پرش به محتوا

تفسیر روایی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
اصلاح پانویس‌ها: ناکامل
جزبدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح پانویس‌ها: ناکامل)
خط ۷: خط ۷:
تفسير روایی، گونه‌ای از تفسير [[قرآن|قرآن‌]] است كه‌ مبتنی بر احاديث‌ (آثار) نقل شده از پيامبر و مطالب‌ صحابه‌ ــ و بنا بر قولی تابعين‌ ــ است‌ و نيز روشی تفسيری در ميان‌ اماميه‌ كه‌ مبتنی بر احاديث‌ تفسيری پيامبر اكرم‌ و اهل‌بيت‌ عليهم‌السلام‌ است. تعریف دقیق تفسیر مأثور با معنای واژه «اثر» مرتبط است، هر چند عالمان و [[حدیث|محدّثان]] در تعریف آن اتفاق نظر ندارند.
تفسير روایی، گونه‌ای از تفسير [[قرآن|قرآن‌]] است كه‌ مبتنی بر احاديث‌ (آثار) نقل شده از پيامبر و مطالب‌ صحابه‌ ــ و بنا بر قولی تابعين‌ ــ است‌ و نيز روشی تفسيری در ميان‌ اماميه‌ كه‌ مبتنی بر احاديث‌ تفسيری پيامبر اكرم‌ و اهل‌بيت‌ عليهم‌السلام‌ است. تعریف دقیق تفسیر مأثور با معنای واژه «اثر» مرتبط است، هر چند عالمان و [[حدیث|محدّثان]] در تعریف آن اتفاق نظر ندارند.


برخی تاریخ نگاران [[تفسیر]]،<ref>ذهبی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۱۵۴؛ صغیر، ص۵۵.</ref> تفسیر [[آیه|آیات قرآن]] با آیات دیگر را قسمی از تفسیر مأثور دانسته‌اند اما ظاهراً با توجه به معنای لغوی<ref>ر.ک: فراهیدی، ج۸، ص۲۳۶، ذیل «‌اثر»؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص۱۳.</ref> و اصطلاحی اثر<ref>تهانوی، ج۱، ص۶۵؛ قاسمی، ص۶۲.</ref> این گونه تفسیر، قسمی از تفسیر اثری یا مأثور به شمار نمی‌آید.
برخی تاریخ نگاران [[تفسیر]]،<ref>ذهبی، التفسیر والمفسرون، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۵۴؛ صغیر، دراسات قرآنیة، ۱۴۱۳ق، ص۵۵.</ref> تفسیر [[آیه|آیات قرآن]] با آیات دیگر را قسمی از تفسیر مأثور دانسته‌اند اما ظاهراً با توجه به معنای لغوی<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹-۱۴۱۰ق، ج۸، ص۲۳۶، ذیل «‌اثر»؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص۱۳.</ref> و اصطلاحی اثر<ref>تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ۱۸۶۲م، ج۱، ص۶۵؛ قاسمی، قواعد التحدیث، ۱۴۰۷ق، ص۶۲.</ref> این گونه تفسیر، قسمی از تفسیر اثری یا مأثور به شمار نمی‌آید.


