پرش به محتوا

هجرت به حبشه: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۸۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۹
اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi
imported>M.r.seifi
(اصلاح پاورقی و منابع)
خط ۳: خط ۳:


==علت مهاجرت==
==علت مهاجرت==
مسلمانان در مکه از سوی قریش مورد آزار و اذیت بودند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۵</ref> بدین جهت پیامبر(ص) به مسلمانان دستور داد به حبشه هجرت کنند؛ چرا که حاکم آنجا، نجاشی، مسیحی پارسا و عادلی بود.<ref>تاریخ الطبری، ترجمه، ج۳، ص۸۷۳</ref> این مهاجرت به صورت پنهانی بود و دو کشتی از تجار آنان را به نصف قیمت به حبشه بردند.<ref>تاریخ الطبری، ترجمه، ج۳، ص۸۷۳</ref> مسلمانان دو بار به حبشه هجرت کردند که بر مبنای گفته [[یعقوبی]]، در دفعه اول دوازده و در مرتبه دوم هفتاد نفر به‌جز زنان و فرزندان به حبشه هجرت کردند.<ref>تاریخ یعقوبی، ترجمه، ج۱، ص۳۸۶</ref>
مسلمانان در مکه از سوی قریش مورد آزار و اذیت بودند.<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۵.</ref> بدین جهت پیامبر(ص) به مسلمانان دستور داد به حبشه هجرت کنند؛ چرا که حاکم آنجا، نجاشی، مسیحی پارسا و عادلی بود.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۷۳.</ref> این مهاجرت به صورت پنهانی بود و دو کشتی از تجار آنان را به نصف قیمت به حبشه بردند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۷۳.</ref> مسلمانان دو بار به حبشه هجرت کردند که بر مبنای گفته [[یعقوبی]]، در دفعه اول دوازده و در مرتبه دوم هفتاد نفر به‌جز زنان و فرزندان به حبشه هجرت کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۸۶.</ref>


==هجرت اول==
==هجرت اول==
در هجرت اول، مسلمانان در قالب یازده مرد و چهار زن به سوی حبشه رفتند، مشرکان آنان را تعقیب کردند ولی نتوانستند به آنان دست یابند. مسلمانان در حبشه به سر می‌بردند که به آنان خبر رسید مشرکان قریش [[اسلام]] آورده‌اند، لذا مسلمانان به [[مکه]] بازگشتند. هنگامی‌که که به نزدیکی مکه رسیدند پی بردند که اسلام آوردن قریش دروغی بیش نبوده،<ref> تاریخ الطبری، ترجمه، ج۳، ص۸۸۲</ref> اما مسلمانان که توان بازگشت به حبشه نداشتند، به صورت انفرادی یا در پناه افراد مختلف به داخل شهر وارد شدند.<ref>آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج۲، ص۶۵۴</ref> [[عثمان بن مظعون]] در پناه [[ولید بن مغیره]] وارد مکه شد، اما وقتی دید دیگر مسلمانان تحت فشار و شکنجه هستند، از پناه‌دهنده خواست امان خود را بردارد تا وی نیز شکنجه شود. عثمان پس از شکنجه شدن اظهار خوشحالی می‌کرد.<ref>دلائل النبوة، ترجمه، ج۲، ص۴۹</ref>
در هجرت اول، مسلمانان در قالب یازده مرد و چهار زن به سوی حبشه رفتند، مشرکان آنان را تعقیب کردند ولی نتوانستند به آنان دست یابند. مسلمانان در حبشه به سر می‌بردند که به آنان خبر رسید مشرکان قریش [[اسلام]] آورده‌اند، لذا مسلمانان به [[مکه]] بازگشتند. هنگامی‌که که به نزدیکی مکه رسیدند پی بردند که اسلام آوردن قریش دروغی بیش نبوده،<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۸۲.</ref> اما مسلمانان که توان بازگشت به حبشه نداشتند، به صورت انفرادی یا در پناه افراد مختلف به داخل شهر وارد شدند.<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۶۵۴.</ref> [[عثمان بن مظعون]] در پناه [[ولید بن مغیره]] وارد مکه شد، اما وقتی دید دیگر مسلمانان تحت فشار و شکنجه هستند، از پناه‌دهنده خواست امان خود را بردارد تا وی نیز شکنجه شود. عثمان پس از شکنجه شدن اظهار خوشحالی می‌کرد.<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۴۹.</ref>


