حسین بن منصور حلاج: تفاوت میان نسخهها
اضافه کردن بخش زندگی، دیدگاههای حلاج و تکفیر و تحسین
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}}» ایجاد کرد) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (اضافه کردن بخش زندگی، دیدگاههای حلاج و تکفیر و تحسین) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۳۰]]|سال=[[۱۳۹۵]]|کاربر=Hasanejraei }} | {{در دست ویرایش ۲|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۳۰]]|سال=[[۱۳۹۵]]|کاربر=Hasanejraei }} | ||
==زندگی== | |||
حسین بن محمای بیضایی، صوفی و متکلم مشهور ایرانی که در حدود ۲۴۴ق بیضای فارس به دنیا آمد.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۶.</ref> | |||
فرمان قتل حلاج در سهشنبه ۲۴ ذیقعده ۳۰۹ق صادر شد. او ابتدا مثله شد، سپس سوزانده و خاکسترش به دجله ریخته شد.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> | |||
==دیدگاههای حلاج== | |||
حلاج، دیدگاههای فقهی و کلامی ویژه و اختلافبرانگیزی داشته و نظرات او درباره تصوف، همواره مورد بحث بوده است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> | |||
حلاج معتقد بود که میتوان از انجام پارهای از واجبات فقهی امتناع کرد. بنابر نظرات کلامی حسین بن منصور حلاج، خداوند از داشتن طول و عرض منزه است، یک روح ناطق غیرمخلوق است و با روح مخلوق زاهد، اتحاد دارد.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> | |||
به باور حلاج، شوق به رنج و درد و تسلیم شدن در برابر آن، وسیله اتحاد کامل با اراده الهی است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۸.</ref> | |||
==تکفیر و تحسین== | |||
به باور برخی محققان، کمتر کسی در میان عارفان مسلمان، به اندازه حلاج، موضوع اختلاف و درگیری بوده است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> در همان حال که گروهی از علما و مردم، او را فردی مقدس و اهل ولایت میدانستهاند، گروه فراوانی هم او را کافر به شمار میآورده و خونش را مباح میدانستهاند.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷-۱۴۸.</ref> | |||
در میان عالمان مسلمان، گروهی فتوا به کفر حلاج دادهاند، گروهی او را اهل ولایت دانستهاند، و گروه دیگری سکوت کردهاند. از میان فقهای امامیه، ابن بابویه، شیخ طوسی و علامه حلی، به کفر او فتوا دادهاند و شوشتری و عاملی، او را بیگناه و پاکدامن خواندهاند. همین اختلاف در میان عالمان مذاهب دیگر اسلامی نیز دیده میشود.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۸.</ref> علاوه بر فقهای مذاهب اسلامی، اهل کلام و حکمت و تصوف نیز درباره او اختلاف کردهاند.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۸.</ref> | |||
اسلامشناسان غربی هم درباره حلاج، نظرات مختلف و متضادی داشتهاند؛ آگوست مولر، او را مسیحی دانسته و معتقد بوده که او دین خود را پنهان میکرده است. برخی دیگر او را کافر قلمداد کردهاند. حلاج به باور کریمر، از طرفداران وحدت هستی، به باور کازنسکی، روانی و دیوانه، و به نظر براون، فریبکاری ماهر و خطرناک دانسته شده است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۸-۱۴۹.</ref> | |||
==پانویس== | |||
{{پانویسها}} | |||
==منابع== | |||
* محسنینیا، ناصر، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳، ش ۶، صص ۱۴۵-۱۷۰. |