== اعتبار تفسیر روایی ==
== اعتبار تفسیر روایی ==
=== اعتبار روایات تفسیری پیامبر ===
=== اعتبار روایات تفسیری پیامبر ===
درباره [[روایات]] تفسیری [[پیامبر(ص)]]، مفسران معتقدند که [[رسول اکرم]]، علاوه بر ابلاغ پیام [[وحی]]، تفسیر و تبیین و توضیح کلام الاهی را نیز بر عهده داشته است. مفسران، آیه ۴۴ و ۶۴ [[سوره نحل]] را ناظر به این بُعد از مقام نبوت می‌دانند<ref>رجوع کنید به طوسی، ج۶، ص۳۹۸؛ فخررازی، ج۲۰، ص۵۷؛ طباطبائی، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ابن عاشور، ج۱۴، ص۱۹۶.</ref> و نتیجه می‌گیرند که سخنان یا [[احادیث]] تفسیری منسوب به پیامبر، در صورت اثبات صحت آنها، در شمار بهترین و استوارترین گونه‌های تفسیر است.<ref>ابن عاشور، ج۶، ص۴۷، ج۱۴، ص۱۶۳ـ ۱۶۴.</ref> علاوه بر این، محدّثان و [[فقیه|فقیهان]] عموماً از همین طریق و بر پایه آیات ذکر شده و نیز آیات مشابه، [[سنت|سنّت نبوی]] را منبعی مهم و معتبر در شناخت احکام و دستورهای الاهی دانسته و پیوسته در استنباط احکام به آن استناد کرده‌اند.<ref>رجوع کنید به شاطبی، ج۴، ص۳۴؛ محمدسعید منصور، ص۱۲۱؛ عبدالغنی، ص۲۹۱ـ ۳۰۸.</ref>
درباره [[روایات]] تفسیری [[پیامبر(ص)]]، مفسران معتقدند که [[رسول اکرم]]، علاوه بر ابلاغ پیام [[وحی]]، تفسیر و تبیین و توضیح کلام الاهی را نیز بر عهده داشته است. مفسران، آیه ۴۴ و ۶۴ [[سوره نحل]] را ناظر به این بُعد از مقام نبوت می‌دانند<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۶، ص۳۹۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، ج۲۰، ص۵۷؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱۲، ص۲۸۴؛ ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، ۱۹۸۴م، ج۱۴، ص۱۹۶.</ref> و نتیجه می‌گیرند که سخنان یا [[احادیث]] تفسیری منسوب به پیامبر، در صورت اثبات صحت آنها، در شمار بهترین و استوارترین گونه‌های تفسیر است.<ref>ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، ۱۹۸۴م، ج۶، ص۴۷، ج۱۴، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref> علاوه بر این، محدّثان و [[فقیه|فقیهان]] عموماً از همین طریق و بر پایه آیات ذکر شده و نیز آیات مشابه، [[سنت|سنّت نبوی]] را منبعی مهم و معتبر در شناخت احکام و دستورهای الاهی دانسته و پیوسته در استنباط احکام به آن استناد کرده‌اند.<ref>نگاه کنید به: شاطبی، الموافقات في أصول الشريعة، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۳۴؛ منصور، منزلة السنة من الکتاب، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۱؛ عبدالغنی، حجية السنة، دار السعداوی، ص۲۹۱ـ ۳۰۸.</ref>


=== اعتبار روایات تفسیری صحابه ===
=== اعتبار روایات تفسیری صحابه ===
در باب اعتبار و حُجیت تفسیر [[صحابه]] پیامبر، و به قولی [[تابعین]]، میان [[اهل سنّت]] و [[شیعیان]] اختلاف نظر وجود دارد و با جایگاه و اعتبار صحابه در تفسیر و تشریع دستورهای الاهی در پیوند است. این موضوع ریشه در مسئله کهنتری دارد، که همان عدالت صحابه است و [[اصول فقه|اصولیان]] و [[کلام|متکلمان]] و [[حدیث|محدّثان]] از دیر باز در اثبات یا انکار آن کوشیده‌اند.<ref>ر.ک: ابن قیم جوزیه، ج۴، ص۱۱۸؛ شوکانی، ص۲۱۳؛ حکیم، ص۱۳۵.</ref>
در باب اعتبار و حُجیت تفسیر [[صحابه]] پیامبر، و به قولی [[تابعین]]، میان [[اهل سنّت]] و [[شیعیان]] اختلاف نظر وجود دارد و با جایگاه و اعتبار صحابه در تفسیر و تشریع دستورهای الاهی در پیوند است. این موضوع ریشه در مسئله کهنتری دارد، که همان عدالت صحابه است و [[اصول فقه|اصولیان]] و [[کلام|متکلمان]] و [[حدیث|محدّثان]] از دیر باز در اثبات یا انکار آن کوشیده‌اند.<ref>ابن قیم جوزیه، أعلام الموقعین عن رب العالمین، دار الحدیث، ج۴، ص۱۱۸؛ شوکانی، إرشاد الفحول، ۱۳۴۷ق، ص۲۱۳؛ حکیم، الأصول العامة للفقه المقارن، ۱۴۱۸ق، ص۱۳۵.</ref>