===مهاجرین هجرت اول===
===مهاجرین هجرت اول===
* [[عثمان بن عفان]] و همسرش [[رقیه بنت رسول الله|رقیه]]<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۵</ref>
* [[عثمان بن عفان]] و همسرش [[رقیه بنت رسول الله|رقیه]]<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۵.</ref>
* [[ابو حذیفه]] بن عتبه بن ربیعه، همراه با همسرش سهله، دختر سهیل بن عمرو بن عامر بن لؤی<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۵</ref>
* [[ابو حذیفه]] بن عتبه بن ربیعه، همراه با همسرش سهله، دختر سهیل بن عمرو بن عامر بن لؤی<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۵.</ref>
* [[زبیر بن عوام]]<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۵</ref>
* [[زبیر بن عوام]]<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۵.</ref>
* ابو سبرة بن ابی رهم بن عبد الغری العامری از بنی عامر بن لؤی<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۵</ref>
* ابو سبرة بن ابی رهم بن عبد الغری العامری از بنی عامر بن لؤی<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۵.</ref>
* [[سهیل بن بیضاء]] از بنی الحارث بن فهر<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۶</ref>
* [[سهیل بن بیضاء]] از بنی الحارث بن فهر<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۶.</ref>
* [[عبدالله بن مسعود]]<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۶</ref>
* [[عبدالله بن مسعود]]<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۶.</ref>
* [[عامر بن ربیعة العنزی]] حلیف بنی عدی و همسرش لیلی، دختر ابو حثمة<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۶</ref>
* [[عامر بن ربیعة العنزی]] حلیف بنی عدی و همسرش لیلی، دختر ابو حثمة<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۶.</ref>
* [[مصعب بن عمیر]]<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۶</ref> که معلم قرآن [[انصار]] و جوانی زیبا و خوشرو بود.<ref>آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج۲، ص۷۹۱</ref>
* [[مصعب بن عمیر]]<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۶.</ref> که معلم قرآن [[انصار]] و جوانی زیبا و خوشرو بود.<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷۹۱.</ref>
* [[عثمان بن مظعون]]<ref>دلائل النبوة، ترجمه، ج۲، ص۴۹</ref>
* [[عثمان بن مظعون]]<ref>بیهقی، دلائل النبوة، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۴۹.</ref>
* [[عبدالرحمن بن عوف]]<ref>ابن‌هشام، زندگانی محمد(ص) پیامبر اسلام، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۱۳.</ref>
* [[عبدالرحمن بن عوف]]<ref>ابن‌هشام، زندگانی محمد(ص)، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۱۳.</ref>
*در برخی منابع [[ام ایمن]] نیز جزو مهاجران به حبشه شمرده شده ولی به هجرت اول یا دوم اشاره‌ای نشده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۷۹۳، ابن اثیر، اسد الغابه، ج۵، ص۵۶۷.</ref>
*در برخی منابع [[ام ایمن]] نیز جزو مهاجران به حبشه شمرده شده ولی به هجرت اول یا دوم اشاره‌ای نشده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۹۶۰م، ج۴، ص۱۷۹۳، ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۲۸۰ق، ج۵، ص۵۶۷.</ref>


==هجرت دوم==
==هجرت دوم==
بار دیگر مسلمانان به دستور پیامبر(ص) و این بار به سرکردگی [[جعفر بن ابی طالب]] به حبشه هجرت کردند. تعداد مهاجرین در این سفر ۸۳ نفر بود.<ref>آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج۲، ص۶۵۵</ref>
بار دیگر مسلمانان به دستور پیامبر(ص) و این بار به سرکردگی [[جعفر بن ابی طالب]] به حبشه هجرت کردند. تعداد مهاجرین در این سفر ۸۳ نفر بود.<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۶۵۵.</ref>


