تفسیر روایی: تفاوت میان نسخهها
اصلاح متن
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (اصلاح متن) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تفسیر}} | {{تفسیر}} | ||
''' | '''تَفسيرِ رِوایی'''، گونهای از [[تفسیر قرآن]] مبتنی بر [[احادیث]] نقل شده از [[پیامبر (ص)]] و مطالب [[صحابه]] و بنا بر قولی [[تابعین]] و نيز روشی تفسيری در ميان [[امامیه]] كه مبتنی بر احاديث تفسيری پيامبر اسلام(ص) و [[اهل بیت عليهمالسلام]] است. تفسیر روایی با نامهایی دیگر همچون تفسیر نقلی، تفسیر مأثور و تفسیر اثری نیز شناخته میشود. | ||
از دیدگاه امامیه، سخنان پیامبر(ص) و [[امامان]] در شرح، تفسیر و توضیح مرادات قرآنی، جزئی از [[سنت]] است و قطعاً حجیت و اعتبار دارد؛ ولی [[عدالت صحابه]] را به طور مطلق نپذیرفته و سخنان صحابه در تفسیر آیههای قرآن را در بهترین حالت همسنگ [[اجتهاد]] عالمان و [[مفسران]] دانستهاند. | از دیدگاه امامیه، سخنان پیامبر(ص) و [[امامان]] در شرح، تفسیر و توضیح مرادات قرآنی، جزئی از [[سنت]] است و قطعاً حجیت و اعتبار دارد؛ ولی [[عدالت صحابه]] را به طور مطلق نپذیرفته و سخنان صحابه در تفسیر آیههای قرآن را در بهترین حالت همسنگ [[اجتهاد]] عالمان و [[مفسران]] دانستهاند. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
تفسير روایی، تفسیر مأثور یا تفسیر نقلی، بنابر نظر [[شیعیان]]، گونهای از تفسير [[قرآن]]، مبتنی بر [[روایات]] نقلشده از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان شیعه]] است.<ref>ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجم، ۱۴۱۴ق، ص۳۶.</ref> [[اهل سنت]] کلام [[صحابه]] و [[تابعین]] را نیز مبنای استفاده در تفسیر روایی دانستهاند.<ref>ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجم، ۱۴۱۴ق، ص۳۶.؛ ذهبی، التفسیر والمفسرون، دار الکتب الحديثة، ج۱، ص۱۵۲.</ref> | تفسير روایی، تفسیر مأثور یا تفسیر نقلی،<ref>ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجم، ۱۴۱۴ق، ص۳۶.</ref> بنابر نظر [[شیعیان]]، گونهای از تفسير [[قرآن]]، مبتنی بر [[روایات]] نقلشده از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان شیعه]] است.<ref>ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجم، ۱۴۱۴ق، ص۳۶.</ref> [[اهل سنت]] کلام [[صحابه]] و [[تابعین]] را نیز مبنای استفاده در تفسیر روایی دانستهاند.<ref>ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجم، ۱۴۱۴ق، ص۳۶.؛ ذهبی، التفسیر والمفسرون، دار الکتب الحديثة، ج۱، ص۱۵۲.</ref> | ||
== اهمیت و اعتبار روایات تفسیری == | == اهمیت و اعتبار روایات تفسیری == | ||
به باور [[مفسران]] مسلمان، [[پیامبر اسلام]]، علاوه بر ابلاغ [[وحی]]، وظیفه تفسیر، تبیین و توضیح کلام خدا را نیز بر عهده داشته است.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۶، ص۳۹۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، ج۲۰، ص۵۷؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۴، ص۱۹۶.</ref> اینان، این باور خود را متکی به آیه ۴۴ و ۶۴ [[سوره نحل]] دانستهاند.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۶، ص۳۹۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، ج۲۰، ص۵۷؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۴، ص۱۹۶.</ref> بر این اساس، مفسران شیعه و سنی معتقدند که سخنان یا احادیث تفسیری منسوب به [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، در صورت اثبات صحت آنها، یکی از بهترین و استوارترین گونههای تفسیر است.<ref>ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، ۱۹۸۴م، ج۶، ص۴۷، ج۱۴، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref> | به باور [[مفسران]] مسلمان، [[پیامبر اسلام]]، علاوه بر ابلاغ [[وحی]]، وظیفه تفسیر، تبیین و توضیح کلام خدا را نیز بر عهده داشته است.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۶، ص۳۹۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، ج۲۰، ص۵۷؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۴، ص۱۹۶.