مدافعان با استناد به برخی آیات قرآن<ref>ر.ک: بقره: ۱۴۳؛ آل عمران: ۱۱۰.</ref> و شماری از احادیث نبوی<ref>رجوع کنید به ابن منیر، ج۲، ص۶۲۸.</ref> تلاش کرده‌اند که عدالت همه اصحاب پیامبر را ثابت کنند.<ref>رجوع کنید به ابن ابی حاتم، ج۱، ص۷؛ ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۱۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۴؛ ابن حجرعسقلانی، ج۱، ص۱۰.</ref> اینان روایات تفسیری صحابه را معتبر می‌دانند و آنها را برای شناخت و فهم قرآن منبعی اصیل معرفی می‌کنند.
مدافعان با استناد به برخی آیات قرآن<ref>از جمله: سوره بقره، آیه ۱۴۳؛ سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> و شماری از احادیث نبوی<ref>ابن منیر، الانتصاف، ج۲، ص۶۲۸.</ref> تلاش کرده‌اند که عدالت همه اصحاب پیامبر را ثابت کنند.<ref>ابن ابی حاتم، الجرح والتعدیل، ۱۳۷۱-۱۳۷۳ق، ج۱، ص۷؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۹؛ ابن اثیر، أسد الغابة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۴؛ ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۱۰.</ref> اینان روایات تفسیری صحابه را معتبر می‌دانند و آنها را برای شناخت و فهم قرآن منبعی اصیل معرفی می‌کنند.


در مقابل، مخالفان<ref>غالباً [[شیعیان]] و برخی عالمان [[اهل سنّت]].</ref> عدالت صحابه را، در شکل مطلق آن، منکر شده و آیات مورد استناد را به گونه‌ای دیگر تفسیر کرده و در صحت و اعتبار بسیاری از احادیث منقول از پیامبر، در این باره، تردید کرده‌اند.<ref>رجوع کنید به ابن قیم جوزیه، ج۴، ص۱۴۴؛ شاطبی، ج۴، ص۵۴ ـ ۵۵؛ حکیم، ص۱۳۸.</ref> این عده معتقدند که حکم صحابه در عدالت مانند دیگران است و در مقام نقل حدیث باید عدالت آنها احراز شود <ref>آمدی، ج۲، ص۱۰۲؛ عضدالدین ایجی، ج۲، ص۶۷.</ref> بر پایه این دیدگاه سخنان صحابه در تفسیر آیه‌های قرآنی اعتبار ویژه‌ای نداشته، در بهترین صورت، همسنگ تلاش یا اجتهاد عالمان و مفسران دیگر در فهم و تبیین آیات قرآنی است.
در مقابل، مخالفان<ref>غالباً [[شیعیان]] و برخی عالمان [[اهل سنّت]].</ref> عدالت صحابه را، در شکل مطلق آن، منکر شده و آیات مورد استناد را به گونه‌ای دیگر تفسیر کرده و در صحت و اعتبار بسیاری از احادیث منقول از پیامبر، در این باره، تردید کرده‌اند.<ref>رجوع کنید به ابن قیم جوزیه، ج۴، ص۱۴۴؛ شاطبی، الموافقات في أصول الشريعة، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۵۴ ـ ۵۵؛ حکیم، ص۱۳۸.</ref> این عده معتقدند که حکم صحابه در عدالت مانند دیگران است و در مقام نقل حدیث باید عدالت آنها احراز شود <ref>آمدی، ج۲، ص۱۰۲؛ عضدالدین ایجی، ج۲، ص۶۷.</ref> بر پایه این دیدگاه سخنان صحابه در تفسیر آیه‌های قرآنی اعتبار ویژه‌ای نداشته، در بهترین صورت، همسنگ تلاش یا اجتهاد عالمان و مفسران دیگر در فهم و تبیین آیات قرآنی است.


