پرش به محتوا

امام علی در اشعار فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:
{{شعر|}}{{ب|باز جان می‌پرورد ساز پیام آشنا|یا که از طور [[غری]] می‌آید آواز انا}}{{ب|می دمد صبح ازل از کوی عشق لم یزل|یا فروزان شمع روی شاهد بزم دنی}}{{ب|جلوه شمع طریقت چشمها را خیره کرد|یا سنا برق حقیقت می‌زند کوس فنا}}{{ب|کعبه را تاج شرف تا اوج او ادنی رسید|یافت چون از مولد میمون او اقصی المنی}}{{ب|قبله اهل یقین شد خطه بیت الحرام|روضه خلد برین شد ساحت خیف و منی}}{{ب|بیت معمور ار شود ویران ازین حسرت رواست|یا بیفتد گنبد دوار من اعلی البنا}}{{ب|از پی تعظیم خم شد گوئیا پشت فلک|فرش را عرش معلی گفت: تبریک و هنا}}{{ب|یا ولید البیت غوغای نصاری در مسیح|گرچه می‌زیبد تو را لکن تعالی ربنا}}{{ب|«مفتقر» گر می‌کند با یک زبان مدحتگری|می کند [[روح الامین]] با صد نوا مدح و ثنا}}{{پایان شعر}}{{وسط‌چین}}{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}{{سخ}}{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار<ref>دیوان کمپانی، ص۳۶.</ref>}}{{پایان وسط‌چین}}
{{شعر|}}{{ب|باز جان می‌پرورد ساز پیام آشنا|یا که از طور [[غری]] می‌آید آواز انا}}{{ب|می دمد صبح ازل از کوی عشق لم یزل|یا فروزان شمع روی شاهد بزم دنی}}{{ب|جلوه شمع طریقت چشمها را خیره کرد|یا سنا برق حقیقت می‌زند کوس فنا}}{{ب|کعبه را تاج شرف تا اوج او ادنی رسید|یافت چون از مولد میمون او اقصی المنی}}{{ب|قبله اهل یقین شد خطه بیت الحرام|روضه خلد برین شد ساحت خیف و منی}}{{ب|بیت معمور ار شود ویران ازین حسرت رواست|یا بیفتد گنبد دوار من اعلی البنا}}{{ب|از پی تعظیم خم شد گوئیا پشت فلک|فرش را عرش معلی گفت: تبریک و هنا}}{{ب|یا ولید البیت غوغای نصاری در مسیح|گرچه می‌زیبد تو را لکن تعالی ربنا}}{{ب|«مفتقر» گر می‌کند با یک زبان مدحتگری|می کند [[روح الامین]] با صد نوا مدح و ثنا}}{{پایان شعر}}{{وسط‌چین}}{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}{{سخ}}{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار<ref>دیوان کمپانی، ص۳۶.</ref>}}{{پایان وسط‌چین}}
{{شعر|}}{{ب|[[کعبه]] چون گوی سبق از سینه سینا گرفت|پایه برتر از فراز گنبد مینا گرفت}}{{ب|خانه بی‌سالار و صاحب بود تا میلاد شاه|سر بکیوان زد چو رب البیت در وی جا گرفت}}{{ب|تا ز برج کعبه خورشید حقیقت جلوه کرد|چرخ چارم سوخت از حسرت دل از دنیا گرفت}}{{ب|خاک بطحا زین عنایت آنچنان شد سربلند|رونق عز و شرف از [[مسجد اقصی]] گرفت}}{{ب|کعبه شد تا مرکز طاوس گلزار ازل|تا ابد زاغ و زغن یکسر ره صحرا گرفت}}{{ب|خلوت حق شد زهر دیو و دد ناپاک، پاک|در پناه اسم اعظم منزل و مأوی گرفت}}{{ب|خیر مقدم‌ای همایون طالع برج شرف|ملک هستی زیب و فر زان طلعت غرا گرفت}}{{ب|نغمه دستان بپا شد در خور این داستان|شور جبرئیل امین در عالم بالا گرفت}}{{پایان شعر}}{{وسط‌چین}}{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}{{سخ}}{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار<ref>دیوان کمپانی، ص۳۷.</ref>}}{{پایان وسط‌چین}}
