شیخ فضلالله نوری: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
'''فضلالله کجوری'''، مشهور به '''شیخ فضلالله نوری''' ([[سال ۱۲۵۹ هجری قمری|۱۲۵۹]]ـ[[سال ۱۳۲۷ هجری قمری|۱۳۲۷]]ق)، از [[مجتهدان طراز اول]] در [[تهران]] و از پیشروان [[جنبش مشروطه ایران]] بود. وی با پشتیبانی [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]]، [[اصل دوم ممتم قانون اساسی مشروطه]] مبنی بر تشکیل هیئتنظار را به تصویب [[مجلس شورای ملی]] رساند ولی به دلیل اختلاف با دیگر نمایندگان درباره برخی از اصول متمم قانون اساسی مشروطه، از مجلس کنارهگیری کرد و با راهاندازی جریانی که [[مشروعهخواهان]] نام گرفت، اعتراضات شدیدی بر [[مشروطهخواهان]] و مشروطیت وارد کرد. | '''فضلالله کجوری'''، مشهور به '''شیخ فضلالله نوری''' ([[سال ۱۲۵۹ هجری قمری|۱۲۵۹]]ـ[[سال ۱۳۲۷ هجری قمری|۱۳۲۷]]ق)، از [[مجتهدان طراز اول]] در [[تهران]] و از پیشروان [[جنبش مشروطه ایران]] بود. وی با پشتیبانی [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]]، [[اصل دوم ممتم قانون اساسی مشروطه]] مبنی بر تشکیل هیئتنظار را به تصویب [[مجلس شورای ملی]] رساند ولی به دلیل اختلاف با دیگر نمایندگان درباره برخی از اصول متمم قانون اساسی مشروطه، از مجلس کنارهگیری کرد و با راهاندازی جریانی که [[مشروعهخواهان]] نام گرفت، اعتراضات شدیدی بر [[مشروطهخواهان]] و مشروطیت وارد کرد. | ||
شیخ فضلالله با همراهی کردن مخالفان مشروطه در ماجرای به توپبستن مجلس، جمعآوری امضا از علما برای عدم بازگشایی مجلس بعد از | شیخ فضلالله با همراهی کردن مخالفان مشروطه در ماجرای به توپبستن مجلس، جمعآوری امضا از علما برای عدم بازگشایی مجلس بعد از به توپ بسته شدن آن توسط [[محمدعلی شاه]] و نوشتن رسالههایی از جمله [[رساله حرمت مشروطه]]، مخالفت مشروطهخواهان را به خود جلب کرد. | ||
وی پس از دوره [[استبداد صغیر]] و فتح تهران بهدست مشروطهخواهان در دادگاهی محاکمه و سرانجام اعدام شد. | وی پس از دوره [[استبداد صغیر]] و فتح تهران بهدست مشروطهخواهان در دادگاهی محاکمه و سرانجام اعدام شد. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان = اصلهای اول و دوم متمم قانون اساسی مشروطه| نقلقول = {{-}}'''اصل اول'''{{-}}مذهب رسمی [[ایران]] [[اسلام]] و طریقة حقه [[مذهب جعفری|جعفریه اثنی عشریه]] است باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد.{{-}}'''اصل دوم'''{{-}}مجلس مقدس شورای ملی که بتوجه و تأیید حضرت [[امام عصر|امام عصر عجل الله فرجه]] و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلد الله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شده است باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسة اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلیالله علیه و آله و سلم نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهدة علمای اعلام ادامالله برکات وجودهم بوده و هست لهذا رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار هیئتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند باین طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسلام بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی بمجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آنها را یا بیشتر | {{جعبه نقل قول| عنوان = اصلهای اول و دوم متمم قانون اساسی مشروطه| نقلقول = {{-}}'''اصل اول'''{{-}}مذهب رسمی [[ایران]] [[اسلام]] و طریقة حقه [[مذهب جعفری|جعفریه اثنی عشریه]] است باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد.