پرش به محتوا

احکام ثانویه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''حکم ثانَویه''' حکم شرعی جدیدی است که به دلیل ایجاد شرایط خاصی مانند اضطرار و...» ایجاد کرد)
 
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''حکم ثانَویه''' حکم شرعی جدیدی است که به دلیل ایجاد شرایط خاصی مانند اضطرار و عُسر و حرج، مقدم بر حکم اولی آن موضوع شود، مانند «حرمت» خوردن گوشت [[مردار]] که در حالت اضطرار «واجب» می‌شود. [[حکم حکومتی]] دستور اجرای جزئی احکام اولی یا ثانوی بوده و با حکم ثانویه متفاوت است.
'''حُکم ثانَویه''' حکم شرعی جدیدی است که به دلیل ایجاد شرایط خاصی مانند اضطرار و عُسر و حرج، جایگزین حکم اولی آن موضوع شود، مانند «[[وجوب]]» خوردن گوشت [[مردار]] در حالت اضطرار که در حال عادی «[[حرام]]» بود. [[حکم حکومتی]] دستور اجرای جزئی احکام اولی یا ثانوی بوده و با حکم ثانویه متفاوت است.


==تعریف اصطلاح رایج==
==تعریف اصطلاح رایج==
خط ۸: خط ۸:
منظور از حکم ثانوی، احکامی است که به لحاظ اضطرار و دیگر عناوین ثانویه برای موضوع از طرف [[خداوند]] قرار داده شده است. به عبارت دیگر، به احکامی ثانوی می‌گویند که به خاطر عارض شدن حالتی نظیر [[اکراه]]، [[اضطرار]]، [[عسر و حرج]] و یا عناوینی؛ مثل [[نذر]] و [[تقیه]] (عناوین ثانوی) برای مکلف، قرار داده می‌شود؛ چون بیشترین کاربرد آن از عناوین ثانوی، حالت اضطرار است، به آن حکم اضطراری نیز گفته شده است.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه‌،ص۱۱۵ و ۱۱۶</ref> حکم ثانویه مانند حکم اولیه از طرف خداوند قرار داده شده است.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه‌،ص۱۱۵ و ۱۱۶.</ref>
منظور از حکم ثانوی، احکامی است که به لحاظ اضطرار و دیگر عناوین ثانویه برای موضوع از طرف [[خداوند]] قرار داده شده است. به عبارت دیگر، به احکامی ثانوی می‌گویند که به خاطر عارض شدن حالتی نظیر [[اکراه]]، [[اضطرار]]، [[عسر و حرج]] و یا عناوینی؛ مثل [[نذر]] و [[تقیه]] (عناوین ثانوی) برای مکلف، قرار داده می‌شود؛ چون بیشترین کاربرد آن از عناوین ثانوی، حالت اضطرار است، به آن حکم اضطراری نیز گفته شده است.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه‌،ص۱۱۵ و ۱۱۶</ref> حکم ثانویه مانند حکم اولیه از طرف خداوند قرار داده شده است.<ref>فرهنگ نامه اصول فقه‌،ص۱۱۵ و ۱۱۶.</ref>


به عنوان مثال، حُکمی مانند «وجوب» برای موضوعی مانند «روزه»، حکم اولی است که برای مکلف در شرایط عادی قرار داده شده است، در شرایطی خاصی مانند ضرر، این حکم (در اینجا وجوب) عوض شده و به حکم دیگری مانند «حرمت» تبدیل می‌شود که حکم ثانویه «روزه» است.  
به عنوان مثال، حُکمی مانند «وجوب» برای موضوعی مانند «روزه»، حکم اولی است که برای مکلف در شرایط عادی قرار داده شده است، در شرایطی خاصی مانند ضرر، این حکم (در اینجا وجوب) عوض شده و به حکم دیگری مانند «حرمت» تبدیل می‌شود که حکم ثانویه «روزه» است.


