تفسیر روایی: تفاوت میان نسخهها
جز
←نمونههایی از تفسیر روایی
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (←نمونههایی از تفسیر روایی: اصلاح و بازنویسی) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== نمونههایی از تفسیر روایی == | == نمونههایی از تفسیر روایی == | ||
[[پرونده:تفسیر | [[پرونده:کتاب تفسیر عیاشی.jpg|بندانگشتی|جلد کتاب تفسیر عیاشی، نوشته محمد بن مسعود عیاشی.]] | ||
محمدهادی معرفت، از قرآنپژوهان و مفسران معاصر، معتقد است مهمترین کتابهای تفسیری گذشتگان، با تکیه بر روایات تفسیری شکل گرفتهاند و اتکا به معانی فلسفی، کلامی و ادبی قرآن کریم، تنها در تعداد اندکی از تفاسیر اولیه به چشم میخورد.<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون في ثوبه القشيب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۱۲.</ref> مهمترین تفاسیر روایی از نظر معرفت، عبارتند از: | محمدهادی معرفت، از قرآنپژوهان و مفسران معاصر، معتقد است مهمترین کتابهای تفسیری گذشتگان، با تکیه بر روایات تفسیری شکل گرفتهاند و اتکا به معانی فلسفی، کلامی و ادبی قرآن کریم، تنها در تعداد اندکی از تفاسیر اولیه به چشم میخورد.<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون في ثوبه القشيب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۱۲.</ref> مهمترین تفاسیر روایی از نظر معرفت، عبارتند از: | ||
* تفسیر عیاشی، نوشته محمد بن مسعود عیاشی، از فقیهان شیعه در قرن چهارم هجری، و استادِ [[محمد بن عمر کشی]].<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون في ثوبه القشيب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۲۲.</ref> عیاشی در تفسیر خود، روایات تفسیری نقلشده از امامان شیعه را نقل کرده و چنانکه محمدهادی معرفت گفته، روایات را همراه با سند آنها، با ذکر کرده است.<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون في ثوبه القشيب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۲۲.</ref> با این حال تنها بخشهای اندکی از تفسیر عیاشی در دسترس است.<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون في ثوبه القشيب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۲۲.</ref> | * تفسیر عیاشی، نوشته محمد بن مسعود عیاشی، از فقیهان شیعه در قرن چهارم هجری، و استادِ [[محمد بن عمر کشی]].<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون في ثوبه القشيب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۲۲.</ref> عیاشی در تفسیر خود، روایات تفسیری نقلشده از امامان شیعه را نقل کرده و چنانکه محمدهادی معرفت گفته، روایات را همراه با سند آنها، با ذکر کرده است.<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون في ثوبه القشيب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۲۲.</ref> با این حال تنها بخشهای اندکی از تفسیر عیاشی در دسترس است.<ref>معرفت، التفسیر والمفسرون في ثوبه القشيب، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۲۲.</ref> |