پرش به محتوا

سکوت ۲۵ ساله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Bashiri
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''سکوت ۲۵ ساله''' بخشی از زندگانی [[امام علی(ع)]] در دوران حکومت [[خلفای سه گانه]] است که وی از حق [[خلافت]] خود بعد از [[پیامبر اسلام(ص)]] سخن نگفته است. از این سکوت امام علی(ع) برداشت‌ها و تفاسیر متعددی شده است؛ برخی آن را دلیلی بر انتخابی بودن حاکم جامعه دانسته و عده‌‌ای دیگر آن را به دلایلی نظیر مصلحت جامعه اسلامی و خطر بازگشت [[کفر]]، فقدان یاور برای قیام امام علی(ع) در بازپس‌گیری حق خود و جلوگیری از فروپاشی جامعه نوپای اسلامی دانسته‌اند.
'''سکوت ۲۵ ساله''' بخشی از زندگانی [[امام علی(ع)]] در دوران حکومت [[خلفای سه‌گانه]] است که وی از حق [[خلافت]] خود بعد از [[پیامبر اسلام(ص)]] سخن نگفته است. از این سکوت امام علی(ع) برداشت‌ها و تفاسیر متعددی شده است؛ برخی آن را دلیلی بر انتخابی بودن حاکم جامعه دانسته و عده‌ای دیگر آن را به دلایلی نظیر مصلحت جامعه اسلامی و خطر بازگشت [[کفر]]، فقدان یاور برای قیام امام علی(ع) در بازپس‌گیری حق خود و جلوگیری از فروپاشی جامعه نوپای اسلامی دانسته‌اند.


[[امام علی(ع)]] در حدیثی که [[شیخ صدوق]] نقل می‌کند، پیروی از روش [[پیامبران|پیامبران الهی(ع)]] را دلیل سکوت خود دانسته است. برخی عبارت سکوت ۲۵ ساله را عبارتی نادرست دانسته‌ و رفتارها و گفتارهای امام علی(ع) در خصوص حوادث پیشامد را دلیلی برای این تلقی ذکر نموده‌اند.
[[امام علی(ع)]] در حدیثی که [[شیخ صدوق]] نقل می‌کند، پیروی از روش [[پیامبران|پیامبران الهی(ع)]] را دلیل سکوت خود دانسته است. برخی عبارت سکوت ۲۵ ساله را عبارتی نادرست دانسته‌ و رفتارها و گفتارهای امام علی(ع) در خصوص حوادث پیشامد را دلیلی برای این تلقی ذکر نموده‌اند.
خط ۵: خط ۵:
سکوت ۲۵ ساله [[امام علی(ع)]]، بخشی از زندگانی امام علی(ع) در دوران حکومت [[خلفای سه گانه]] است که وی از حق جانشینی خود بر [[پیامبر اسلام(ص)]] سخن نگفته است. این دوران از پذیرفتن خلافت [[ابوبکر]] ([[بیعت]]) پس از [[واقعه سقیفه بنی ساعده]] در [[سال یازدهم هجری]] آغاز و با پذیرش [[خلافت]] از سوی او در [[سال ۳۵ هجری]] خاتمه می‌یابد.<ref>منتظری مقدم، «بیست و پنج سال سکوت»، ص۴۱.</ref>
سکوت ۲۵ ساله [[امام علی(ع)]]، بخشی از زندگانی امام علی(ع) در دوران حکومت [[خلفای سه گانه]] است که وی از حق جانشینی خود بر [[پیامبر اسلام(ص)]] سخن نگفته است. این دوران از پذیرفتن خلافت [[ابوبکر]] ([[بیعت]]) پس از [[واقعه سقیفه بنی ساعده]] در [[سال یازدهم هجری]] آغاز و با پذیرش [[خلافت]] از سوی او در [[سال ۳۵ هجری]] خاتمه می‌یابد.<ref>منتظری مقدم، «بیست و پنج سال سکوت»، ص۴۱.</ref>
===واقعه سقیفه بنی ساعده===
===واقعه سقیفه بنی ساعده===
پس از رحلت [[پیامبر اکرم(ص)]]، بنا به وصیت او،<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۸۶.</ref> [[علی(ع)]] با همراهی [[بنی‌هاشم]] در حال انجام امور [[کفن]] و [[دفن]] بودند، [[انصار]] و مهاجرین، جلسه‌ای در [[سقیفه بنی‌ساعده]] تشکیل دادند تا جانشین [[پیامبر(ص)]] را از میان [[انصار]] انتخاب کنند <ref>مظفر، السقیفة، ۱۴۱۵ق، ص۹۵-۹۷.</ref> و پس از مشاجراتی، بدون توجه به [[واقعه غدیر]] و سخن بعضی [[صحابه]] در خصوص سفارش پیامبر اکرم(ص) به جانشینی [[امام علی(ع)]]،<ref> یعقوبی، تاریخ الیعقوبی،‌ دار الصادر، ج۲، ص۱۲۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۲.</ref> [[ابوبکر]] را به عنوان [[خلیفه]] معرفی کردند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۶، ص۸.</ref>
