پرش به محتوا

خطبه متقین: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ مهٔ ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Saburi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadpur
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:


== وجه ایراد خطبه ==
== وجه ایراد خطبه ==
یکی از دوستان و شیعیان عابد [[امیرمؤمنان]](ع) به نام هَمَّام، از وی توصیف پرهیزگاران را خواست.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۳۳.</ref> او به [[امیرالمؤمنین]](ع)، گفت: «ای امیر مؤمنان، پرهیزگاران را برای من بستای چنان‌که گویی به آنان می‌نگرم.» امام در پاسخ او درنگی نمود، سپس فرمود: «ای همّام از خدا بترس و نیکوکار باش که «همانا خدا با کسانی است که پرهیزگارند و آنان که نیکو کردارند»<ref> سوره نحل، ۱۲۸.</ref>. همّام خرسند نگردید و به سوگند، بر امام اصرار ورزید. [[امام علی(ع)]] خدا را ستود و بر او ثنا گفت و بر [[پیامبر(ص)|پیامبر(ص)]] و آل او درود فرستاد، سپس این خطبه را ایراد کرد.<ref>شهیدی، ترجمه نهج البلاغه، ۱۳۷۷ش، ص ۲۲۴.</ref>
یکی از دوستان و شیعیان عابد [[امیرمؤمنان]](ع) به نام هَمَّام، از وی توصیف پرهیزگاران را خواست.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۳۳.</ref> او به [[امیرالمؤمنین]](ع)، گفت: «ای امیر مؤمنان، پرهیزگاران را برای من بستای چنان‌که گویی به آنان می‌نگرم.» امام در پاسخ او درنگی نمود، سپس فرمود: «ای همّام از خدا بترس و نیکوکار باش که «همانا خدا با کسانی است که پرهیزگارند و آنان که نیکو کردارند»<ref> سوره نحل، ۱۲۸.</ref>. همّام خرسند نگردید و به [[سوگند]]، بر امام اصرار ورزید. [[امام علی(ع)]] خدا را ستود و بر او ثنا گفت و بر [[پیامبر(ص)|پیامبر(ص)]] و آل او درود فرستاد، سپس این خطبه را ایراد کرد.<ref>شهیدی، ترجمه نهج البلاغه، ۱۳۷۷ش، ص ۲۲۴.</ref>


گفته‌اند که پس از ایراد خطبه، همّام بیهوش گشت و در آن بیهوشی جان داد. امیرالمؤمنین(ع) گفت: به خدا از همین بر او می‌ترسیدم. سپس گفت: پندهای رسا با آنان که شنوای آن هستند چنین کند. مردی گفت: «ای امیر مؤمنان چرا با تو چنین نکند؟» فرمود: وای بر تو هر [[اجل|اجلی]] را زمانی است که از آن پیش نیفتد و سببی است که از آن درنگذرد. آرام باش و دیگر بار چنین سخن به زبان میاور که آن دم [[شیطان]] بود که بر زبانت دمید.<ref>شهیدی، ترجمه نهج البلاغه، ۱۳۷۷ش، ص ۲۲۷.</ref>
گفته‌اند که پس از ایراد خطبه، همّام بیهوش گشت و در آن بیهوشی جان داد. امیرالمؤمنین(ع) گفت: به خدا از همین بر او می‌ترسیدم. سپس گفت: پندهای رسا با آنان که شنوای آن هستند چنین کند. مردی گفت: «ای امیر مؤمنان چرا با تو چنین نکند؟» فرمود: وای بر تو هر [[اجل|اجلی]] را زمانی است که از آن پیش نیفتد و سببی است که از آن درنگذرد. آرام باش و دیگر بار چنین سخن به زبان میاور که آن دم [[شیطان]] بود که بر زبانت دمید.<ref>شهیدی، ترجمه نهج البلاغه، ۱۳۷۷ش، ص ۲۲۷.</ref>
کاربر ناشناس