پرش به محتوا

کعب بن جابر ازدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
خط ۲۶: خط ۲۶:
== واقعه عاشورا ==
== واقعه عاشورا ==
کعب در واقعه کربلا از سپاهیان عمر بن سعد بود.
کعب در واقعه کربلا از سپاهیان عمر بن سعد بود.
[[روز عاشورا]] در نبرد [[بریر بن خضیر]] با [[رضی بن منقذ عبدی|رضی بن منقذ]]، به یاری رضی شتافت. و بر بریر حمله کرد. به او گفتند: این مرد، بریر بن خضیر قاری است که در [[مسجد کوفه]] می‌نشست و ما را [[قرآن]] می‌آموخت، اما کعب توجهی نکرد<ref>سماوی، ابصارالعین، ص۱۲۴.</ref> و نیزه را بر پشت بریر فرو برد. بریر بر زمین افتاد و کعب با شمشیر او را کشت.<ref> ابومخنف، وقعة الطف، ص۲۲۲؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۳۲؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۶۷؛ سماوی، ابصارالعین، ص۱۲۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۱؛ مقرم، مقتل الحسین، ص۲۶۱؛ قمی، نفس المهموم، ص۲۳۵-۲۳۶.</ref>
[[روز عاشورا]] در نبرد [[بریر بن خضیر]] با [[رضی بن منقذ عبدی|رضی بن منقذ]]، به یاری رضی شتافت و بر بریر حمله کرد. به او گفتند: این مرد، بریر بن خضیر قاری است که در [[مسجد کوفه]] می‌نشست و ما را [[قرآن]] می‌آموخت، اما کعب توجهی نکرد<ref>سماوی، ابصارالعین، ص۱۲۴.</ref> و نیزه را بر پشت بریر فرو برد. بریر بر زمین افتاد و کعب با شمشیر او را کشت.<ref> ابومخنف، وقعة الطف، ص۲۲۲؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۳۲؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۶۷؛ سماوی، ابصارالعین، ص۱۲۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۱؛ مقرم، مقتل الحسین، ص۲۶۱؛ قمی، نفس المهموم، ص۲۳۵-۲۳۶.</ref>


او پس از به [[شهادت]] رساندن بریر به سوی لشکر [[عمر بن سعد]] بازگشت. همسر<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۶۷</ref> یا خواهرش<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۱؛ سماوی، ابصارالعین، ص۱۲۴.</ref> نوّار به او گفت:
او پس از به [[شهادت]] رساندن بریر به‌سوی لشکر [[عمر بن سعد]] بازگشت. همسر<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۶۷</ref> یا خواهرش<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۱؛ سماوی، ابصارالعین، ص۱۲۴.</ref> نوّار به او گفت:
:::دشمنان پسر [[فاطمه(س)|فاطمه]] را یاری دادی و سرور قاریان را کشتی و کاری بسیار زشت انجام دادی. به خدا سوگند که دیگر یک کلمه هم با تو سخن نخواهم گفت.<ref>طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۳۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۶۷؛ سماوی، ابصارالعین، ص۱۲۴.</ref>
:::دشمنان پسر [[فاطمه(س)|فاطمه]] را یاری دادی و سرور قاریان را کشتی و کاری بسیار زشت انجام دادی. به خدا سوگند که دیگر یک کلمه هم با تو سخن نخواهم گفت.<ref>طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۳۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۶۷؛ سماوی، ابصارالعین، ص۱۲۴.</ref>


کاربر ناشناس