پس از رحلت [[پیامبر اکرم(ص)]]، بنا به وصیت او،<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۸۶.</ref> [[علی(ع)]] با همراهی [[بنی‌هاشم]] در حال انجام امور [[کفن]] و [[دفن]] بودند، [[انصار]] و مهاجرین، جلسه‌ای در [[سقیفه بنی‌ساعده]] تشکیل دادند تا جانشین [[پیامبر(ص)]] را از میان [[انصار]] انتخاب کنند<ref>مظفر، السقیفة، ۱۴۱۵ق، ص۹۵-۹۷.</ref> و پس از مشاجراتی، بدون توجه به [[واقعه غدیر]] و سخن بعضی [[صحابه]] در خصوص سفارش پیامبر اکرم(ص) به جانشینی [[امام علی(ع)]]،<ref> یعقوبی، تاریخ الیعقوبی،دار الصادر، ج۲، ص۱۲۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۲.</ref> [[ابوبکر]] را به عنوان [[خلیفه]] معرفی کردند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج۶، ص۸.</ref>


== چرایی سکوت ==
== چرایی سکوت ==
خط ۱۱: خط ۱۱:


=== نظر امام علی(ع)===
=== نظر امام علی(ع)===
[[شیخ صدوق]] صاحب کتاب [[علل الشرایع]] از [[ابن مسعود]] نقل می‌کند:« در [[مسجد کوفه]] مردم از یکدیگر می‌پرسیدند که چرا [[امیرالمومنین(ع)]] با [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] جنگید اما با آن [[خلفاى سه‌گانه|سه تن]] نجنگید؟ این خبر به [[امام علی(ع)]] رسید و دستور داد مردم را به حضور در [[مسجد]] دعوت کنند؛ سپس بالای منبر رفت و پس از حمد [[خداوند]] فرمود: ای مردم! شنیده‌ام که چنین گفته‌اید! مردم گفتند: آری، فرمود: کار من پیروی از روش [[پیامبران]] بوده است. مردم گفتند:ای امیرالمومنین(ع) کدام یک از آنها؟ فرمود: نخستین آنها [[ابراهیم(ع)]] است، آنگاه که گفت:«و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللَّه»(از شما و خدایانتان کناره می‌گیرم)<ref>سوره مریم، آیه ۴۸.</ref> پس شما مردم اگر بگویید ابراهیم(ع) بدون اینکه ناروایی از قوم خود ببیند، از آنها کناره گرفت، [[کافر]] شده‌اید و اگر بگویید ابراهیم(ع) به دلیل ناروایی‌های قوم خود، از آنان دور شد، پس وصی [[پیامبر اکرم|پیامبر]] شما[یعنی امام علی(ع)] دلیل موجه‌تری دارد.
[[شیخ صدوق]] صاحب کتاب [[علل الشرایع]] از [[ابن مسعود]] نقل می‌کند:«در [[مسجد کوفه]] مردم از یکدیگر می‌پرسیدند که چرا [[امیرالمومنین(ع)]] با [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] جنگید اما با آن [[خلفای سه‌گانه|سه تن]] نجنگید؟ این خبر به [[امام علی(ع)]] رسید و دستور داد مردم را به حضور در [[مسجد]] دعوت کنند؛ سپس بالای منبر رفت و پس از حمد [[خداوند]] فرمود:ای مردم! شنیده‌ام که چنین گفته‌اید! مردم گفتند: آری، فرمود: کار من پیروی از روش [[پیامبران]] بوده است. مردم گفتند:ای امیرالمومنین(ع) کدام یک از آنها؟ فرمود: نخستین آنها [[ابراهیم(ع)]] است، آنگاه که گفت:«و أعتزلکم و ما تدعون من دون اللَّه»(از شما و خدایانتان کناره می‌گیرم)<ref>سوره مریم، آیه ۴۸.</ref> پس شما مردم اگر بگویید ابراهیم(ع) بدون اینکه ناروایی از قوم خود ببیند، از آنها کناره گرفت، [[کافر]] شده‌اید و اگر بگویید ابراهیم(ع) به دلیل ناروایی‌های قوم خود، از آنان دور شد، پس وصی [[پیامبر اکرم|پیامبر]] شما[یعنی امام علی(ع)] دلیل موجه‌تری دارد.