{{-}}'''اصل دوم'''{{-}}مجلس مقدس شورای ملی که بتوجه و تأیید حضرت [[امام عصر|امام عصر عجل الله فرجه]] و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلد الله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شده است باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسة اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلیالله علیه و آله و سلم نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهدة علمای اعلام ادامالله برکات وجودهم بوده و هست لهذا رسماً مقرر است در هر عصری از اعصار هیئتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند باین طریق که علمای اعلام و حجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسلام بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی بمجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آنها را یا بیشتر بهمقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا بهحکم قرعه تعیین نموده بهسمت عضویت بشناسند تا موادیکه در مجلسین عنوان میشود بهدقت مذاکره و غوررسی نموده هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشته باشد طرح و ردّ نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیأت علماء در این باب مطاع و متبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجتعصر عجلالله فرجه تغییر پذیر نخواهد بود.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[http://rc.majlis.ir/fa/law/show/133414 سایت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی]</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
=== حضور در جنبش تنباکو === | === حضور در جنبش تنباکو === | ||
در جریان [[نهضت تنباکو|جنبش تنباکو]]، هنگامی که [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]] به [[محمدحسن آشتیانی|میرزا حسن آشتیانی]] دستور داد که یا در ملأ عام قلیان بکشید یا از شهر بیرون رود و میرزا تصمیم به بیرون رفتن گرفت، اولین کسی از علما که در حمایت از میرزا به خانه وی وارد شد، شیخ فضل الله بود.<ref>اعظام الوزاره، کتاب خاطرات من، ج۱، ص۴۱.</ref> | در جریان [[نهضت تنباکو|جنبش تنباکو]]، هنگامی که [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]] به [[محمدحسن آشتیانی|میرزا حسن آشتیانی]] دستور داد که یا در ملأ عام قلیان بکشید یا از شهر بیرون رود و میرزا تصمیم به بیرون رفتن گرفت، اولین کسی از علما که در حمایت از میرزا به خانه وی وارد شد، شیخ فضل الله بود.<ref>اعظام الوزاره، کتاب خاطرات من، ج۱، ص۴۱.</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
در زمان تصویب متمم قانون اساسی شیخ فضلالله با حمایت [[آخوند خراسانی]] اصل دوم متمم مبنی بر تشکیل هیات نظار را به تصویب مجلس رساند ولی به دلیل اختلاف با دیگر نمایندگان درباره برخی از اصول قانون اساسی از جمله اصل هشتم مبنی بر برابری همه شهروندان در مقابل قانون، اصل نوزدهم مبنی بر تحصیل اجباری در مدارس دولتی و اصل بیستم مبنی بر آزادی مطبوعات از مجلس کنارهگیری کرد و با تشکیل مجالس اعتراضی به مناسبتهای مذهبی از جمله [[ایام فاطمیه]] اعتراضات خود را به مجلس و قانون شروع کرد که با واکنش مشروطهخواهان مواجه شد و با همراهی عدهای دیگر از علمای مخالف مشروطه به تحصن در [[عبدالعظیم حسنی|زاویه مقدسه عبدالعظیم حسنی]] دست زد.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه، ۱۳۸۳ش، ص۳۱۵-۳۱۶؛ کاتوزیان، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۱۳۷۹ش، ص۷۱۹-۷۲۹.</ref> | در زمان تصویب متمم قانون اساسی شیخ فضلالله با حمایت [[آخوند خراسانی]] اصل دوم متمم مبنی بر تشکیل هیات نظار را به تصویب مجلس رساند ولی به دلیل اختلاف با دیگر نمایندگان درباره برخی از اصول قانون اساسی از جمله اصل هشتم مبنی بر برابری همه شهروندان در مقابل قانون، اصل نوزدهم مبنی بر تحصیل اجباری در مدارس دولتی و اصل بیستم مبنی بر آزادی مطبوعات از مجلس کنارهگیری کرد و با تشکیل مجالس اعتراضی به مناسبتهای مذهبی از جمله [[ایام فاطمیه]] اعتراضات خود را به مجلس و قانون شروع کرد که با واکنش مشروطهخواهان مواجه شد و با همراهی عدهای دیگر از علمای مخالف مشروطه به تحصن در [[عبدالعظیم حسنی|زاویه مقدسه عبدالعظیم حسنی]] دست زد.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه، ۱۳۸۳ش، ص۳۱۵-۳۱۶؛ کاتوزیان، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۱۳۷۹ش، ص۷۱۹-۷۲۹.</ref> | ||