===تعریفی دیگر===
===تعریف غیر رایج===
برخی عالمان اصول این دو اصطلاح را در معنای دیگری به کار برده‌اند. در این دیدگاه به [[حکم واقعی]]، حکم اولی و به [[حکم ظاهری]]، حکم ثانوی گفته می‌شود،<ref>اصول الفقه مظفر، ج۱،ص۵۰</ref> ولی احکام اولیه و ثانویه، را زیر مجموعه احکام واقعی گرفته‌اند، یعنی حکم واقعی یا اولیه است یا ثانویه.
برخی عالمان اصول این دو اصطلاح را در معنای دیگری به کار برده‌اند. در این دیدگاه به [[حکم واقعی]]، حکم اولی و به [[حکم ظاهری]]، حکم ثانوی گفته می‌شود.<ref>اصول الفقه مظفر، ج۱،ص۵۰</ref>


==تعداد عناوین ثانویه==
==تعداد عناوین ثانویه==
خط ۳۵: خط ۳۵:
چند نمونه از احکام ثانویه در قرآن آمده است:
چند نمونه از احکام ثانویه در قرآن آمده است:
* {{متن قرآن| إِنَّمَا حَرَّ‌مَ عَلَیکمُ الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّ‌حِیمٌ |ترجمه= خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و می‌تواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است. |سوره=بقره|آیه=۱۷۳ }} در این آیه حکم تحریم گوشت [[مردار]] به دلیل اضطرار برداشته شده است.
* {{متن قرآن| إِنَّمَا حَرَّ‌مَ عَلَیکمُ الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّ‌حِیمٌ |ترجمه= خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و می‌تواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است. |سوره=بقره|آیه=۱۷۳ }} در این آیه حکم تحریم گوشت [[مردار]] به دلیل اضطرار برداشته شده است.
* {{متن قرآن|لاَ یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ...إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً|ترجمه= افراد با ایمان نباید کافران را به جای مؤمنان به عنوان دوست و سرپرست خود انتخاب کنند... مگر اینکه از آنها تقیه کنید |سوره=آل عمران |آیه=۲۸ }} در این آیه ممنوعیت [[ولایت]] [[کافر]] بر [[مؤمن]] در حالت تقیه برداشته شده است.  
* {{متن قرآن|لاَ یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ...إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً|ترجمه= افراد با ایمان نباید کافران را به جای مؤمنان به عنوان دوست و سرپرست خود انتخاب کنند... مگر اینکه از آنها تقیه کنید |سوره=آل عمران |آیه=۲۸ }} در این آیه ممنوعیت [[ولایت]] [[کافر]] بر [[مؤمن]] در حالت تقیه برداشته شده است.


==تفاوت‌های حکم اولی و ثانوی==
==تفاوت‌های حکم اولی و ثانوی==
خط ۴۱: خط ۴۱:
* احکام اولی دائمی و تغییر ناپذیرند مگر در صورتی که موضوع آن تغییر کند; مثلاً حرام بودن [[شراب]] همیشگی است, اما احکام ثانوی ناپایدارند و مادامی که آن حالات و شرایط, مثل: اضطرار و اکراه برای مکلف وجود داشته باشد حکم ثانوی هم وجود دارد: هرگاه [[روزه]] برای مکلف ضرر داشته باشد حکم آن حرمت است(حکم ثانوی), اما بعد از رفع ضرر مکلف باید از حکم اولی متابعت کند و روزه [[واجب]] می‌شود.
* احکام اولی دائمی و تغییر ناپذیرند مگر در صورتی که موضوع آن تغییر کند; مثلاً حرام بودن [[شراب]] همیشگی است, اما احکام ثانوی ناپایدارند و مادامی که آن حالات و شرایط, مثل: اضطرار و اکراه برای مکلف وجود داشته باشد حکم ثانوی هم وجود دارد: هرگاه [[روزه]] برای مکلف ضرر داشته باشد حکم آن حرمت است(حکم ثانوی), اما بعد از رفع ضرر مکلف باید از حکم اولی متابعت کند و روزه [[واجب]] می‌شود.
* احکام اولی بین جاهل و عالم مشترکند; اما احکام ثانوی برای همه مکلفین مشترک نیستند; بلکه اختصاص به مکلفانی دارند که دارای حالات و شرایط خاصی باشند.
* احکام اولی بین جاهل و عالم مشترکند; اما احکام ثانوی برای همه مکلفین مشترک نیستند; بلکه اختصاص به مکلفانی دارند که دارای حالات و شرایط خاصی باشند.
* احکام ثانوی در طول احکام اولی هستند, نه در عرض آنها; یعنی از نظر رتبه, حکم ثانوی در مرحله بعد از حکم اولی است, نه این که در یک رتبه قرار داشته باشند.  
* احکام ثانوی در طول احکام اولی هستند, نه در عرض آنها; یعنی از نظر رتبه, حکم ثانوی در مرحله بعد از حکم اولی است, نه این که در یک رتبه قرار داشته باشند.
* در تعارض بین دلیل احکام ثانوی با دلیل احکام اولی, حق تقدم با دلیل احکام ثانوی است; زیرا دلیل حکم ثانوی بر دلیل حکم اولی حکومت دارد و به عبارت دیگر, دلیل حکم به عنوان ثانوی برای یک موضوع, همواره بیان کننده گستره حکم همان موضوع با عنوان اولی آن است.
* در تعارض بین دلیل احکام ثانوی با دلیل احکام اولی, حق تقدم با دلیل احکام ثانوی است; زیرا دلیل حکم ثانوی بر دلیل حکم اولی حکومت دارد و به عبارت دیگر, دلیل حکم به عنوان ثانوی برای یک موضوع, همواره بیان کننده گستره حکم همان موضوع با عنوان اولی آن است.