همچنین به پسرخاله ابراهیم(ع)، [[حضرت لوط(ع)]] اقتدا کرده‌ام، آن هنگام که به قوم خود گفت: «قَالَ لَوۡ أَنَّ لِي بِكُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِيٓ إِلَىٰ رُكۡنٖ شَدِيدٖ»(اگر قادر بودم و تكيه‌گاه استواری داشتم چنين مظلوم نبودم)<ref>سوره هود، آیه ۸۰.</ref> پس اگر بگویید لوط(ع) بر آنان قدرت داشت، [[کافر]] شده‌اید و اگر بگویید لوط(ع) بر قوم خود قدرت نداشت، عذر وصی [[پیامبر(ص)]][یعنی [[امام علی(ع)]]] موجه‌تر است. همچنین از [[یوسف(ع)]] پیروی کردم، آنگاه که گفت: «رَبِّ ٱلسِّجۡنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدۡعُونَنِيٓ إِلَيۡهِ»(خدايا زندان نزد من محبوب تر است از آنچه مرا بدان مي خوانند)<ref>سوره یوسف، آیه۳۳.</ref> پس اگر بگویید یوسف از [[خداوند]] زندان خواست و خدا بر این خواسته خشمگین بود، کافر شده‌اید و اگر بگویید زندان را از عملی که خداوند بر آن خشمگین می‌شود، برتر دانست، پس وصی [یعنی امام علی(ع)] عذری موجه‌تر دارد.
همچنین به پسرخاله ابراهیم(ع)، [[حضرت لوط(ع)]] اقتدا کرده‌ام، آن هنگام که به قوم خود گفت: «قَالَ لَوۡ أَنَّ لِی بِکمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِیٓ إِلَیٰ رُکۡنٖ شَدِیدٖ»(اگر قادر بودم و تکیه‌گاه استواری داشتم چنین مظلوم نبودم)<ref>سوره هود، آیه ۸۰.</ref> پس اگر بگویید لوط(ع) بر آنان قدرت داشت، [[کافر]] شده‌اید و اگر بگویید لوط(ع) بر قوم خود قدرت نداشت، عذر وصی [[پیامبر(ص)]][یعنی [[امام علی(ع)]]] موجه‌تر است. همچنین از [[یوسف(ع)]] پیروی کردم، آنگاه که گفت: «رَبِّ ٱلسِّجۡنُ أَحَبُّ إِلَی مِمَّا یدۡعُونَنِیٓ إِلَیۡهِ»(خدایا زندان نزد من محبوب‌تر است از آنچه مرا بدان می‌خوانند)<ref>سوره یوسف، آیه۳۳.</ref> پس اگر بگویید یوسف از [[خداوند]] زندان خواست و خدا بر این خواسته خشمگین بود، کافر شده‌اید و اگر بگویید زندان را از عملی که خداوند بر آن خشمگین می‌شود، برتر دانست، پس وصی [یعنی امام علی(ع)] عذری موجه‌تر دارد.


و به [[موسی(ع)]] اقتدا کردم، آنگاه که گفت:«فَفَرَرۡتُ مِنكُمۡ لَمَّا خِفۡتُكُمۡ»(هنگامي كه از شما ترسيدم، گريختم)<ref>سوره شعرا، آیه ۲۱.</ref> پس اگر بگویید موسی(ع)، بدون اینکه از قومش بترسد، گریخت؛ کافر شده‌اید و اگر بگویید، از آنان ترسید، وصی [یعنی امام علی(ع)] عذری موجه‌تر دارد. و از برادرم [[هارون(ع)]] پیروی کردم، هنگامی که به برادرش گفت:«يا ابن امّ انّ القوم استضعفوني وكادوا يقتلونني»(اي برادر اين قوم، مرا ضعيف شمردند و نزديك بود مرا بكشند) پس اگر بگویید در پی قتل هارون(ع) نبودند، کافر شده‌اید و اگر بگویید او را ضعیف شمردند و در پی قتلش بودند، پس وصی [یعنی امام علی(ع)] عذرش موجه‌تر است.  
و به [[موسی(ع)]] اقتدا کردم، آنگاه که گفت:«فَفَرَرۡتُ مِنکمۡ لَمَّا خِفۡتُکمۡ»(هنگامی که از شما ترسیدم، گریختم)<ref>سوره شعرا، آیه ۲۱.</ref> پس اگر بگویید موسی(ع)، بدون اینکه از قومش بترسد، گریخت؛ کافر شده‌اید و اگر بگویید، از آنان ترسید، وصی [یعنی امام علی(ع)] عذری موجه‌تر دارد. و از برادرم [[هارون(ع)]] پیروی کردم، هنگامی که به برادرش گفت:«یا ابن امّ انّ القوم استضعفونی وکادوا یقتلوننی»(ای برادر این قوم، مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود مرا بکشند) پس اگر بگویید در پی قتل هارون(ع) نبودند، کافر شده‌اید و اگر بگویید او را ضعیف شمردند و در پی قتلش بودند، پس وصی [یعنی امام علی(ع)] عذرش موجه‌تر است.  