شیخ فضلالله و همراهان که عنوان مشروعهخواه بر خود نهادند با انتشار رسالهها و لوایحی خواستار اعمال برخی اصلاحات در متن متمم و افزودن لفظ مشروعه بعد از مشروطه بودند.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۱-۴۰۵.</ref> از سخنان اوست که: | شیخ فضلالله و همراهان که عنوان مشروعهخواه بر خود نهادند با انتشار رسالهها و لوایحی خواستار اعمال برخی اصلاحات در متن متمم و افزودن لفظ مشروعه بعد از مشروطه بودند.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه، ۱۳۸۳ش، ص۴۰۱-۴۰۵.</ref> از سخنان اوست که: | ||
::«ایها الناس من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم. بلکه من مدخلیت خود را در تأسیس این اساس بیش از همه کس میدانم. زیرا که علماء بزرگ ما که مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند | ::«ایها الناس من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم. بلکه من مدخلیت خود را در تأسیس این اساس بیش از همه کس میدانم. زیرا که علماء بزرگ ما که مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچیک همراه نبودند. و همه را بااقامه دلایل و براهین من همراه کردم. از خود آن آقایان عظام میتوانید این مطلب را جویا شوید. الآن هم من همان هستم که بودم. تغییر در مقصد، و تجددی در رأی من بههم نرسیده است. صریحاً میگویم همه بشنوید، و به غائبین هم برسانید، که من آن مجلس شورای ملی را میخواهم که عموم مسلمانان آن را میخواهند. بهاین معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی میخواهند که اساسش بر اسلامیت باشد. و برخلاف قرآن، و برخلاف شریعت محمدی(ص)، و برخلاف مذهب مقدس جعفری، قانونی نگذارد. من هم چنین مجلسی میخواهم. پس من و عموم مسلمین بر یک رأی هستیم. اختلاف میان ما، و لامذهبها است، که منکر اسلامیت، و دشمن دین حنیف هستند. چه بابیه مزدکی مذهب و چه [[طبیعیّه]] فرنگی مشرب.»<ref>اعلامیه، روز شنبه ۱۲ جمادی الثانی ۱۳۲۶؛ در ترکمان، مجموعهای از: رسائل، اعلامیهها، مکتوبات،... و روزنامه شیخ شهید فضل الله نوری، ج۱، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> | ||
وی پس از نخستین جشن سالگرد مشروطیت، اعلامیهای منتشر کرد و به شعارها و راه و رسم آزادیخواهان شدیداً اعتراض کرد و گفت: | وی پس از نخستین جشن سالگرد مشروطیت، اعلامیهای منتشر کرد و به شعارها و راه و رسم آزادیخواهان شدیداً اعتراض کرد و گفت: | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
ملک زاده مینویسد: در انقلابات ملی همین که کسی جلب به محکمه انقلابی شد، مخصوصاً اشخاص مهم که گذشته آنها برای همه روشن است و به خوبی و بدی آنها همه آگاهی دارند و عهدهدار و رهبری دسته مخالف را داشتهاند، قبلاً محکوم به اعدام بوده و تشکیل محکمه جز صورت سازی چیز دیگری نیست. حاجی شیخ فضل الله هم از این قاعده عمومی مستثنی نبود و میتوان گفت که پیش از محاکمه، محکوم به اعدام شده بود و همین که دستگیر و جلب به محکمه انقلابی شد، محکومیت او غیر قابل اجتناب بود.<ref name="malekzadeh 1260"/> وی چنین ادامه میدهد: اعضای محکمه انقلاب بیشترشان سران مجاهدین تندرو و به قول معروف دوآتشه بودند و رؤسای معتدل و سرداران از عضویت محکمه سرباز زدند و خود را به آنچه میگذشت، نمیخواستند آشنا کنند و حتی از روبرو شدن با جلب شدگان خودداری کردند.