کاربر ناشناس
خطبه امام حسین در روز عاشورا: تفاوت میان نسخهها
جز
←متن خطبه
imported>Mgolpayegani جز (←متن خطبه) |
imported>Mgolpayegani جز (←متن خطبه) |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
====سخن شمر بن ذی الجوشن==== | ====سخن شمر بن ذی الجوشن==== | ||
در این هنگام شمر متوجه شد ممکن است سخنان امام (ع) در روحیه افراد لشکر، مؤثر واقع شود و آنان را از جنگ بازدارد، خواست کارى کند تا سخنان امام قطع شود. لذا با صداى بسیار بلند فریاد زد و گفت: او خدا را روى یک کلمه عبادت مى کند و نمیداند چه میگوید؟ | در این هنگام [[شمر]] متوجه شد ممکن است سخنان امام (ع) در روحیه افراد لشکر، مؤثر واقع شود و آنان را از جنگ بازدارد، خواست کارى کند تا سخنان امام قطع شود. لذا با صداى بسیار بلند فریاد زد و گفت: او خدا را روى یک کلمه عبادت مى کند و نمیداند چه میگوید؟ | ||
====پاسخ حبیب بن مظاهر==== | ====پاسخ حبیب بن مظاهر==== | ||
حبیب بن مظاهر خطاب به شمر گفت: «و لله انى اراک تعبد الله على سبعین حرفاً و أنا أشهد انک صادق ما تدرى ما یقول قد طبع لله على قلبک!؛ به خدا قسم من میبینم که تو خدا را بر هفتاد حرف میپرستی و من شهادت میدهم تو راست میگویى که چیزى نمیفهمی که او چه میگوید، خداوند قلب تو را مهر و موم کرده است». | [[حبیب بن مظاهر]] خطاب به شمر گفت: «و لله انى اراک تعبد الله على سبعین حرفاً و أنا أشهد انک صادق ما تدرى ما یقول قد طبع لله على قلبک!؛ به خدا قسم من میبینم که تو خدا را بر هفتاد حرف میپرستی و من شهادت میدهم تو راست میگویى که چیزى نمیفهمی که او چه میگوید، خداوند قلب تو را مهر و موم کرده است». | ||
====ادامه معرفی==== | ====ادامه معرفی==== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
===بخش سوم: نامه های کوفیان=== | ===بخش سوم: نامه های کوفیان=== | ||
در مقابل گفتار امام هم سکوت کردند و کسى جوابى نداشت، لذا امام به چند نفر از افراد سرشناس که در لشکر عمر سعد بودند و برایش دعوتنامه نوشته بودند، خطاب کرد و فرمود: «یا شبث بن ربعى، و یا حجار بن ابجر و یا قیس بن اشعث و یا یزید بن الحارث الم تکتبوا الى أن قد اینعت الثمار، و أخضر الجناب و انما تقدم على جند لک مجنده؟ | در مقابل گفتار امام هم سکوت کردند و کسى جوابى نداشت، لذا امام به چند نفر از افراد سرشناس که در لشکر [[عمر سعد]] بودند و برایش دعوتنامه نوشته بودند، خطاب کرد و فرمود: «یا شبث بن ربعى، و یا حجار بن ابجر و یا قیس بن اشعث و یا یزید بن الحارث الم تکتبوا الى أن قد اینعت الثمار، و أخضر الجناب و انما تقدم على جند لک مجنده؟ | ||
اى شبث بن ربعى! و اى حجار بن ابجر و اى قیس بن اشعث و اى زید بن حارث! مگر شما نبودید براى من نامه نوشتید که: میوههایمان رسیده، و درختانمان سرسبز و خرم شده، در کوفه بر لشکریانى مجهز و آماده به خدمت وارد خواهى شد. (در انتظار تو دقیقه شمارى میکنیم)؟! | اى شبث بن ربعى! و اى حجار بن ابجر و اى قیس بن اشعث و اى زید بن حارث! مگر شما نبودید براى من نامه نوشتید که: میوههایمان رسیده، و درختانمان سرسبز و خرم شده، در کوفه بر لشکریانى مجهز و آماده به خدمت وارد خواهى شد. (در انتظار تو دقیقه شمارى میکنیم)؟! | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
===بخش چهارم: اتمام حجت=== | ===بخش چهارم: اتمام حجت=== | ||
در اینجا قیس بن اشعث گفت: «یا حسین! چرا با پسر عمویت بیعت نمیکنی؟ با تو به دلخواهت رفتار خواهد کرد و کوچکترین ناراحتى متوجه تو نخواهد شد.» | در اینجا [[قیس بن اشعث]] گفت: «یا حسین! چرا با پسر عمویت بیعت نمیکنی؟ با تو به دلخواهت رفتار خواهد کرد و کوچکترین ناراحتى متوجه تو نخواهد شد.» | ||
امام (ع) در جواب قیس فرمود: «تو هم مثل برادرت هستى، میخواهی مردان بنیهاشم بیش از خون مسلم بن عقیل را از تو انتقام بگیرند؟ نه به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمی دهم، و مانند بنده ها فرار نمی کنم» | امام (ع) در جواب قیس فرمود: «تو هم مثل برادرت هستى، میخواهی مردان [[بنیهاشم]] بیش از خون [[مسلم بن عقیل]] را از تو انتقام بگیرند؟ نه به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمی دهم، و مانند بنده ها فرار نمی کنم» | ||
پس از آن آیه قرآن را که داستان موسى را در برابر لجاجت فرعونیان نقل میکند، قرائت فرمود: '''انى عذت بربى و ربکم أن ترجمون''' <ref>دخان، آیه 20 </ref> من به پروردگار خویش و پروردگار شما پناه میبرم که گفتار مرا قبول نمیکنید، پناه میبرم به پروردگار خود و پروردگار شما از هر شخص متکبر و سرکشى که بروز ایمان نمیآورد.» (در این هنگام سخن امام به پایان رسید، شتر خود را خواباند.) | پس از آن آیه [[قرآن]] را که داستان [[حضرت موسى |حضرت موسى]] را در برابر لجاجت فرعونیان نقل میکند، قرائت فرمود: '''انى عذت بربى و ربکم أن ترجمون''' <ref>دخان، آیه 20 </ref> من به پروردگار خویش و پروردگار شما پناه میبرم که گفتار مرا قبول نمیکنید، پناه میبرم به پروردگار خود و پروردگار شما از هر شخص متکبر و سرکشى که بروز ایمان نمیآورد.» (در این هنگام سخن امام به پایان رسید، شتر خود را خواباند.) | ||
==پانویس== | ==پانویس== |