===مهاجرین هجرت دوم===
===مهاجرین هجرت دوم===
* [[جعفر بن ابی طالب]]: سرکرده هجرت دوم بوده و بعدها به جعفر ذی الجناحین و طَیار ملقب شد.<ref>آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج۲، ص۷۹۲</ref> همسرش اسماء بنت عمیس و فرزندانش عبدالله، محمد و عون.
* [[جعفر بن ابی طالب]]: سرکرده هجرت دوم بوده و بعدها به جعفر ذی الجناحین و طَیار ملقب شد.<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷۹۲.</ref> همسرش اسماء بنت عمیس و فرزندانش عبدالله، محمد و عون.
* [[سوده دختر زمعة بن قیس|سوده]]: وی به همراهی شوهرش سکران به حبشه رفت. سکران در آنجا مسیحی شده و درگذشت. سوده بعدها به همسری پیامبر درآمد.<ref>تاریخ الطبری، ترجمه، ج۴، ص۱۲۸۹</ref><ref>آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج۲، ص۷۲۶</ref>
* [[سوده دختر زمعة بن قیس|سوده]]: وی به همراهی شوهرش سکران به حبشه رفت. سکران در آنجا مسیحی شده و درگذشت. سوده بعدها به همسری پیامبر درآمد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۱۲۸۹؛ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷۲۶.</ref>
* [[ام حبیبه]] دختر [[ابوسفیان|ابوسفیان بن حرب]]، با شوهرش [[عبدالله بن حجش]] به حبشه مسافرت کرد. شوهر او در حبشه بنابر یک قول از دنیا رفت و یا اینکه به مسیحیت گرایش پیدا کرد. ام حبیبه بعد از عبدالله به همسری پیامبر اسلام(ص) درآمد.<ref>آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج۲، ص۷۲۸</ref>
* [[ام حبیبه]] دختر [[ابوسفیان|ابوسفیان بن حرب]]، با شوهرش [[عبدالله بن حجش]] به حبشه مسافرت کرد. شوهر او در حبشه بنابر یک قول از دنیا رفت و یا اینکه به مسیحیت گرایش پیدا کرد. ام حبیبه بعد از عبدالله به همسری پیامبر اسلام(ص) درآمد.<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷۲۸.</ref>
* [[خالد بن سعید]] بن عاص بن امیه: واقدی از قول وی می‌گوید که از اولین مهاجران به حبشه بوده است.<ref>آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج۲، ص۷۹۰</ref>
* [[خالد بن سعید]] بن عاص بن امیه: واقدی از قول وی می‌گوید که از اولین مهاجران به حبشه بوده است.<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷۹۰.</ref>
* [[عمیر بن رباب السهمی]] که در فتوحات زمان [[ابوبکر بن ابوقحافه|ابوبکر]] کشته شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۴۹۵</ref>
* [[عمیر بن رباب السهمی]] که در فتوحات زمان [[ابوبکر بن ابوقحافه|ابوبکر]] کشته شد.<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۹۵.</ref>
* [[شرحبیل بن حسنه|شُرَحْبیل بن حَسَنه]]<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ۱۹۳۶م، ج۱، ص۳۵۰. </ref>
* [[شرحبیل بن حسنه|شُرَحْبیل بن حَسَنه]]<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ۱۹۳۶م، ج۱، ص۳۵۰.</ref>
* به قولی [[عمار یاسر]]<ref>تاریخ الطبری، ترجمه، ج۳، ص۸۷۳</ref>
* به قولی [[عمار یاسر]]<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۷۳.</ref>