و به [[محمد(ص)]] اقتدا کردم، آنگاه که از قوم خود گریخت و از بیم جان به غار پناه برد و من در بستر او آرمیدم([[لیلة المبیت]])؛ پس اگر بگویید از قومش بی‌آنکه بترسد گریخت، [[کافر]] شده‌اید و اگر بگویید از آنان ترسید و مرا در بستر خود خوابانید و به غار پناه برد؛ پس وصی پیغمبر(ص) [یعنی [[امام علی(ع)]]] در ترس از مردم، عذر موجه‌تری دارد.<ref>ابن بابویه، علل الشرایع، ۱۴۰۸ق، ص۱۵۰.</ref>
و به [[محمد(ص)]] اقتدا کردم، آنگاه که از قوم خود گریخت و از بیم جان به غار پناه برد و من در بستر او آرمیدم([[لیلة المبیت]])؛ پس اگر بگویید از قومش بی‌آنکه بترسد گریخت، [[کافر]] شده‌اید و اگر بگویید از آنان ترسید و مرا در بستر خود خوابانید و به غار پناه برد؛ پس وصی پیغمبر(ص) [یعنی [[امام علی(ع)]]] در ترس از مردم، عذر موجه‌تری دارد.<ref>ابن بابویه، علل الشرایع، ۱۴۰۸ق، ص۱۵۰.</ref>


خط ۲۱: خط ۲۱:
=== نظر دانشمندان شیعه===
=== نظر دانشمندان شیعه===
دانشمندان [[شیعه]] سعی کرده‌اند دلایل آنچه سکوت نامیده می‌شود، بر اساس گفتارها و رفتارهایی که از امام علی(ع) به جا مانده است، تحلیل کنند. دلایلی که این اندیشمندان مطرح کرده‌اند، اینگونه است:
دانشمندان [[شیعه]] سعی کرده‌اند دلایل آنچه سکوت نامیده می‌شود، بر اساس گفتارها و رفتارهایی که از امام علی(ع) به جا مانده است، تحلیل کنند. دلایلی که این اندیشمندان مطرح کرده‌اند، اینگونه است:
# برخی از صاحب‌نظران معتقدند سکوت ۲۵ ساله [[امام علی(ع)]] را در ادامه درنگ او در کشتن [[عمرو بن عبدود]]، جنگاور نامی عرب و دیگر رفتارهای [[امام اول شیعیان]] در همین باب جستجو کرد.<ref>بابایی، «تعامل فرهنگ با سایر مولفه‌های قدرت ملی از دیدگاه امام علی(ع)»، ص68.</ref>
# برخی از صاحب‌نظران معتقدند سکوت ۲۵ ساله [[امام علی(ع)]] را در ادامه درنگ او در کشتن [[عمرو بن عبدود]]، جنگاور نامی عرب و دیگر رفتارهای [[امام اول شیعیان]] در همین باب جستجو کرد.<ref>بابایی، «تعامل فرهنگ با سایر مولفه‌های قدرت ملی از دیدگاه امام علی(ع)»، ص۶۸.</ref>
# فقدان یاور: در خطبه ۲۶ [[نهج‌البلاغه]]، آمده است: «نظر كردم، جز اهل بيتم يارى برايم نبود، از اينكه آنان را در جنگ نابرابر به دست مرگ سپارم دريغ كردم، چشم بر خاشاك در ديده بستم، زهر غم و غصه آشاميدم و بر فروبردن خشم صبر ورزيدم و بر حادثه تلخ تر از درخت عَلقَم(درختِ کُنارِ تلخ<ref>دهخدا و دیگران، لغتنامه دهخدا، ذیل عنوان علقم.</ref>) پايدارى كردم.» <ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۲۶.</ref> [[علامه جعفری]] در پاسخ به این سوال که با وجود یارانی چون [[مقداد بن اسود کندی|مقداد کندی]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]]، [[ابو ایوب انصاری]]، [[مالک اشتر]] و چند صحابه دیگر که در موضوع زمامداری از [[امام علی(ع)]] حمایت می‌کردند، چرا امام علی(ع) تنها اهل بیت خود را یار خود می‌داند، می‌نویسد: «اين عده‌ي انگشت شمار به قدري به مقام شامخ [[امام اول شیعیان|اميرالمومنين (ع)]] ارادت و عشق مي‌ورزيدند كه مانند اهل بيت و دودمان طهارت بودند.»<ref>جعفری،‌ علامه، محمد تقی، شرح نهج‌البلاغه، خطبه ۲۶.</ref>
# فقدان یاور: در خطبه ۲۶ [[نهج‌البلاغه]]، آمده است: «نظر کردم، جز اهل بیتم یاری برایم نبود، از اینکه آنان را در جنگ نابرابر به دست مرگ سپارم دریغ کردم، چشم بر خاشاک در دیده بستم، زهر غم و غصه آشامیدم و بر فروبردن خشم صبر ورزیدم و بر حادثه تلخ‌تر از درخت عَلقَم(درختِ کُنارِ تلخ<ref>دهخدا و دیگران، لغتنامه دهخدا، ذیل عنوان علقم.</ref>) پایداری کردم.»<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۲۶.</ref> [[علامه جعفری]] در پاسخ به این سوال که با وجود یارانی چون [[مقداد بن اسود کندی|مقداد کندی]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]]، [[ابو ایوب انصاری]]، [[مالک اشتر]] و چند صحابه دیگر که در موضوع زمامداری از [[امام علی(ع)]] حمایت می‌کردند، چرا امام علی(ع) تنها اهل بیت خود را یار خود می‌داند، می‌نویسد: «این عدۀ انگشت شمار به قدری به مقام شامخ [[امام اول شیعیان|امیرالمومنین(ع)]] ارادت و عشق می‌ورزیدند که مانند اهل بیت و دودمان طهارت بودند.»