خط ۴۸: خط ۴۸:


حکم حکومتی با احکام اولیه و ثانویه سه تفاوت دارد:
حکم حکومتی با احکام اولیه و ثانویه سه تفاوت دارد:
* حکم حکومتی، همیشه نسبت به حکم اولی یا ثانوی مافوق خود جزیی‌تر است.  
* حکم حکومتی، همیشه نسبت به حکم اولی یا ثانوی مافوق خود جزیی‌تر است.
* مدت زمان اعتبار حکم متفاوت است؛ احکام اولیه، که به موضوعات در حالت طبیعی تعلق گرفته‌اند، دائمی‌اند و احکام ثانویه تا مدت زمانی که عناوین ثانوی مانند اضطرار وجود دارند معتبر هستند؛ اما حکم حکومتی دائر مدار مصلحت و عناوینی است که حاکم اسلامی با درنظر گرفتن آنها اقدام به صدور حکم مزبور کرده است.  
* مدت زمان اعتبار حکم متفاوت است؛ احکام اولیه، که به موضوعات در حالت طبیعی تعلق گرفته‌اند، دائمی‌اند و احکام ثانویه تا مدت زمانی که عناوین ثانوی مانند اضطرار وجود دارند معتبر هستند؛ اما حکم حکومتی دائر مدار مصلحت و عناوینی است که حاکم اسلامی با درنظر گرفتن آنها اقدام به صدور حکم مزبور کرده است.
* بحث از حکم حکومتی همواره یک بحث موضوع شناسانه است. به عبارت دیگر، بحث در تشخیص مصداق احکام شرعی است، در حالی که بحث از احکام اولیه و ثانویه مربوط بحث از خود احکام کلی است؛ به این معنی که حاکم اسلامی ابتدا به عنوان یک مجتهد، حکم کلی را از قرآن و سنت استنباط می‌کند و آنگاه پس از تشخیص دقیق موضوع، حکم کلی را بر مصداق آن تطبیق داده و دستور به اجرای آن می‌دهد.<ref>[http://lib.eshia.ir/47070/1/4 حکم حکومتی در نظام ولایی]</ref>
* بحث از حکم حکومتی همواره یک بحث موضوع شناسانه است. به عبارت دیگر، بحث در تشخیص مصداق احکام شرعی است، در حالی که بحث از احکام اولیه و ثانویه مربوط بحث از خود احکام کلی است؛ به این معنی که حاکم اسلامی ابتدا به عنوان یک مجتهد، حکم کلی را از قرآن و سنت استنباط می‌کند و آنگاه پس از تشخیص دقیق موضوع، حکم کلی را بر مصداق آن تطبیق داده و دستور به اجرای آن می‌دهد.<ref>[http://lib.eshia.ir/47070/1/4 حکم حکومتی در نظام ولایی]</ref>


خط ۵۸: خط ۵۸:
==جُستارهای وابسته==
==جُستارهای وابسته==
{{ستون شروع|۳}}
{{ستون شروع|۳}}
* [[اصطلاحات فقه]]  
* [[اصطلاحات فقه]]
* [[اجتهاد]]  
* [[اجتهاد]]
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
کاربر ناشناس