پرش به محتوا

واقعه کشف حجاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۸۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۷ اکتبر ۲۰۱۵
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Rezataran
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Rezataran
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
==واکنش ها==
==واکنش ها==
نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح حجاب زدایی از [[شیراز]] آغاز شد. در جشنی که با حضور «حکمت» وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود. در این جشن عده‎ای از دختران جوان بر روی صحنه ظاهر شده به ناگاه حجاب خود را برداشتند و به پایکوبی پرداختند. این حادثه حتی اعتراض عده‎ای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت. فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط [[سید حسام‎الدین فال اسیری]] برپاشد. وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئه­‌ها باشند. به دنبال این سخنرانی او را بلافاصله دستگیر و زندانی کردند.<ref>صلاح، مهدی، ۱۳۸۴، چ۱، ص۱۰۳.</ref>
نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح حجاب زدایی از [[شیراز]] آغاز شد. در جشنی که با حضور «حکمت» وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود. در این جشن عده‎ای از دختران جوان بر روی صحنه ظاهر شده به ناگاه حجاب خود را برداشتند و به پایکوبی پرداختند. این حادثه حتی اعتراض عده‎ای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت. فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط [[سید حسام‎الدین فال اسیری]] برپاشد. وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئه­‌ها باشند. به دنبال این سخنرانی او را بلافاصله دستگیر و زندانی کردند.<ref>صلاح، مهدی، ۱۳۸۴، چ۱، ص۱۰۳.</ref>
در قم [[آیت الله حائری]] که بخاطر حفظ حوزه علمیه موضعی بی‎طرفانه در امور داشت از سوی روحانیون و دیگر طبقات سخت تحت فشار قرار گرفت به گونه‎ای که میرزا مهدی بروجردی که عملاً مدیریت حوزه علمیه را بر عهده داشت، تهدید کرد که نامه‎ای را با امضای وی علیه اقدامات دولت انتشار خواهد داد. سرانجام آیت الله حائری تلگرافی  در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۱۴ خطاب به رضاشاه نگاشت.<ref>طهرانی، حسین؛۱۴۱۰ه.ق، ص۲۷ـ۳۱.</ref>  بعد از این تلگراف رضا شاه به قم آمد و به منزل آیت الله حائری رفت، بدون سلام و جواب، با غضب و عصبانیت گفت: «رفتارتان را عوض کنید و گرنه حوزه قم را با خاک یکسان می‎کنم».<ref>حضور - تابستان ۱۳۸۵، شماره ۵۷.</ref> در ادامه این ماجرا رژیم تعدادی از روحانیون را به جرم تحریک آیت الله حائری تبعید کرد. <ref>طهرانی، حسین؛۱۴۱۰ه.ق، ص۲۷ـ۳۱.</ref>


آیت الله [[سیدابوالقاسم کاشانی]] نیز از روحانیونی بود که با لحنی تند به رضاخان اعتراض می‌کند. از دیگر روحانیون صاحب نام این دوره امام جمعه تهران «حاج سیدمحمد» بود که در پی مخالفت با کشف حجاب محبوبیت خاصی در تهران و ایران پیدا کرد؛ زیرا که گفته بود اگر کشته شوم عیالم را بدون حجاب در مجلس جشن بی حجابی نخواهم برد.<ref>طهرانی، حسین؛۱۴۱۰ه.ق، ص۲۷ـ۳۱.</ref> « سیدابوالحسن طالقانی» هم به علت اعتراض به اقدامات ضد اسلامی به ویژه کشف حجاب مکررا به زندان افتاد و یا تبعید گردید. [[سید محمود طالقانی]] فرزند او که در این ایام طلبه ای پر شور بود، در سال ۱۳۱۸ در درگیری با پاسبانی که به اجبار قصد برداشتن چادر زنی را داشت به زندان افتاد.<ref>کمبریج، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روابت کمبریج، ۱۳۷۱، ص۴۱.</ref> با سرکوب [[قیام گوهرشاد]] روحانیون در تنگنای بیشتری قرار گرفتند، بعد از اعلام رسمی کشف حجاب آنان را مجبور به سکوت کردند و دیگر فرصتی برای بیان آشکار مخالفت های خود نیافتند. تنها مورد استثنا مخالفت های روحانیون ولایات بود که البته مخالفت هایشان بازتابی فرا‌تر از‌‌ همان ناحیه نداشت و از سوی ماموران ولایت نیز به شدت با آنان برخورد می‌شد.<ref>بوذرجمهری، مهستی ۱۳۸۴، ص۱۴ـ ۱۵.</ref>
آیت الله [[سیدابوالقاسم کاشانی]] نیز از روحانیونی بود که با لحنی تند به رضاخان اعتراض می‌کند. از دیگر روحانیون صاحب نام این دوره امام جمعه تهران «حاج سیدمحمد» بود که در پی مخالفت با کشف حجاب محبوبیت خاصی در تهران و ایران پیدا کرد؛ زیرا که گفته بود اگر کشته شوم عیالم را بدون حجاب در مجلس جشن بی حجابی نخواهم برد.<ref>طهرانی، حسین؛۱۴۱۰ه.ق، ص۲۷ـ۳۱.</ref> « سیدابوالحسن طالقانی» هم به علت اعتراض به اقدامات ضد اسلامی به ویژه کشف حجاب مکررا به زندان افتاد و یا تبعید گردید. [[سید محمود طالقانی]] فرزند او که در این ایام طلبه ای پر شور بود، در سال ۱۳۱۸ در درگیری با پاسبانی که به اجبار قصد برداشتن چادر زنی را داشت به زندان افتاد.<ref>کمبریج، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روابت کمبریج، ۱۳۷۱، ص۴۱.</ref> با سرکوب [[قیام گوهرشاد]] روحانیون در تنگنای بیشتری قرار گرفتند، بعد از اعلام رسمی کشف حجاب آنان را مجبور به سکوت کردند و دیگر فرصتی برای بیان آشکار مخالفت های خود نیافتند. تنها مورد استثنا مخالفت های روحانیون ولایات بود که البته مخالفت هایشان بازتابی فرا‌تر از‌‌ همان ناحیه نداشت و از سوی ماموران ولایت نیز به شدت با آنان برخورد می‌شد.<ref>بوذرجمهری، مهستی ۱۳۸۴، ص۱۴ـ ۱۵.</ref>
کاربر ناشناس