<ref>جعفری،‌ علامه، محمد تقی، شرح نهج‌البلاغه، خطبه ۲۶.</ref>
# فقدان زمینه لازم: امام علی(ع) در پاسخ [[ابوسفیان]] که از امام(ع) درخواست بیعت(و در نتیجه مخالفت با [[خلیفه]] وقت)می‌کرد، گفت:«(در اين موقع سزاوار آنست كه از حقّ خود چشم پوشيده صبر كنم، زيرا) آنكه ميوه را در غير وقت رسيدن بچيند، مانند كسى است كه در زمين غير زراعت كند (طلب امر خلافت در اين هنگام كه تنها بوده ياورى ندارم مانند چيدن ميوه نارس و زراعت در زمين غير سودى ندارد، بلكه زيان آور است).»<ref>نهج‌البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه ۵.</ref>[[ابن میثم بحرانی]] معتقد است این سخن به معنای فقدان زمینه لازم در بازپس‌گیری حق اوست.<ref>بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۶و۲۷۷.</ref> [[علامه جعفری]] نیز معتقد است خوش‌بینی مردم به یکدیگر و شایعه رضایت [[امام علی(ع)]] به ماجرای پس از وفات [[پیامبر اکرم(ص)]]، مردم را از آمادگی پذیرش حکومت امام(ع) محروم ساخته بود.<ref>جعفری،‌ علامه، محمد تقی، شرح نهج‌البلاغه، خطبه ۵.</ref>
# فقدان زمینه لازم: امام علی(ع) در پاسخ [[ابوسفیان]] که از امام(ع) درخواست بیعت(و در نتیجه مخالفت با [[خلیفه]] وقت)می‌کرد، گفت:«(در این موقع سزاوار آنست که از حقّ خود چشم پوشیده صبر کنم، زیرا) آنکه میوه را در غیر وقت رسیدن بچیند، مانند کسی است که در زمین غیر زراعت کند (طلب امر خلافت در این هنگام که تنها بوده یاوری ندارم مانند چیدن میوه نارس و زراعت در زمین غیر سودی ندارد، بلکه زیان‌آور است).»<ref>نهج‌البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه ۵.</ref>[[ابن میثم بحرانی]] معتقد است این سخن به معنای فقدان زمینه لازم در بازپس‌گیری حق اوست.<ref>بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۶و۲۷۷.</ref> [[علامه جعفری]] نیز معتقد است خوش‌بینی مردم به یکدیگر و شایعه رضایت [[امام علی(ع)]] به ماجرای پس از وفات [[پیامبر اکرم(ص)]]، مردم را از آمادگی پذیرش حکومت امام(ع) محروم ساخته بود.<ref>جعفری،‌ علامه، محمد تقی، شرح نهج‌البلاغه، خطبه ۵.</ref>
# جلوگیری از فروپاشی جامعه اسلامی: برخی نیز معتقدند امام علی(ع) علاوه بر موارد بالا برای حفظ اتحاد اسلامی و خطری از بازگشت [[کفر]] احساس می‌کرد، از حق خود چشم‌پوشی کرد.<ref>علامه مجلسی، «شرح نهج‌البلاغة المقتطف من بحارالأنوار»، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۱۳؛ مکارم شیرازی، «الأمثل في تفسير كتاب‌الله المنزل»، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۴۲؛ سند، الصحابه بین العداله و العصمه، ۱۴۳۳ق، ص۳۰۴؛ ابومعاش، الشیعه فرقه الناجیة، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۵۳۴.</ref>  
# جلوگیری از فروپاشی جامعه اسلامی: برخی نیز معتقدند امام علی(ع) علاوه بر موارد بالا برای حفظ اتحاد اسلامی و خطری از بازگشت [[کفر]] احساس می‌کرد، از حق خود چشم‌پوشی کرد.<ref>علامه مجلسی، «شرح نهج‌البلاغة المقتطف من بحارالأنوار»، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۱۳؛ مکارم شیرازی، الأمثل، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۴۲؛ سند، الصحابه بین العداله و العصمه، ۱۴۳۳ق، ص۳۰۴؛ ابومعاش، الشیعه فرقه الناجیة، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۵۳۴.</ref>  
[[ابن ابی الحدید]] دانشمند [[اهل سنت]] و شارح [[نهج البلاغه]] نیز در چند بخش از تفسیر خود، سخنان امام علی(ع) را به معنای اذعان [[امام علی(ع)]] به عدم حقانیت خود در خلافت تعبیر می‌نماید،<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۳۳؛</ref> اما در بخشی دیگر از شرح نهج البلاغه، نپذیرفتن شروط برخی اعضای هیئت [[خلیفه دوم]] برای تعیین خلیفه بعدی را نشان از اعتقاد به نادرستی سیره خلفای پیشین می‌داند، نه اصل حکومت؛ به همین دلیل در پاسخ گفت:« مرا رها کنید و به سراغ کسی بروید که شرط‌های شما را قبول دارد.»
