کاربر ناشناس
اسپانیا: تفاوت میان نسخهها
جز
اصلاح برخی کلمات
imported>Baqer h (اضافه کردن درجه بندی) |
imported>Hasaninasab جز (اصلاح برخی کلمات) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
| زیارتگاهها = | | زیارتگاهها = | ||
| مساجد = | | مساجد = | ||
| حسینیهها = حسینه | | حسینیهها = حسینه عراقیهای مادرید | ||
| مؤسسات فرهنگی = مرکز فرهنگی امام علی، مرکز فرهنگی شیعیان مادرید | | مؤسسات فرهنگی = مرکز فرهنگی امام علی، مرکز فرهنگی شیعیان مادرید | ||
| مؤسسات اجتماعی = | | مؤسسات اجتماعی = | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
#از طریق شرقیهایی که به طور مستقیم به عنوان «داعی» در اندلس فعالیت میکردند. | #از طریق شرقیهایی که به طور مستقیم به عنوان «داعی» در اندلس فعالیت میکردند. | ||
نخستین کسی که با سفر به شرق بخشی از فرهنگ شیعی را بهاندلس منتقل کرد، «محمد بن عیسی قُرطُبی» معروف به اعشی (م۲۲۱ق.) است. او در اندلس از فضیلتهای [[امام علی]] | نخستین کسی که با سفر به شرق بخشی از فرهنگ شیعی را بهاندلس منتقل کرد، «محمد بن عیسی قُرطُبی» معروف به اعشی (م۲۲۱ق.) است. او در اندلس از فضیلتهای [[امام علی]](ع) سخن میگفت. | ||
از همان آغاز تأسیس دولت اموی در اندلس، قیامهایی در اندلس روی داد که تا حد زیادی | از همان آغاز تأسیس دولت اموی در اندلس، قیامهایی در اندلس روی داد که تا حد زیادی ریشههای شیعی داشت: | ||
===جنبشهای شیعی=== | ===جنبشهای شیعی=== | ||
# اولین قیام، به سرپرستی [[عبداللّه بن سعد بن عمار بن یاسر]] روی داد. او یک فرمانده اموی در [[دمشق]] بود ولی پس از کشته شدن [[عمار یاسر]] در واقعه [[صفین]]، پیوسته در حمایت از [[خلافت]] امام علی(ع)و جهاد با معاویه، فعالیت میکرد. او علیه یوسف الفهری، حاکم اندلس، قیام کرد ولی در سال ۱۴۳ق. توسط عبدالرحمن داخل، سرکوب شد.<ref>نفخ الطیب، ج ۲، ص ۳۳۰.</ref> | # اولین قیام، به سرپرستی [[عبداللّه بن سعد بن عمار بن یاسر]] روی داد. او یک فرمانده اموی در [[دمشق]] بود ولی پس از کشته شدن [[عمار یاسر]] در واقعه [[صفین]]، پیوسته در حمایت از [[خلافت]] امام علی(ع)و جهاد با معاویه، فعالیت میکرد. او علیه یوسف الفهری، حاکم اندلس، قیام کرد ولی در سال ۱۴۳ق. توسط عبدالرحمن داخل، سرکوب شد.<ref>نفخ الطیب، ج ۲، ص ۳۳۰.</ref> | ||
#در سال ۱۴۶ق. علاء بن مغیث جذامی قیام کرد و همچون سپاهیان [[عباسیان|عباسی]]، | #در سال ۱۴۶ق. علاء بن مغیث جذامی قیام کرد و همچون سپاهیان [[عباسیان|عباسی]]، پرچمهای سیاه را علامت خود قرار داد. قیام او نیز که صبغه شیعی داشت توسط عبدالرحمن داخل درهم شکسته شد و بزرگان آن به قتل رسیدند. | ||
