</ref> [[حضرت هارون|حضرت هارون(ع)]] آنجا که در صدد قتلش برآمدند و [[حضرت محمد(ص)]] آنجا که از بیم جان، از قومش گریخت و به غار پناه برد [[و امام علی(ع)]] در بستر او خوابید([[لیلة المبیت]]).<ref>ابن بابویه، علل الشرایع، ۱۴۰۸ق، ص۱۵۰.</ref> | # پیروی از روش اولیای الهی(ع): برخی از صاحبنظران معتقدند سکوت ۲۵ ساله [[امام علی(ع)]] را در ادامه درنگ او در کشتن [[عمرو بن عبدود]]، جنگاور نامی عرب و دیگر رفتارهای [[امام اول شیعیان]] در همین باب جستجو کرد.<ref>بابایی، «تعامل فرهنگ با سایر مولفههای قدرت ملی از دیدگاه امام علی(ع)»، ص۶۸.</ref> [[امام علی(ع)]] در پاسخ به سوال مردم [[مدینه]] در خصوص علت جنگ با [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] و سکوت در برابر [[خلفای سهگانه]]، دلیل سکوت ۲۵ ساله خود را بیان نموده است. حضرت علی(ع) علت سکوت خود را پیروی از روش ۶ [[پیامبر|پیامبر الهی(ع)]]، [[حضرت ابراهیم(ع)]] آن زمان که از قوم خود به دلیل نارواییهای آنان کناره گرفت،<ref>سوره مریم، آیه ۴۸.</ref> [[حضرت لوط(ع)|حضرت لوط(ع]])آنجا که قدرتی در میان قوم خود نداشت و مظلوم واقع شد،<ref>سوره هود، آیه ۸۰.</ref> [[حضرت یوسف(ع)]] هنگامی که زندان را بر انجام عملی که خداوند بر آن خشمگین میشد ترجیح داد،<ref>سوره یوسف، آیه۳۳.</ref> [[حضرت موسی(ع)]] به دلیل ترس از قومش از آنها گریخت،<ref>سوره شعرا، آیه ۲۱.</ref> [[حضرت هارون|حضرت هارون(ع)]] آنجا که در صدد قتلش برآمدند و [[حضرت محمد(ص)]] آنجا که از بیم جان، از قومش گریخت و به غار پناه برد [[و امام علی(ع)]] در بستر او خوابید([[لیلة المبیت]]).<ref>ابن بابویه، علل الشرایع، ۱۴۰۸ق، ص۱۵۰.</ref> | ||
مهدوی دامغانی در پاسخ به این سوال که چرا [[امام علی(ع)]] جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) را (که دلیل اصلی انکارکنندگان حق رهبری جامعه برای امام علی(ع) است) به زبان آورده؛ معتقد است: اول اینکه مردم به امتیازات [[عثمان]] و نحوه حکومت او عادت نموده بودند و همان انتظار را از [[امام علی(ع)]] داشتند؛ دوم اینکه روش و منش امام علی(ع) با روش اکثر مسئولین و استانداران زمان عثمان مخالف بود و تاریخ نیز نشان داد که این گروه علیه امام علی(ع) لشکرکشی کردند؛ و سوم اینکه در شرایطی که [[ابوبکر]] با وجود امام علی(ع) خود را اصلح نمیداند و در روایاتی وجود امام علی(ع) را دلیل عدم صلاحیت خود، نام برده است، به طور قطع امام علی(ع) لایقترین فرد برای تصدی مدیریت جامعه اسلامی بود، این جمله میبایست متواضعانه تعبیر شود، همانطور که مرسوم است. به همین دلیل، امام خود را بر سر دو راهی میدید: تسلیم نشدن در برابر بیعت مردم در آن شرایط بحرانی، یا تن دادن به بیعت و استقبال از طوفانها و بحرانها و امواج سهمگین اجتماعی.<ref>مهدوی دامغانی، جلوه تاریخ در شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۴۶۸.</ref> | |||
===موافقان مردمی بودن حق حکومت=== | ===موافقان مردمی بودن حق حکومت=== | ||
برخی معتقدند سکوت [[امام علی(ع)]] در دوران [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]]، نشان میدهد حق حاکمیت با مردم است.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، ص۴۸-۵۲؛ حائری یزدی، حکمت و حکومت، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴؛ قلمداران، حکومت در اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۳۸.