</ref> اینان، این باور خود را متکی به آیه ۴۴ و ۶۴ [[سوره نحل]] دانستهاند.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۶، ص۳۹۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، ج۲۰، ص۵۷؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۴، ص۱۹۶.</ref> بر این اساس، مفسران شیعه و سنی معتقدند که سخنان یا احادیث تفسیری منسوب به [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، در صورت اثبات صحت آنها، یکی از بهترین و استوارترین گونههای تفسیر است.<ref>ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، ۱۹۸۴م، ج۶، ص۴۷، ج۱۴، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref> شیعیان، با استناد به حدیث ثقلین، روایات امامان شیعه را نیز از منابع تفسیر روایی دانستهاند.<ref>ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۳۶-۳۷.</ref> | ||
شیعیان، | |||
به رغم اهمیت روایات تفسیری، مفسران معتقدند روایاتی جعلی هم در میان احادیث مذکور وجود دارد که با هدف ارتقای مقام و منزلت یکی از [[صحابه]] یا مردود شمردن آنها جعل شده است.<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، ۱۴۱۸-۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۵ـ۵۶؛ ذهبی، التفسیر والمفسرون، دار الکتب الحديثة، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۵.</ref> جَعل [[شأن نزول]] برای آیه ۱۱۳ [[سوره توبه]]، یکی از این موارد دانسته شده که [[طبری]] و [[بخاری]]، از مفسران اهل سنت، آن را جعلی دانستهاند.<ref>بخاری جعفی، صحيح البخاري، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۲۰۸؛ طبری، جامع البيان، ۱۳۲۲-۱۳۳۰ق، ج۷، ص۳۰.</ref> بر اساس شأن نزول مذکور، [[آیه]] ۱۱۳ سوره توبه را درباره [[ابوطالب]]، پدر [[امام علی(ع)]] دانستهاند که هنگام مرگ وی نازل شده و بیانگر [[شرک]] او تا پایان عمر است، در حالی که طبری و بخاری، معتقدند ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]] درگذشته و این آیه در [[سال نهم هجری قمری|سال نهم هجرت]] نازل شده است.<ref>بخاری جعفی، صحيح البخاري، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۲۰۸؛ طبری، جامع البيان، ۱۳۲۲-۱۳۳۰ق، ج۷، ص۳۰.</ref> به اینگونه روایات جعلی که محققان معتقدند غالبا توسط یهودیانِ مسلمانشده جعل شدهاند، [[اسرائیلیات]] گفته میشود.<ref>نگاه کنید به: ذهبی، الإسرائيليات في التفسير والحديث، ۱۴۰۵ق، ص۱۹.</ref> | به رغم اهمیت روایات تفسیری، مفسران معتقدند روایاتی جعلی هم در میان احادیث مذکور وجود دارد که با هدف ارتقای مقام و منزلت یکی از [[صحابه]] یا مردود شمردن آنها جعل شده است.<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، ۱۴۱۸-۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۵ـ۵۶؛ ذهبی، التفسیر والمفسرون، دار الکتب الحديثة، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۵.</ref> جَعل [[شأن نزول]] برای آیه ۱۱۳ [[سوره توبه]]، یکی از این موارد دانسته شده که [[طبری]] و [[بخاری]]، از مفسران اهل سنت، آن را جعلی دانستهاند.<ref>بخاری جعفی، صحيح البخاري، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۲۰۸؛ طبری، جامع البيان، ۱۳۲۲-۱۳۳۰ق، ج۷، ص۳۰.</ref> بر اساس شأن نزول مذکور، [[آیه]] ۱۱۳ سوره توبه را درباره [[ابوطالب]]، پدر [[امام علی(ع)]] دانستهاند که هنگام مرگ وی نازل شده و بیانگر [[شرک]] او تا پایان عمر است، در حالی که طبری و بخاری، معتقدند ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]] درگذشته و این آیه در [[سال نهم هجری قمری|سال نهم هجرت]] نازل شده است.<ref>بخاری جعفی، صحيح البخاري، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۲۰۸؛ طبری، جامع البيان، ۱۳۲۲-۱۳۳۰ق، ج۷، ص۳۰.</ref> به اینگونه روایات جعلی که محققان معتقدند غالبا توسط یهودیانِ مسلمانشده جعل شدهاند، [[اسرائیلیات]] گفته میشود.<ref>نگاه کنید به: ذهبی، الإسرائيليات في التفسير والحديث، ۱۴۰۵ق، ص۱۹.</ref> | ||