=== اعتبار روایات تفسیری اهل بیت ===
=== اعتبار روایات تفسیری اهل بیت ===
خط ۳۶: خط ۳۶:
== نمونه هایی از تفسیر روایی ==
== نمونه هایی از تفسیر روایی ==
[[پرونده:تفسیر فرات کوفی.jpg|180px|بندانگشتی]]
[[پرونده:تفسیر فرات کوفی.jpg|180px|بندانگشتی]]
به لحاظ تاریخی، تفسیر مأثور از جمله کهن‌ترین گونه‌های تدوین یافته [[تفسیر قرآن]] است. در منابع موجود [[شیعه|شیعی]] از تفاسیری چون [[تفسیر امام حسن عسکری (ع)]]، [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی]]، [[تفسیر عیاشی]]، [[تفسیر فرات کوفی]] و در سده‌های متأخر از تفاسیری چون [[البرهان فی تفسیر القرآن]] از [[هاشم بن سلیمان بحرانی]]، [[تفسیر نور الثقلین]] از عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر [[کنز الدقائق و بحر الغرائب]] از محمدرضا مشهدی قمی و در میان تفاسیر [[اهل سنّت]] با این شیوه و رویکرد می‌توان از تفاسیری چون تفسیرالقرآن العظیم مسنداً عن رسول اللّه(ص) و الصحابه و التابعین از عبدالرحمان بن محمدبن ادریس رازی، معروف به [[ابن ابی حاتم رازی]]، تفسیر القرآن العظیم از عمادالدین اسماعیل بن عمر مشهور به [[ابن کثیر]] و الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور از [[جلال الدین سیوطی]] نام برد. در برخی منابع از [[تفسیر طبری]] یا جامع البیان عن تأویل‌ای القرآن [[محمدبن جریر طبری]]، المحررالوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ابن عطیه، الکشف و البیان عن تفسیرالقرآن ابواسحاق احمدبن محمد ثعالبی، الجواهرالحسان عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، بحرالعلوم علیبن یحیی سمرقندی، معالم التنزیل بَغَوی فراء با عنوان تفاسیر مأثور یاد شده است.<ref>رجوع کنید به معرفت، ج۲، ص۳۱۲ـ۳۴۶؛ ذهبی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۴۵.</ref>
به لحاظ تاریخی، تفسیر مأثور از جمله کهن‌ترین گونه‌های تدوین یافته [[تفسیر قرآن]] است. در منابع موجود [[شیعه|شیعی]] از تفاسیری چون [[تفسیر امام حسن عسکری (ع)]]، [[تفسیر علی بن ابراهیم قمی]]، [[تفسیر عیاشی]]، [[تفسیر فرات کوفی]] و در سده‌های متأخر از تفاسیری چون [[البرهان فی تفسیر القرآن]] از [[هاشم بن سلیمان بحرانی]]، [[تفسیر نور الثقلین]] از عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیر [[کنز الدقائق و بحر الغرائب]] از محمدرضا مشهدی قمی و در میان تفاسیر [[اهل سنّت]] با این شیوه و رویکرد می‌توان از تفاسیری چون تفسیرالقرآن العظیم مسنداً عن رسول اللّه(ص) و الصحابه و التابعین از عبدالرحمان بن محمدبن ادریس رازی، معروف به [[ابن ابی حاتم رازی]]، تفسیر القرآن العظیم از عمادالدین اسماعیل بن عمر مشهور به [[ابن کثیر]] و الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور از [[جلال الدین سیوطی]] نام برد. در برخی منابع از [[تفسیر طبری]] یا جامع البیان عن تأویل‌ای القرآن [[محمدبن جریر طبری]]، المحررالوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ابن عطیه، الکشف و البیان عن تفسیرالقرآن ابواسحاق احمدبن محمد ثعالبی، الجواهرالحسان عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، بحرالعلوم علیبن یحیی سمرقندی، معالم التنزیل بَغَوی فراء با عنوان تفاسیر مأثور یاد شده است.<ref>رجوع کنید به معرفت، ج۲، ص۳۱۲ـ۳۴۶؛ ذهبی، التفسیر والمفسرون، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۴۵.</ref>
[[پرونده:البرهان فی تفسیر القرآن.jpg|180px|بندانگشتی]]
[[پرونده:البرهان فی تفسیر القرآن.jpg|180px|بندانگشتی]]