[[ابن ابی الحدید]] دانشمند [[اهل سنت]] و شارح [[نهج البلاغه]] نیز در چند بخش از تفسیر خود، سخنان امام علی(ع) را به معنای اذعان [[امام علی(ع)]] به عدم حقانیت خود در خلافت تعبیر می‌نماید،<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۳۳؛</ref> اما در بخشی دیگر از شرح نهج البلاغه، نپذیرفتن شروط برخی اعضای هیئت [[خلیفه دوم]] برای تعیین خلیفه بعدی را نشان از اعتقاد به نادرستی سیره خلفای پیشین می‌داند، نه اصل حکومت؛ به همین دلیل در پاسخ گفت:«مرا رها کنید و به سراغ کسی بروید که شرط‌های شما را قبول دارد.»
ابن ابی الحدید نیز تنها در یک جا سخنان [[امام علی(ع)]] را مطابق با انتصابی بودن جانشین [[رسول اکرم(ص)]] دانسته است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۰۷.</ref>
ابن ابی الحدید نیز تنها در یک جا سخنان [[امام علی(ع)]] را مطابق با انتصابی بودن جانشین [[رسول اکرم(ص)]] دانسته است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۰۷.</ref>


خط ۳۳: خط ۳۳:
برخی معتقدند سکوت [[امام علی(ع)]] در دوران [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]]، نشان می‌دهد حق حاکمیت با مردم است.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، ص۴۸-۵۲؛ حائری یزدی، حکمت و حکومت، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴؛ قلمداران، حکومت در اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۳۸.</ref> مهدی بازرگان معتقد است اعمال و رفتار [[امامان شیعه(ع)]] در برابر حق حکومت، نشان‌دهنده این حقیقت است که تمامی امامان(ع)، حق حکومت را نه در تملک [[یزید]] و سایر حاکمان می‌دانستند و نه در تملک خودشان و نه در تملک [[خداوند]]، بلکه حق حاکمیت را حق مردم می‌دانستند.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، ص۵۰.</ref>  
برخی معتقدند سکوت [[امام علی(ع)]] در دوران [[ابوبکر]]، [[عمر]] و [[عثمان]]، نشان می‌دهد حق حاکمیت با مردم است.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، ص۴۸-۵۲؛ حائری یزدی، حکمت و حکومت، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۴؛ قلمداران، حکومت در اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۳۸.</ref> مهدی بازرگان معتقد است اعمال و رفتار [[امامان شیعه(ع)]] در برابر حق حکومت، نشان‌دهنده این حقیقت است که تمامی امامان(ع)، حق حکومت را نه در تملک [[یزید]] و سایر حاکمان می‌دانستند و نه در تملک خودشان و نه در تملک [[خداوند]]، بلکه حق حاکمیت را حق مردم می‌دانستند.<ref>بازرگان، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، ص۵۰.</ref>  


اولین کسانی که از سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع)، الهی نبودن حق حکومت و مردمی بودن آن را نتیجه گفته‌اند،برخی دانشمندان اهل سنت بوده‌اند.<ref>نگاه کنید به: ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج ۷، ص ۳۳ / فخر رازى، الاربعين، ص ۷۶ / تفتازانى، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۶۲؛‌ روزبهان،دلائل الصدق، ج ۲، ص۲۱.</ref> [[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] و در تفسیر جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) معتقد است اگر [[امام علی(ع)]] حقی را از خود سلب شده می‌دید و آن حق هم از جانب [[پیامبر اکرم(ص)]] بود، چنین جمله‌ای را نمی‌گفت.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،۱۴۰۴ش، ج۷، ص۳۴.</ref> البته دانشمندان اسلامی عموما به نظریه انتصاب قائل بوده و در کتب خود این نظریه را با دلایل مفصل رد نموده‌اند.<ref>سيد مرتضى، الذخيره فی علم الکلام، بیروت، موسسه التاریخ العربی، ۱۴۳۳ق، ص ۴۷۴؛ ابن نوبخت، الياقوت، ص 82 / حمصى رازى، المنقذ من التقليد، ج 2، ص 200 / محقق لاهيجى، گوهر مراد، ص </ref>