#در سال ۱۶۵ق. حسین بن یحیی بن سعد بن عبادة انصاری، از یک خاندان شیعی قیام کرد. هرچند این قیام در ظاهر به نام محبت اهل بیت و تشیع علی(ع) بود ولی در واقع به هدف رسیدن به حکومت روی داد، چرا که در نهایت حسین بن یحیی با عبد الرحمن داخل، راه آشتی و سازش در پیش گرفت و بر دوست شیعه خودش سلیمان بن یقظان طغیان کرد و تغییر مسیر داد. | #در سال ۱۶۵ق. حسین بن یحیی بن سعد بن عبادة انصاری، از یک خاندان شیعی قیام کرد. هرچند این قیام در ظاهر به نام محبت اهل بیت و تشیع علی(ع) بود ولی در واقع به هدف رسیدن به حکومت روی داد، چرا که در نهایت حسین بن یحیی با عبد الرحمن داخل، راه آشتی و سازش در پیش گرفت و بر دوست شیعه خودش سلیمان بن یقظان طغیان کرد و تغییر مسیر داد. | ||
#بزرگترین حرکت شیعی در اندلس که یک انقلاب بربری به حساب میآمد، حرکتی است که در منطقه سنتایر به رهبری شقیا بن عبد الواحد مکناسی پدیدار شد. او از اهالی وادی الحجارة بود و مادرش فاطمه نام داشت و از این رو، خودش را فاطمی و از خاندان پیامبر و از شرفاء میشمرد. او در میان مردم به نام عبیداللّه بن محمد شهرت داشت و در آغاز، معلم کودکان بود و درس قرآن و فقه داشت و از همین طریق عقاید خود را انتشار میداد. در آن روزگار، شغل معلمی یکی از شیوههای [[فاطمیون]] [[مصر]] برای نفوذ در جوامع اسلامی بود. قیام عبیداللّه از سال ۱۵۱ تا ۱۶۰ق. ادامه پیدا کرد و بعد از مرگ او نیز شاگردانش به عقاید او پایبند باقی ماندند و رهبری حرکت به عهده وجیه غسّانی افتاد. وی از فرماندهان لشکر عبد الرحمن داخل بود که به حرکت شیعی عبیداللّه بن محمد پیوست.<ref>نفخ الطیب، ج ۲، ص ۳۳۰.</ref> | #بزرگترین حرکت شیعی در اندلس که یک انقلاب بربری به حساب میآمد، حرکتی است که در منطقه سنتایر به رهبری شقیا بن عبد الواحد مکناسی پدیدار شد. او از اهالی وادی الحجارة بود و مادرش فاطمه نام داشت و از این رو، خودش را فاطمی و از خاندان پیامبر و از شرفاء میشمرد. او در میان مردم به نام عبیداللّه بن محمد شهرت داشت و در آغاز، معلم کودکان بود و درس قرآن و فقه داشت و از همین طریق عقاید خود را انتشار میداد. در آن روزگار، شغل معلمی یکی از شیوههای [[فاطمیون]] [[مصر]] برای نفوذ در جوامع اسلامی بود. قیام عبیداللّه از سال ۱۵۱ تا ۱۶۰ق. ادامه پیدا کرد و بعد از مرگ او نیز شاگردانش به عقاید او پایبند باقی ماندند و رهبری حرکت به عهده وجیه غسّانی افتاد. وی از فرماندهان لشکر عبد الرحمن داخل بود که به حرکت شیعی عبیداللّه بن محمد پیوست.<ref>نفخ الطیب، ج ۲، ص ۳۳۰.</ref> | ||
#در سال ۲۳۷ق. قیامی شیعی در پایتخت اندلس (قرطبه) روی داد. رهبر این حرکت معلمی دیگر بود که عقاید [[باطنیگری|باطنی]] داشت و حرکت او شیعی به حساب میآمد. او را منتسب به [[اسماعیلیه|اسماعیلیه باطنیه]] دانستهاند. | #در سال ۲۳۷ق. قیامی شیعی در پایتخت اندلس (قرطبه) روی داد. رهبر این حرکت معلمی دیگر بود که عقاید [[باطنیگری|باطنی]] داشت و حرکت او شیعی به حساب میآمد. او را منتسب به [[اسماعیلیه|اسماعیلیه باطنیه]] دانستهاند. | ||