{{شعر|}}{{ب|[[کعبه]] چون گوی سبق از سینه سینا گرفت|پایه برتر از فراز گنبد مینا گرفت}}{{ب|خانه بی‌سالار و صاحب بود تا میلاد شاه|سر بکیوان زد چو رب البیت در وی جا گرفت}}{{ب|تا ز برج کعبه خورشید حقیقت جلوه کرد|چرخ چارم سوخت از حسرت دل از دنیا گرفت}}{{ب|خاک بطحا زین عنایت آنچنان شد سربلند|رونق عز و شرف از [[مسجد اقصی]] گرفت}}{{ب|کعبه شد تا مرکز طاوس گلزار ازل|تا ابد زاغ و زغن یکسر ره صحرا گرفت}}{{ب|خلوت حق شد زهر دیو و دد ناپاک، پاک|در پناه اسم اعظم منزل و مأوی گرفت}}{{ب|خیر مقدم‌ای همایون طالع برج شرف|ملک هستی زیب و فر زان طلعت غرا گرفت}}{{ب|نغمه دستان بپا شد در خور این داستان|شور جبرئیل امین در عالم بالا گرفت}}{{پایان شعر}}{{وسط‌چین}}{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}{{سخ}}{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار<ref>دیوان کمپانی، ص۳۷.</ref>}}{{پایان وسط‌چین}}
{{شعر|}}{{ب|گوهری شد از درون کعبه بیرون از صدف|کرد بیت الله را با آن شرف بیت الشرف}}{{ب|گوهری سنگین بها، رخشان شد از بیت الحرام|کز ثریا تا ثری را کرد کمتر از خَزَف}}{{ب|کعبه شد از مقدم او، قاف عنقاء قدم|شاهبازان طریقت در کنارش صف بصف}}{{ب|سینه سینا مگر از هیبتش شد چاک چاک|یا شنید از رأفتش موسی ندای لا تَخَف}}{{ب|زاشتیاقش، [[یوسف صدیق]] در زندان غم|در فراقش پیر کنعان نغمه ساز وا اسف}}{{ب|خلعت خلّت شد ارزانی بر اندام خلیل|کرد بنیاد حرم چون بهر آن نِعمَ الخَلَف}}{{ب|کعبه را شد همسری با تربت پاک غری|مبدأ اندر کعبه بود و منتهی اندر نجف}}{{ب|آسمان زد کوس شادی در محیط کان فکان|زهره ساز نغمه تبریک زد بی‌چنگ و دف}}{{ب|هر دو گیتی را بشادی کرد فردوس برین|نغمه روح الامین با یک جهان شوق و شعف}}{{پایان شعر}}{{وسط‌چین}}{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}{{سخ}}{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار<ref>دیوان کمپانی، ص۳۷-۳۸.</ref>}}{{پایان وسط‌چین}}
{{شعر|}}{{ب|گوهری شد از درون کعبه بیرون از صدف|کرد بیت الله را با آن شرف بیت الشرف}}{{ب|گوهری سنگین بها، رخشان شد از بیت الحرام|کز ثریا تا ثری را کرد کمتر از خَزَف}}{{ب|کعبه شد از مقدم او، قاف عنقاء قدم|شاهبازان طریقت در کنارش صف بصف}}{{ب|سینه سینا مگر از هیبتش شد چاک چاک|یا شنید از رأفتش موسی ندای لا تَخَف}}{{ب|زاشتیاقش، [[یوسف صدیق]] در زندان غم|در فراقش پیر کنعان نغمه ساز وا اسف}}{{ب|خلعت خلّت شد ارزانی بر اندام خلیل|کرد بنیاد حرم چون بهر آن نِعمَ الخَلَف}}{{ب|کعبه را شد همسری با تربت پاک غری|مبدأ اندر کعبه بود و منتهی اندر نجف}}{{ب|آسمان زد کوس شادی در محیط کان فکان|زهره ساز نغمه تبریک زد بی‌چنگ و دف}}{{ب|هر دو گیتی را بشادی کرد فردوس برین|نغمه روح الامین با یک جهان شوق و شعف}}{{پایان شعر}}{{وسط‌چین}}{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}{{سخ}}{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
 
{{شعر}}{{ب|باده بده ساقیا! ولی ز خُمِّ غدیر|چنگ بزن مطربا! ولی به یاد امیر}}
 
{{ب|تو نیز ای چرخ پیر! بیا ز بالا به زیر|دادِ مسرّت بده، ساغر عشرت بگیر}}
 
<ref>دیوان کمپانی، ص۳۷-۳۸.</ref>}}{{پایان وسط‌چین}}


{{شعر}}{{ب|باده بده ساقیا! ولی ز خُمِّ غدیر|چنگ بزن مطربا! ولی به یاد امیر}}
{{شعر}}{{ب|باده بده ساقیا! ولی ز خُمِّ غدیر|چنگ بزن مطربا! ولی به یاد امیر}}
۱۸٬۴۲۹

ویرایش