اولین کسانی که از سکوت ۲۵ ساله امام علی(ع)، الهی نبودن حق حکومت و مردمی بودن آن را نتیجه گفته‌اند،برخی دانشمندان اهل سنت بوده‌اند.<ref>نگاه کنید به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج ۷، ص۳۳ / فخر رازی، الاربعین، ص۷۶ / تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۶۲؛‌ روزبهان،دلائل الصدق، ج ۲، ص۲۱.</ref> [[ابن ابی الحدید]] در شرح [[نهج البلاغه]] و در تفسیر جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) معتقد است اگر [[امام علی(ع)]] حقی را از خود سلب شده می‌دید و آن حق هم از جانب [[پیامبر اکرم(ص)]] بود، چنین جمله‌ای را نمی‌گفت.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،۱۴۰۴ش، ج۷، ص۳۴.</ref> البته دانشمندان اسلامی عموما به نظریه انتصاب قائل بوده و در کتب خود این نظریه را با دلایل مفصل رد نموده‌اند.<ref>سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، بیروت، موسسه التاریخ العربی، ۱۴۳۳ق، ص۴۷۴؛ ابن نوبخت، الیاقوت، ص۸۲ / حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج ۲، ص۲۰۰ / محقق لاهیجی، گوهر مراد، ص</ref>




مهدوی دامغانی در پاسخ به این سوال که چرا [[امام علی(ع)]] جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) را به زبان آورده است؛ معتقد است: اول اینکه مردم به امتیازات [[عثمان]] و نحوه حکومت او عادت نموده بودند و همان انتظار را از [[امام علی(ع)]] داشتند؛ دوم اینکه روش و منش امام علی(ع) با روش اکثر مسئولین و استانداران زمان عثمان مخالف بود و تاریخ نیز نشان داد که این گروه علیه امام علی(ع) لشکرکشی کردند؛ و سوم اینکه در شرایطی که [[ابوبکر]] با وجود امام علی(ع) خود را اصلح نمی‌داند و در روایاتی وجود امام علی(ع) را دلیل عدم صلاحیت خود، نام برده است، به طور قطع امام علی(ع) لایق‌ترین فرد برای تصدی مدیریت جامعه اسلامی بود، این جمله می‌بایست متواضعانه تعبیر شود، همانطور که مرسوم است. به همین دلیل، امام خود را بر سر دو راهى مى دید: تسلیم نشدن در برابر بیعت مردم در آن شرایط بحرانى، یا تن دادن به بیعت و استقبال از طوفانها و بحرانها و امواج سهمگین اجتماعى.<ref>مهدوی دامغانی، جلوه تاریخ در شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۴۶۸.</ref>
مهدوی دامغانی در پاسخ به این سوال که چرا [[امام علی(ع)]] جمله «دعونی و التمسوا غیری» (ترجمه: رهایم کنید و غیر مرا بخواهید<ref>نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، خطبه ۹۲.</ref>) را به زبان آورده است؛ معتقد است: اول اینکه مردم به امتیازات [[عثمان]] و نحوه حکومت او عادت نموده بودند و همان انتظار را از [[امام علی(ع)]] داشتند؛ دوم اینکه روش و منش امام علی(ع) با روش اکثر مسئولین و استانداران زمان عثمان مخالف بود و تاریخ نیز نشان داد که این گروه علیه امام علی(ع) لشکرکشی کردند؛ و سوم اینکه در شرایطی که [[ابوبکر]] با وجود امام علی(ع) خود را اصلح نمی‌داند و در روایاتی وجود امام علی(ع) را دلیل عدم صلاحیت خود، نام برده است، به طور قطع امام علی(ع) لایق‌ترین فرد برای تصدی مدیریت جامعه اسلامی بود، این جمله می‌بایست متواضعانه تعبیر شود، همانطور که مرسوم است. به همین دلیل، امام خود را بر سر دو راهی می‌دید: تسلیم نشدن در برابر بیعت مردم در آن شرایط بحرانی، یا تن دادن به بیعت و استقبال از طوفانها و بحرانها و امواج سهمگین اجتماعی.<ref>مهدوی دامغانی، جلوه تاریخ در شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۴۶۸.</ref>


===دیدگاه‌های دیگر===
===دیدگاه‌های دیگر===
برخی معتقدند انتساب «۲۵ سال سکوت» به [[امام علی(ع)]] اشتباه است؛ زیرا هیچ کس مانند حضرت علی(ع) و هیچ منبعی مانند [[نهج‌البلاغه]] تا این حد، تحلیل‌های دقیق از وقایع مختلف تاریخی ارائه نکرده است.<ref>«انتساب ۲۵ سال سکوت، به امام علی(ع) اشتباه است»، خبرگزاری تسنیم.</ref> برخی نیز معتقدند سکوت ۲۵ ساله به این معنا نیست که امام علی(ع) هیچ دفاعی از حق خود و از لغزش‌ها ننموده است.<ref>«راز سکوت ۲۵ ساله علی علیه السلام!»، خبرگزاری شبستان.</ref>
برخی معتقدند انتساب «۲۵ سال سکوت» به [[امام علی(ع)]] اشتباه است؛ زیرا هیچ کس مانند حضرت علی(ع) و هیچ منبعی مانند [[نهج‌البلاغه]] تا این حد، تحلیل‌های دقیق از وقایع مختلف تاریخی ارائه نکرده است.<ref>«انتساب ۲۵ سال سکوت، به امام علی(ع) اشتباه است»، خبرگزاری تسنیم.</ref> برخی نیز معتقدند سکوت ۲۵ ساله به این معنا نیست که امام علی(ع) هیچ دفاعی از حق خود و از لغزش‌ها ننموده است.<ref>«راز سکوت ۲۵ ساله علی علیه‌السلام!»، خبرگزاری شبستان.</ref>


==امام(ع) در این ۲۵ سال چه می‌کرد؟==
==امام(ع) در این ۲۵ سال چه می‌کرد؟==
خط ۶۴: خط ۶۴:
* «[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1392/11/16/272053 انتساب ۲۵ سال سکوت، به امام علی(ع) اشتباه است]»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج:۱۶ بهمن۱۳۹۲، تاریخ بازدید:۱۳ آبان۱۳۹۸.
