پرش به محتوا

جنگ چالدران: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ آوریل ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hasaninasab
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahdiemadi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==زمینه‌های شکل‌گیری جنگ==
==زمینه‌های شکل‌گیری جنگ==
[[سلطان بایزید دوم|بایزید]] نتوانست این تهدید را عملی سازد، چرا که از سلطنت برکنار شد و [[سلطان سلیم اول|سلیم اول]] جای او را گرفت. سلیم پس از آگاهی از تشدید فعالیت‌های مذهبی ـ سیاسی قزلباشانِ وابسته به [[شاه اسماعیل اول صفوی|شاه‌اسماعیل]] در آناطولی، درصدد حمله به [[ایران]] بر آمد. در این میان، نورعلی خلیفه، از مبلّغان اعزامی شاه‌اسماعیل به آناطولی مرکزی، بسیاری از [[علویان]] و قزلباشان را در اطراف خود گرد آورد و نیروهای فرستاده شده برای سرکوبی‌اش را شکست داد. وی پس از تصرف شهر توقات، به نام شاه‌اسماعیل خطبه خواند. از طرف دیگر، خان محمدخان استاجلو (حاکم [[دیاربکر]]) به دستور شاه‌اسماعیل نامه‌های توهین‌آمیزی به دربار عثمانی می‌فرستاد. افزون بر این، شاه‌اسماعیل به صورت آشکار و نهان از مدعیانِ سلطنت عثمانی حمایت می‌کرد، چنان که سلطان احمد را به مخالفت با برادرش، سلطان سلیم اول، ترغیب می‌کرد و چون سلطان احمد کشته شد، شاه اسماعیل پسر او، سلطان مراد، را در ایران پناه داد و حکومت قسمتی از [[فارس]] را به او واگذار کرد.<ref>رجوع کنید به عالم‌آرای شاه اسماعیل، ص۵۰۳، ۵۰۸ـ۵۱۰؛ روملو، ج ۲، ص۱۰۶۸ـ۱۰۷۰، ۱۰۸۱ـ ۱۰۸۲؛ جهانگشای خاقان، ص۴۸۹ـ ۴۹۰</ref>
[[سلطان بایزید دوم|بایزید]] نتوانست این تهدید را عملی سازد، چرا که از سلطنت برکنار شد و [[سلطان سلیم اول|سلیم اول]] جای او را گرفت. سلیم پس از آگاهی از تشدید فعالیت‌های مذهبی ـ سیاسی قزلباشانِ وابسته به [[شاه اسماعیل اول صفوی|شاه‌اسماعیل]] در آناطولی، درصدد حمله به [[ایران]] بر آمد. در این میان، نورعلی خلیفه، از مبلّغان اعزامی شاه‌اسماعیل به آناطولی مرکزی، بسیاری از [[علویان (ترکیه)| علویان]] و قزلباشان را در اطراف خود گرد آورد و نیروهای فرستاده شده برای سرکوبی‌اش را شکست داد. وی پس از تصرف شهر توقات، به نام شاه‌اسماعیل خطبه خواند. از طرف دیگر، خان محمدخان استاجلو (حاکم [[دیاربکر]]) به دستور شاه‌اسماعیل نامه‌های توهین‌آمیزی به دربار عثمانی می‌فرستاد. افزون بر این، شاه‌اسماعیل به صورت آشکار و نهان از مدعیانِ سلطنت عثمانی حمایت می‌کرد، چنان که سلطان احمد را به مخالفت با برادرش، سلطان سلیم اول، ترغیب می‌کرد و چون سلطان احمد کشته شد، شاه اسماعیل پسر او، سلطان مراد، را در ایران پناه داد و حکومت قسمتی از [[فارس]] را به او واگذار کرد.<ref>رجوع کنید به عالم‌آرای شاه اسماعیل، ص۵۰۳، ۵۰۸ـ۵۱۰؛ روملو، ج ۲، ص۱۰۶۸ـ۱۰۷۰، ۱۰۸۱ـ ۱۰۸۲؛ جهانگشای خاقان، ص۴۸۹ـ ۴۹۰</ref>


به خاطر همین علل، [[سلطان سلیم عثمانی|سلطان سلیم]] پس از قلع و قمع مدعیان سلطنت و سامان دادن به مرزهای عثمانی، درصدد حمله به ایران بر آمد. وی بر آن بود که پیش از لشکرکشی، تکیه‌گاه شاه ‌اسماعیل در آناطولی شرقی و مرکزی، یعنی جامعه [[قزلباش|قزلباشان]]، را از بین ببرد. سلطان‌سلیم با گرفتن فتوای علما، برای [[جهاد]] با [[قزلباشان]] و کفار، پس از شناسایی قزلباشان در خاک عثمانی ــ که حدود چهل هزار تن می‌شدند ــ دستور قتل و حبس آنان را صادر کرد. وی از آن بیم داشت که پس از لشکرکشی به ایران، این افراد در خاک عثمانی قیام کنند.<ref>سعدالدین افندی، ج ۲، ص۲۴۱، ۲۴۵ـ۲۴۶؛ صولاق‌زاده، ص‌۳۶۰ـ۳۶۱؛ فرید، ص۱۸۹ـ۱۹۰</ref>
به خاطر همین علل، [[سلطان سلیم عثمانی|سلطان سلیم]] پس از قلع و قمع مدعیان سلطنت و سامان دادن به مرزهای عثمانی، درصدد حمله به ایران بر آمد. وی بر آن بود که پیش از لشکرکشی، تکیه‌گاه شاه ‌اسماعیل در آناطولی شرقی و مرکزی، یعنی جامعه [[قزلباش|قزلباشان]]، را از بین ببرد. سلطان‌سلیم با گرفتن فتوای علما، برای [[جهاد]] با [[قزلباشان]] و کفار، پس از شناسایی قزلباشان در خاک عثمانی ــ که حدود چهل هزار تن می‌شدند ــ دستور قتل و حبس آنان را صادر کرد. وی از آن بیم داشت که پس از لشکرکشی به ایران، این افراد در خاک عثمانی قیام کنند.<ref>سعدالدین افندی، ج ۲، ص۲۴۱، ۲۴۵ـ۲۴۶؛ صولاق‌زاده، ص‌۳۶۰ـ۳۶۱؛ فرید، ص۱۸۹ـ۱۹۰</ref>
کاربر ناشناس