لؤلؤ و مرجان (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:کتاب لولو و مرجان.jpg|بندانگشتی|180px]] | [[پرونده:کتاب لولو و مرجان.jpg|بندانگشتی|180px]] | ||
'''لُؤلُؤ و مرجان در شرايط پله اول و دوم منبر روضه خوانان''' کتابی است به زبان فارسی با موضوع | '''لُؤلُؤ و مرجان در شرايط پله اول و دوم منبر روضه خوانان'''، کتابی است به زبان فارسی با موضوع ویژگیهای منبریها و روضهخوانها، نوشته [[میرزا حسین نوری]]. نویسنده به دو شرط [[اخلاص]] و [[صداقت]] در اهل منبر و روضهخوانها اشاره کرده و به نقلهای تاریخی تحریف شده در روضهخوانی [[واقعه عاشورا]] میپردازد. [[شهید]] [[مرتضی مطهری|مطهری]] این کتاب را ستوده است. | ||
==نویسنده== | ==نویسنده== | ||
{{اصلی|میرزا حسین نوری}} | {{اصلی|میرزا حسین نوری}} | ||
محدث نوری فرزند | محدث نوری فرزند محمدتقی محدث نوری مازندرانی طبرسی، [[حدیث|محدث]] و چهره سرشناس علمای [[شیعه]] در قرن چهاردهم [[هجری قمری|هجری]] بود. این [[فقیه]] [[امامیه]]، در ۱۸ شوال ۱۲۵۴ قمری در روستای یالرود از توابع نور [[مازندران]] به دنیا آمد و در ۲۷ جمادی ۱۳۲۰ هجری قمری درگذشت. از القاب وی میتوان به خاتم المحدثین، علامه نوری، میرزای نوری، محدث نوری و حاجی نوری اشاره کرد. وی دایی و پدر همسر [[شیخ فضل الله نوری]] بود<ref>[http://mohaddes.ac.ir/page.php?slct_pg_id=75&sid=1&slc_lang=fa آشنايی با حضرت آيتالله علامه محدث نوری (ره)، دانشگاه علامه محدث نوری.]</ref>. محدث نوری در سن ۶۴ سالگی در [[سامرا]] درگذشت. آرامگاه او در [[نجف]] و در حرم [[حضرت علی (ع)]] قرار دارد. لؤلؤ و مرجان یکی از آثار اوست. | ||
==انگیزه تالیف== | ==انگیزه تالیف== | ||
آنگونه که نویسنده در سرآغاز کتاب آورده است: سید محمد مرتضی جونپوری هندی از علمای [[هند]] از ذاکرین و | آنگونه که نویسنده در سرآغاز کتاب آورده است: سید محمد مرتضی جونپوری هندی از علمای [[هند]] از ذاکرین و روضهخوانان منطقه [[هند]]، گله و شکایت میکند و از محدث نوری درخواست میکند تا در این زمینه کتابی تالیف کند. سید مرتضی به محدث گفته است که ذاکرین آن دیار از گفتن [[دروغ]] باکی ندارند و حتی نزدیک به آن است که برخی از آنها برای گریاندن مومنین گفتن [[دروغ]] را جایز و مباح بدانند. محدث نوری میگوید: سید مرتضی تصور کرده است این روال فقط در منطقه هند جاری است در حالی که این روال در [[عتبات]] نیز دیده میشود. وی از علما انتقاد کرده و میگوید چرا علما در این زمینه تسامح کردهاند و عرصه [[روضه خوانی|روضهخوانی]] را به حال خود رها کردهاند.<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۲۹.</ref> | ||
==مقدمه کتاب== | ==مقدمه کتاب== | ||
مقدمه کتاب به بیان فضیلت گریستن و گریاندن در عزای [[امام حسین (ع)]] اشاره میکند: | مقدمه کتاب به بیان فضیلت گریستن و گریاندن در عزای [[امام حسین (ع)]] اشاره میکند: | ||
::::: | :::::«مخفی نماند که گریانیدن مؤمنین و واداشتن ایشان به گریستن و ناله کردن بر مصائب وارده بر حضرت ابی عبدالله(ع) و سایر [[اهل بیت (ع)]] به خواندن مراثی و ندبه کردن و ذکر کیفیت آن مصایب و ذکر کیفیت آن مصایب، از عبادات ممدوحه مستحسنه است که برای آن ثوابهای جزیله و اجرهای جمیله مقرر فرمود.»<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۳۳.</ref> | ||
بدنه کتاب به دو شرط اساسی قبول این عبادت، به عنوان دو پله منبر، یعنی اخلاص و صدق میپردازد<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۴۱.</ref> و در پایان، ناپسندی گوش دادن به اخبار دروغ و تکلیف شرعی در قبال دروغگویان اهل منبر را یادآور میشود.<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۲۷۱.</ref> | بدنه کتاب به دو شرط اساسی قبول این عبادت، به عنوان دو پله منبر، یعنی اخلاص و صدق میپردازد<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۴۱.</ref> و در پایان، ناپسندی گوش دادن به اخبار دروغ و تکلیف شرعی در قبال دروغگویان اهل منبر را یادآور میشود.<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۲۷۱.</ref> | ||
===فصل اول=== | ===فصل اول=== | ||
