پرش به محتوا

امام علی در اشعار فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
←‏در اشعار شهریار: ویرایش جزئی ادبی و تایپی
imported>Kheradmand
(http://fa.wikishia.net/view/امام_علی_در_اشعار_فارسی#.D8.AF.D8.B1_.D8.A7.D8.B4.D8.B9.D8.A7.D8.B1_.D8.B4.D9.87.D8.B1.DB.8C.D8.A7.D8.B1)
imported>Kheradmand
جز (←‏در اشعار شهریار: ویرایش جزئی ادبی و تایپی)
خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
|دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین|به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
|دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین|به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
|به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند|چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
|به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند|چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
|مگر‌ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ|به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
|مگر ‌ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ|به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
|برو‌ای گدای مسکین در خانه علی زن|که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
|برو‌ ای گدای مسکین در خانه علی زن|که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
|به جزاز علی که گوید به پسر که [[عبدالرحمن بن ملجم مرادی|قاتل من]]|چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
|بجز از علی که گوید به پسر که [[عبدالرحمن بن ملجم مرادی|قاتل من]]|چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
|به جزاز علی که آرد [[امام حسین علیه‌السلام|پسری ابوالعجائب]]|که علم کند به عالم [[شهدای کربلا]] را
|بجز از علی که آرد [[امام حسین علیه‌السلام|پسری ابوالعجائب]]|که عَلَم کند به عالَم [[شهدای کربلا]] را
|چو به دوست عهد بندد زمیان پاکبازان|چو علی که می‌تواند که بسر برد وفا را
|چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان|چو علی که می‌تواند که بسر برد وفا را
|نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت|متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
|نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت|متحیرم چه نامم شه مُلک لافتی را
|بدو چشم خون فشانم هله‌ای نسیم رحمت|که زکوی او غباری به من آر توتیا را
|بدو چشم خون فشانم هله‌ای نسیم رحمت|که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
|به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت|چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
|به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت|چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
|چو تویی قضایگرادن به دعای مستمندان|که زجان ما بگردان ره آفت قضا را
|چو تویی قضای‌گردان به دعای مستمندان|که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
|چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم|که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را:
|چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم|که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را:
|«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی|به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
|«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی|به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
کاربر ناشناس