* «[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1392/11/16/272053 انتساب ۲۵ سال سکوت، به امام علی(ع) اشتباه است]»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج:۱۶ بهمن۱۳۹۲، تاریخ بازدید:۱۳ آبان۱۳۹۸.
* بازرگان، مهدی، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، فصلنامه کیان، شماره ۲۸، زمستان ۱۳۷۴ش.
* بازرگان، مهدی، «آخرت و خدا، هدف بعثت»، فصلنامه کیان، شماره ۲۸، زمستان ۱۳۷۴ش.
* جعفری،‌ علامه، محمد تقی، شرح نهج‌البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش.
* جعفری،‌ محمدتقی، شرح نهج‌البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش.
* حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، لندن، نشر موج آزادی، ۱۳۸۸ش.
* حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، لندن، نشر موج آزادی، ۱۳۸۸ش.
* «[http://shabestan.ir/detail/News/470763 راز سکوت ۲۵ ساله علی علیه السلام!]»، خبرگزاری شبستان، تاریخ درج:۱۶ تیر۱۳۹۴، تاریخ بازدید:۱۴ آبان۱۳۹۸.
* «[http://shabestan.ir/detail/News/470763 راز سکوت ۲۵ ساله علی علیه‌السلام!]»، خبرگزاری شبستان، تاریخ درج:۱۶ تیر۱۳۹۴، تاریخ بازدید:۱۴ آبان۱۳۹۸.
* سبحانی، جعفر، «فرازهایی حساس از زندگانی امیرمومنان(ع): بیست و پنج سال سکوت چرا؟»، ماهنامه درسهایی از مکتب اسلام، سال شانزدهم، شماره۸، مرداد۱۳۵۴ش.
* سبحانی، جعفر، «فرازهایی حساس از زندگانی امیرمومنان(ع): بیست و پنج سال سکوت چرا؟»، ماهنامه درسهایی از مکتب اسلام، سال شانزدهم، شماره۸، مرداد۱۳۵۴ش.
* سند، محمد، الصحابه بین العداله و العصمه، بیروت، نشر الامیره، ۱۴۳۳ق.
* سند، محمد، الصحابه بین العداله و العصمه، بیروت، نشر الامیره، ۱۴۳۳ق.
* قلمداران، حیدرعلی، حکومت در اسلام، تهران، نشر اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
* قلمداران، حیدرعلی، حکومت در اسلام، تهران، نشر اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
* علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، «شرح نهج‌البلاغة المقتطف من بحارالأنوار»، تهران، نشر وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، شرح نهج‌البلاغة المقتطف من بحارالأنوار، تهران، نشر وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ق.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الأمم و الملوک، بیروت،‌دار التراث، ۱۳۸۷ق.
* مظفر، محمدرضا، السقیفة، با مقدمه محمود مظفر، قم، مؤسسة أنصاریان للطباعة و النشر، ۱۴۱۵ق.
* مظفر، محمدرضا، السقیفة، با مقدمه محمود مظفر، قم، مؤسسة أنصاریان للطباعة و النشر، ۱۴۱۵ق.
* مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۷۶ش.
* مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۷۶ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، الأمثل في تفسير كتاب‌الله المنزل،قم، انتشارات مدرسه علی بن ابیطالب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، الأمثل فی تفسیر کتاب‌الله المنزل،قم، انتشارات مدرسه علی بن ابیطالب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* مهدوی دامغانی، محمود، جلوه تاریخ در شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، تهران، نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
* مهدوی دامغانی، محمود، جلوه تاریخ در شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، تهران، نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
* یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی،‌ بیروت، دار الصادر، بی‌تا.
* یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی،‌ بیروت،‌ دار الصادر، بی‌تا.
{{پایان}}
{{پایان}}
{{امام علی(ع)}}
{{امام علی(ع)}}
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۹۵

ویرایش