این قیامهای محلی و ناموفق که در جای جای اندلس و در حکومت اموی روی میداد، نشانگر وجود | این قیامهای محلی و ناموفق که در جای جای اندلس و در حکومت اموی روی میداد، نشانگر وجود زمینههای مساعد در میان طبقات مردم جامعه بوده است. | ||
===دولت شیعی حمودیان=== | ===دولت شیعی حمودیان=== | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
علی بن حمود نخستین خلیفه حمودی، با این که اصالتا عرب بود، بیشتر وقتها به زبان بربری صحبت میکرد. امیرنشینهای مستقل بربری نیز دعوت دولت حمودی را پذیرفتند، از جمله دولت بنیزیری صنهاجی در غرناطه که گرایش شیعی آنها تا پایان دولتشان بر جای ماند. | علی بن حمود نخستین خلیفه حمودی، با این که اصالتا عرب بود، بیشتر وقتها به زبان بربری صحبت میکرد. امیرنشینهای مستقل بربری نیز دعوت دولت حمودی را پذیرفتند، از جمله دولت بنیزیری صنهاجی در غرناطه که گرایش شیعی آنها تا پایان دولتشان بر جای ماند. | ||
در این دوره شاهد نوعی آزادی اندیشه هستیم که در تمامی دوران خلافت امویان از آن خبری نبود. این آزادی سبب شد تا بسیاری از باورهای شیعی آشکار شود بدون آن که نیروی حکومتی خاصی آن را تحت فشار قرار دهد. در سایه این آزادی اندیشه، گونهها و اقسام فرهنگهای شرقی در اندلس رواج یافت.این درحالی بود که در خلافت امویان، در این زمینه رقابت سختی وجود داشت. امویان تنها آن چه را که موافق و هم آهنگ با روحیۀ حاکم بر اندلس بود اجازه میدادند.<ref>مقالات تاریخی، رسول جعفریان، دفتر سوم، صص ۲۵۱ ۲۵۳.</ref> در یک جمع بندی کلی میتوان گفت که با وجود موانع بسیار، از آنجا که فرهنگ شیعی دارای مواضع [[عدالت]] خواهانه و حق طلبانه بود و هم چنین مبانی اصولی و منطقی داشت، توانست | در این دوره شاهد نوعی آزادی اندیشه هستیم که در تمامی دوران خلافت امویان از آن خبری نبود. این آزادی سبب شد تا بسیاری از باورهای شیعی آشکار شود بدون آن که نیروی حکومتی خاصی آن را تحت فشار قرار دهد. در سایه این آزادی اندیشه، گونهها و اقسام فرهنگهای شرقی در اندلس رواج یافت.این درحالی بود که در خلافت امویان، در این زمینه رقابت سختی وجود داشت. امویان تنها آن چه را که موافق و هم آهنگ با روحیۀ حاکم بر اندلس بود اجازه میدادند.<ref>مقالات تاریخی، رسول جعفریان، دفتر سوم، صص ۲۵۱ ۲۵۳.</ref> در یک جمع بندی کلی میتوان گفت که با وجود موانع بسیار، از آنجا که فرهنگ شیعی دارای مواضع [[عدالت]] خواهانه و حق طلبانه بود و هم چنین مبانی اصولی و منطقی داشت، توانست درجامعه اندلس جای پایی برای خود باز کند و حتی به ابراز وجود سیاسی چند ساله نیز موفق شد، ولی آن چه مسلم است این که فرهنگ اصیل شیعه [[دوازده امامی]]، هیچ گاه در اندلس بروز جدّی نیافت. | ||