== اسرائیلیات ==
== اسرائیلیات ==
{{اصلی|اسرائیلیات}}
{{اصلی|اسرائیلیات}}
در تفسیر مأثور، موضوعات دیگری نیز چون ضعف اسانید، جعل و وضع در روایات تفسیری و [[اسرائیلیات]] شایان توجه است. گذشته از سخن کسانی چون [[احمد بن حنبل|احمدبن حنبل]] که نقلهای سه موضوع مغازی و مَلاحِم و تفسیر را از بن بی‌اعتبار می‌دانستند،<ref>زرکشی، ج۲، ص۱۵۶.</ref> این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که احادیث تفسیری از حیث سند ضعف جدّی دارند. تفسیرپژوهانی نیز به آن پرداخته‌اند.<ref>برای نمونه ر.ک: معرفت، ج۲، ص۳۳.</ref> وضع و جعل که به انگیزه‌ها و علل گونه گونی ــ از جمله تثبیت و تقویت یک عقیده یا ارتقای مقام و منزلت یکی از صحابه و عکس آن، رد یک عقیده یا فرو کاستن منزلت یکی از یاران پیامبر ــ شکل می‌گرفته، به مباحث تفسیری نیز راه یافته است.<ref>همان، ج۲، ص۳۵ـ۵۶؛ ذهبی، ۱۴۰۹، ج۱، ص۱۵۹ـ ۱۶۵.</ref> نمونه روشن آن جَعل شأن نزول برای آیه ۱۱۳ [[سوره توبه]] است. شماری از [[تفسیر|مفسران]] آورده‌اند که این [[آیه]] درباره [[ابوطالب]] و هنگام مرگ وی نازل شده و متضمن [[شرک]] او تا پایان عمر است.<ref>بخاری جعفی، ج۵، ص۲۰۸؛ طبری، ج۷، ص۳۰.</ref> ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]] درگذشته و این آیه در نهم هجرت نازل شده است؛ بنابراین، چگونه می‌شود حادثه درگذشت ابوطالب در حال شرک، سبب نزول آیه باشد؟
در تفسیر مأثور، موضوعات دیگری نیز چون ضعف اسانید، جعل و وضع در روایات تفسیری و [[اسرائیلیات]] شایان توجه است. گذشته از سخن کسانی چون [[احمد بن حنبل|احمدبن حنبل]] که نقلهای سه موضوع مغازی و مَلاحِم و تفسیر را از بن بی‌اعتبار می‌دانستند،<ref>زرکشی، ج۲، ص۱۵۶.</ref> این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که احادیث تفسیری از حیث سند ضعف جدّی دارند. تفسیرپژوهانی نیز به آن پرداخته‌اند.<ref>برای نمونه ر.ک: معرفت، ج۲، ص۳۳.</ref> وضع و جعل که به انگیزه‌ها و علل گونه گونی ــ از جمله تثبیت و تقویت یک عقیده یا ارتقای مقام و منزلت یکی از صحابه و عکس آن، رد یک عقیده یا فرو کاستن منزلت یکی از یاران پیامبر ــ شکل می‌گرفته، به مباحث تفسیری نیز راه یافته است.<ref>همان، ج۲، ص۳۵ـ۵۶؛ ذهبی، التفسیر والمفسرون، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۵۹ـ ۱۶۵.</ref> نمونه روشن آن جَعل شأن نزول برای آیه ۱۱۳ [[سوره توبه]] است. شماری از [[تفسیر|مفسران]] آورده‌اند که این [[آیه]] درباره [[ابوطالب]] و هنگام مرگ وی نازل شده و متضمن [[شرک]] او تا پایان عمر است.<ref>بخاری جعفی، ج۵، ص۲۰۸؛ طبری، ج۷، ص۳۰.</ref> ابوطالب سه سال قبل از [[هجرت]] درگذشته و این آیه در نهم هجرت نازل شده است؛ بنابراین، چگونه می‌شود حادثه درگذشت ابوطالب در حال شرک، سبب نزول آیه باشد؟


توجه به اسرائیلیات، که به نقل‌های دخیل در حوزه معارف و تفسیر و غالباً منقول از راویان [[یهودی]] تبار گفته می‌شود،<ref>ذهبی، ۱۴۰۵، ص۱۹.</ref> نیز در تفاسیر نقلی از اهمیت شایان توجهی بر خوردار است. کمتر مفسری از جریان نقل‌های اسرائیلیات یکسر در امان بوده است.<ref>.ر.ک: ذهبی، ۱۴۰۵، ص۱۱۹ـ ۱۹۷؛ ابوشهبه، ص۲۶۰، ۲۶۵، ۲۷۱؛ معرفت، ج۲، ص۷۹ـ ۳۱۱؛ برای بررسی یکی از این موارد رجوع کنید به ربیع، ۱۴۲۲.</ref>
توجه به اسرائیلیات، که به نقل‌های دخیل در حوزه معارف و تفسیر و غالباً منقول از راویان [[یهودی]] تبار گفته می‌شود،<ref>ذهبی، ۱۴۰۵، ص۱۹.</ref> نیز در تفاسیر نقلی از اهمیت شایان توجهی بر خوردار است. کمتر مفسری از جریان نقل‌های اسرائیلیات یکسر در امان بوده است.<ref>.ر.ک: ذهبی، ۱۴۰۵، ص۱۱۹ـ ۱۹۷؛ ابوشهبه، ص۲۶۰، ۲۶۵، ۲۷۱؛ معرفت، ج۲، ص۷۹ـ ۳۱۱؛ برای بررسی یکی از این موارد رجوع کنید به ربیع، ۱۴۲۲.</ref>
۴۴۱

ویرایش