==عکس العمل قریش==
==عکس العمل قریش==
پس از مهاجرت دوباره عده‌ای از مسلمانان به [[حبشه]]، [[قریش]] به تکاپو افتاده و از آنجا که با حبشیان رابطه بازرگانی داشتند و میانشان دوستی بود،<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۳۹۵</ref> [[عمرو بن عاص]] و [[عبدالله بن ابی ربیعه]] را با هدایایی نزد [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] پادشاه [[حبشه]] فرستادند.<ref>تاریخ الطبری، ترجمه، ج۳، ص:۸۷۸</ref> عمروعاص پناهندگان را برده‌هایی نادان معرفی کرد که از دین خود بیرون شده‌اند. نجاشی بر آن شد تا علت را از خود مهاجرین جویا شود، لذا بزرگان دینی کشورش را جمع کرد و با حضور آنان، علت مهاجرت را از مسلمانان پرسید. جعفر بن ابی طالب پاسخ داد:
پس از مهاجرت دوباره عده‌ای از مسلمانان به [[حبشه]]، [[قریش]] به تکاپو افتاده و از آنجا که با حبشیان رابطه بازرگانی داشتند و میانشان دوستی بود،<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۳۹۵.</ref> [[عمرو بن عاص]] و [[عبدالله بن ابی ربیعه]] را با هدایایی نزد [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] پادشاه [[حبشه]] فرستادند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۸۷۸.</ref> عمروعاص پناهندگان را برده‌هایی نادان معرفی کرد که از دین خود بیرون شده‌اند. نجاشی بر آن شد تا علت را از خود مهاجرین جویا شود، لذا بزرگان دینی کشورش را جمع کرد و با حضور آنان، علت مهاجرت را از مسلمانان پرسید. جعفر بن ابی طالب پاسخ داد:
{{گفتاورد تزیینی|«ما مردمی نادان و بت‌پرست بودیم و گوشت مردار می‌خوردیم، خون می‌ریختیم و مرتکب فحشا می‌شدیم تا اینکه خداوند از میان ما [[پیامبر|پیامبری]] برانگیخت که نژاد او را می‌شناسیم و به [[راستگویی]] و [[امانتداری]] او ایمان داریم. او ما را به خداوند و [[توحید]] فراخوانده و از سنگ‌پرستی و [[بت‌پرستی]] بازداشت، ما را به راستگویی و [[صله رحم]] و نیکی به همسایه فراخواند و از فحشا بازداشت، اما اینان با ما دشمنی کرده و می‌خواهند ما را دوباره به بت‌پرستی برگردانند، بدین جهت ما به سرزمین تحت فرماندهی تو گریختیم و تو را بر دیگران ترجیج دادیم.»}}
{{گفتاورد تزیینی|«ما مردمی نادان و بت‌پرست بودیم و گوشت مردار می‌خوردیم، خون می‌ریختیم و مرتکب فحشا می‌شدیم تا اینکه خداوند از میان ما [[پیامبر|پیامبری]] برانگیخت که نژاد او را می‌شناسیم و به [[راستگویی]] و [[امانتداری]] او ایمان داریم. او ما را به خداوند و [[توحید]] فراخوانده و از سنگ‌پرستی و [[بت‌پرستی]] بازداشت، ما را به راستگویی و [[صله رحم]] و نیکی به همسایه فراخواند و از فحشا بازداشت، اما اینان با ما دشمنی کرده و می‌خواهند ما را دوباره به بت‌پرستی برگردانند، بدین جهت ما به سرزمین تحت فرماندهی تو گریختیم و تو را بر دیگران ترجیج دادیم.»}}


نجاشی به مشرکان گفت: بروید، به خدا سوگند که هرگز ایشان را نزد شما نخواهم فرستاد و آن دو با سرافکندگی بازگشتند.<ref>آفرینش وتاریخ، ترجمه، ج۲، ص۶۵۵</ref>
نجاشی به مشرکان گفت: بروید، به خدا سوگند که هرگز ایشان را نزد شما نخواهم فرستاد و آن دو با سرافکندگی بازگشتند.<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۶۵۵.</ref>


==بازگشت مهاجران==
==بازگشت مهاجران==
بازگشت مهاجران از حبشه تدریجی بود. آن عده که پس از مهاجرت اول بازگشته بودند، در مکه مانده و همراه مسلمانان به [[مدینه]] [[هجرت به مدینه|هجرت]] کردند. عده‌ای نیز دو سال پیش از [[جنگ خیبر]] و بقیه پس از فتح [[خیبر]] به مدینه بازگشتند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۴۳۸</ref>
بازگشت مهاجران از حبشه تدریجی بود. آن عده که پس از مهاجرت اول بازگشته بودند، در مکه مانده و همراه مسلمانان به [[مدینه]] [[هجرت به مدینه|هجرت]] کردند. عده‌ای نیز دو سال پیش از [[جنگ خیبر]] و بقیه پس از فتح [[خیبر]] به مدینه بازگشتند.<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۳۸.</ref>


پیامبر(ص) [[عمرو بن امیة الضمری]] را نزد نجاشی فرستاد تا بازگشت آنان را میسر سازد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۴۳۸</ref>
پیامبر(ص) [[عمرو بن امیة الضمری]] را نزد نجاشی فرستاد تا بازگشت آنان را میسر سازد.<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۳۸.</ref>