واقعیت این است که حمودیها تاحد زیادی شیعیان معتدل بودند، به طوری که دولت آنها رنگ مذهبی قوی نداشت و آنها، مذهبی که از هر جهت ابعاد آن روشن باشد و فلسفهای که بر پایههای ثابتی بنا شده باشد و [[فقه|فقهی]] که آنها را از دیگران متمایز کند نداشتند، آنگونه که دولت [[فاطمیان]] یا دولت [[آل بویه]] در ایران چنین بودند. حمودیها به درستی به بعضی از مبانی عمومی تشیع باور داشتند، اما فقط آنچه در راستای مطامع سیاسیشان دنبال میکردند.<ref>[http://www.zamane.info/1390/08/%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7-2/ نشریه زمانه]</ref> | واقعیت این است که حمودیها تاحد زیادی شیعیان معتدل بودند، به طوری که دولت آنها رنگ مذهبی قوی نداشت و آنها، مذهبی که از هر جهت ابعاد آن روشن باشد و فلسفهای که بر پایههای ثابتی بنا شده باشد و [[فقه|فقهی]] که آنها را از دیگران متمایز کند نداشتند، آنگونه که دولت [[فاطمیان]] یا دولت [[آل بویه]] در ایران چنین بودند. حمودیها به درستی به بعضی از مبانی عمومی تشیع باور داشتند، اما فقط آنچه در راستای مطامع سیاسیشان دنبال میکردند.<ref>[http://www.zamane.info/1390/08/%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7-2/ نشریه زمانه]</ref> | ||
===دولت بنی عمار=== | ===دولت بنی عمار=== | ||
این دولت یکی دیگر از دولتهای شیعی عربی است که در نیمه دوم قرن پنجم هجری توانست | این دولت یکی دیگر از دولتهای شیعی عربی است که در نیمه دوم قرن پنجم هجری توانست بخشهایی از اندلس را تصرف کند. این دولت، عظمت دولت فاطمیان و امکانات آن را نداشت اما کتابخانه بنی عمار در پایتختشان، طرابلس، بیش از یک میلیون کتاب داشت. در این دولت نهضت علمی و فکری مهمی در طرابلس شکل گرفت که دانشمندان و دانشجویان را از هر جای دنیا به این سرزمین جذب کرد تا آنجا که دانشمند بزرگ اندلسی احمد بن طلیطلی از اندلس به این سرزمین روی آورد و بنی عمار سرپرستی و اداره کتابخانه بزرگ خود را به او واگذار کردند.<ref>تاریخ اسلام در آیینه پژوهش، سال ششم، شماره اول، بهار ۱۳۸۸، ص۷۱ ۹۹</ref> | ||
===رواج اشعار شیعی=== | ===رواج اشعار شیعی=== | ||
در دوره حکومت حمودیان در اواخر قرن پنجم هجری، ادبیات شیعه در اندلس رواج یافت. در این دوره، تعدادی از شاعران در مدح [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت]] شعر سرودند که در آنها، مراثی فراوانی نیز پیرامون [[واقعه کربلا]] و ماتم [[امام حسین]](ع) یافت میشود و مردم به شنیدن آن شوق فراوان نشان میدادند. | در دوره حکومت حمودیان در اواخر قرن پنجم هجری، ادبیات شیعه در اندلس رواج یافت. در این دوره، تعدادی از شاعران در مدح [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت]] شعر سرودند که در آنها، مراثی فراوانی نیز پیرامون [[واقعه کربلا]] و ماتم [[امام حسین]](ع) یافت میشود و مردم به شنیدن آن شوق فراوان نشان میدادند. | ||
در این میان، [[ابن دراج]] مشهورترین و اولین شاعری است که با اسلوبی حزین، گریه بر امام حسین(ع) را ترویج نمود و اشعار او | در این میان، [[ابن دراج]] مشهورترین و اولین شاعری است که با اسلوبی حزین، گریه بر امام حسین(ع) را ترویج نمود و اشعار او مقدمهای برای اشعار دیگران شد.<ref>نفخ الطیب، ج ۱، ص ۲۰۳-۲۰۲؛ الذخیره، ج۱، ص۸۸ و ۹۱؛ دیوان ابن دراج، ص ۸۱-۷۵.</ref> | ||