<ref name="malekzadeh 1260"/> | ملک زاده مینویسد: در انقلابات ملی همین که کسی جلب به محکمه انقلابی شد، مخصوصاً اشخاص مهم که گذشته آنها برای همه روشن است و به خوبی و بدی آنها همه آگاهی دارند و عهدهدار و رهبری دسته مخالف را داشتهاند، قبلاً محکوم به اعدام بوده و تشکیل محکمه جز صورت سازی چیز دیگری نیست. حاجی شیخ فضل الله هم از این قاعده عمومی مستثنی نبود و میتوان گفت که پیش از محاکمه، محکوم به اعدام شده بود و همین که دستگیر و جلب به محکمه انقلابی شد، محکومیت او غیر قابل اجتناب بود.<ref name="malekzadeh 1260"/> وی چنین ادامه میدهد: اعضای محکمه انقلاب بیشترشان سران مجاهدین تندرو و به قول معروف دوآتشه بودند و رؤسای معتدل و سرداران از عضویت محکمه سرباز زدند و خود را به آنچه میگذشت، نمیخواستند آشنا کنند و حتی از روبرو شدن با جلب شدگان خودداری کردند.<ref name="malekzadeh 1260"/> | ||
ظاهراً صورت جلسهای از دادگاه شیخ فضل الله و اینکه دقیقاً وی در برابر اتهاماتش چه | ظاهراً صورت جلسهای از دادگاه شیخ فضل الله و اینکه دقیقاً وی در برابر اتهاماتش چه پاسخهایی داده است در دست نیست. [[احمد کسروی|کسروی]] مینویسد: | ||
::'''ما از این محکمه و از داوران آن و چگونگی محاکمه هیچگونه آگاهی نداریم و این شگفت که با آن همه روزنامهها که همین هنگام آغاز شده بود و سپس شماره آنها بسیار | ::'''ما از این محکمه و از داوران آن و چگونگی محاکمه هیچگونه آگاهی نداریم و این شگفت که با آن همه روزنامهها که همین هنگام آغاز شده بود و سپس شماره آنها بسیار فزونتر گردید در این بارهها چیزی نوشته نشده است''' و چند ورقی که گویا جداگانه در این باره چاپ شده نیز ما آنها را ندیده ایم.<ref>کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ص۶۶.</ref> | ||
ملک زاده نیز میگوید: | ملک زاده نیز میگوید: | ||
::هرچند تلاش بسیار کردم اما صورت جلسه قطعی دادگاه شیخ فضل الله را به دست نیاوردم. ظن قوی این است که صورت جلسهای تهیه و تنظیم نشده است و یا اگر شده در همان روزها از میان رفته است. بنابراین آنچه در این موضوع مینویسم مطالبی است که از بعضی از اعضای محکمه و یا رؤسای مجاهدین که در آن جلسه حضور داشتهاند شنیدهام و از طرف آنها نقل قول میکنم.<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۶۸.</ref> | ::هرچند تلاش بسیار کردم اما صورت جلسه قطعی دادگاه شیخ فضل الله را به دست نیاوردم. ظن قوی این است که صورت جلسهای تهیه و تنظیم نشده است و یا اگر شده در همان روزها از میان رفته است. بنابراین آنچه در این موضوع مینویسم مطالبی است که از بعضی از اعضای محکمه و یا رؤسای مجاهدین که در آن جلسه حضور داشتهاند شنیدهام و از طرف آنها نقل قول میکنم.<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۶۸.</ref> | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
اتهام نامه در یک محیط بهت و سکوت قرائت شد. شیخ به دقت بهمندرجات آن گوش میداد. پس از خاتمه قرائت لایحه مذکور، چند دقیقه صحبتی به میان نیامد و همه منتظر بودند که شیخ در مقابل اتهامات مندرجه در لایحه چه عکس العملی از خود نشان خواهد داد و چگونه از خود دفاع خواهد کرد ولی شیخ صحبتی نکرد و زبان به گفتگو نگشود. مستعان (رئیس کمیته جهانگیر) که از آغاز مشروطیت در جریان امور بوده به شیخ گفت: در مقابل اتهامات وارده که قرائت شده چه جوابی میدهید؟<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۶۸.</ref> | اتهام نامه در یک محیط بهت و سکوت قرائت شد. شیخ به دقت بهمندرجات آن گوش میداد. پس از خاتمه قرائت لایحه مذکور، چند دقیقه صحبتی به میان نیامد و همه منتظر بودند که شیخ در مقابل اتهامات مندرجه در لایحه چه عکس العملی از خود نشان خواهد داد و چگونه از خود دفاع خواهد کرد ولی شیخ صحبتی نکرد و زبان به گفتگو نگشود. مستعان (رئیس کمیته جهانگیر) که از آغاز مشروطیت در جریان امور بوده به شیخ گفت: در مقابل اتهامات وارده که قرائت شده چه جوابی میدهید؟<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۶۸.</ref> | ||