بازگشت آخرین مهاجر از حبشه، در سال هفتم و همزمان با فتح خیبر بود.<ref>آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج۲، ص۷۰۶</ref> در بین آخرین مهاجران، [[جعفر بن ابی‌طالب]]، به همراه همسرش [[اسماء بنت عمیس]] و فرزندش [[عبدالله بن جعفر]] بودند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۴۳۸</ref> وقتی جعفر نزد پیامبر آمد، رسول خدا(ص) پیشانی او را بوسید و گفت نمی‌دانم برای کدام پیروزی شادمان باشم؛ فتح خیبر یا بازگشت جعفر.<ref>تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج۱، ص۴۳۸</ref>
بازگشت آخرین مهاجر از حبشه، در سال هفتم و همزمان با فتح خیبر بود.<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۷۰۶.</ref> در بین آخرین مهاجران، [[جعفر بن ابی‌طالب]]، به همراه همسرش [[اسماء بنت عمیس]] و فرزندش [[عبدالله بن جعفر]] بودند.<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۳۸.</ref> وقتی جعفر نزد پیامبر آمد، رسول خدا(ص) پیشانی او را بوسید و گفت نمی‌دانم برای کدام پیروزی شادمان باشم؛ فتح خیبر یا بازگشت جعفر.<ref>ابن‌خلدون، العبر التاریخ، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۳۸.</ref>


==درگذشتگان==
==درگذشتگان==
خط ۵۴: خط ۵۴:
#عروة بن عبد العزی
#عروة بن عبد العزی
#عدی بن نضلة از بنی عدی
#عدی بن نضلة از بنی عدی
#موسی بن حارث بن خالد از بنی تیم<ref>زندگانی محمد(ص)، ترجمه، ج۲، ص۲۴۴</ref>
#موسی بن حارث بن خالد از بنی تیم<ref>ابن‌هشام، زندگانی محمد(ص)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۴۴.</ref>


==متولدان در حبشه==
==متولدان در حبشه==
خط ۶۷: خط ۶۷:
* عایشه بنت حارث بن خالد
* عایشه بنت حارث بن خالد
* فاطمه بنت حارث بن خالد
* فاطمه بنت حارث بن خالد
* زینب بنت حارث بن خالد<ref>زندگانی محمد(ص)، ترجمه، ج۲، ص۲۴۵</ref>
* زینب بنت حارث بن خالد<ref>ابن‌هشام، زندگانی محمد(ص)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۴۵.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۷۴: خط ۷۴:


==منابع==
==منابع==
* ابن اثیر، علی، اسدالغابة، قاهره، ۱۲۸۰ق.
* ابن اثیر، علی بن محمد، أسدالغابة فی معرفة الصحابة، قاهره، بی‌نا، ۱۲۸۰ق.
* ابن‌خلدون، العبر تاریخ، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چ اول، ۱۳۶۳ش.
* ابن‌خلدون، العبر تاریخ، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
* ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۰م.
* ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، بی‌نا، ۱۳۸۰ق /۱۹۶۰م.
* ابن‌هشام، عبدالملک، زندگانی محمد(ص) پیامبر اسلام، ترجمه سید هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، چ پنجم، ۱۳۷۵ش.
* ابن‌هشام، عبدالملک، زندگانی محمد(ص) پیامبر اسلام، ترجمه سید هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
* ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، عبدالحفیظ شلبی، قاهره، بی‌جا، ۱۹۳۶م.
* ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، عبدالحفیظ شلبی، قاهره، بی‌جا، ۱۹۳۶م.
* بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین (م۴۸۵)، دلائل النبوة، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، دو جلد، ۱۳۶۱ش.
* بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوة، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، دو جلد، ۱۳۶۱ش.
* طبری، محمد بن جریر (م۳۱۰)، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، ۱۳۷۵ش.
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، نشر اساطیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
* مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چ اول، ۱۳۷۴ش.
* مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* یعقوبی، احمد ابی یقعوب (م۲۹۲ق)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ ششم، ۱۳۷۱ش.
* یعقوبی، احمد ابی یقعوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
{{پیامبر اسلام}}
{{پیامبر اسلام}}
[[ar:الهجرة إلى الحبشة]]
[[ar:الهجرة إلى الحبشة]]
خط ۹۷: خط ۹۷:
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->ندارد
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
کاربر ناشناس