اشعار حزین ابن دراج در مورد اسرای آل البیت، و بد رفتاری با آنان و وقایع حزنآور ایتام آل محمد(ص)، همزمان با گرفتاریهای مسلمانان در اندلس و آوارگی آنها، طرفداران فراوانی یافت که در حقیقت به صورت بیان حال مسلمانان و خانوادههای آنان بود. | اشعار حزین ابن دراج در مورد اسرای آل البیت، و بد رفتاری با آنان و وقایع حزنآور ایتام آل محمد(ص)، همزمان با گرفتاریهای مسلمانان در اندلس و آوارگی آنها، طرفداران فراوانی یافت که در حقیقت به صورت بیان حال مسلمانان و خانوادههای آنان بود. | ||
ابن درّاج هر چند در مدح و مراثی اهل بیت اشعار فراوان و مضامین بلندی دارد، لیکن هرگز عقاید شیعه را در کلمات خود نیاورده است. اولین شاعری که عقاید مخصوص شیعی را که متضمن عصمت و وصایت است، در اشعار خود آورد، [[ابن حناط]] است. | ابن درّاج هر چند در مدح و مراثی اهل بیت اشعار فراوان و مضامین بلندی دارد، لیکن هرگز عقاید شیعه را در کلمات خود نیاورده است. اولین شاعری که عقاید مخصوص شیعی را که متضمن عصمت و وصایت است، در اشعار خود آورد، [[ابن حناط]] است. | ||
در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، به پیروی از سبک ابن دراج، مدائح نبوی و اشعار حزن بر اهل بیت رواج پیدا کرد. در این دوره، بسیاری از | در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، به پیروی از سبک ابن دراج، مدائح نبوی و اشعار حزن بر اهل بیت رواج پیدا کرد. در این دوره، بسیاری از خاندانهای بزرگ که شاهد کشتارها و مظالم فراوان و هرج و مرج روزگار و سقوط امراء و خلفاء بودند، گروهی را میفرستادند تا اشعار و مدایح نبوی و مراثی بکاء بر حسین شهید و درخواست شفاعت نبوی را، در روضه نبوی در [[مدینه منوره]] بخوانند و در سایه تقرب به پیامبر و اهل بیت، طالب عفو گناهان و تقصیرات در درگاه خداوند شوند. | ||
از میان این | از میان این خاندانها و شعراء، ابو بحر صفوان بن ادریس تجیبی مرسی (متوفای ۵۹۸ق. را میتوان نام برد که کتابی در آثار و برکات بکاء بر امام حسین و اهل بیت نوشته است.<ref>المقتصب من تحفة القادم، ص ۱۵۳ و ۱۵۴؛ المغرب، ج ۲، ص ۲۶۰.</ref> | ||
دیگری محمد بن عبدالرحمن تجیبی (متوفای۶۱۰ق.) است که کتاب «مناقب السبطین الحسن و الحسین» را نوشته است.<ref>الذیل و التکمله، ج ۶، ص ۳۵۲-۳۵۷.</ref> | دیگری محمد بن عبدالرحمن تجیبی (متوفای۶۱۰ق.) است که کتاب «مناقب السبطین الحسن و الحسین» را نوشته است.<ref>الذیل و التکمله، ج ۶، ص ۳۵۲-۳۵۷.</ref> | ||
دیگری ناهض الوادی (متوفای ۶۱۵ق.) است که قصیدهای در بکاء حسین گفته است.<ref>نفخ الطیب الازهریه، ج ۵، ص ۷۰</ref> | دیگری ناهض الوادی (متوفای ۶۱۵ق.) است که قصیدهای در بکاء حسین گفته است.<ref>نفخ الطیب الازهریه، ج ۵، ص ۷۰</ref> |