از ظاهر | از ظاهر نقلهای شفاهی از جلسه دادگاه شیخ چنین برمیآید که وی پارهای از اتهامات از جمله دستور قتل برخی افراد را تکذیب کرده است؛ و پارهای از اتهامات را پذیرفته و گفته است: طبق اجتهاد خویش عمل نموده ام.<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۶۹.</ref> | ||
سرانجام در پایان جلسه، [[شیخ ابراهیم زنجانی]] به پا میایستد و میگوید: «جناب حاجی شیخ فضل الله بر طبق فتوا و حکم حجج اسلام نجف اشرف که سواد آن در همه ایران منتشر شده، [[مفسد فی الارض]] است و باید بر طبق قوانین اسلام با او همان معاملهای را که خداوند راجع به مفسدین فی الارض دستور داده، رفتار نمود.» سپس شیخ را به اطاقی که در آن زندانی بود، میبرند و اعضای دادگاه انقلابی پس از یک ساعت مشاوره به اتفاق رأی میدهند که چون حاجی شیخ فضل الله نوری، قیام بر ضد حکومت ملی نموده و سبب قتل هزارها هزار نفوس و خرابی بلاد و غارت و فساد گردیده و حجج اسلام نجف اشرف هم او را مفسد فی الارض تشخیص دادهاند، محکوم به اعدام است.<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۷۰-۱۲۷۱.</ref> | سرانجام در پایان جلسه، [[شیخ ابراهیم زنجانی]] به پا میایستد و میگوید: «جناب حاجی شیخ فضل الله بر طبق فتوا و حکم حجج اسلام نجف اشرف که سواد آن در همه ایران منتشر شده، [[مفسد فی الارض]] است و باید بر طبق قوانین اسلام با او همان معاملهای را که خداوند راجع به مفسدین فی الارض دستور داده، رفتار نمود.» سپس شیخ را به اطاقی که در آن زندانی بود، میبرند و اعضای دادگاه انقلابی پس از یک ساعت مشاوره به اتفاق رأی میدهند که چون حاجی شیخ فضل الله نوری، قیام بر ضد حکومت ملی نموده و سبب قتل هزارها هزار نفوس و خرابی بلاد و غارت و فساد گردیده و حجج اسلام نجف اشرف هم او را مفسد فی الارض تشخیص دادهاند، محکوم به اعدام است.<ref>ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج ۶-۷، ص۱۲۷۰-۱۲۷۱.</ref> | ||
چنانکه گذشت یکی از دستاویزهای دادگاه برای اعدام شیخ فضل الله، فتوای علمای نجف به | چنانکه گذشت یکی از دستاویزهای دادگاه برای اعدام شیخ فضل الله، فتوای علمای نجف به مُفسد فی الارض بودن اوست و گفتهاند که این فتوا در همه ایران منتشر شده است (یعنی چیز محرمانهای نبوده است). اما چنین فتوایی از علمای نجف صادر نشده است و در حکمی که در روزنامههای سال ۱۳۲۵ق. (یعنی حدود دو سال قبل از جلسه دادگاه) به علمای سه گانه نجف نسبت داده شده صرفاً حکم به افساد اوست و نه مفسد فی الارض. متن حکم منسوب چنین است: «چون نوری مخل آسایش و مفسد است، تصرفش در امور حرام است.»<ref>کدیور، سیاست نامه آخوند خراسانی، ص۱۷۷؛ به نقل از روزنامههای عصر مشروطه</ref> این فتوا بر فرض صحت به هیچ عنوان دال بر جواز قتل نیست. به علاوه در حکمی دیگر، [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] تصریح میکند که مخالفینی که مباشر در اتلاف نفوس و اموال نبودهاند، عفو عمومی داده شود و چنانچه باز هم از افساد آنان اطمینانی نباشد، به محلی که اثری نداشته باشند تبعید شوند.<ref>کدیور، سیاست نامه آخوند خراسانی، صص۲۳۸-۲۳۹؛ به نقل از روزنامههای عصر مشروطه</ref> انتشار این حکم پس از اعدام شیخ فضل الله بوده است ولی تاریخ وصول آن به تهران مشخص نیست؛ هرچند از همان نیز دانسته میشود که مفسدان مذکور قابل عفو هستند و اگر هم بخواهند به کارشان ادامه دهند، باید آنها را تبعید نمود. از این رو، این دستاویز دادگاه، باطل بوده است. | ||
=== اجرای حکم === | === اجرای حکم === | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
* [[عبدالله مستوفی]]: | * [[عبدالله مستوفی]]: | ||
::من شیخ فضل | ::من شیخ فضل الله را هیچ ندیده و از اخلاق و احوال و درجه دیانت و تقوای او هیچ اطلاعی ندارم.... ولیدار زدن او، علی رؤس الاشهاد، چه لازم بود؟ از او بیم داشتند که فتنهای برپا کند؟ خیر! شیخ فضل الله مرتکب قتل عمدی هم نشده بود که اعدام او در مقابل آن عادلانه باشد.<ref>مستوفی، شرح زندگانی من، ص۲۸۹.</ref> | ||
==آخرین آواز قو== | ==آخرین آواز قو== |