</ref> مهدی بازرگان معتقد است اعمال و رفتار [[امامان شیعه(ع)]] در برابر حق حکومت، نشاندهنده این حقیقت است که تمامی امامان(ع)، حق حکومت را نه در تملک [[یزید]] و سایر حاکمان میدانستند و نه در تملک خودشان و نه در تملک [[خداوند]]، بلکه حق حاکمیت را حق مردم میدانستند.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، ص۵۰.</ref> | برخی معتقدند سکوت [[امام علی(ع)]] در دوران [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]]، نشان میدهد حق حاکمیت با مردم است.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، ص۴۸-۵۲؛ حائری یزدی، حکمت و حکومت، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴؛ قلمداران، حکومت در اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۳۸.</ref> مهدی بازرگان معتقد است اعمال و رفتار [[امامان شیعه(ع)]] در برابر حق حکومت، نشاندهنده این حقیقت است که تمامی امامان(ع)، حق حکومت را نه در تملک [[یزید]] و سایر حاکمان میدانستند و نه در تملک خودشان و نه در تملک [[خداوند]]، بلکه حق حاکمیت را حق مردم میدانستند.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، ص۵۰.</ref> | ||
اولین کسانی که از سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع)، الهی نبودن حق حکومت و مردمی بودن آن را نتیجه گرفتهاند،برخی دانشمندان اهل سنت بودهاند.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج ۷، ص۳۳ / فخر رازی، الاربعین، ص۷۶ / تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۶۲؛ روزبهان،دلائل الصدق، ج ۲، ص۲۱.</ref> [[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] و در تفسیر جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) معتقد است اگر [[امام علی(ع)]] حقی را از خود سلب شده میدید و آن حق هم از جانب [[پیامبر اکرم(ص)]] بود، چنین جملهای را نمیگفت.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،۱۴۰۴ش، ج۷، ص۳۴.</ref> البته دانشمندان اسلامی عموما به نظریه انتصاب قائل بوده و در کتب خود این نظریه را با دلایل مفصل رد نمودهاند.<ref>سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، بیروت، موسسه التاریخ العربی، ۱۴۳۳ق، ص۴۷۴؛ ابن نوبخت، الیاقوت، ص۸۲ / حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج ۲، ص۲۰۰ / محقق لاهیجی، گوهر مراد، ص | اولین کسانی که از سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع)، الهی نبودن حق حکومت و مردمی بودن آن را نتیجه گرفتهاند،برخی دانشمندان اهل سنت بودهاند.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج ۷، ص۳۳ / فخر رازی، الاربعین، ص۷۶ / تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۶۲؛ روزبهان،دلائل الصدق، ج ۲، ص۲۱.</ref> [[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] و در تفسیر جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) معتقد است اگر [[امام علی(ع)]] حقی را از خود سلب شده میدید و آن حق هم از جانب [[پیامبر اکرم(ص)]] بود، چنین جملهای را نمیگفت.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،۱۴۰۴ش، ج۷، ص۳۴.</ref> البته دانشمندان اسلامی عموما به نظریه انتصاب قائل بوده و در کتب خود این نظریه را با دلایل مفصل رد نمودهاند.<ref>سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، بیروت، موسسه التاریخ العربی، ۱۴۳۳ق، ص۴۷۴؛ ابن نوبخت، الیاقوت، ص۸۲ / حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج ۲، ص۲۰۰ / محقق لاهیجی، گوهر مراد، ص</ref> | ||
==امام(ع) در این ۲۵ سال چه میکرد؟== | ==امام(ع) در این ۲۵ سال چه میکرد؟== |