فصل اول لؤلؤ و مرجان، اخلاص را اولین پله منبر و اولین شرط اساسی قبول آن میداند و کسانی که [[منبر]] را وسیله کسب و تجارت خود قرار دادهاند، به شدت محکوم میکند و آنان را مصداق ریاکار<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۴۸.</ref>، مستأکل به [[خاندان محمّد (ص)|آل محمد (ع)]]<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۵۲.</ref>، و فروشنده آخرت به دنیا میداند. <ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۵۴.</ref> او در مقابل با استناد به روایات، دادن هدایای مالی به [[روضه خوانی|روضهخوانان]] را کاری پسندیده ارزیابی میکند.<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۸۸.</ref> | |||
===فصل دوم=== | ===فصل دوم=== | ||
دومین پله منبر و دومین شرط اساسی آن، راستگویی است که در فصل دوم از آن بحث شده است. این فصل بیش از نیمی از حجم کتاب را به خود اختصاص داده است. هدف اساسی مؤلف در اینجا، جلوگیری از ذکر حکایات بدون مدرکی است که به خصوص در واقعه | دومین پله منبر و دومین شرط اساسی آن، راستگویی است که در فصل دوم کتاب از آن بحث شده است. این فصل بیش از نیمی از حجم کتاب را به خود اختصاص داده است. هدف اساسی مؤلف در اینجا، جلوگیری از ذکر حکایات بدون مدرکی است که به خصوص در واقعه عاشورا به کثرت نقل میشود و اهل منبر برای گرم کردن مجلس و هر چه بیشتر سوزناک جلوه دادن مصایب اهل بیت(ع) به ذکر آن میپردازند. | ||
این فصل را با ستایش راستگویی و مذمت دروغگویی آغاز میکند و به اخبار اهل بیت در مدح صداقت اشاره میکند. در هر قسمت به ذکر | نویسنده، این فصل را با ستایش راستگویی و مذمت دروغگویی آغاز میکند و به اخبار اهل بیت در مدح صداقت اشاره میکند. در هر قسمت به ذکر گروههای مختلف احادیث میپردازد.<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۹۴-۱۰۲.</ref> پس از آن، اقسام دروغ و احکام هر یک را با دیدگاهی فقیهانه بررسی میکند.<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۱۰۴-۱۳۰.</ref> در ادامه به ذکر بزرگی گناه دروغ بستن بر خداوند و معصومین(ع) میپردازد<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۱۳۲-۱۴۲.</ref> و به صورت تفصیلی انواع دروغ را شمرده و حکم هر یک از آنها را بیان میکند.<ref>حاجی میرزا حسین نوری،۱۳۸۸،ص۱۴۳-۲۶۷.</ref> | ||
==کتاب از دیدگاه دیگران== | ==کتاب از دیدگاه دیگران== | ||
*حاج [[ملا واعظ خیابانی|مولی علی واعظ خیابانی]] در [[وقایع الایام]]، مجلد شعبان مینویسد: | *حاج [[ملا واعظ خیابانی|مولی علی واعظ خیابانی]] در [[وقایع الایام]]، مجلد شعبان مینویسد: | ||
::: | :::«برادر جان! انصاف نیست که لؤلؤ و مرجان را ارزان و فراوان شمرد، زیرا که در خزانه هیچ پادشاهی اینگونه لؤلؤ و مرجان یافت نمیشود. آن را مکررا مطالعه و ملاحظه کن و در مضامینش درست تأمل و غوص کن، و در بحار مطالبش به تفصیل تعمق و غور بنما. اینگونه اطلاعات و تحقیقات و تألیفات، کار هر بافنده نیست. اطلاع از وضع کتاب [[لهوف]] و [[منتخب طریحی|منتخب]] و [[مقتل ابی مخنف|ابی مخنف]] و [[اسرار الشهادة]] و مخزن و [[محرق القلوب|محرق]] و غیرها، و دانستن صحت و سقم و قوت و ضعف مطالب آنها، هر یک در عمری به دست میآید. شخصی در نیم سطر به ما بگوید، چرا قدر آن را ندانیم و حق او را ضایع کنیم؟! شنیدم در [[تهران]]، در مجمعی صحبت از لؤلؤ و مرجان شده و بعضی بد گفته و فساد عظیمی شده. قتلی هم اتفاق افتاده. و در تبریز هم نقل کردند که در مجلسی مذاکره شده، و چند نفر از پی آن بزرگوار زشت گفتهاند. نعوذ بالله از این کلمات نالایق! و در مجلس دیگر نیز که بنده هم بودم، صحبت از آن کتاب افتاد ولی بنده رفع شبهه کردم و احباب و اصحاب هم متقبل و متقاعد شدند.» <ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/69354/1 کتابخانه دیجیتالی تبیان.]</ref> | ||
*[[شهید]] [[مرتضی مطهری]] در حماسه حسینی میگوید: | *[[شهید]] [[مرتضی مطهری|مطهری]] در حماسه حسینی میگوید: | ||
::::: | :::::«کتاب لؤلؤ و مرجان... از مرحوم حاجی نوری (رضوان الله علیه) درست یک قیام به وظیفه بسیار مقدسی است که این مرد بزرگ کرده است؛ مصداق قسمت اول این حدیث است که «إذا ظهرت البدع فلیظهر العالم علمه». در اینطور موارد وظیفه علماست که حقایق را بدون پرده به مردم بگویند ولو مردم خوششان نمیآید. وظیفه علماست که با اکاذیب مبارزه کنند و مشت دروغگویان را باز کنند.»<ref>[http://mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookID=385&BookArticleID=128409 مجموعه آثار شهید مطهری. ج۱۷، ص ۷۲].</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |